1403/10/03
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیهات، تنبیه سوم (استصحاب کلی قسم دوم، تکمله ای از مرحوم آیت الله خوئی رحمه الله)/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه سوم (استصحاب کلی قسم دوم، تکمله ای از مرحوم آیت الله خوئی رحمه الله)
در استصحاب کلی قسم دوم از اشکال اصل سببی جواب هایی نقل کردیم.
در ادامه همین بحث استصحاب کلی قسم ثانی مرحوم آیت الله خوئی یک توضیح و تکمله و تبصره ای دارند. می فرمایند استصحاب کلی قسم ثانی جاری میشود ولی این در صورتی است که اصلی وجود نداشته باشد تا در مورد فرد مردد فرد را به طور خاص مشخص کند. اما اگر اصلی وجود داشته باشد که فرد را تعیین کند و ما را از تردید در بیاورد اگر فرد معین شد – یعنی به اعتبار قبل از جریانِ اصلش فرد مردد است ولی به اعتبار بعد از جریان اصلش فرد مشخص و معین است- در این صورت استصحاب کلی جاری نمی شود.
بررسی دو فرع فقهی
اگر مکلفی وضو ندارد و محدث به حدث اصغر است، حال رطوبتی از او خارج شد که مردد است بین بول و منی. اگر بول بوده است که مطلب جدیدی نیاورده و محدث به حدث اصغر بوده ولی اگر منی بوده حدث اکبر حاصل می شود و باید غسل کند. همه در این فرض فرموده اند وضو بگیرد کافی است. اما اگر وضو گرفته و بعد از وضو رطوبت از او خارج شد که مردد بین بول و منی است اینجا همه فتوا داده اند که باید غسل کند و وضو کفایت نمی کند. حالا فرق بین این دو فرع فقهی چیست؟
علم اجمالی دارد به حدث یا اکبر یا اصغر اگر مسبوق به حدث اصغر بوده وجوب وضو برای او معلوم بالتفصیل است و نسبت به وجوب غسل شک دارد لذا علم اجمالی منحل می شود به علم تفصیل به وجوب وضو و شک در وجوب غسل لذا علم اجمالی تنجز ندارد و وضو کافی است ولی در موردی که وضو گرفته است و بعد رطوبتی از او خارج شده که مردد بین بول و منی است در اینجا علم اجمالی منحل نمی شود لذا تجز دارد و باید هم وضو بگیرد و هم غسل کند.
مرحوم آیت الله خوئی در فرض اول که محدث به حدث اصغر بوده بعد رطوبت از او خارج شده و مردد بین بول و منی بوده است فرموده اند در رابطه با منی می شود اصل جاری کرد یعنی اصل عدم خروج منی جاری کند زیرا معارض ندارد و وقتی استصحاب عدم خروج منی کرد دیگر مشکلی ندارد و با جاری شدن آن جایی برای استصحاب کلی نیست. ولی در فرض دوم اصل سببی جاری نمی شود و استصحاب کلی هنوز ممکن است جاری بشود.
در ادامه یک بحثی را مطرح کرده اند معروف به شبهه عبائیه. این بحث را مرحوم سید اسماعیل صدر مطرح نموده اند. ایشان ظاهرا ساکن کربلا بوده و به نجف آمده اند و در جمع طلاب این مساله را مطرح نموده است.
مساله این است که نجاستی به عبا برخورد کرد نمی دانم به سمت چپ اصابت کرد یا به سمت راست. یک سمت را شستم و دست خیس من به طرف دیگر عبا خورد حالا این دستم نجس است یا نه؟ مرحوم سید صدر فرموده از یک طرف علم اجمالی دارم یا طرف راست نجس است یا طرف چپ. یک طرف را شسته ام. این طرفی که شسته ام علم به طهارتش دارم اما طرف دیگر که خشک است مشکوک است دستم به این طرف خشک خورده چون ملاقات با یک طرف علم اجمالی موجب نجاست نیست اما از طرف دیگر استصحاب کلی نجاست می تواند بکند بگوید کلی نجاست وجود داشته، نمی دانم از بین رفته یا نه، استصحاب کلی نجاست می کنم؛ پس دستم ملاقی با نجس حساب میشود پس باید دستم نجس باشد.
این مساله به شبهه عبائیه مشهور شده است.
آیا استصحاب کلی جاری می شود یا نه؟ آیا ملاقی محکوم به طهارت است یا نجاست؟ سیأتی