< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

91/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تفسیر آیۀ 76
 «قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ» مائده/76
 مراد از ثالث ثلاثه
 نظر مشهور دربارۀ ثالث ثلاثه(سه تایی که یکی ازآنها خداست) که بعضی از مسیحیها قائل به آن هستند، أب، إبن و روح القدس است. اما به نظر ما و بر طبق سیاق مباحث، مراد از این تثلیث، أب، أُم و إبن است یعنی خدا، مریم و عیسی. به این دلیل که اگر در بحث الوهیت تدبر موضوعی داشته باشیم، الوهیت «روح القدس» و ربوبیت او در هیچ جای قرآن مطرح نشده است. اما الوهیت مریم درچند جا بیان شده ازجمله «وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُوني‌وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّه» مائده/116 که صریحاً الوهیت مادر عیسی مطرح شده و نیز در آیۀ «لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ»مائده/17 خداوند با قاطعیت برخورد کرده که اگر او اراده کند مسیح و مادرش را نابود کند چه کسی می تواند در مقابل خدا بایستد. مسیح و مادرش مقهور ارادۀ الهی هستند. اما در آیات 72 تا 75 مائده نوع برخورد تغییر کرده تبیین بینشی و انگیزشی و انذار نموده آن هم با بیانات عمومی و ساده مانند «كانا يَأْكُلانِ الطَّعام» مائده/75
 تثلیث یعنی شایستگی الوهیت برای سه تا. قائلین به تثلیث به لحاظ نظری موحّدند اما از لحاظ تطبیقِ واحد می گویند خدا سومی از سه تا یعنی عیسی بن مریم است.
 آیۀ76: «قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ»
 قُلْ: این قُل صرف ابلاغ نیست بلکه تبیین هم باید بشود. بعد از هر «قل» برهانی وجود دارد مسائل توحیدی و بینشی مطرح می شود که باید تبیین شود. سورۀ انعام که بیشترین «قُل» را دارا می باشد تبیین براهین است. خدا در آیات 72 و 73 هم تبیین کرد هم هشدار داد، در اینجا برای بار سوم به هدایت آنان می پردازد.
 رمز گفتن پیامبر
 مولوی برای اثبات این که پیامبر باید بشر باشد تا تعلیم و تربیت تحقق پیدا کند مثالی می زند که کسانیکه می خواهند به طوطی سخن گفتن بیاموزند جلو آو آینه ای می گذارند و خودشان از پشت آینه کلماتی را تکرار می کنند تا طوطی گمان کند یکی مثل خودش حرف می زند، چرا که طوطی از طوطی بهتر یاد می گیرد. وقتی پیامبری که خود بشری مثل بقیه و هم نوع آنهاست برایشان مطلبی را بگوید بهتر قبول می کنند آن هم پیامبری که در عبودیت حرف اول را می زند. از این روست که به پیامبری که مثل خود شماست و از نوع خود شماست می گوید تو که در بندگی خدا مجرّب هستی به اینها بگو این اشتباه است که غیر خدا را عبادت کنید «قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ...»
 اولین وصف ما نیز باید بندگی باشد و هر چه بر عمر ما می گذرد باید بر بندگی ما افزوده شود فرق بندگی با یردگی این است که بندگی با آزادی همراه است اما بردگی نفس یا بردگی دیگران ذلت است. کیست مولا؟ آن که آزادت کند. بالاترین عبادت عبادت احرار است.
 أَ تَعْبُدُونَ: همزه برای استفهام، که با توبیخ همراه می باشد. مِنْ دُونِ اللَّهِ: روی سخن با کسانی است که گفتند «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَم» مائده/72 الوهیت یعنی عبودیت. همین که کسی را اله خود قرار داد یعنی او را معبود خود ساخته است. عبودیت لازمۀ الوهیت، و الوهیت لازمۀ ربوبیت است کسی که کار دست او باشد می تواند اله باشد. بعد از این که در آیۀ «وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ» مائده/73 فرمود فقط یک اله واحد بیشتر نیست، در اینجا می فرماید: «أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً»مائده/76 ، وقتی برای عیسی و مادرش الوهیت قائل باشند برای آنها ربوبیت هم قائل بوده و آنها را مؤثر درامور خود خواهند دانست. عیسی و مادرش مالک نفع و ضرر نیستند پس عبادت آنها لغو است.
 انواع عبادت
 چرا عبادت می کنیم؟ عبادت به چند صورت انجام می گیرد:
  1. عبادت خائفانه.
  2. عبادت تاجرانه.
  3. عبادت شاکرانه.
  4. عبادت عارفانه و عاشقانه.
 از جمع بین روایاتی که در این موضوع رسیده این چهار قسم به دست می آید.
 علت لغو بودن پرستش غیر خدا
 عامۀ مردم در ابتدا از روی خوف عبادت می کنند، در این آیه می فرماید عبادت شما باید هدفمند و فائده دار باشد شما عبادت می کنید، تا خطر و ضرری را از خود دفع کنید. وقتی عیسی و مادرش مالک نفع و ضرر نباشند نه می توانند به شما ضرر بزنند، اگر مخالفتشان کنید؛ و نه ضرری را از شما دفع کنند، اگر عبادتشان کنید. خداست که ضار و نافع است: یا ضارُّ یا نافِع.
 مقدم شدن ضرر بر نفع
  این که اول ضرر آمده و بعد نفع (ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً ) ترتیب وقوعی آن است که انسانها دفع ضرر را ترجیح می دهند بر کسب منفعت. و عقل هم می گوید دفع ضرر از جلب منفعت اولاست.
 ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً: چیزی که مالک سود و ضرر نیست که نمی تواند ضرری به شما بزند و یا سودی را نصیب شما کند، عبادت چنین کسی چه فائده ای دارد و حال آن که وَ اللَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ :هو ضمیر فصل است که حصر و اختصاص را می رساند و نیز هرگاه خبر محلّای به ال و معرفه باشد مفید حصر است (مانند اللَّهُ الصَّمَد یعنی تنها صمد خداست) خداست که سمیع است و دعایمان را می شنود. اسماء خدا در ذیل آیات متناسب با محتوای آیه است. در اینجا مقتضای حال مناجات با خداست و سمیع بودن خدا با آن مناسبت دارد. سمیع شنیدن تنها نیست اجابت کردن هم هست هم به حرف ما گوش می کند و هم اجابت می نماید. می شنود و ترتیب اثر هم می دهد. خدای سمیع را که هم گوش می دهد و هم گوش به فرمان است رها کرده اید و سراغ چه کسی رفته اید؟
 الْعَليمُ: خداوند علیم است به آنچه گفتم و نگفتم، علیم است به ظاهرو باطن تقاضاهای من و علیم است چه راست بگویم یا دروغ. در تفاسیر گفته شده سمیع به اقوال و علیم به احوال. علیم فراتر از سمیع است.
 دو برهان بر ابطال الوهیت روش مسیحی ها
 بنابراین در این آیه دو برهان بر ابطال روش برخی از مسیحی ها بیان می کند:
  1. معبودهای شما (عیسی و مادرش) مالک ضرر و نفع نیستند پس عبادت شما لغو است.
  2. تنها خدا، سمیع و علیم و شایستۀ عبادت است چرا او را رها کرده اید؟
 پیامبر اسلام که خود درعبودیت ازهمه جلوتر و خود ره رفته است این دو استدلال را برای آنها تبیین می کند. نکته ی دیگر ی که استفاده می شود این است که از این که خدا به پیامبر می گوید برای آنها بیان کن(قل) معلوم می شود درآن زمان این جریان فکری وجود داشته است و اینها به خاطر تفریط یهودیها افراطی شدند. یهودی ها به عیسی و مادرش اهانت می کردند مسیحی ها در مقابل این جریان آن دو را تا مرز الوهیت بالا بردند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo