< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

91/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: نکاتی دربارۀ روش تفسیر و ادامۀ آیۀ 73
 در یک تقسیم کلی مباحث مربوط به قرآن از لحاظ روشی به سه محور تقسیم می شود:
 
 
 
 
 چند نکته
 نکته اول: مراحل تفسیر به ترتیب عبارت اند از تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن به حدیث، تفسیر قرآن به عقل. برای تفسیر جامع، لازم است هر سه مرحله پیموده شود.
 نکتۀ دوم: تفاوت تفسیر با تطبیق این است که تفسیر مربوط به مفهوم ذهنی و معناست اما تطبیق مربوط به مصداق خارجی می باشد.
 نکتۀ سوم: اکثر روایات تفسیری از نوع تطبیق است، تطبیق کلی بر جزئی.
 تطبیق موردی: گاهی یک آیه مفهومی دارد، در زمان نزول، مصداقی داشته الآن هم مصداق جدیدی پیدا کرد که می شود تطبیق موردی.
 تطبیق مجموعی: تطبیق مجموعی این است که به عنوان مثال مجموع مراحلی که بر بنی اسرائیل گذشته در امّت اسلام هم تطبیق پیدا کند.
 تأویل موردی: یعنی یک آیه تحقق خارجی پیدا کند.
 تأویل مجموعی: یعنی کل قرآن بروز و ظهور پیدا کند که تأویل کل قرآن در زمان ظهور حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف و در روز قیامت تحقق پیدا خواهد کرد.
 تطبیق آیات 72 و 73
  این دو آیه از قبیل تطبیق می باشند. مسیحی ها در توحید نظری مشکلی ندارند ولی در توحید مصداقی و در تطبیق مصداقی دچار انحراف شده اند. عده ای از آنان الله را بر عیسی(ع) تطبیق داده اند و این تطبیق بی جا سبب کفر آنان شد. آنها قبول دارند که اللّهی هست اما این که او کیست؟ می گویند خدا همان عیسی است. پس اختلاف ما با مسیحی ها بر سر مصداق الله است. این دو آیه مربوط است به خطا در تطبیق.
 تنها یک موجود شایستۀ الوهیت است
  خداوند در پاسخ آنها می فرماید: «وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِد» در این جمله چندین تأکید وجود دارد از جمله اضافه شدن مِن، نکره بودن الهٍ، و وصف الهٌ به واحدٌ. این تأکید ها برای این است که بگوید فقط یک نفر شایستگی الوهیت را دارد. حتی یکی از مفسران، خودِ واژۀ «اله» را به معنای «شایستۀ پرستش» گرفته است. انسان به صورت فطری به معبودی واحد گرایش دارد. عبارت «وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِد» در آیۀ 73 می گوید یک نفر فقط باید شایستۀ الوهیت باشد. واحد یعنی یکم و اول، بنابراین امکان دومی هم هست اما أحد یعنی تک که دومی برای آن تصور نمی شود. در قرآن هر دو وصف أحد و واحد دربارۀ خدا به کار رفته «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» اخلاص/1- «وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ» بقره/163 اما هر جا واحد برای خدا به کار رفته در کنارش یک قید آورده، یا همراه با حصر بوده «أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِد» فصلت/6 و یا با واژۀ قهّار همراه شده که به معنای رقیب و شریک ناپذیر است مانند: «وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» رعد/16در آیۀ مورد بحث نیز «واحد» به همراه حصر می شود تک. مفهوم حصر نفی از غیر است پس احتمال دوم داشتن با حصر یا با وصف نفی می شود.
 وَ إِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَليمٌ: اگر این مسیحی ها خود داری نکنند...، معلوم می شود نهیی در کار بوده و بر آنان اتمام حجت شده لذا می فرماید اگر نهی پذیر نباشند عَمَّا يَقُولُونَ که خدا ثالث ثلاثه است.
  لَيَمَسَّنَّ: گر چه مس و لمس و چشیدن به حس لامسه بر می گردد اما چشیدن مربوط به زبان و کام است اما مس اختصاص به دهان ندارد و مفهومی وسیعتر از چشیدن دارد. مس به لحاظ مفهوم از لمس هم وسیعتر است [1] مس یک تماس خاص است از این سه واژه مفهوم مس ازهمه وسیع تر است بنابر این در اینجا مس عذاب یعنی تماس عذاب با آنها از برون و درون. چرا که توحید تمام وجود را فرا می گیرد. اضافه کردن «الیمٌ» با این که تنوین «عذابٌ» برای تفخیم است و عظمت را می رساند بدین جهت است که دردناک بودن(الیم) با حس درک می شود.
 الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ: علت این که نفرمود لَيَمَسَّنَّهم وبه جای ضمیر «هُم» اسم ظاهر آورد این است که این الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ با لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا در صدر آیه از لحاظ مصداق فرق می کند؛ آن که در صدر آیه آمده قبل از اتمام حجت است لذا افراد بیشتری را شامل بود اما الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ بعد از اتمام حجت است و این عذاب برای کسانی است که نهی نپذیرند و این اتمام حجت از خودِ «وَ إِنْ لَمْ يَنْتَهُوا» فهمیده می شود که نهیی در کار بوده پس مِنهُم بعضی از آنها را شامل می شود.


[1] . لمس یعنی مس با ظاهر بدن بنابراین لمس فقط با ظاهر بدن انجام می گیرد اما مس اعم از ظاهر بدن و باطن، مادی و معنوی می باشد «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» واقعه/79 و نیز تقیید لمس به أیدیهم در آیه «فَلَمَسوُهُ بأیدیهم» دلالت می کند بر عمومیت در مفهوم مس. (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،ج10،،ص235)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo