< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

91/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تفسیر آیۀ 71
 «وَ حَسِبُوا أَلاَّ تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثيرٌ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِما يَعْمَلُونَ» مائده/71
 وَ حَسِبُوا: حرف واو در ابتدای آیه به ما توجّه می دهد که این آیه را به تنهایی ننگریم بلکه آن را با آیۀ قبلش لحاظ کنیم. حسبوا عطف بر کذّبوا و یَقتلون است، این گمان آنها بعد از تکذیب و کشتن انبیاء بوده «فَريقاً كَذَّبُوا وَ فَريقاً يَقْتُلُونَ * وَ حَسِبُوا أَلاَّ تَكُونَ فِتْنَةٌ» مائده/69و70. حُسبان یعنی گمان و خیال، نه هر گمانی بلکه گمان باطل.
 پندارگرایی بنی اسرائیل
  «حسبوا» می فهماند بینش یهودی ها بر گمان های باطل استوار است. اما معرفت شناسی در روحانیت شیعه اولاً روشمند و اجتهادی است و ثانیاً یقین محور است(علم یا علمی) و نه بر اساس ظن. اما فکر آنها نه تنها روشمند و یقین محور نیست بلکه اهل حسبان و گمان های باطلند. یکی از ویژگیهای این قوم مختال(خیالاتی) بودن آنهاست به علاوه آنها فخور(بسیار فخر فروش) و مستکبرند. استکبار آنها نیز ریشه در خیال و گمانهای باطلشان دارد.
 ضمیر حسبوا به بنی اسرائیل بر می گردد.
 گمان باطل یهود
 وَ حَسِبُوا أَلاَّ تَكُونَ فِتْنَةٌ: گمان باطل آنها این بود که فکر می کردند امور همیشه به کامشان خواهد بود و عذابی در کار نخواهد بود.
 دو وجه دربارۀ فتنه
  1. امتحان.
  2. عذاب، کیفر، شکنجه و برخورد الهی.
  از میان این دو وجه، دومی صحیح است یعنی در این آیه فتنه به معنای عذاب و کیفر الهی است. فکر می کردند اگر پیغمبر بکشند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. «فِتْنَةٌ» نکرۀ در سیاق نفی و مفید عموم است می پنداشتند که هیچ فتنه ای پیش نخواهد آمد. بنابراین یکی از ویژگیهای بنی اسرائیل پندارگرایی آنهاست. اگر ما هم این اوصاف را داشته باشیم همان بلاها بر سر ما هم خواهد آمد.
 فَعَمُوا وَ صَمُّوا: فاء حرف تفریع است، کور و کر شدن آنها متفرع پندار باطلشان است و بعد از این خیال باطل کور شدند. از سیاق استفاده می شود که این کوری و کری باطنی است نه ظاهری. عموا یعنی بی بصیرت شدند، بصر مربوط به آیات تکوینی است: «أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَت»غاشیه/17 و صَمُّوا مربوط به آیات تشریعی می باشد چرا که وحی دیدنی نیست برای ما، باید گوش جان بسپاریم «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ»اعراف/204 این عَمُوا وَ صَمُّوا به کیفر کارشان است مانند «خَتَمَ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‌ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‌ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم» بقره/7 همین که انسان حقایق رادرک نکند بدترین عذاب است ولی آنها نمی فهمیدند. علت مقدم شدن عموا بر صمُّوا هماهنگی ظاهر و باطن است از این جهت که در دنیا هم اول چشم از کار می افتد و آخرین عضوی که از کار می افتد گوش است.
 توبۀ الهی
 ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ: حرف ثمّ برای عطف با فاصله است، واو که عطف متغایرین است مانند دور بر گردان است اما ثمّ مثل پل هواییست که یک طرف جاده را به طرف دیگر وصل می کند. از این که جملۀ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ با حرف ثم بر فَعَمُوا وَ صَمُّوا عطف شده در می یابیم که در این میان حوادثی فاصله شده است. مثلاً مدتی گریه و توبه کردند تا این که خداوند توبۀ آنها را پذیرفت. تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ خدا به آنها رجوع کرد.
 مراحل توبه
  1. تابَ علی: توفیق توبه دادن. ( حرف علی نشان تفضل و اشراف خداست.):«ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا» توبه/118
  2. تابَ إلی: توبه و بازگشت بندگان به سوی خداست:« تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا» تحریم/8
  3. تابَ عن: پذیرش توبه از کسی.(حرف عن برای تجاوزو عفو است) . مغنی اللبیب، ج1،ص198: «أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِه»توبه/104
  دراینجا فرموده تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ یعنی خداوند نظر لطفی به آنها کرد که بتوانند جبران کنند.
 استثنای بیداران اندک از یهودیان گمراه
 ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثيرٌ مِنْهُمْ: بنی اسرائیل یک بار در سختی ها و فتنه ها فکر کردند خبری نیست و گمراه شدند؛ یک بار هم در مستی ها و نعمت ها. در هر دو قضیه خراب کردند زمانی هم که خدا به آنان توفیق توبه داد چون به دنبال دنیا بودند اسیر دنیا شدند. ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا این بار در مستیها غافل شدند. هم زمانی که تکذیب کردند و کشتند و هم در زمانی که توفیق توبه یافتند کور و کر شدند. آن عَمُوا وَ صَمُّوا بعد از فتنه بود اما این عَمُوا وَ صَمُّوا بعد از راحتی است. در سختی باید صبر کرد و در خوشی، شکر. اما اینها در هر دو عَمُوا وَ صَمُّوا شدند.
 برخی از مفسران گفته اند علت تکرار عموا و صموا این است که می خواهد بگوید برخی از آنها کور و کر نشدند و اصلاح شدند.
 كَثيرٌ مِنْهُمْ: در فضای خوشی بسیاری از بنی اسرائیل کور و کر شدند. کوری وکری اول مطلق بود اما در دومی بسیاری ازآنها کور و کر شدند یعنی در دور دوم عدّه ای متنبّه شدند. «كَثيرٌ» توضیح فاعل است.
 وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِما يَعْمَلُونَ: فعل مضارع یعملون استمرار را می رساند؛ ضمیر آن نیز به بنی اسرائیل بر می گردد خدا به آنچه آنان هم اکنون هم انجام می دهند و به توطئه ها و نقشه های آنها اشراف اطّلاعاتی دارد. خداوند پیوسته به آنچه می کنند آگاه است. «بصیر» صفت مشبهه است و ثبوت را می رساند. یهودیها چند بار طرح ترور پیامبر را ریختند.
 این که بدانیم در محضر خدا هستیم و کنترل و نظارتی هست رعایت می کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo