< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

90/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

یسئلونک ماذا احل لهم قل احل لکم الطیبات و ما علمتم من الجوارح مکلبین تعلموهن مما علمکم الله فکلوا مما امسکنا علیکم واذکرواسم الله علیه واتقو الله ان الله سریع الحساب الیوم احل لکم الطیبات و طعام الذین اوتوالکتاب حل لکم وطعامکم حل لهم و المحسنات من المومنات و المحسنات من الذین اوتوالکتاب من قبلکم اذا اتیتموهن اجورهن محسنین غیر مصافحین ولا متخذی اخدان و من یکفر بالایمان فقد حبط عمله فهو فی الاخره لمن الخاسرین.

 بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمد لله الذی هدینا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا هدینا الله و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و اله الطیبن الطاهرین المعصومین

 نگاه متدبرانه به آیات مقدم است بر نگاه تفسیری به آیه، نگاه متدبرانه معنای نخست آیه را میفهماند و نگاه مفسرانه معنای دوم آنرا، و معنای دوم بعد از معنای اول جا دارد و باید همسوی با معنای اول باشد الا این که دقیق و ظریف است. نگاه متدبرانه بر فهم مجموعی مبتنی است، یعنی در همین آیات پیش رو، هم باید به ظواهر توجه کنیم و الفاظ و معنای اول را مد نظر قراربدهیم و هم توجه به معنای مجموعی. چون اگر بگوییم فقط مجموعی ممکن است اعماق را هم مجموعی ببینیم و اگر فقط بگوییم ظاهر ممکن است فقط یک آیه را ظاهرش را ببینیم. ولی دو عنصردر نگاه متدبرانه به آیات وجود دارد: ظاهر و مجموعی دیدن. دایره مجموعی دیدن بسته به سیاق بحث است. از آیات یک تا پنج میبینیم مشترکاتی دارد که این آیات سیاق موضوعی دارد: حرمت و حلیت که عمدتا در محدوده اکل است. البته حواشی هم دارد. اگر بخواهیم مقداری دایره سیاق موضوعی را کوتاه تر کنیم میبینیم آیات 4 و 5 انسجام بیشتری دارند چون هر دو در احل لکم الطیبات هستند. اشتراک لفظی پیاپی برای انسجام بحث است یعنی همانطور که حروف عطف، ضمائر، اشارات و... عبارات ر ابه هم پیوند میزنند همانطور هم اشتراکهای لفظی و اسلوبی پیاپی هم آیات را به هم می چسبانند. احل لکم الطیبات نشاندهنده ادامه بحث قبلی است و ما را ملزم به لحاظ در فهم مجموعی میکند. به همین خاطر اگر کمی قلمرو بحث را محدودتر بکنیم این است که یک آیه یکجا در یک جلسه فهمیده شود گرچه فرصت کم و بحث ها زیاد تا نگرش مجموعی شکل نگیرد درست با عبارات آشنا نخواهیم شد و چون یکی از اهداف بنده آشنایی شما با قرآن است. یکوقت گزارش داشته هاست و شما نیز مستمع گویی که بنده با دوربین بحث میکنم در این روش رشد و ارتقا مقصود نیست ولی بنده لحاظ کرده ام تا شما نفع ببرید و در آخر اتفاقی بیفتد. اگر مسیر این بود که شما اقوال بزرگان را بشنویم و استشهاد به قرآن میکردیم شما با آرا آشنا میشدید ولی با قرآن نه. اما اگر هر دو را دنبال میکردیم هم نگاه متدبرانه و هم آشنایی با آرا را با این روش فقط شاید یک یا دو آیه را در این جلسات میتوانستیم کار کنیم. لذا فرصت ناکافی است و باید با لحاظ همه اینها یک جلسه را ارزیابی کنیم.

 امر دائر است به این که دو بحث بکنیم یا چهار اختلافی را که در آیه 4 و 5 بین شیعه وسنی در تفسیر وثمرات فقهی مطرح است مطرح بکنم و یا با آیه 4 و 5 آشنا بشویم و آن چهار نکته را بعد از آشنایی با قرآن و آیه شریفه مطرح بکنیم که روش دوم منتخب ماست. آیه 4 را در جلسه قبل گفتیم و حالا آیه 5 . اگر شما با آیات انس پیدا کنید قرآن شبیه به هم است یعنی همین نیست که این آیه را اشنا شدید بلکه با بخشی از قرآن آشنا شدید لذا شما با یک آیه که آشنا شدید با مشابه های آن آیه نیز آشنا شده اید چون بسیاری از بخش های قرآن با یکدیگر مشابه هستند و شما رفته رفته با کل قرآن آشنا خواهید شد.

سوال: در آیه 4 یسئلونک ماذا احل لهم اگر سوال نمی کردند خدا حکم را صادر میکرد؟

 اصل که بر حلیت است اینها که پرسیده بودند چون در یک معضل اجتماعی گیر کرده بودند از یک سو حد و حدودهای حلیت در قرآن مشخص شده بود و از سوی دیگر فرهنگ عمومی یک سری از طیبات را حرام کرده بود حالا این که مردم به وحی عمل کنند یا به فرهنگ عربیت که آیه نازل شد. نکته دیگر این که یک مقدار از سوال هم در رابطه با موضوع کلب است که آیا شکار کلب حرام است یا حلال ولی قرآن از یک شیوه بیانی استفاده میکند که قرآن برای این که یک امر تعبدی را با یک امر مشکوک را بهترجا بیندازد در کنار یک امر مسلم می آورد یک امر مسلم در کنارش یک امر مردد که حکم هردو یک است. حکم تعبدی در کنار یک حکم عقلی. این که طیب حلال باشد مناسب با فطرت بشر است اما و ما علمتم من الجوارح مکلبین این هم حلال است اما اندازه طیبات نیست چون سگ نجس است گاز میگیرد. این تعبد است که باعث میشود من بپذیرم حلال است.

 مورد دوم همین آیه جدید احل لکم الطیبات که اصل مسلم است ولی خوردن طعام اهل کتاب آیا بخوریم یا نخوریم که این جای تعبد است.

 نمونه سوم والمحسنات من المومنات این که با زنان عفیفه مومنه ازدواج کند که گفتن ندارد ولی به خاطر این که میخواهد والمحسنات من الذین اوتوالکتاب را مطرح بکند اول یک اصل مسلم را مطرح میکند این از شیوه های قرآن کریم است که همینطور که این مسلم را از ما میپذیرید این را هم باید بپذیرید.

 در عرف هم این شیوه کاربرد دارد علامه طباطبایی مفصل این بحث را کرده اند. مثلا ایه ولهم ما یشائون فیها و لدینا مزید یعنی هر چه بخواهید روشن است ولی مزید یک امر مبهم است که اضافه میکند.

 الیوم احل لکم الطیبات

 الیوم مفهوم دارد یعنی قبل از الیوم حلال نبود مگر چه اتفاقی افتاده که از امروز حلال شد؟ اینها سرنخ میدهد که باید در فهم دقت کنیم و آن اینست که الیوم یعنی شرائط زمانه که یئس الذین کفرو من دینکم فلا تخشوهم و اخشون در شرائط غلبه اسلام میتوانید غذاهای آنها را بخورید چون حاکمیت دست شماست اگر حاکمیت با آنها بود در معاشرت با آنها زود بی دین میشدید ولی حالا نه، در عین حال هشدار داده در آخر خط و من یکفربالایمان فقد حبط عمله ... مواظب باشید اگر در سایه این معاشرت خوردنی و ازدواجی اگر بی ایمان شدید بدانید تمام اعمالتان حبط میشود.

 این الیوم با الیومهای بالا همسوست.

 نکته دیگر احل لکم الطیبات کلمه الطیبات، فهم سیاقی اقتضا میکند که مراد از این طیبات با الطیبات بالا فرق میکند و از یک طرف هم مشترک باشد. اشتراک در این است که بحث سر صید است از اول سوره تا این جا بحث همین است. طیبات هم در این سیاق است. آیه 4 ذبیحه های مسلمانان از سیاق فهیمده میشود که از طیبات است و شکار سگ این مشترکش است. اما در اینجا سیاق خاص باعث میشود نکته دیگری استفاده کنیم الیوم احل لکم الطیبات یعنی ذبیحه اهل کتاب خواهید گفت ذبیحه اهل کتاب از کجا خواهیم گفت و طعام الذین اوتوالکتاب. چون فضای بحث مربوط به اهل کتاب است هم طعام و هم ذبیحه اهل کتاب هر دو از همین جا استفاده میشود.

سوال: این خلاف احکام فقهی است.!

 الان ما عبارت میخوانیم و ملاکات فقهی در جای دیگر بحث میشود.

 در تفاسیر دقت بفرمایید کلمه طعام را به گندم و جو منصرف کرده اند ولی پختنی ها را نجس میدانند.

 و طعام الذین اوتوالکتاب حل لکم و طعامکم حل لهم این قسمت طعامکم دیگر چیست؟ مگر طعام ما حرام بود؟ این طعامکم یعنی اطعامکم یعنی نشست و برخاست داشته باشید. اما در رابطه با اهل کتاب که موحد بودن شرط است یا مسلم بودن. میبینیم همان موحد بودن شرط است. آن چیزی که لازم است حکایت از توحید میکند چون هنگام ذبح لازم نیست شهادتین را جاری بکنیم و فقط ذکر نام خدا شرط است. قل تعالو الی کلمه سواء بیننا و بینک و آن الهنا واحد اینها ذهن ما را باز میکند و ذهنیت اجتهادی شکل میگیرد.

 و طعام الذین اوتوالکتاب حل لکم و طعامکم حل لهم تا اینجا چند نکته فهمیدیم:

ذبیحه اهل کتاب حلال غذای اهل کتاب حلال خود اهل کتاب پاک ازدواج با اهل کتاب حلال

 اما چه نوع ازدواجی دائم یا موقت؟ از ظواهر برمی آید دائم هم مشکل ندارد الا این که یک طرفه است یعنی مرد زن از اهل کتاب بگیرد چون در فرهنگ اسلام مرد ولایت دارد و ما این جایگاه ولایی را به کافر نمیدهیم لم یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا

 ولی ما هنوز در قسمت پژوهشهای قرآنی هستیم پژوهش روایی و عقلی هم لازم دارد و هر سه باید اجتهادی و یقینی باشد آن موقع به حکم میرسیم ما فقط در مرحله پژوهش قرآنی هستیم.

 اگر دنبال زن اهل کتاب هم هستید باید عفیفه باشد و باید ازدواج رسمی باشد و ایتا اجر باشد. بعضی که آمده اند بحث را منحصر در متعه کرده اند بخاطر همین اجورهن است فمتعوهن لاجورهن چون آن جا به معنای مهر متعه بوده این جا را هم اینگونه معنی کرده اند ولی تلازمی وجود ندارد

 بعد محسنین غیر مصافحین یعنی شما هم باید عفیف باشید. نباید به خاطر هوس بازی و امثالهم دنبال باشیم. و لا متخذی اخدان دوست بازی هم نباید باشد. آن ها چون راحتند ما نباید این کار را بکنیم نه زنا کنید و نه دوست بازی.

 ومن یکفر بالایمان .. اگر کسی به تدریج ایمانش را کفر ورزید بیچاره هستیم.

 یک بار مراد از و من یکفر یعنی کفر به الله و رسول و قرآن ووحی و رسالت است که این جا نگفته است، این جا میفرماید تا قبل از این که شما با این اهل کتاب مراوده داشته باشید متدین بودن برای شما ارزش بود کم کم که با اهل کتاب آمد وشد کردید و معاشرت کردید گفتید اینها همش خرافات است این میشود کفر به ایمان فقد حبط عمله فهو فی الاخره من الخاسرین.

 ملاحظه بفرمایید در حد همین ظاهر آیه ذهن ما به برکت قرآن شکوفا میشود و افقهای جدیدی باز میشود.

 صلوات بر محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo