< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

89/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 در خدمت آیه نخست سوره مائده هستیم که اولین جمله مستقل آن یا اَیّها الّذینَ آمنوا اَوفوا بِالعُقود باید توجه داشته باشید که گاهی جملات مستقلند و گاهی جملات وابسته یعنی چند جمله با هم مطلبی را می رساند گاهی یک جمله به تنهایی یک مطلبی را می رساند در همین آیه نخست سوره مائده که ملاحظه بفرمایید جمله اول آن یک جمله مستقل است استقلالش هم ثمرش این است که ما می توانیم همین جمله مستقل را تابلو کنیم وبر سر چهارراه و میدان به عنوان پیام قرآنی و دستور قرآنی بنویسیم نه به قبل وابسته است از لحاظ عبارت نه بعدش به آن وابسته است خودش از لحاظ لفظی مستقل است اما مثلاً ادامه آیه شریفه چند تا جمله است « اُحِلَّت لکُم بَهیمَةُ الانعام الّا ما یُتلی علیکُم غَیرَ مُحِلّیِ الصَّیدِ وَ أَنتُم حُرُمٌ اِنَّ اللهَ یَحکُمُ ما یُرید» وَ أَنتُم حُرُمٌ یک جمله است جمله، جمله عالیه است اما جمله مستقلی نیست وابسته به جمله اُحِلَّت لکُم بَهیمَةُ الانعام است خود واو وَ أَنتُم حُرُمٌ وابسته بودن به جمله ماقبل را نشان می دهد و ما باید این وابستگی وپیوستگی را حفظ کنیم لذا بعضی از آیات که می خواهد شعار شود اولش واو دارد آن واو را نمی توان حذف کرد نشانگر وابسته بودن است این اولین نکته درباره یا اَیّها الّذینَ آمنوا اَوفوا بِالعُقود که یک جمله مستقل است در اینجا وابسته دیگر داریم اِنَّ اللهَ یَحکُمُ ما یُرید هم تاییدی است برای این دو تا حکم اُحِلَّت لکُم بَهیمَةُ الانعام این حکم دوم ذیلش تعلیم دارد این تعلیم می تواند برای هر دو جمله باشد اِنَّ اللهَ یَحکُمُ ما یُرید پس جمله شناسی خودش در تفسیر آیات به عنوان یک ابزار لازم است یا اَیّها الّذینَ آمنوا اَوفوا بِالعُقود اول درباره ی خود یا، یا برای توجه دادن است در فارسی می گوییم آهای یعنی با شما هستم اما اگر بخواهیم آهای را چند بار بگوییم بستگی به بعدش دارد یا اَیّها الّذینَ آمنوا، ایّها که می آید آن باعث می شود که یا ندای ما که می خواهیم طرف را ندا کنیم تثبیت بشود این زیاد شدن ایّها به یا باعث می شود معنای یا افزایش پیدا کند اگر قبلاً جلب توجهش یک درجه بود با ایّها میشود به توان 2- 3 باز این شدت توجه ساختن طرف مقابل را می رساند اما بحث سر ایّها است که خود ایّها چه معنایی دارد قبل از توضیح نکته قابل توجهی بدهم به معنای حرفی، معنای حرفی معانی هستند که قائل به طرفینند یعنی خودشان مستقلاً معنایی ندارند به دو طرف آن نگاه می کنیم معنا را مشخص می کنیم یک وقت اصطلاح معنای حرفی گفته می شود معنای حرفی، معنایی است که قائل به اطرافش است این در رابطه با حرف اما در رابطه با واژه ها ما می گوییم معنای سیاقی، سیاقی یعنی چه؟ قبل وبعد این قبل وبعد مشخص می کند که دقیقاً ایّها چه معنایی دارد چون همین ایّها یکبار بر سر کافرون در می آید قُل یا ایّها الکافرون در سوره کافرون یا بر سر الّذینَ کفروا در می آید در سوره تحریم آیه 6 ندای یا اَیّها الّذینَ برای کفار هم بکار رفته یا اَیّها الناس، یا اَیّها الانسان، یا اَیّها المزمّل، یا اَیّها الرسول و... این یا اَیّها با قبل و بعدش معنایش متفاوت می شود در اینجا کدام میشود یا اَیّها الّذینَ آمنوا آن طرف را که نگاه می کنی آمنوا روی سخن که با مومنان میشود این ایّها میشود عزیزان من، بندگان من، مومنان عزیز خواهی گفت عزیز از کجا در آمد این عزیز از سیاق خود فهم سیاقی یک روش فهم است پس ما در فهم ها این 5 تا را می گوییم 1- فهم سباقی یعنی نص وظاهر 2- فهم سیاقی یعنی فهم بر اساس قبل و بعد 3- فهم قیاسی یعنی فهم مقایسه ای یا از نوع تناسب یا از نوع تقابل 4- فهم مجموعی اول و وسط وآخر 5- فهم هدایتی یعنی فهمی با رویکرد تربیتی یعنی بُعد هدایتی قرآن را باید بفهمیم چون قرآن کتاب هدایت است مثل کتابهای درسی نیست الان از خود یا و ایّها به فهم سباقی برسیم فهم سیاقی این ایّها باعث شد سیاق را درست کند و بفهماند که مراد از این یا یعنی عزیزان من نکته سوم سر الّذینَ آمنوا، یا ایّها المومنون به گمانم یک مورد در قرآن باشد ولی یا اَیّها الّذینَ آمنوا هم هست یا ایّها الکافرون داریم، یا اَیّها الذین کفروا ، یا ایّها الذین امنوا، یا ایّها المومنون هم داریم چه فرق است بین الذینَ امنوا و مؤمنون، المؤمنون حکایت از یک جریان ایمانی می کند یعنی وصف در مقام تسمیه است یعنی المومن وصف است ولی در مقام تسمیه ذات اشخاص را که نمی گوییم اوصاف ایمان آنرا مطرح می کنیم ولی المومنون شده یک جریان اجتماعی که نامشان المومنون است ایّها وصف در مقام تسمیه است صنف اجتماعی است و لذا عمومیت دارد هر کس که مُتَّصِف به ایمان باشد را شامل می شود حالا می خواهد درجه 1 باشد وسطی باشد پایینی باشد درجه 3 باشد اما یا اَیّها الّذینَ آمنوا درجه یک ها را مورد توجه قرار می دهد وقتی بگوید یا اَیّها الّذینَ آمنوا درجه یک هاست یا ایّها المومنون همه با هم ، خواهید گفت دلایلش چیست؟دلایلش را بگویم که چرا الذینَ امنوا با المومنون تفاوت دارد اولاً الذین امنوا نسبت به المومنون از دو کلمه تشکیل شده او زیادت دارد المومنون کم دارد و طبق همان بنا معلوم می شود که معنای بیشتری دارد اما کافی نیست 2- ماضی بودن امنوا حکایت از تحقق ایمان می کند و حکایت از صدقت ایمان می کند یعنی از گذشته دارد خبر می دهد امنوا در گذشته همین الان هم که ندا به آنها می کنیم یعنی هم مومن بودن الان را می فهماند هم مومن بودن در گذشته را ولی یا ایّها المومنون فقط مومن بودن الان را می فهماند پس اگر ما بگوییم یا ایّها المومنون یعنی همین الان مومن هستیم ولی اگر گفتیم یا اَیّها الّذینَ آمنوا، امنوا فعل ماضی است یعنی نه تنها به خاطر ندایی که الان با تو دارم تو مومن هستی بلکه در گذشته هم مومن بودی این تحقق ایمان در گذشته را می فهماند سر نخ این استفاده ها یکی از فرمایش امام صادق(ع) هست که فرمودنددر قرآن هر جا یا اَیّها الّذینَ آمنوا باشد روی سخن با امیر مومنان (ع) هست و بعد بقیه یعنی خدا از بالا اول نگاه به امی مومنان می کند بعد با بقیه حرف می زند به نظر می رسد یک شبهه در ذهن برادران با عرض بنده پیش می آید هم قبلاً بوده و آن اینکه گاهی یا اَیّها الّذینَ آمنوا لا تُلهِکُم اَموالِکُم وَلا اَولادِکُم عن ذِکرِالله آن کجااین ندا کجا و امیر المومنین علی(ع) کجا حضرت علی اهل زهد اهل جنگ وجهاد بسیار پر خدمت و کم توقع این یا اَیّها الّذینَ آمنوا با این بعدی نمی سازد می گویم برادران حالا مشخص شد که فرق بین ندا وخطاب را باید لحاظ کنیم ندا یک مسئله است خطاب بحث دیگری است چون ندا و خطاب را یکی تلقی کردیم اینگونه حرف می زنیم یک آیه ای از قرآن را استشهاد می کنم که ندا با خطابش فرق می کند آن آیه اول سوره طلاق است یا ایها الذی مفرد است روی سخن با پیغمبر است ولی حکم چیست؟ خطاب مال ماست ندا مال پیغمبر پس اینکه این دو را با هم یکی بگیریم اینجوری در ذهن ما نیاید ندا آن توجه را می رساند حکم متناسب با موضوعش و متعلق به مکلفینش عام و همه مکلفان چه حاضر باشند چه غایب، چه مومن باشند چه کافر همه را شامل می شود این یا اَیُّها الَّذینَ امَنوا حساب ندا با حساب خطاب فرق می کند این ندا یک نقش دارد و خطاب نقش دیگر،آن نقشش چیست؟ یک وقت شما می خواهید وارد خانه ای شوید اول سلام بعد کلام. سلام برای چیست؟ ایجاد انس است، اول انس پیدا کن بعد حرف بزن.

  یا اَیُّها الَّذینَ امَنوا اول تاثیر احساسی بر دل ما می گذارد بعد حکم حکیمانه پروردگار با عقل ما سر و کار دارد، خداوند به احساسات و عواطف توجه می کند بعد حکم حکیمانه می دهد. ما هم در تعاملات اجتماعی هم باید این رفتار را داشته باشیم. این یا اَیُّها الَّذینَ امَنوا این نیاز ما را تامین می کند. احساسات، عواطف ما اینها را نیاز داریم بعد خدا رو به من می کند باید سجده کنم در مقابلش ، خدایا تو به من توجه داری. باز در روایات آمده که اگر مومنین بدانند چه حلاوتی هست در یا اَیُّها الَّذینَ امَنوا تشبیه کردند حلاوت آن را به اینکه یک کسی در کویری به دنبال آب می گردد بعد یک آب گوارا نصیبش شود خیلی خوشحال می شود ما همیشه دنبال خداییم بعد او به ما بگوید یا اَیُّها الَّذینَ امَنوا چقدر افتخارآمیز است بعد اَوفوا بالعُقود جای خودش را باز می کند. در فراگیری ها تفاوت بین حضرات خانم ها و آقایان می بینیم خانم ها اول باید یک نگرش احساسی به مطالب داشته باشند تا فرابگیرند حداقل احساس خوشایندی باید داشته باشند لذا تاثیر می گذارد بصورت طبیعی از طریق استماع و علاقه وعاطفه بعد تاثیر و تاثیرعلمی آقایان هم همینطورند در خانم ها شدّت و ضعف دارد این یک واقعیتی است. یا اَیُّها الَّذینَ امَنوا اما در کلمه امَنوا مهم این است که مراد از آمَنوا متعلق آمَنوا چیست؟ آیا متعلق آمَنوا یعنی ؛ 1- آمَنوا باالله 2- آمَنوا باالله وبِالیومِ الآخر 3- آمَنوا باالله وبِالیومِ الآخرِ وَ بِالوحیِ وَ الرَّسالة . از این سه گزینه ،گزینه سوم درست است. یعنی اگر کسی وحی و رسالت را قبول نداشته باشد از لسان قرآن او کافر است به دلیل آیه نخست سوره بیّنه مگر اهل کتاب خدا و معاد را قبول ندارند مگر اهل کتاب اصل وحی و نبوّت را قبول ندارند رسالت حضرت موسی و عیسی را قبول دارند ولی تا رسول الله و قرآن را قبول نکنند فایده ندارد. یا اَیُّها الَّذینَ امَنوا به طور خلاصه در همه جای قرآن مگر جایی خودش لفظ آورده باشد متعلق آمَنوا را مشخص کرده باشد وگرنه هر جا وارد شویم یا اَیُّها الَّذینَ امَنوا بِالوحیِ وَ الرَّسالة . کسانی که قرآن و رسول الله را قبول دارند حالا اَوفوا بالعُقود درباره واژه وَفی یعنی کار را به تمامی، درست انجام دادن. خود اَفوا که جمع است جمعش را باید بگوییم جمع استقراقی است یا مجموعی. استقراقی یعنی چه؟ یعنی یک یک شما مومنان اَفوا وَفاکن وَفاکن . تک تک، مجموعی یعنی چه؟ یعنی همه شما اَوفوا بالعُقود . خواهید گفت چه تفاوتی دارد یکی مال مباحث فردی است یکی مباحث اجتماعی بالاخره اعضای یک مجموعه یک کار جمعی دارند انجام می دهند وقتی من به آنها بخواهم دستور دهم کار را انجام دهند باید بگویم اَفوا پس اَفوا یکبار نگاه مجموعی یکبار نگاه جمعی استقراقی. این وَفی فردی و جمعی یک توضیح دوم نیاز دارد آن اینکه وَفی فردی با وَفی اجتماعی فرق می کند. وَفی اجتماعی این است که یک حکم بین المللی است کسی که می خواهد این کار را انجام دهد به جای اینکه یک فرد باشد، یک فرد حقیقی نه حقوقی است، حقوقی مثلاً ریاست فلان مجموعه ولی از سه کلمه استفاده کردم؛ وَفی فردی، وَفی اجتماعی، وَفی جمعی. آن اجتماعی مرادم حقوقی نه شخصیت فردی، شخصیت حقوقی لذا انسان موظف است اگر یک تکلیفی روی دوش فردش آمد وفا کند، روی مقامش آمد وفا کند به عنوان یکی از احاد ملّت، امّت یک تکلیف دارد به عهد خودش وفا کند این وفا دریک عهد جمعی است تک تک فایده ندارد. این مقدمه بود برای کلمه وَفی اما عقود . اولاً این العقود جمع مُحلّا به الف و لام است. جمع مُحلّا به الف و لام مفید عموم است، مفید عموم که شد یعنی افراد کثیری ازعقد را شامل می شود. اَوفوا بالعُقود اگر ما خواستیم کالبد شکافی یک کلمه را داشته باشیم اول باید سراغ معنای لُغوی آن برویم بعد سراغ معنای استعمالی آن و بعد سراغ معنای اصطلاحی آن برویم. معنای اصطلاحی یعنی چه ؟

 یعنی حقیقت قرآن، آن کثرت استعمال درقرآن دارد حقیقت قرآنی مثل حقیقت شرعی که درفقه بحث می کنیم استعمالی نه با توجه به قبل وبعد و سیاق معنا می کنیم، لغوی هم که از کتب لغت. معنای اصطلاحی با توجه به کاربرد در کل قرآن این می شود حقیقت قرآن ، اینها سلسله مراتب دست یافتن به معنای یک واژه است. حالا برویم سراغ عقد، عقد را به عهد شدید اطلاق می کند در قرآن دوبار میثاق غلیظ آمده یکی از انبیاء اولوالعزم یکی از مردان یعنی از مردها نسبت به زنانشان خداوند میثاق غلیظ گرفته در سوره مبارکه نساء آیه 21 یک جای دیگر در سوره مبارکه احزاب ازانبیاء اولوالعزم میثاق غلیظ گرفته عقود در اینجا معنای وسیعی دارد آنرا به چند دسته تقسیم می کنیم ، اولین تقسیم این است که آیا این عقد و عهد تکوینی است یا تشریعی؟ عقد تکوینی هم داریم؛ اَلَم اَعهَد اِلَیکُم یا بَنی آدَم اَن لا تَعبُدُ الشَیطان . عهد است آن یک عهدی است که خدا از ما گرفته پس یکی تکوینی است یکی تشریعی. خود عهد تشریعی گاهی اوقات نفسانی است گاهی اوقات اعتباری. باز اعتباری تاسیسی است یا تاییدی است باز تاییدی عقد است وایقاء و عهد اینها با هم فرق می کند. انواع تقسیم بندی را در ارتباط با اعتباری تاییدی می گویم؛ یکی عقدوایقاء، یکی عقد و عهد، تقسیم سوم لازم وجایز چون عقد لازم داریم عقد جایز،بعد قولی و فعلی بازفعلی نوشتاری، گفتاری، رفتاری، کرداری، قولی می شود. گفتاری فعلی می شود کرداری و رفتاری. آخرین تقسیم بندی آن عهدی است که آیا آن عهد فردی است، جمعی است یا بین المللی و چون عهد دو طرف دارد خود این شامل: 1- عهد عبد با خدا 2- خدا با عبد 3- عهد با رسول خدا و امام و بالعکس این شد چهارتا. 5- عبد با عبد؛ بنده ای با بنده دیگر عهد ببندد 6- دولت با دولت 7- دولت با ملت امیدوارم خدا توفیق دهد که زودتر از محضر کلام خدا بهره ببریم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo