1404/08/17
بسم الله الرحمن الرحیم
المختصر النافع/کتاب الطهاره /نسبت قاعده طهارت با استصحاب
موضوع: نسبت قاعده طهارت با استصحاب /کتاب الطهاره /المختصر النافع
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در قاعده طهارت بود.
1- نسبت قاعده طهارت با استصحاب
امر هشتم از اموری که در کتاب بحوث[1] مطرح شده است نسبت قاعده طهارت با استصحاب نجاست است. ایشان می فرماید اصل استصحاب و قاعده طهارت گاهی هم عرض هستند و گاهی رابطه طولی دارند که در اینصورت ممکن است قاعده طهارت بالاتر باشد و ممکن است قاعده استصحاب بالاتر باشد.
شهید صدر در کتاب بحوث فی علم الاصول تحت عنوان «تقدم الأصل المحرز و السببي على غير المحرز و المسببي»[2] در رابطه با اصل طولی علت تقدم اصل سببی بر مسببی و تقدم اصل محرز بر غیر محرز را مطرح کرده است.
ایشان می فرماید اگر استصحاب و قاعده طهارت در عرض هم باشد، مثل اینکه یک شی داشته باشیم که مشکوک الطهاره باشد ولی سابقا نجس بوده باشد و حکم فعلی آن مشکوک باشد، در اینصورت علم به حالت سابقه هست و شک در نجاست داریم، که حالت سابقه استصحاب می شود.
شهید صدر در اینجا نکته ای فرموده که به نظر ما تمام نیست ایشان فرموده تقدم استصحاب به خاطر حکومت آن بر استصحاب نیست بلکه دلیل قاعده طهارت اجمال دارد و شامل مانحن فیه نیست چون در روایت آمده «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: كُلُّ شَيْءٍ نَظِيفٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ قَذِرٌ فَإِذَا عَلِمْتَ فَقَدْ قَذِرَ وَ مَا لَمْ تَعْلَمْ فَلَيْسَ عَلَيْكَ»[3] که احتمال دارد تعبیر «قذُرَ» باشد یعنی نجاست حادث است و در نتیجه شامل جایی که حالت سابقه دارد نمی شود. لکن ما گفتیم روایت شامل جایی که علم به حالت سابقه داریم می شود ولی استصحاب مقدم می شود از باب حکومت استصحاب بر قاعده طهارت.
مورد دوم جایی است که قاعده طهارت مقدم می شود مثلا آبی هست که در آن توارد حالتین شده است، در توارد حالتین می گفتیم چون توارد هست اصلین تعارض می کنند و تساقط می کنند و رجوع به قاعده طهارت می کنیم. حال اگر لباس نجسی با این آب شسته شود اینجا بعد از شستن با این آب، برای لباس استصحاب نجاست وجود لکن با اجرای قاعده طهارت نسبت به آب، حکم به پاکی آب میشود و جایی برای استصحاب نجاست لباس نیست. در این فرض قاعده طهارت بر استصحاب مقدم شد.
صورت سوم جایی است که استصحاب مقدم شود بر قاعده طهارت مثل اینکه چیزی با آبی نجس ملاقات کرده باشد، در اینجا استصحاب نجاست ملاقي هست با اصاله الطهاره در ملاقا که اینجا استصحاب، مقدم بر اصاله الطهاره می شود.