« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1404/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

المختصر النافع/کتاب الطهاره /وجه تقدیم استصحاب بر قاعده طهارت

 

 

موضوع: وجه تقدیم استصحاب بر قاعده طهارت /کتاب الطهاره /المختصر النافع

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در رابطه با تعارض قاعده طهارت و استصحاب بود. گفتیم در تعارض این دو قاعده، استصحاب مقدم است. بحث در وجه تقدم استصحاب بود. بعضی قائل به حکومت و بعضی ورود بودند و بعضی گفته اند وجه تقدم جمع عرفی است که نتیجه‌ی تخصیص است.

1- حکومت استصحاب بر قاعده طهارت

وقتی ملتفت به حکم شرعی می شویم حالات ما از نظر ذهنی یکی از این چهارتاست: 1. علم: یعنی می دانیم حکم خدا در مسأله چیست. وقتی علم داشته باشیم، نمی توانیم از آن تخطی کنیم. حجیت قطع ذاتی است 2. ظن به حکم شرعی پیدا کنیم. یعنی یک طرف راجح است. اگر ظن به مسأله پیدا کردیم، و به این نتیجه رسیدیم که تعبد به ظن واقع شده است، می گوییم شارع واقع نمایی ظن را تتمیم کرده است. در اینصورت کشف ناقصی داشتید و شارع تعبد کرد و کشف را تمام کرد. بین امارات و اصول نسبت سنجی کردیم و گفتیم که امارات بر اصول عملیه وارد است بخاطر اینکه خروج حقیقی است اما تعبدی از ناحیه شارع داشته است. 3. شک: ویژگی شک این است که طرف راجح ندارد و دو طرف احتمال، مساوی است. در اینصورت سوال این است که آیا شارع می تواند شبهه ای که دو طرفش مساوی است را حجت قرار دهد؟ وقتی هیچکدام طرف ترجیحی ندارد شارع نمی تواند آن را حجت کند و تعبد معنا ندارد. حال که تعبد معنا ندارد باید بگوییم لاحجت است یا بگوییم اگر حالت سابقه ملحوظه دارد، آن را مرجح قرار دهیم. فرض این است که از حالت سابقه خارج نشده ایم و در همین حالت شک، شارع می گوید با اینکه هیچ طرف ترجیح ندارد ولی من گفته‌ام تنزیلا، حالت سابقه را برای تو حالت فعلی قرار می دهم. اعتبار حالت سابقه برای حالت لاحقه، تنزیل و قرارداد است.

4. شک مطلق که حالت سابقه هم ندارد. مورد قبلی را ملحق به علم کردیم -ملحق به حالت سابقه- ولی اینجا دیگر حالت سابقه نداریم.

بنابر این به نظر می رسد که حکومت اینجا اقوی است و استصحاب بر قاعده طهارت حکومت دارد.

2- اصل محرز

در کلمات فقها از زمان علامه حلی به بعد اشاراتی به اصل محرز بوده است و با گذر زمان مرحوم نائینی بحث اصل محرز را تنقیح کرده اند.[1]

در نگاه کلی اصل به دو قسم تقسیم می شود: اصل محض- اصل غیر محض. اصل غیر محض به دو قسم تقسیم می شود: اصل تنزیلی و اصل محرز

اصل غیر محضی که تنزیلی باشد اصلی است که در آن مشکوک نازل منزله واقع قرار داده شده باشد مثل اصاله الحل و اصاله الطهاره. در اینصورت مشکوک الطهاره نازل منزله طاهر واقعی قرار داده شده است.

اصل غیر محض محرز: اصلی که در آن شک، نازل منزله علم قرار داده شده است مثل استصحاب که در آن شک، نازل منزله علم است. اصل محض نیز اصلی است که در آن هیچگونه تنزیلی رخ نداده است و مفاد آن صرفا تعذیر و تنجیز است.

مرحوم نائینی می فرمایند استصحاب بر اصول عقلیه حاکم است و بر اصول شرعیه وارد است. وجه ورود استصحاب بر اصل عقلی مثل برائت این است که استصحاب موضوع برائت عقلی را حقیقتا مرتفع می کند اما نیاز به بیانی از ناحیه شارع نیز هست؛ چون موضوع برائت عقلی عدم البیان است که با آمدن استصحاب من حقیقتا بیان دارم و موضوع دلیل عقلی «عدم البیان» حقیقتا برداشته می شود. اما استصحاب بر اصاله الطهاره که یک اصل شرعی است وارد است. استصحاب اصل محرز است و شک در آن، نازل منزله علم است، و موضوع اصاله الطهاره «عدم العلم» است و استصحاب اینجا تنزیلا به جای علم قرار گرفته پس هنوز در واقع علم ندارم و تعبدا علم دارم.

 


logo