1404/07/07
بسم الله الرحمن الرحیم
المختصر النافع/کتاب الطهاره /قاعده طهارت
موضوع: قاعده طهارت /کتاب الطهاره /المختصر النافع
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در رابطه با مدرک قاعده طهارت بود. گفتیم یک مدرک روایت عمار ساباطی است «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: كُلُّ شَيْءٍ نَظِيفٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ قَذِرٌ فَإِذَا عَلِمْتَ فَقَدْ قَذِرَ وَ مَا لَمْ تَعْلَمْ فَلَيْسَ عَلَيْكَ»[1] در رابطه با سند حدیث مباحثی مطرح شد.
1- روایات دال بر قاعده طهارت در کلام شهید صدر
مدرک دیگری برای قاعده طهارت در کلام شهید صدر بیان شده است.[2] ایشان می فرماید روایات متعددی داریم که مضمون آنها قاعده طهارت است و می توان قاعده طهارت را از آنها اصطیاد کرد.
شهید صدر 4 روایت را بیان کرده است و بررسی سندی نکرده است بر خلاف روایت عمار که آن را بررسی سندی کرده است. اینکه ایشان بررسی سندی نکرده شاید به این خاطر باشد که مشکل سندی در آن نمی دیده است. جهت دیگر این است که نمی خواهیم روایات را به تنهایی ببینیم بلکه می خواهیم مجموعه آنها را ببینیم. البته جای این مناقشه است که اگر هیچکدام سند معتبر نداشته باشد، آیا می توانند مجموعا حجت شوند. به نظر از غیر حجت، حجت ساخته نمی شود.
البته این 4 روایت مشکل سندی ندارند.
در روایت آمده است «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: مَا أُبَالِي أَ بَوْلٌ أَصَابَنِي أَوْ مَاءٌ إِذَا لَمْ أَعْلَمْ»[3] این روایت عطف به روایت قبل است که سند قبلی به این شکل است «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع» روایت از شیخ طوسی است که از «محمد بن احمد بن یحیی» نقل کرده است و از علمای شیعه است. ابی جعفر نیز احمد بن محمد بن خالد برقی است و ثقه است. محمد بن خالد برقی نیز ثقه است. حفص بن غیاث عامی المذهب است ولی ثقه است. در نتیجه روایت موثقه است.
روایت دیگر روایت علی بن جعفر است «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْفَأْرَةِ وَ الدَّجَاجَةِ- وَ الْحَمَامِ وَ أَشْبَاهِهَا تَطَأُ الْعَذِرَةَ ثُمَّ تَطَأُ الثَّوْبَ أَ يُغْسَلُ- قَالَ إِنْ كَانَ اسْتَبَانَ مِنْ أَثَرِهِ شَيْءٌ فَاغْسِلْهُ وَ إِلَّا فَلَا بَأْسَ»[4] می گوید پرنده پایش برخورد با نجس می کند وبعد روی فرش راه می رود، حال آیا باید لباس را شست؟ حضرت فرمود اگر دیدید اثری از نجاست روی پای حیوان است، فرش را بشویید وگرنه پاک است.
همین روایت را با سند دیگری بیان کرده است «وَ رَوَاهُ الْحِمْيَرِيُّ فِي كِتَابِ قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ وَ سَأَلْتُهُ وَ ذَكَرَ مِثْلَهُ»[5] در این روایت «عبدالله بن الحسن» مجهول است ولی سند قبلی مشکلی ندارد.
در روایت دیگر آمده است «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ يَجِدُ فِي إِنَائِهِ فَأْرَةً- وَ قَدْ تَوَضَّأَ مِنْ ذَلِكَ الْإِنَاءِ مِرَاراً- أَوِ اغْتَسَلَ مِنْهُ أَوْ غَسَلَ ثِيَابَهُ- وَ قَدْ كَانَتِ الْفَأْرَةُ مُتَسَلِّخَةً- فَقَالَ إِنْ كَانَ رَآهَا فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ يَغْتَسِلَ- أَوْ يَتَوَضَّأَ أَوْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ- ثُمَّ فَعَلَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا رَآهَا فِي الْإِنَاءِ- فَعَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ- وَ يَغْسِلَ كُلَّ مَا أَصَابَهُ ذَلِكَ الْمَاءُ- وَ يُعِيدَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ- وَ إِنْ كَانَ إِنَّمَا رَآهَا بَعْدَ مَا فَرَغَ مِنْ ذَلِكَ- وَ فَعَلَهُ فَلَا يَمَسَّ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ شَيْئاً- وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ لِأَنَّهُ لَا يَعْلَمُ مَتَى سَقَطَتْ فِيهِ- ثُمَّ قَالَ لَعَلَّهُ أَنْ يَكُونَ- إِنَّمَا سَقَطَتْ فِيهِ تِلْكَ السَّاعَةَ الَّتِي رَآهَا»[6] در ظرف آبی که همیشه با آن وضو می گیرد و در آن دست و لباس می شوید، موشی پیدا می کند که آن موش متسلخ شده است. حضرت فرمود اگر قبل از اینکه وضو بگیرد، یا قبل از شستن دست و لباس، آن را ببیند باید لباسش را بشوید و هرچیزی که با آن ملاقات کرده است بشوید ولی اگر بعد از اینکه از شستن و وضو گرفتن فارغ شد آن را دید چیزی به عهده او نیست-یعنی نمازهای او قضا نمی خواهد- ولی دیگر از آن استفاده نکند زیرا نمی داند که چه زمانی در آن آب افتاده است شاید همان موقع که دیده است در آن افتاده است. چون نمی دانید، پاک است.
در روایت حنان بن سدیر آمده است «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ إِنِّي رُبَّمَا بُلْتُ فَلَا أَقْدِرُ عَلَى الْمَاءِ وَ يَشْتَدُّ ذَلِكَ عَلَيَّ- فَقَالَ إِذَا بُلْتَ وَ تَمَسَّحْتَ فَامْسَحْ ذَكَرَكَ بِرِيقِكَ فَإِنْ وَجَدْتَ شَيْئاً فَقُلْ هَذَا مِنْ ذَاكَ»[7] شخص آب در دسترس برای تطهیر نداشته و بول کرده است و قبل از تطهیر رطوبتی در لباس می بیند. حضرت فرمود وقتی بول کردی و موضع خروج بول را خشک کردی مقداری آب دهان به موضوعی نزدیک موضع خروج بول بمال. حال اگر چیزی در لباس دیدی بگو نجس نیست و آب دهان است. این حکم اطلاق دارد حتی اگر استبراء نکرده باشد.
این روایت را هم شهید صدر بررسی سندی نکرده است. حنان بن سدیر واقفی است لکن ثقه است. مشایخ ما قبل از اینکه حنان واقفی شود از او روایت أخذ کرده اند. در نتیجه این شخص در زمان نقل این احادیث منحرف نموده است.