1404/03/03
بسم الله الرحمن الرحیم
المختصر النافع/کتاب الطهاره /غساله استنجاء
موضوع: غساله استنجاء /کتاب الطهاره /المختصر النافع
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در غساله خبث بود. محقق حلی فرمودند نجس هست مگر آب استنجاء. اینکه غساله خبث نجس باشد مطابق قواعد و عموماتی است که می گفت آب قلیل با برخورد با نجاست، نجس می شود. اما اینکه غساله استنجاء نجس نیست، استثناء است.
1- غساله خبث
برای نجاست غساله خبث مرحوم محقق روایت عیص بن قاسم را مطرح کرده است. در روایت آمده « وَ رَوَى الشَّهِيدُ فِي الذِّكْرَى وَ غَيْرِهِ عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَصَابَهُ قَطْرَةٌ مِنْ طَشْتٍ فِيهِ وَضُوءٌ فَقَالَ إِنْ كَانَ مِنْ بَوْلٍ أَوْ قَذَرٍ فَيَغْسِلُ مَا أَصَابَهُ»[1] روایت مضمره است. در مورد شخصی سوال می کند که قطره ای از آب طشت به او اصابت کرده است، حضرت می فرماید اگر آب برای تطهیر بول یا نجس استفاده شده است، نجس است و قسمتی که آب با آن برخورد کرده است را باید بشوید. روایت مرسله است.
این روایت هرچند مرسله است ولی قاعده این بوده که اگر آب قلیل با نجاست برخورد کند نجس می شود. مضمره عیص بن قاسم خلاف قاعده نیست.
2- روایات دال بر طهارت آب استنجاء
در روایت آمده است «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ لَيْثٍ الْمُرَادِيِّ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عُتْبَةَ الْهَاشِمِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَقَعُ ثَوْبُهُ عَلَى الْمَاءِ الَّذِي اسْتَنْجَى بِهِ أَ يُنَجِّسُ ذَلِكَ ثَوْبَهُ فَقَالَ لَا»[2]
از حضرت سوال می کند شخصی لباسش با آب استنجاء برخورد کرده، آیا لباسش نجس می شود؟ حضرت می فرماید خیر.
صاحب وسائل در بابی تحت عنوان «بَابُ طَهَارَةِ مَاءِ الِاسْتِنْجَاءِ»[3] 5 روایت مطرح کرده است.
در روایت دیگر آمده «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنِ الْأَحْوَلِ يَعْنِي مُحَمَّدَ بْنَ النُّعْمَانِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْرُجُ مِنَ الْخَلَاءِ فَأَسْتَنْجِي بِالْمَاءِ فَيَقَعُ ثَوْبِي فِي ذَلِكَ الْمَاءِ الَّذِي اسْتَنْجَيْتُ بِهِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ» اینکه می فرماید «لابأس» اشاره دارد به اینکه «معفوّ» است. روایت قبلی فرمود «نجس نمی شود» ولی این روایت نمی گوید نجس نمی شود بلکه میفرماید «اشکالی ندارد». مثل اینکه در مورد خونی که کمتر از یک سکه باشد حضرت می فرماید برای صلات معفوّ است.
بعضی از فقها فرموده اند به حسب روایت دوم، استعمال آن در نماز معفو است و بعضی از فقها فرموده اند اصلا نجس نیست نه اینکه فقط معفو باشد. صاحب ریاض بحثی مطرح کرده که آیا این دو در عمل با هم فرق دارند یا نه؟ ایشان فرموده به نظر در مقام عمل با هم فرق ندارند. چه بگوییم معفوّ است چه بگوییم پاک است. ایشان فرموده «عدا ماء الاستنجاء للقبل و الدبر- مطلقا كما عن الأكثر، أو من الغسلة الثانية كما عن الخلاف- إجماعا؛ للمعتبرة المستفيضة، منها: الصحيح: عن الرجل يقع ثوبه على الماء الذي استنجي به، أ ينجّس ذلك ثوبه؟ قال: «لا».
و ظاهره؛ كنفي البأس عنه في الصحيحين، و المروي في العلل في تعليله بأن الماء أكثر من القذر؛ الطهارة، كما هو أظهر القولين في المسألة، بل عن المنتهى عليه الإجماع و القول الآخر هو العفو عنه من دونها.و لا ثمرة بينهما إلّا ما صرّح به بعضهم من جواز التطهير به على الأول دون الثاني»[4]
اگر گفتیم این آب طاهر است باید بتوان با آن وضو گرفت. مرحوم ملاصالح مازندرانی همین روایت را توضیح داده و از اهل سنت نقل کرده که می توان با این آب وضو گرفت ولی اگر گفتیم «معفو» است فقط می توان با آن نماز خواند ولی دیگر نمی شود با آن وضو گرفت ولی اگر گفتید طاهر است می توان با آن وضو گرفت. صاحب وسائل در باب 14 بیان کرده «بَابُ جَوَازِ الْوُضُوءِ بِبَقِيَّةِ مَاءِ الِاسْتِنْجَاءِ وَ كَرَاهَةِ اعْتِيَادِهِ إِلَّا مَعَ غَسْلِ الْيَدِ قَبْلَ دُخُولِ الْإِنَاءِ»
صاحب ریاض فرموده این دو قول ثمره ای ندارد مگر آنچه که بعضی از بزرگان به آن تصریح کرده اند که عبارتست از تطهیر.
در باب 14در روایت حضرت فرموده «عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَلَوِيِّ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَتَوَضَّأُ فِي الْكَنِيفِ بِالْمَاءِ- يُدْخِلُ يَدَهُ فِيهِ أَ يَتَوَضَّأُ مِنْ فَضْلِهِ لِلصَّلَاةِ- قَالَ إِذَا أَدْخَلَ يَدَهُ وَ هِيَ نَظِيفَةٌ فَلَا بَأْسَ- وَ لَسْتُ أُحِبُّ أَنْ يَتَعَوَّدَ ذَلِكَ- إِلَّا أَنْ يَغْسِلَ يَدَهُ قَبْلَ ذَلِكَ» ظرفی بود که شخص دست خود را برای تطهیر داخل آن می برده است -وسیله ای مانند آفتابه نبوده- حال آیا از آبی که داخل ظرف مانده می توان وضو گرفت؟ حضرت می فرماید اگر دستش وقتی که با آب برخورد می کرده پاک بوده، مانعی ندارد. حضرت می فرماید دوست ندارم که چنین کاری عادت او باشد مگر اینکه قبل از بردن دست در آب آن را بشوید.
این روایت علاوه بر مشکل سندی که دارد و قبلا در مورد «عبدالله بن حسن علوی» بحث کردیم ربطی به غساله استنجاء ندارد.
آب استنجاء در صورتی پاک است که رنگ و بو و مزه آن تغییر نکند و نجاست دیگر در بین نباشد مثلا کسی می خواهد ازاله بول کند و محل ازاله بول، منی هم داشته باشد؛ بخاطر اینکه حکم به طاهر بودن آب استنجاء خلاف قاعده است و در خلاف قاعده به میزانی که نص داریم اکتفاء می کنیم.