« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1404/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

المختصر النافع/کتاب الطهاره /استعمال غساله در تطهیر

 

 

موضوع: استعمال غساله در تطهیر /کتاب الطهاره /المختصر النافع

خلاصه مباحث گذشته:

روایت اخلاقی: «خَبَّرَنَا الشَّيْخُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ الْغَضَائِرِيُّ، عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْهَمْدَانِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ الْبَرْقِيُّ، عَنْ أَبِي قَتَادَةَ‌ الْقُمِّيِّ، قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) إِذْ تَذَاكَرُوا عِنْدَهُ الْفُتُوَّةَ، فَقَالَ: وَ مَا الْفُتُوَّةُ، لَعَلَّكُمْ تَظُنُّونَ أَنَّهَا بِالْفُسُوقِ وَ الْفُجُورِ! كَلَّا إِنَّمَا الْفُتُوَّةُ طَعَامٌ مَوْضُوعٌ، وَ نَائِلٌ مَبْذُولٌ، وَ بِشْرٌ مَقْبُولٌ، وَ عَفَافٌ مَعْرُوفٌ، وَ أَذًى مَكْفُوفٌ، وَ أَمَّا تِلْكَ فَشَطَارَةٌ وَ فُسُوقٌ»[1] از حضرت در مورد جوانمردی سوال شد. حضرت فرمودند شما گمان می کنید جوانمردی به گناه و فسق و فجور است. اینطور نیست. جوانمردی به یکی از این 5 مورد است: سفره دار بودن (یعنی اطعام دادن)- سخاوتمند بودن- خوش برخورد بودن- و عفاف داشتن و اذیت نکردن دیگران.

بحث در این بود که آبی که در حدث اصغر به کار رفته و با آن وضو گرفته شده، آیا با غساله آن می توان در رفع حدث و خبث استفاده کرد یا نه؟ گفتیم بله مشکلی ندارد و این حکم اجماعی است. البته اجماع مدرکی بود.

مدرک یکی عمومات است ﴿وَ أَنْزَلْنٰا مِنَ السَّمٰاءِ مٰاءً طَهُوراً﴾[2] و مخصص و مقیدی برای آن وجود ندارد. تصریحا در روایت احمد هلال نیز این مطلب آمده که می توان از چنین آبی استفاده کرد.

1- بررسی توثیق احمد بن هلال

بعضی از روات مدتی در صراط مستقیم بوده اند و بعد منحرف شده اند مانند بنی الفضال و شلمغانی و ...

از جمله کسانی که چنین ویژگی را دارد احمد بن هلال کرخی عبرتائی است. ایشان در زمان امام رضا علیه السلام وارد علم حدیث شد و در زمان امام هادی علیه السلام از فقهای مسلم بود لکن در زمان غیبت صغری حتی با نائب اول امام خوب بود و بعد در زمان نائب دوم منحرف شد. توقیعاتی از حضرت حجت سلام الله علیه رسیده که او را مذمت کردند. در مورد اینکه ایشان منحرف شده است اختلافی نیست فقط اختلاف در پذیرش روایات اوست.

مرحوم نجاشی او را صالح الروایه می داند. مرحوم شیخ طوسی می فرماید «أَحْمَدُ بْنُ هِلَالٍ فَإِنَّهُ مَشْهُورٌ بِالْغُلُوِّ وَ اللَّعْنَةِ وَ مَا يَخْتَصُّ بِرِوَايَتِهِ لَا نَعْمَلُ عَلَيْهِ»[3] ابن ولید احادیث او را در نوادر الحکمه ناصحیح شمرده است و ابن غضائری نیز در مورد او توقف کرده است و مرحوم خویی او را ثقه می داند.

از کجا بفهمیم احادیثی که نقل شده مربوط به دوره استقامت اوست یا مربوط به دوره گمراهی اوست. در مورد علی بن حمزه بطائنی ملاک تشخیص، قرینه ای بوده است و آن اینکه واقفیه مشهور شده بودند به کلاب ممطوره. اگر از خودشان نقل حدیث می کردند یعنی واقفی از واقفی، این مربوط به دوره گمراهی بوده است و حجیت ندارد ولی اگر از اجلاء شیعه نقل کرده باشند معلوم نیست که مربوط به دوره استقامت بوده است.

آیا چنین قرینه ای در مورد احمد بن هلال داریم؟ مرحوم خویی می فرماید بله. چرا که مرحوم نجاشی در مورد او گفته است «صالح الروایه یعرف منها و ینکر»[4] نجاشی از احوالات او خبر داشته است. اگر روایات او مربوط به دوره استقامت نبود، او را صالح الروایه خطاب نمی کرد.

آیا می توان چنین نتیجه ای را گرفت؟ خیر چرا که این «صالح الروایه» اجتهاد خود مرحوم نجاشی است و فقط برای خوش حجت است. از کجا می گویید اجتهاد خود نجاشی است؟ بخاطر تعارض توثیق نجاشی و تضعیف شیخ طوسی. بخاطر تعارض می فهمیم که این اجتهاد نجاشی است. مرحوم شیخ طوسی در تهذیب می فرماید فرماید «أَحْمَدُ بْنُ هِلَالٍ فَإِنَّهُ مَشْهُورٌ بِالْغُلُوِّ وَ اللَّعْنَةِ وَ مَا يَخْتَصُّ بِرِوَايَتِهِ لَا نَعْمَلُ عَلَيْهِ» ممکن است کسی بگوید او در عقاید مشکل دارد ولی صالح الروایه هم هست.

می گوییم این کلام اصلی شیخ طوسی نیست بلکه این را در توضیح کلام شیخ مفید گفته است. ایشان در استبصار در مورد او فرموده «هُوَ ضَعِيفٌ فَاسِدُ الْمَذْهَبِ لَا يُلْتَفَتُ إِلَى حَدِيثِهِ فِيمَا يَخْتَصُّ بِنَقْلِهِ»[5] اینجا او را تضعیف کرده است و علت ضعف را هم فاسد المذهب نمی آورد. پس معلوم نیست از تعارض این کلام با «صالح الروایه» بودن شیخ نجاشی، معلوم می شود که اجتهاد نجاشی بوده است.

ممکن است کسی بگوید نجاشی اضبط از شیخ طوسی است به خاطر تمرکز بیشتر و تخصص در رجال. این را نمی پذیریم می گوییم هرچند نجاشی متمرکز در رجال بوده ولی جامعیت شیخ طوسی را نداشته است.

اشکال دیگر اینکه اگر به کتاب نجاشی رجوع کنید قید «یعرف منها و ینکر» را برای کسانی می آورد که یا قبول ندارد یا در آنها مردد است یعنی «صالح الروایه» ظهور در توثیق دارد و این قید، ظهور در تضعیف پس کلام او مجمل می شود و به آن عمل نمی کنیم.

با توجه به این کلام، راهی برای اینکه بفهمیم این روایت مربوط به زمان استقامت او بوده یا نه نداریم پس قائل به توقف می شویم.

ابن غضائری می گوید روایاتی که احمد بن هلال از حسن بن محبوب و ابن ابی عمیر نقل می کند مورد پذیرش است.

این کلام نیز دارای اشکال است و مورد پذیرش نیست چرا که حال شخص در زمان نقل روایت مهم است نه در زمان أخذ چون ممکن است در زمان أخذ روایت مستقیم بوده و در هنگام نقل روایت، گمراه شده است.

در نتیجه با نبود قرینه بر اینکه روایات او مربوط به دوره استقامتش باشد، در مورد او قائل به توقف می شویم.[6]

1.1- نظر استاد در مورد روایت احمد بن هلال

او از اساتید حدیث بوده است. استاد بودن مربوط به قبل از انحراف بوده است ولی وقتی منحرف شده دیگر در درس او شرکت نمی‌کردند. پس تلقی روایت از احمد بن هلال، زمانی بوده که منحرف نبوده است. از وقتی که غلو از او شنیده شده است، از او فاصله گرفته اند. پس واضح بوده که روایات او مربوط به زمان استقامت است. روای و مروی عنه او مشخص است. اینکه نجاشی فرموده «یعرف منها و ینکر» آنچه که «یعرف» است روایاتی است که از حسن بن محبوب و ابن ابی عمیر نقل کرده است. اینها واضح بوده، آنچه که مهم است این است که مبنای شما در اینکه حدیثی را عمل کنید چیست؟ اگر بگویید وثاقت راوی، ممکن است که در وثاقت او تشکیک کنید ولی اگر گفتید مبنای ما وثوق به صدور است، اگر وثوق به روایت پیدا کردید برای شما معتبر می شود و ما به این روایت وثوق داریم حتی اگر نتوان احمد بن هلال را توثیق کرد. در نتیجه می توان با غساله تطهیر کرد.

 


[6] ارائه شده توسط شاگردان استاد.
logo