1404/02/09
بسم الله الرحمن الرحیم
المختصر النافع/کتاب المیاه /استفاده از غساله در تطهیر
موضوع: استفاده از غساله در تطهیر /کتاب المیاه /المختصر النافع
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در استفاده از غساله در تطهیر بود. به مناسبت بحثی که قبلا در مورد روایت تطهیر نسبت به ادیان گذشته مطرح شده بود مطالبی بیان می شود.
1- بررسی طریقه تطهیر در ادیان گذشته
احکامی که در ادیان قبل از اسلام صادر شده با احکام اسلام خیلی متفاوت است مثلا پیروان حضرت موسی از خوردن شتر و شترمرغ و بعضی از پرندگان منع شده بودند. اگر گناهی مرتکب می شدند، یا تغییری غیر معمول در بدنشان ایجاد می شد که از نظر آنها ناپاکی حساب می شد برای جبران باید کفاره می دادند. مثلا یک خانم اگر فرزندی بدنیا می آورد و آن فرزند پسر می بود 33 روز حق حضور در مجامع مقدس را نداشت یا به مقدسات نباید دست می زد واگر دختر بود 66 رو بعد که پاک می شد باید قربانی می کرد.
نکته دیگر اینکه ما لفظ نجس را در مقابل طهارت به کار می بریم ولی آنها لفظ نجس را برای هر اتفاق غیر معمولی در بدن به کار می بردند مثلا آلودگی روحی یا جسمی اگر پیش می آمد بدن او نجس یا ناپاک می شد.
در بحث ما که اگر کسی بدنش نجس شد، گوشت بدنش را باید ببرد چنین چیزی در کتب مقدس نیست. در کتاب مقدس در بخش لاویان احکام را مفصلا توضیح داده است یک مسأله اش در مورد بیماری های پوستی مانند برص و جذام و... است. اگر کسی چنین بیماری ای بگیرد باید نزد کاهن می رفت. کاهن آن بلا در پوست بدن را ملاحظه می کرد و بر اساس میزان بیماری حکم می کرد که باید بعضی اتفاقات بیفتد و بعضی کارها را انجام دهد. اگر بیماری به لباس یا خانه سرایت می کرد باید آن قسمت بریده یا سوزانده شود. اگر بیماری در بدن پیشروی کند گاهی باید قسمت های آلوده جدا شود به این معنا که خود فرد قرنطینه شود. در کتاب تلمود آورده شده که آنجا گفته شده برای درمان نیاز به قطع شدن یا جدا شدن دارد ولی این که باید قطع شود یا جدا شود در کتاب مقدس نیامده است. مواردی که در تفاسیر کتاب مقدس بر اساس لاویان هست این است که اگر بیماری عمیق شد و به گوشت زنده رسید باید آن بخش بریده شود لکن این مطلب در کتاب مقدس نیست.
در یک مقاله آمده است که کاهن فرمان خواهد داد که سنگهای آلوده خانه را بیرون بیاورند و بیرون از شهر در جایی ناپاک بیندازند پس خانه را از داخل بتراشند، گل هایی که تراشیده است به بیرون از شهر در جاهای ناپاک منتقل کنند.
در تلمود کلمه «محیاة» را آورده است یعنی بیرون زدگی گوشت زنده اگر در زخم وجود داشته باشد، نشان از ناپاکی است و باید بریده یا قطع شود.
در کتاب میشنا باب 10 و 11 درباره بیماری های پوستی قوانین تفصیلی آورده است. مثلا در باب 10 بند 10 آمده است که اگر در بدن شخص با گوشت زنده دیده شود به خاطر آن ناپاک است در صورتی که گوشت زنده بریده شود و نشانه های آفت از بین رود باید دوباره مورد بررسی قرار گیرد.
در کتاب تلموذ بابلی باب 49 آمده است که اگر گوشت زنده در جذام ظاهر شود و با بریدن برداشته شود فرد همچنان ناپاک خواهد بود تا زمانی که بهبودی کامل حاصل شود.
در مقایسه تورات لابیان موضوع بریدن را نیاورده است. پس مستقیما دستوری در مورد بریدن نیست و اختلاف اسلام و ادیان پیش از اسلام در استفاده از کلمه «نجس» است.
در نسخه لاتین مثل ولگاتا از واژه هایی استفاده کرده که پاک سازی با بریدن هم شامل می شود. در قرون وسطی خاخام های یهودی به خاطر تجربه های معهود آن زمان پیشنهاد بریدن عضو آلوده را به عنوان یک اقدام عملی مطرح کردند. شاید این ربطی به دستور مستقیم خدا در تورات نداشته است و منشأ سوء برداشت شده است.
این موارد تحریفی است که در دین شان وارد شده است و موارد دیگری نیز وجود دارد مثلا در رابطه با اینکه عزیر پسر خداست، در کتاب های جدید آمد که این عقیده یهود نبوده است. لکن ما روایاتی داریم که یهود در این باره با پیامبر صلی الله علیه و آله محاجه کردند. در رابطه با حضرت مریم در قرآن آمده که خدا به حضرت عیسی در روز قیامت می گوید «أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنّٰاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلٰهَيْنِ مِنْ دُونِ اللّٰهِ»[1] یعنی مادر حضرت عیسی را اله فرض کرده اند یعنی اعتقاد به الوهیت حضرت مریم وجود نداشته است.
2- استعمال آب غساله در تطهیر
بحث در این بود که آیا مستعمل در حدث اصغر را می توان برای وضو استفاده کرد. گفتیم منعی ندارد. بحث در دلیل این مطلب بود. در ریاض آمده دلیل مطلب اجماعات و اصول و عمومات و خصوص روایات معتبره است.
اجماعی که ایشان بیان کرده اجماع منقول است و احتمال مدرکی بودن دارد. پس اجماع به عنوان دلیل مستقل نیست. جریان اصول نیز بعد از نبود ادله اجتهادی است پس اصول نیز دلیلیت ندارد چرا که دلیل اجتهادی داریم. روایت احمد بن هلال در مسأله بیان شد.