1403/10/01
بسم الله الرحمن الرحیم
المختصر النافع/کتاب المیاه /روایات نجاست آب قلیل
موضوع: روایات نجاست آب قلیل /کتاب المیاه /المختصر النافع
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در نجاست آب قلیل با ملاقات با نجس بود. گفتیم مشهور قائل به نجاست آب قلیل هستند و بحث در دلیل این مسأله بود. بعضی فقها گفته اند مسأله اجماعی است. مخالفین در مسأله معلوم النسب هستند و اگر بگوییم مسأله اجماعی است، مخالفت آنها به اجماع ضربه نمی زند.
دلیل نجاست آب قلیل با ملاقات با نجس
در مسأله چندین طایفه از روایات وجود دارد. بعضی از روایات، مطلق هستند. در روایت آمده «جَعْفَرُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ الْمُحَقِّقُ فِي الْمُعْتَبَرِ قَالَ: قَالَ ع خَلَقَ اللَّهُ الْمَاءَ طَهُوراً- لَا يُنَجِّسُهُ شَيْءٌ- إِلَّا مَا غَيَّرَ لَوْنَهُ أَوْ طَعْمَهُ أَوْ رِيحَهُ»[1] این دسته از روایات که مطلق هستند، متعدد هستند. ویژگی این روایات این است که حکم آب قلیل از اطلاق این دسته فهمیده می شود و صراحتا بیانی نسبت به آب قلیل محسوب نمی شود. «ماء» اطلاق دارد و شامل قلیل و کثیر می شود. پس طبق این روایت آب قلیل نیز نجس نمی شود مگر اینکه احد اوصاف ثلاثه اش تغییر کند.
اگر ابن عقیل یا فیض کاشانی که قائل به عدم نجاست آب قلیل در برخورد با نجاست هستند، بگویند ما از این دسته روایات زیاد داریم که با اطلاقش شامل آب قلیل می شود، می گوییم اگر این اطلاق تخصیص خورده باشد، کلام شما ثابت نمی شود.
باید بررسی کنیم مخصص این روایت چیست. گفته اند مفهوم روایاتی که می گوید«وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ يَعْنِي ابْنَ عِيسَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْءٌ»[2] روایات مطلق را تقیید می زند.
روایات دسته دوم که با مفهومشان می خواهند اطلاقات را مقید کنند نباید معارض داشته باشند ولی اگر معارض داشته باشند و تساقط صورت بگیرد، دیگر قابل تقیید زدن نیستند.
روایاتی که معارض روایات دسته دوم هستند، روایات خاصه است. محقق خوئی ذیل روایات دسته سوم، چهار روایت نقل کرده است. ویژگی دسته سوم این است که مفهوم روایات دسته دوم را از حجیت می اندازند. محقق خوئی[3] دو روایت را جزء مطلقات دسته اول میداند و دو روایت دیگر را سندا ضعیف می داند.
در روایت آمده «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُيَسِّرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ الْجُنُبِ يَنْتَهِي إِلَى الْمَاءِ الْقَلِيلِ فِي الطَّرِيقِ- وَ يُرِيدُ أَنْ يَغْتَسِلَ مِنْهُ- وَ لَيْسَ مَعَهُ إِنَاءٌ يَغْرِفُ بِهِ وَ يَدَاهُ قَذِرَتَانِ- قَالَ يَضَعُ يَدَهُ ثُمَّ يَتَوَضَّأُ ثُمَّ يَغْتَسِلُ- هَذَا مِمَّا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مٰا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ»[4] روایت می گوید شخص جنب، دستهای او نجس است و به آب قلیل می زند، اشکالی ندارد. طبق این روایت برخورد نجاست با آب قلیل موجب نجاست آب نمی شود.
بعضی از فقها گفته اند اینجا قلیل به معنای قلیل فقهی نیست بلکه شامل آب کر نیز می شود. به این خاطر که اصطلاح قلیل و کثیر توسط فقها جعل شده است و در زمان ائمه علیه السلام به معنای لغوی است که معنای لغوی شامل کر نیز می شده است. اگر قلیل در روایات اعم از قلیل فقهی باشد و شامل کر نیز شود،اطلاق این روایت می گوید آب قلیل کمتر از کر نیز به وسیله ملاقات نجس نمی شود. حال دو دسته اطلاقات داریم. اطلاق دسته دوم صراحتش در عدم نجاست آب قلیل با برخورد با نجاست، بیشتر است. تعارض بدوی بین اطلاق منطوقی این دسته از روایات با مفهوم روایات دسته دوم است.