1403/08/29
بسم الله الرحمن الرحیم
المختصر النافع/کتاب المیاه /آب باران
محتويات
1- حکم آب باران2- ادله عدم نجاست آب باران با برخورد با نجاست
3- روایات دال بر شرط جریان در مطهریت آب باران
موضوع: آب باران /کتاب المیاه /المختصر النافع
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در آب باران بود. گفتیم آب باران حکم آب جاری را دارد و صدق آب باران برای حکم به طاهریت و مطهریت کافی است.
1- حکم آب باران
اینکه گفته می شود «آب باران نازل منزله آب جاری است» آیا تعبیر روایی یا تعبیر فقهاست. اگر این تعبیر در روایات آمده باشد، عموم منزلت (عموم نازل منزله شدن) می گوید تمام احکام جاری در آب باران است. قاعده دیگری داریم که می گوید فرع نمی تواند بیشتر از اصل باشد. اگر در آب باران به مسأله ای برخورد کردیم و آن حکم را آب جاری نداشت آب باران نمی تواند آن حکم را دارا باشد چون نمی تواند حکمش از آب جاری بالاتر باشد. دیگر اینکه در آب جاری گفتیم باید غلبه بر نجاست پیدا کند، حال نمی توان در مورد آب باران گفت نیاز به غلبه ندارد.
آیا در روایات تعبیری داریم که بگوید آب باران در حکم جاری است. به نظر در روایات چنین تعبیری نداریم. یعنی تنزیل در روایات نداریم. شیخ در تهذیب فرموده «قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ: الْوَجْهُ فِي هَذَيْنِ الْخَبَرَيْنِ هُوَ أَنَ مَاءَ الْمَطَرِ إِذَا جَرَى مِنَ الْمِيزَابِ فَحُكْمُهُ حُكْمُ الْمَاءِ الْجَارِي لَا يُنَجِّسُهُ شَيْءٌ إِلَّا مَا غَيَّرَ لَوْنَهُ أَوْ طَعْمَهُ أَوْ رَائِحَتَهُ يَدُلُّ عَلَى ذَلِك»[1] پس قاعده تنزیل در روایات نیست. حال که در روایات بحث تنزیل نیست باید بررسی کرد از ادله شرعیه در مورد آب باران چه استفاده ای می شود.
اولین مسأله که در مورد آبها داشتیم عبارت بود از «الماء طاهر و مطهر» نسبت به آب باران نیز در قرآن آمده بود ﴿وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُورا﴾[2] قبلا گفتیم طهور به معنای مطهر است. در آیه شریفه دیگر آمده بود ﴿وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ﴾[3] این آیه نیز میگوید آب باران مطهر است. پس طاهریت و مطهریت آب باران را اجمالا قبول داریم.
آیا آب باران بوسیله ملاقات با نجاست نجس می شود. اگر آب باران قلیل باشد با برخورد با نجاست نجس می شود و اگر کثیر باشد با برخورد با نجاست نجس نمی شود. حال سوال می کنیم آب باران جزء کدام دسته از آبهاست.
صاحب وسائل عنوان باب را اینگونه قرار داده است «باب عدم نجاسة ماء المطر حال نزوله بمجرد ملاقاة النجاسة»[4] ایشان 9 روایت میآورد که بگوید آب باران با ملاقات نجس، نجس نمی شود و در عنوان این باب شرط کر بودن، نیامده است. شرط جاری بودن از میزاب را نیز در عنوان باب نیاورده است. بعضی گفته اند باید از میزاب جاری شود تا با برخورد با نجاست نجس نشود. باید بین این دو گروه قضاوت کرد.
2- ادله عدم نجاست آب باران با برخورد با نجاست
ممکن است دلیل کسانی که گفته اند آب باران با برخورد با نجاست نجس نمی شود مطلقا، دو روایت باشد که در وسائل آمده. در روایت آمده «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْكَنِيفِ يَكُونُ خَارِجاً فَتَمْطُرُ السَّمَاءُ فَتَقْطُرُ عَلَيَّ الْقَطْرَةُ قَالَ لَيْسَ بِهِ بَأْس»[5] کنیف، مستراح است. سقف نداشته و دور آن دیواری میکشیدند. برای کنیف چاه حفر نمی کردند بلکه از ناودان دفع می شده است. روایت می گوید آب باران با نجاست برخورد کرده و این اشکال ندارد(یعنی اگر با چیزی برخورد کند نجس نمی کند). از «لیس به بأس» استفاده می کنیم که با برخورد با نجاست، نجس نشده است. البته اگر رنگ و بو و مزه تغییر کند، را شامل نمی شود هرچند اطلاق دارد. در سند این روایت، عمر بن ولید آمده که مجهول است و نمی شود به آن استدلال کرد.
در روایت دیگر آمده «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَيْتِ يُبَالُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ يُغْتَسَلُ مِنَ الْجَنَابَةِ ثُمَّ يُصِيبُهُ الْمَطَرُ أَ يُؤْخَذُ مِنْ مَائِهِ فَيُتَوَضَّأُ بِهِ لِلصَّلَاةِ فَقَالَ إِذَا جَرَى فَلَا بَأْسَ بِهِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ فِي مَاءِ الْمَطَرِ وَ قَدْ صُبَّ فِيهِ خَمْرٌ فَأَصَابَ ثَوْبَهُ هَلْ يُصَلِّي فِيهِ قَبْلَ أَنْ يَغْسِلَهُ فَقَالَ لَا يَغْسِلُ ثَوْبَهُ وَ لَا رِجْلَهُ وَ يُصَلِّي فِيهِ وَ لَا بَأْسَ بِه»[6] روایت می گوید که آب باران با خمر برخورد کرده و به لباس رسیده است. حضرت فرموده است لباس نجس نمی شود. پس معلوم می شود که آب باران با برخورد با نجاست نجس نمی شود. البته نجاست خمر حکم اجماعی نیست؛ ممکن است اشکال شود به اینکه نجاست خمر محل بحث است و روایت مربوط به طهارت خمر است و مربوط به عدم تنجس آب باران نیست.
3- روایات دال بر شرط جریان در مطهریت آب باران
در روایت آمده «وَ رَوَاهُ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ مِثْلَهُ وَ زَادَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَنِيفِ يَكُونُ فَوْقَ الْبَيْتِ فَيُصِيبُهُ الْمَطَرُ فَيَكِفُ فَيُصِيبُ الثِّيَابَ أَ يُصَلَّى فِيهَا قَبْلَ أَنْ تُغْسَلَ قَالَ إِذَا جَرَى مِنْ مَاءِ الْمَطَرِ فَلَا بَأْس»[7] این روایت می گوید اگر آب جریان پیدا کند، با برخورد با نجاست نجس نمی شود. پس اگر جریان نباشد با برخورد با نجاست نجس می شود.
سه روایت دیگر در همین باب آمده است «عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَطَرِ يَجْرِي فِي الْمَكَانِ فِيهِ الْعَذِرَةُ فَيُصِيبُ الثَّوْبَ أَ يُصَلِّي فِيهِ قَبْلَ أَنْ يُغْسَلَ قَالَ إِذَا جَرَى بِهِ الْمَطَرُ فَلَا بَأْس» و «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَيْتِ يُبَالُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ يُغْتَسَلُ مِنَ الْجَنَابَةِ ثُمَّ يُصِيبُهُ الْمَطَرُ أَ يُؤْخَذُ مِنْ مَائِهِ فَيُتَوَضَّأُ بِهِ لِلصَّلَاةِ فَقَالَ إِذَا جَرَى فَلَا بَأْسَ بِهِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ فِي مَاءِ الْمَطَرِ وَ قَدْ صُبَّ فِيهِ خَمْرٌ فَأَصَابَ ثَوْبَهُ هَلْ يُصَلِّي فِيهِ قَبْلَ أَنْ يَغْسِلَهُ فَقَالَ لَا يَغْسِلُ ثَوْبَهُ وَ لَا رِجْلَهُ وَ يُصَلِّي فِيهِ وَ لَا بَأْسَ بِه» و «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي مِيزَابَيْن سَالا أَحَدُهُمَا بَوْلٌ وَ الْآخَرُ مَاءُ الْمَطَرِ فَاخْتَلَطَا فَأَصَابَ ثَوْبَ رَجُلٍ لَمْ يَضُرَّهُ ذَلِك»