« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1403/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

مختصر النافع/کتاب المیاه /مقدار آب کر از نظر مساحت

 

 

موضوع: مقدار آب کر از نظر مساحت /کتاب المیاه /مختصر النافع

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ما روایات دال بر مقدار آب کر از نظر مساحت بود. روایت اسماعیل بن جابر در این زمینه مطرح شد که در آن آمده « مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَاءِ الَّذِي لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‌ءٌ قَالَ كُرٌّ قُلْتُ وَ مَا الْكُرُّ قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْبَارٍ فِي ثَلَاثَةِ أَشْبَارٍ»[1] .

1- بررسی سندی روایات دال بر مقدار کر از نظر مساحت

این روایت در کافی از طریق ابن سنان نقل شده که مردد بین عبدالله و محمد است. شیخ طوسی در تهذیب یکبار روایت را از عبدلله ابن سنان و یکبار از محمد بن سنان نقل می کند. بحث در این است که اگر آن شخص عبدالله بن سنان باشد ثقه است ولی اگر محمد بن سنان باشد ایشان تضعیفاتی دارد که نیاز به بررسی دارد. آیا قرینه ای هست که بتوان گفت راوی محمد یا عبدالله است.

بعضی گفته اند محمد از عبدالله کوچکتر بوده است و به همین خاطر از شاگردان امام صادق علیه السلام بدون واسطه نقل نمی کرده چون جزء اصحاب امام جواد علیه السلام بوده است. از طرف دیگر برقی نیز بخواهد از عبدالله بن سنان نقل کرده باشد، طبقه او با برقی نمی سازد در نتیجه راوی محمد بن سنان است. اگر بگوییم ابن سنان در روایت کلینی «محمد بن سنان» است باید در رابطه او بررسی شود و تضعیفات را جواب داد. نسبت به بقیه روات بحثی وجود ندارد.

این روایت چون هم در تهذیب است و هم در استبصار، شروحی ناظر به این دو کتاب وجود دارد که می توانید به آنها رجوع کنید. در ملاذ الاخیار[2] علامه مجلسی این روایت را بیان کرده است و همینطور به تناسب اینکه این روایت در کافی آمده است و علامه شرح کافی نیز دارد به نام «مرآة العقول»[3] این روایت را آنجا نیز علامه توضیح می دهد که می توان کلام علامه مجلسی را در این زمینه دید. مطالب ملاذ الاخیار و مرآة العقول خیلی به هم شبیه است.

در کتاب کشف الاسرار سید نعمت الله جزایری ذیل این روایت آمده «و المتوسط بين البرقي‌ و اسماعيل- كما يشهد به ملاحظة طبقات الرواة- هو محمد، لا عبد اللّه، لأنّ عبد اللّه من أصحاب الصادق (عليه السّلام)، و البرقي لتأخره بكثير لا يروي عنهم من دون واسطة و أيّده بعضهم: بأنّ وجود الواسطة بين ابن سنان و بين الصادق (عليه السّلام) يدل على أنه محمد لأنّ عبد اللّه يروي عنه بالمشافهة. و الحق أنّ ادراك البرقي زمان أصحاب الصادق (عليه السّلام) غير عزيز، فإنه روى عن ثعلبة بن ميمون حديث الاستمناء باليد، و عن زرعة حديث صلاة الأسير، و عن داود بن أبي يزيد حديث من قتل أسدا في الحرم، و هؤلاء كلهم من أصحاب الصادق (عليه السّلام) و أما حكاية التأييد، فمنقوض برواية عبد اللّه عن أبي عبد اللّه (عليه السّلام) بتوسط عمر بن يزيد في دعاء آخر سجدة من نافلة المغرب، و توسط حفص الأعور في تكبيرات الافتتاح.

إلا أنّ الظاهر أنّ الشيخ (رحمه اللّه) أخذها من (الكافي)، و فيه رواه عن محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن البرقي عن ابن سنان، فظن الشيخ (رحمه اللّه) أنه عبد اللّه أو أنّ الزيادة من الناسخين.

(هذا كله) مع أنّ محمد بن سنان قد حقّقنا توثيقه، و تصحيح أحاديثه، فمن جملة من وثّقه شيخنا المفيد (رحمه اللّه) قال في إرشاده:

«انه من خاصة الكاظم (عليه السلام) و ثقاته و أهل العلم و الورع و الفقه من شيعته، و ممن روى النصّ على الرضا (عليه السّلام)». و قال السيد الزاهد ابن طاوس في كتابه (التتمات و المهمّات):

«و سمعت من يذكر طعنا على محمد بن سنان، و لعله لم يقف الا على الطعن عليه، و لم يقف على تزكيته و الثناء عليه، و كذلك يحتمل أكثر الطعون، فقال شيخنا المعظم المأمون المفيد محمد بن محمد بن النعمان في كتاب (كمال شهر رمضان) لما ذكر محمد بن سنان ما هذا لفظه: على أن المشهور من السادات (عليهم السلام) من الوصف لهذا الرجل خلاف ما به شيخنا إيّاه وصفه، و الظاهر من القول ضد ما له به ذكر، كقول أبي جعفر (عليه السّلام) فيما رواه عبد اللّه بن صلت القمي قال: دخلت على‌ أبي جعفر (عليه السّلام) في آخر عمره- أي عمر محمد بن سنان- فسمعته يقول: «جزى اللّه محمد بن سنان عنّي خيرا فقد و فى لي» و كقوله (عليه السّلام) فيما رواه علي بن الحسن بن داود قال: سمعنا أبا جعفر (عليه السّلام) يذكر محمد بن سنان بخير، يقول:

«رضي اللّه عنه برضاي عنه فما خالفني و لا خالف أبي قط» هذا مع جلالته في الشيعة، و علوّ شأنه، و رئاسته، و عظم قدره، و لقائه من الأئمة (عليهم السلام) ثلاثة، و روايته عنهم، و كونه بالمحل الرفيع منهم (الكاظم و الرضا و الجواد (سلام اللّه عليهم))، مع معجز أبي جعفر (عليه السلام) فيما رواه محمد بن الحسين بن أبي الخطاب «أنّ محمد بن سنان كان ضرير البصر، فتمسح بأبي جعفر الثاني (صلوات اللّه عليه) فعاد إليه بصره بعد ما كان افتقد» (انتهى) (و لا ريب) أنّ توثيق هذين الشيخين الجليلين من أقوى الدلائل على وثاقته و عدالته.»[4] ایشان می فرماید راوی از اسماعیل، محمد بن سنان است نه عبدالله چرا که عبدالله از اصحاب امام صادق علیه السلام است و برقی به خاطر تأخر زیادش از اصحاب امام صادق علیه السلام، نمی تواند از آنها بدون واسطه نقل کند.

بعضی دیگر این نظر را تأیید کرده اند به اینکه وجود واسطه بین ابن سنان و امام صادق علیه السلام دلالت دارد بر اینکه او محمد است چرا که عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام بدون واسطه روایت نقل می کند. ایشان می فرماید حق این است که مواردی زیاد وجود دارد که برقی مستقیما از اصحاب امام صادق علیه السلام نقل روایت کرده است. برقی از ثعلبة بن میمون، زرعه و از داود بن یزید نقل روایت می کند که همگی از اصحاب حضرت صادق علیه السلام هستند. اما اینکه شما گفتید عبدالله باید بی واسطه از امام صادق علیه السلام نقل کند منقوض است به مواردی که از حضرت با واسطه نقل کرده است مثلا ایشان بوسیله عمر بن یزید و همینطور حفص اعور از امام صادق علیه السلام نقل روایت می کند.

در ادامه می فرماید محمد بن سنان ثقه است و از جمله کسانی که او را توثیق کرده اند شیخ مفید می باشد و سید بن طاووس می فرماید طعنی که از جانب ائمه علیه السلام در مورد او رسیده تقیه ای و برای حفظ جان او بوده است. بعد می فرماید هم برای امام رضا علیه السلام و هم برای امام جواد علیه السلام از امام کاظم علیه السلام نص نقل کرده است.

نظر استاد

اینها مدح است ولی آیا می توان از اینها استفاده توثیق کرد یا نه؟ اگر او توثیق نشود و فقط مدح باشد روایت حسنه است.

 


[2] «الحديث الأربعون: ضعيف معتبر أيضا. قال الفاضل التستري رحمه الله: سيجي‌ء في الورقة الآتية عبد الله بن سنان و لعل ما هنا أصوب. و كان هذا و أشباهه مما يضعف العمل بأخبار الآحاد من دون قرينة.و قال أيضا: كان وجه الدلالة أن عدم الإدخال لخوف نجاسة الماء، و الكثير لا ينجس. هذا إذا عممنا كلام المفيد، و إذا خصصناه بالإدخال في حال النجاسة فالوجه واضح.و ربما يقال: إنه كما يحتمل أن يكون وجه غسل اليدين التحرز عن نجاسة الماء، يحتمل أن يكون للتحرز عن نجاسة البدن. و ربما كانت النجاسة لا تزول بغير نوع من الدلك، فهذه الرواية لا تدل على نفي غسل اليدين.و قال الوالد العلامة نور الله ضريحه: مقتضى ظاهر هذا الاكتفاء بضربة، و لعل المراد غير ذلك. و ربما يقال: إنه يعبر عرفا عن الضربتين بالضربة، كما يقال عند التعبير عن مساحة حوض مثلا: هذا الحوض ثلاث في ثلاث. انتهى.و يمكن أن يكون المراد بالأول السعة الشامل للطول و العرض، و بالثاني العمق.» ملاذ الاخیار، محمّد باقر المجلسی (العلامة المجلسی)، ج1، ص166.
[3] « الحديث السابع: ضعيف على المشهور لكن الظاهر أن ابن سنان هنا هو محمد، و روى الشيخ في الاستبصار و في موضع من التهذيب عن عبد الله بن سنان، و عده الأكثر لذلك صحيحا، لكن الظاهر أنه اشتبه ابن سنان المذكور هنا على الشيخ فظنه عبد الله، و يؤيده أنه رواه في موضع آخر من التهذيب عن محمد بن سنان، لكن ضعف محمد محل تأمل، و الأظهر عندي قبول خبره، و يدل بمفهومه على انفعال القليل، و هو حجة القميين في الاكتفاء بسبعة و عشرين، و القول في عدم ذكر إحدى الجهات كما مر في خبر الثوري من أنه على سبيل الاكتفاء الشائع في العرف و على ما ذكرنا سابقا من التقدير يكون الكر على هذا بالوزن اثنين و خمسين منا و نصف من واحد و مائتين و ستين مثقالا، و لا يبعد القول به و حمل الزائد على الاستحباب جمعا بين الأخبار» مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، محمّد باقر المجلسی (العلامة المجلسی)، ج13، ص16.
logo