1403/11/23
بسم الله الرحمن الرحیم
/ کیفیت انجام دادن نوافل /کتاب الصلاة
موضوع: کتاب الصلاة/ کیفیت انجام دادن نوافل /
خلاصه جلسه گذشته
بحث در این بود که آیا نماز وتر به صورت متصل با نماز شفع خوانده میشود یا منفصل و جدای از آن خوانده میشود. عرض شد که نظر مشهور این است که نماز وتر به صورت منفصل و جدایِ از نماز شفع خوانده میشود. در جلسات گذشته به اولین روایتی که در این رابطه وارد شده است، یعنی روایت موثقه سلیمانبن خالد [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ (الشیخ الطوسی) بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ [الأهوازی] عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «الْوَتْرُ ثَلَاثُ رَكَعَاتٍ تَفْصِلُ بَيْنَهُنَّ وَ تَقْرَأُ فِيهِنَّ جَمِيعاً بِقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»[1] ] اشاره شد.
در بررسی سند این روایت، عرض شد که یکی از راویانی که در سند این روایت واقع شده است عثمانبن عیسی است که در جلسه گذشته به شرح حال او پرداخته شد و از مجموع گزارشهایی که به آنها اشاره شد، معلوم شد که عثمانبن عیسی از سران واقفیه بوده است، لکن سخن این بود که آیا او بعد از واقفی شدن، توبه کرده است یا توبه نکرده است؟ در پاسخ عرض شد که محور اینکه عثمانبن عیسی توبه کرده است یا توبه نکرده است، نقل نصربن صبّاح است و از آنجایی که وثاقت خودِ نصربن صبّاح روشن نیست لذا نمیتوان به قول او مبنی بر توبه عثمانبن عیسی و بازگشت او به مذهب امامیه، اعتماد کرد. به علاوه اینکه نجاشی (ره) نیز جریان توبه عثمانبن عیسی را صرفاً از قول نصربن صبّاح نقل کرده است ولی عبارت ایشان نسبت به تصدیق قول نصربن صبّاح ساکت است. بله! ممکن است که کسی از انضمام خبر نصربن صبّاح به خبر محمدبن عیسی العُبید [که به استناد توثیق نجاشی (ره) ثقه دانسته شده است]، در صدد اثبات وثاقت عثمانبن عیسی برآید، لکن عرض میشود که در کلام محمدبن عیسی العُبید سخنی مبنی بر توبه عثمانبن عیسی به میان نیامده است و صرفاً به اقامت او در حائر حسینی و عبادت کردن در آنجا اشاره شده است، در حالی که عبادت کردن با واقفی بودن نیز سازگار است لذا به صرف اینکه عثمانبن عیسی در حائر حسینی اقامت کرده است و مشغول عبادت شده است نمیتواند دلیل بر توبه او باشد لذا انضمام خبر محمدبن عیسی العُبید به خبر نصربن صبّاح نیز مشکلِ واقفی بودن عثمانبن عیسی را برطرف نمیکند و توبه او را ثابت نمیکند.
با توجه به انحرافی که واقفیه دارند، سؤال این است که وثاقت عثمانبن عیسی ثابت است یا ثابت نیست و آیا روایات او پذیرفته میشود یا روایاتش پذیرفته نمیشود؟
برای پاسخ از سؤال مذکور، به وجوه توثیق عثمانبن عیسی که آیت الله خویی (ره) ذکر کرده است، اشاره میشود.
وجوه توثیق عثمانبن عیسی در کلام آیت الله خویی (ره)
آیت الله خویی (ره) در کتاب معجم رجال الحدیث وجوهی را برای توثیق عثمانبن عیسی ذکر کرده است و فرموده است: «أقول: لا ينبغي الشك في أن عثمان بن عيسى كان منحرفا عن الحق و معارضا للرضا (ع) و غير معترف بإمامته و قد استحل أموال الإمام (ع) و لم يدفعها إليه! و أما توبتُه و رَدُّه الأموال بعد ذلك فلم تثبت، فإنها روايةُ نصر بن الصباح و هو ليس بشيء و لكنه مع ذلك كان ثقة بشهادة الشيخ و علي بن إبراهيم و ابن شهرآشوب المؤيدة بدعوى بعضهم أنه من أصحاب الإجماع»[2] ؛ میگویم که سزاوار نیست که در اینکه عثمانبن عیسی از حق منحرف شده و معارض با امام رضا (ع) بوده است و به امامت آن حضرت (ع) اعتراف نکرده است و اموال آن حضرت (ع) را حلال شمرده و به امام برنگردانده است، شک شود، اما توبه او و برگرداندن اموال به امام (ع) ثابت نشده است و فقط گزارش نصربن صبّاح از توبه عثمانبن عیسی حکایت دارد و این گزارش قابل اعتنا نیست و لکن با همه این مطالبی که بیان شد، عثمانبن عیسی ثقه است [و دلیل این وثاقت،] شهادت شیخ طوسی (ره)، علیبن ابراهیم و ابن شهر آشوب است که به ادعای اجماعِ بعضی، تأیید شده است که گفتهاند که عثمانبن عیسی از اصحاب اجماع بوده است.
وجه اول، شهادت شیخ طوسی (ره) است.
شیخ طوسی (ره) به وثاقت عثمانبن عیسی شهادت داده است و فرموده است که طایفه امامیه به اخبار او عمل میکردهاند. شیخ طوسی (ره) فرموده است: «و لأجل ما قلناه عَملتِ الطائفة بأخبار الفطحية مثل عبد اللَّه بن بكير و غيره و أخبار الواقفة مثل سماعة بن مهران و علي بن أبي حمزة و عثمان بن عيسى و من بعد هؤلاء بما رواه بنو فضال و بنو سماعة و الطاطريون و غيرهم فيما لم يكن عندهم فيه خلافه»[3] ؛ و به خاطر آنچه ما گفتم [، مبنی بر اینکه راوی، موثق است و از دروغگویی پرهیز میکند]، طایفه امامیه به اخبار فطحیه- فطحیه کسانی بودند که بعد از رحلت کردن اسماعیل؛ فرزند امام صادق (ع) به جای اینکه از امام کاظم (ع) پیروی کنند از عبدالله أفتح تبعیت کردند-، مثل عبدالله بن بکیر و غیر او عمل کردهاند و همچنین، به اخبار واقفیه، مثل سماعةبن مهران، علیبن ابی حمزه، عثمانبن عیسی و کسانی که بعد از اینها هستند، به آنچه که بنو فضّال، بنو سماعه، طاطریون و غیرشان روایت کردهاند در چیزهایی که نزدشان در آن خلافی نیست، عمل کردهاند.
شیخ طوسی (ره) در رابطه با طاطریون فرموده است: «من البيوتات الشيعية المعروفة في القرن الثاني إذ بَرَزت منهم شخصياتٌ معروفةٌ في الفقه و الحديث و أشهرهم أبو الحسن علي بن الحسن بن محمد الطائي المعروف بالطاطري (اشتهر بهذا اللقب لبيعه ثيابا يقال لها الطاطرية)، الفقيه، المحدث و من أصحاب الإمام الكاظم عليه السلام، كان واقفيا شديد العناد في مذهبه و برغم ذلك وصف بالصدق و الوثاقة و عملت الإمامية برواياته»[4] ؛ طاطریون از خانواده شیعه محسوب میشوند که در قرن دوم معروف بودهاند زیرا شخصیتهای معروف و برجستهای در فقه و حدیث از اینها بروز و ظهور کرده است و مشهورترین آنها ابوالحسن علی بن الحسن بن محمد طائی؛ معروف به طاطری بوده است که به خاطر اینکه فروشنده لباس و پارچههایی بوده است که اسمش طاطریه بوده است به این لقب مشهور شده است و او فقیه، محدث و از اصحاب امام کاظم (ع) بوده است، واقفی بوده است و در مذهبش عناد شدیدی داشته است و علیرغم آن، راستگو و موثق بوده است و امامیه به روایات او عمل کردهاند.
وجه دوم، شهادت علیبن ابراهیم قمی
نام عثمانبن عیسی در میان راویانِ تفسیر علیبن ابراهیم قمی آمده است و بنا بر شهادت علیبن ابراهیم به وثاقت راویان این کتاب، عثمانبن عیسی نیز توثیق میشود.
وجه سوم، شهادت ابن شهر آشوب
ابن شهر آشوب (ره) در کتاب مناقب آل ابیطالب (ع)، عثمانبن عیسی را در زمره ثقاتِ امام کاظم (ع) قرار داده است و فرموده است: «وَ مِنْ ثِقَاتِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ الْكُوفِيُّ مَوْلًى لِتَيْمِ الرَّبَابِ وَ عُثْمَانُ بْنُ عِيسَى وَ دَاوُدُ بْنُ كَثِيرٍ الرَّقِّيُّ مَوْلَى بَنِي أَسَدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ (ع)»[5] ؛ از افراد مورد وثوقِ امام کاظم (ع)، حسنبن علیبن فضال کوفی بوده است که آزاد شده تَیم رَباب بوده است همچنین، عثمانبن عیسی و داود بن کثیر رقی آزاده شده بنی اسد و علیبن جعفر (ع) نیز از ثقات امام کاظم (ع) بودهاند.
وجه چهارم، این است که عثمانبن عیسی از اصحاب اجماع است.
کشّی گفته است که بعضی، عثمانبن عیسی را از اصحاب اجماع دانستهاند. کشّی نوشته است: «أَجْمَعَ أَصْحَابُنَا عَلَى تَصْحِيحِ مَا يَصِحُّ عَنْ هَؤُلاَءِ وَ تَصْدِيقِهِمْ وَ أَقَرُّوا لَهُمْ بِالْفِقْهِ وَ الْعِلْمِ: وَ هُمْ سِتَّةُ نَفَرٍ آخر دون الستة نفر الذين ذكرناهم في أصحاب أبي عبد الله عليه السلام، منهم يونس بن عبد الرحمن و صفوان بن يحيى بياع السابري و محمد بن أبي عمير و عبد الله بن المغيرة و الحسن بن محبوب و أحمد بن محمد بن أبي نصر. و قال بعضهم: مكان الحسن بن محبوب، الحسن بن علي بن فضال و فضالة بن أيوب و قال بعضهم، مكان ابن فضال، عثمان بن عيسى و أفقه هؤلاء يونس بن عَبْدِ الرَّحْمَنِ وَ صَفْوَانُ بْنُ يَحْيَى»[6] .
نظر مختار، در رابطه با وثاقت عثمانبن عیسی
با توجه به شهادت شیخ طوسی (ره) و ابن شهر آشوب (ره) بر وثاقت عثمانبن عیسی، نظر مختار نیز این است که عثمانبن عیسی ثقه میباشد، اما توثیق علیبن ابراهیم قمی را نمیپذیریم زیرا همانطور که سابقاً نیز اشاره شد، انتساب تفسیر مذکور، به علی بن ابراهیم قمی محل اشکال است در نتیجه، شهادتی که در مقدمه این کتاب آمده است و روایان موجودِ در این تفسیر را موثق دانسته است نیز محل اشکال است زیرا وقتی انتساب اصل کتاب به علیبن ابراهیم محل اشکال باشد، شهادتی که در مقدمه آمده است نیز منتسب به ایشان نخواهد بود بنابراین، تمسک به این وجه برای اثبات توثیقِ عثمانبن عیسی ناتمام است.
وجه چهارم نیز که بعضی عثمانبن عیسی را از اصحاب اجماع دانستهاند، در حدّ مؤیّد، برای اثباتِ وثاقت، کارآیی دارد و به عنوان دلیل مستقل نمیتوان به آن استناد کرد زیرا کشّی تأیید نکرده است که عثمانبن عیسی از اصحاب اجماع است، بلکه فقط گفته است که بعضی عثمانبن عیسی را از اصحاب اجماع دانستهاند، لکن انصاف این است که گفته شود که از اینکه بعضی، عثمانبن عیسی را در زمره اصحاب اجماع قرار دادهاند، فهمیده میشود که لااقل مسأله وثاقت و پرهیز او از دروغگویی، مفروغٌعنه بوده است زیرا اگر کَشّی عدم وثاقت عثمانبن عیسی را قائل بود یا در وثاقت او تردید داشت باید به آن اشاره میکرد لذا عدم اشاره کشّی به عدم وثاقت یا تردید در وثاقت عثمانبن عیسی، خود، مؤیّد وثاقت عثمانبن عیسی است. بنابراین، سکوت کشّی نسبت به این مطلب که فقط به نظر برخی به صورت گذرا اشاره کرده است و گفته است که بعضی عثمانبن عیسی را از اصحاب اجماع دانستهاند شاید حاکی از این باشد که کشّی در وثاقت او تردیدی نداشته است، بلکه تردید در این بوده است که عثمانبن عیسی از اصحاب اجماع است یا نیست؟
پس، با توجه به شهادت شیخ طوسی (ره)، شهادت ابن شهر آشوب (ره) و سخن کشّی که گفته است که بعضی عثمانبن عیسی را از اصحاب اجماع میدانند، وثاقت عثمانبن عیسی ثابت است، اما به دلیل اینکه او واقفی مذهب است و توبه او محرز نیست، روایات منقول از او موثقه است و صحیحه نیست چون محرز نیست که روایاتی که از او نقل شده است در زمان استقامتِ مذهب او بوده است یا در زمان واقفی بودن او یا در زمان توبه او از مذهب واقفی بوده است. بله! اگر محرز شد که عثمانبن عیسی روایتی را در زمان استقامت مذهب، سلامت عقیده و عدم انحراف مذهب روایت کرده است، آن روایت صحیحه میباشد.