« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید هاشم حسینی بوشهری

1403/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 تعداد نوافل//کتاب الصلاة

موضوع: کتاب الصلاة // تعداد نوافل

 

خلاصه جلسه گذشته

بحث در عدد نوافل بود. عرض شد که چهار طایفه روایت در رابطه با تعداد نوافل وارد شده‌اند که در جلسات گذشته به دو طایفه از این روایات ذکر شدند. از روایات مربوط به طایفه سوم (مبنی بر بیست و نُه رکعت بودنِ عدد نوافل) نیز به روایت صحیحه ابوبصیر اشاره شد.

روایت دوم: صحیحه محمدبن حسن: مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ عِيسَى عَنْ‌ يَحْيَى بْنِ‌ حَبِيبٍ‌؛ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ اَلرِّضَا عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنْ‌ أَفْضَلِ‌ مَا يَتَقَرَّبُ‌ بِهِ‌ الْعِبَادُ إِلَى اللَّهِ‌ مِنَ‌ الصَّلاَةِ؟‌ قَالَ:‌ «سِتٌّ‌ وَ أَرْبَعُونَ‌ رَكْعَةً‌ فَرَائِضُهُ‌ وَ نَوَافِلُهُ‌» قُلْتُ:‌ هَذِهِ‌ رِوَايَةُ‌ زُرَارَةَ قَالَ: «أَ وَ تَرَى أَحَداً كَانَ‌ أَصْدَعَ‌ بِالْحَقِّ‌ مِنْهُ‌»[1] ‌.

یحیی‌بن حبیب گفته است که از امام رضا (ع) در رابطه با فضیلت‌ترین نمازهایی که موجب تقرب بندگان به خدا می‌شود سؤال کردم، آن حضرت (ع) فرمود: چهل و شش رکعت نمازهای واجب و نوافل‌شان است. راوی گفته است که عرض کردم آیا کلام شما همان مطلبی است که زراره گفته است؟ آن حضرت (ع) فرمود: آیا کسی را بهتر از زراره سراغ داری که حقیقت را گفته باشد [کنایه از اینکه این، همان مطلبی است که زراره گفته است].

از این روایت استفاده می‌شود که تعداد نمازهای نافله بیست و نُه رکعت است چون امام صادق (ع) در این روایت فرموده است که مجموعِ نمازهای واجب یومیه و نوافلشان چهل و شش رکعت است که وقتی هفده رکعت نمازهای واجب کم شود، باقیمانده بیست و نُه رکعت است که مستحب می‌باشد.

بررسی وثاقت یحیی‌بن حبیب

در مجامع رجالیِ متقدّم توثیقی در رابطه با یحیی‌بن حبیب وارد نشده است لذا به نظر می‌رسد که بر اساس کتبِ رجالیِ قدما او مجهول است و روایاتِ زیادی نیز از او نقل نشده است تا بتوان بر اساسِ دو قاعده‌ی إکثار روایت و قاعده‌ی معاریف، به وثاقت ایشان حکم کرد. البته آیت الله خویی (ره) گفته است که ابن شهر آشوب، یحیی‌بن حبیب را از ثقاتِ راویان امام رضا (ع) و امام جواد (ع) معرفی کرده است[2] .

آیت الله خویی (ره) معتقد است که توثیق متأخرینی، مثل ابن شهر آشوب (ره) و سید بن طاووس (ره) و علّامه حلی (ره) اعتبار ندارد.

البته به نظر می‌رسد که توثیقِ امثال ابن شهر آشوب (ره) خالی از اشکال نیست، لکن بر خلاف آیت الله خویی (ره)، عرض می‌کنیم که بُعد زمانی بین ابن شهر آشوب (ره) و یحیی‌بن حبیب باعث می‌شود که یقین حاصل شود که توثیق ابن شهر آشوب (ره) در رابطه با یحیی‌بن حبیب از روی شهادتِ از روی حس نبوده است، یعنی عدم اعتبار توثیق ابن شهر آشوب (ره) و امثال ایشان به خاطر اینکه از متأخرین می‌باشد نیست، بلکه عدم اعتبار توثیق اینها در رابطه با یحیی‌بن حبیب به این خاطر است که توثیقشان از روی شهادت حسّی نبوده است بلکه شهادت از روی حدس بوده است و شهادت حدسی اعتبار ندارد.

روایت سوم: صحیحه عبدالله بن زراره: عَنْ‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ بْنِ‌ زُرَارَةَ؛‌ قَالَ‌: قال لي ابو عبد اللّه عليه السّلام: اِقْرَأْ مِنِّي عَلَى وَالِدِك السلام وَ قُلْ‌ لَهُ‌: إِنِّي إِنَّمَا أَعِيبُكَ‌ دِفَاعاً مِنِّي عَنْكَ‌ فَإِنَّ‌ النَّاسَ‌ وَ الْعَدُوَّ يُسَارِعُونَ‌ إِلَى كُلِّ‌ مَنْ‌ قَرَّبْنَاهُ‌ وَ حَمِدْنَا مَكَانَهُ‌ لِإ دْخَالِ‌ الْأَذَى فِي مَنْ‌ نُحِبُّهُ‌ وَ نُقَرِّبُهُ‌ وَ يَرْمُونَهُ‌ لِمَحَبَّتِنَا لَهُ‌ وَ قُرْبِهِ‌ وَ دُنُوِّهِ‌ مِنَّا وَ يَرَوْنَ‌ إِدْخَالَ‌ الْأَذَى عَلَيْهِ‌ وَ قَتْلَهُ‌... فَإِنَّمَا أَعِيبُكَ‌ لِأَنَّكَ‌ رَجُلٌ‌ اشْتَهَرْتَ‌ بِنَا وَ لِمَيْلِكَ‌ إِلَيْنَا وَ أَنْتَ‌ فِي ذَلِكَ‌ مَذْمُومٌ‌ عِنْدَ النَّاسِ‌ غَيْرُ مَحْمُودِ الْأَثَرِ لِمَوَدَّتِكَ‌ لَنَا وَ لميلك إِلَيْنَا، فَأَحْبَبْتُ‌ أَنْ‌ أَعِيبَكَ‌ لِيَحْمَدُوا أَمْرَكَ‌ فِي الدِّينِ‌ بِعَيْبِكَ‌ وَ نَقْصِكَ‌ وَ يَكُونَ‌ بِذَلِكَ‌ مِنَّا دَافِعَ‌ شَرِّهِمْ‌ عَنْكَ... ‌وَ عَلَيْكَ‌ بِالصَّلاَةِ‌ السِّتَّةِ»‌... ثُمَّ‌ قَالَ:‌ «وَ الَّذِي أَتَاكَ‌ بِهِ‌ أَبُو بَصِيرٍ مِنْ‌ صَلاَةِ‌ إِحْدَى وَ خَمْسِينَ‌...‌ فَلِذَلِكَ‌ عِنْدَنَا مَعَانٍ‌ وَ تَصَارِيفُ‌ لِذَلِكَ‌ مَا يَسَعُنَا وَ يَسَعُكُمْ‌ وَ لاَ يُخَالِفُ‌ شَيْ‌ءٌ‌ مِنْهُ‌ الْحَقَّ‌ وَ لاَ يُضَادُّهُ‌»[3] .

عبدالله بن زراره گفته است که امام صادق (ع) به من فرمود که سلام من را به پدرت برسان و به او بگو: اگه من (امام صادق (ع)) تو را تنقیص می‌کنم به خاطر دفاع من از توست چون مردم و دشمنان به هر کسی که ما او را مقرّب خود قرار می‌دهیم و دوستشان داریم و جایگاه آنها را بزرگ می‌شماریم سرعت می‌گیرند تا او را مورد اذیت قرار دهند و او را به خاطر محبّت ما به او و نزدیکی او به ما اذیت می‌کنند و ممکن است که به قتل او اقدام کنند... پس، من عیب تو را می‌گویم چون تو به خاطر میلی که به ما داری نزد مردم مذموم هستی پس، من دوست دارم تا عیب تو را بگویم و به این واسطه شر دشمانانت را از تو دفع کنم... و بر تو باد به خواندن نماز چهل و شش رکعتی... سپس فرمود: آنچه ابوبصیر به تو گفته است که نمازهای واجب و نافله، پنجاه و یک رکعت است... به این خاطر است که نکات و مصالحی وجود دارد که گاهی از باب تقیه و حفظ شیعیان، حکمی که به ابوبصیر گفته می‌شود با حکمی که به دیگری گفته می‌شود متفاوت است.

روایت چهارم: مرسله صدوق: مُحَمَّدُ بْنُ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ؛‌ قَالَ‌: قَالَ‌ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ: «كَانَ‌ رَسُولُ‌ اللَّهِ‌ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ لاَ يُصَلِّي بِالنَّهَارِ شَيْئاً حَتَّى تَزُولَ‌ الشَّمْسُ‌ وَ إِذَا زَالَتْ‌ صَلَّى ثَمَانِيَ‌ رَكَعَاتٍ‌ وَ هِيَ‌ صَلاَةُ‌ الْأَوَّابِينَ، تُفَتَّحُ‌ فِي تِلْكَ‌ السَّاعَةِ‌ أَبْوَابُ‌ السَّمَاءِ‌ وَ يُسْتَجَابُ‌ الدُّعَاءُ‌ وَ تَهُبُّ‌ الرِّيَاحُ‌ وَ يَنْظُرُ اللَّهُ‌ إِلَى خَلْقِهِ‌ فَإِذَا فَاءَ‌ الْفَيْ‌ءُ‌ ذِرَاعاً صَلَّى الظُّهْرَ أَرْبَعاً وَ صَلَّى بَعْدَ الظُّهْرِ رَكْعَتَيْنِ‌ ثُمَّ‌ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ‌ أُخْرَاوَيْنِ‌ ثُمَّ‌ صَلَّى الْعَصْرَ أَرْبَعاً إِذَا فَاءَ‌ الْفَيْ‌ءُ‌ ذِرَاعاً ثُمَّ‌ لاَ يُصَلِّي بَعْدَ الْعَصْرِ شَيْئاً حَتَّى تَئُوبَ‌ الشَّمْسُ‌ فَإِذَا آبَتْ‌ وَ هُوَ أَنْ‌ تَغِيبَ‌ صَلَّى الْمَغْرِبَ‌ ثَلاَثاً وَ بَعْدَ الْمَغْرِبِ‌ أَرْبَعاً ثُمَّ‌ لاَ يُصَلِّي شَيْئاً حَتَّى يَسْقُطَ الشَّفَقُ‌ فَإِذَا سَقَطَ الشَّفَقُ‌ صَلَّى الْعِشَاءَ‌ ثُمَّ‌ أَوَى رَسُولُ‌ اللَّهِ‌ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ إِلَى فِرَاشِهِ‌ وَ لَمْ‌ يُصَلِّ‌ شَيْئاً حَتَّى يَزُولَ‌ نِصْفُ‌ اللَّيْلِ‌ فَإِذَا زَالَ‌ نِصْفُ‌ اللَّيْلِ‌ صَلَّى ثَمَانِيَ‌ رَكَعَاتٍ‌ وَ أَوْتَرَ فِي الرُّبُعِ‌ الْأَخِيرِ مِنَ‌ اللَّيْلِ‌ بِثَلاَثِ‌ رَكَعَاتٍ‌ فَقَرَأَ فِيهِنَّ‌ فَاتِحَةَ‌ الْكِتَابِ‌ وَ قُلْ‌ هُوَ اللَّهُ‌ أَحَدٌ وَ يَفْصِلُ‌ بَيْنَ‌ الثَّلاَثِ‌ بِتَسْلِيمَةٍ‌ وَ يَتَكَلَّمُ‌ وَ يَأْمُرُ بِالْحَاجَةِ‌ وَ لاَ يَخْرُجُ‌ مِنْ‌ مُصَلاَّهُ‌ حَتَّى يُصَلِّيَ‌ الثَّالِثَةَ‌ الَّتِي يُوتِرُ فِيهَا وَ يَقْنُتُ‌ فِيهَا قَبْلَ‌ الرُّكُوعِ‌ ثُمَّ‌ يُسَلِّمُ‌ وَ يُصَلِّي رَكْعَتَيِ‌ الْفَجْرِ قَبْلَ‌ الْفَجْرِ وَ عِنْدَهُ‌ وَ بُعَيْدَهُ‌ ثُمَّ‌ يُصَلِّي رَكْعَتَيِ‌ الصُّبْحِ‌ وَ هِيَ‌ الْفَجْرُ إِذَا اعْتَرَضَ‌ الْفَجْرُ وَ أَضَاءَ‌ حُسْناً فَهَذِهِ‌ صَلاَةُ‌ رَسُولِ‌ اللَّهِ‌ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ الَّتِي قَبَضَهُ‌ اللَّهُ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ عَلَيْهَا»[4] .

راوی گفته است که امام باقر (ع) فرمود: رسول خدا (ص) در روز نماز نمی‌خواند تا اینکه خورشید رو به زوال می‌رفت و زمانی که خورشید زایل می‌شد هشت رکعت نماز می‌خواند که آن، نماز توبه کنند‌گان است چرا که در آن هنگام (هنگام زوال) درهای آسمان گشوده می‌شود و دعا مستجاب می‌شود و بادها شروع به وزیدن می‌کنند و در آن لحظه خداوند متعال به بندگانش نگاه محبّت‌آمیز می‌کند و زمانی که سایه به اندازه یک ذراع ‌می‌رسید نماز ظهر را می‌خواند و بعد از نماز ظهر دو رکعت و سپس دو رکعت دیگر نیز بعد از آن می‌خواند [که جمعاً چهار رکعت و به عنوان نافله عصر می‌خواند] و سپس، نماز عصر را می‌خواند و آن، زمانی است که سایه به اندازه دو ذراع می‌رسید و بعد از نماز عصر، نماز نمی‌خواند تا آفتاب پنهان شود پس، زمانی که خورشید غروب کرد سه رکعت نماز مغرب می‌خواند و بعد از مغرب چهار رکعت [به عنوان نافله مغرب] می‌خواند پس، نمازی نمی‌خواند تا سرخی از بین برود پس، زمانی که سرخی از بین رفت نماز عشاء را می‌خواند پس، رسول خدا (ص) متوجه بستر شد و چیزی نخواند تا اینکه نصف شب می‌رفت پس، زمانی که نصف شب فرا می‌رسید هشت رکعت [به عنوان نماز شب] می‌خواند و در یک چهارم پایانی شب [قبل از فجر] سه رکعت نماز [دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر] می‌خواند که در آنها سوره حمد و قل هو الله احد را قرائت می‌کرد و بین این سه رکعت به یک سلام فاصله می‌انداخت و سخن می‌گفت و اگر درخواستی داشت آن را مطرح می‌کرد و از محل نماز خارج نمی‌شد تا اینکه رکعت سوم را می‌خواند و در آن رکعت سوم، قبل از رکوع، قنوت می‌گرفت و بعد از آن سلام می‌داد و سپس، دو رکعت نماز صبح را قبل از فجر [به عنوان نافله صبح] می‌خواند و زمانی که فجر گسترده می‌شد و روشنایی پیدا می‌شد نماز صبح را می‌خواند پس، این نماز رسول خدا (ص) بود تا زمانی که در قید حیات بود.

نکته: سابقاً گفته شد که به نظر ما مراسیل شیخ صدوق (ره) حجّت نیست. البته عرض کردیم که در موردی که مشهور قدمای اصحاب به یک روایت مرسله شیخ صدوق (ره) عمل کرده باشند ما نیز آن روایت را حجّت می‌دانیم ولی این‌گونه نیست که همه مراسیل ایشان را حجّت بدانیم. همچنین، بین مرسله جزمی با مرسله غیر جزمیِ شیخ صدوق (ره) تفصیل قائل نشدیم. البته امام خمینی (ره) قائل است که مراسیل جزمی شیخ صدوق (ره) [که قاطعاً و به صورت مستقیم، مطلبی را به خود امام معصوم (ع) نسبت داده است مثلاً گفته است: قال ابوجعفر (ع):...] حجّت است لذا روایت مذکور (روایت چهارم) که از مراسیلِ جزمیِ شیخ صدوق (ره) است بر اساس نظر امام خمینی (ره) حجّت است.

نتیجه: چون بیست و نُه رکعت بودنِ نوافل، خلاف تسالم اصحاب است [چون تسالم اصحاب و نظر مشهور این است که تعداد نوافل سی و چهار رکعت است] لذا طبق مبنای امام (ره) یا باید بین این روایت و روایاتی که عدد نوافل را سی و چهار رکعت می‌دانند جمع عرفی کرد یا باید از این روایت اعراض کرد.

طایفه چهارم، روایاتِ دال بر بیست هفت رکعت بودنِ عدد نوافل

روایت اول: صحیحه زراره: مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنِ‌ اِبْنِ‌ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ‌ اِبْنِ‌ أُذَيْنَةَ‌ عَنْ‌ زُرَارَةَ‌؛ قَالَ‌: قُلْتُ‌ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌: إِنِّي رَجُلٌ‌ تَاجِرٌ أَخْتَلِفُ‌ وَ أَتَّجِرُ فَكَيْفَ‌ لِي بِالزَّوَالِ‌ وَ الْمُحَافَظَةِ‌ عَلَى صَلاَةِ‌ الزَّوَالِ‌ وَ كَمْ‌ تُصَلَّى؟ قَالَ:‌ «تُصَلِّي ثَمَانِيَ‌ رَكَعَاتٍ‌ إِذَا زَالَتِ‌ الشَّمْسُ‌ وَ رَكْعَتَيْنِ‌ بَعْدَ الظُّهْرِ وَ رَكْعَتَيْنِ‌ قَبْلَ‌ الْعَصْرِ فَهَذِهِ‌ اثْنَتَا عَشْرَةَ‌ رَكْعَةً‌ وَ تُصَلِّي بَعْدَ الْمَغْرِبِ‌ رَكْعَتَيْنِ‌ وَ بَعْدَ مَا يَنْتَصِفُ‌ اللَّيْلُ‌ ثَلاَثَ‌ عَشْرَةَ‌ رَكْعَةً‌ مِنْهَا الْوَتْرُ وَ مِنْهَا رَكْعَتَا الْفَجْرِ فَتِلْكَ‌ سَبْعٌ‌ وَ عِشْرُونَ‌ رَكْعَةً‌ سِوَى الْفَرِيضَةِ وَ إِنَّمَا هَذَا كُلُّهُ‌ تَطَوُّعٌ‌ وَ لَيْسَ‌ بِمَفْرُوضٍ‌ إِنَّ‌ تَارِكَ‌ الْفَرِيضَةِ‌ كَافِرٌ وَ إِنَّ‌ تَارِكَ‌ هَذَا لَيْسَ‌ بِكَافِرٍ وَ لَكِنَّهَا مَعْصِيَةٌ‌ لِأَنَّهُ‌ يُسْتَحَبُّ‌ إِذَا عَمِلَ‌ الرَّجُلُ‌ عَمَلاً مِنَ‌ الْخَيْرِ أَنْ‌ يَدُومَ‌ عَلَيْهِ‌»[5] .

زراره گفته است که به امام باقر (ع) عرض کردم که من شخصی تاجرم که مرتّب در حال رفت و آمد- اختلاف، که در متن روایت آمده است به معنای آمد و شد است- و تجارت می‌باشم پس، چگونه بر زوال و نماز زوال مواظبت داشته باشم و شما چه مقدار نماز می‌خوانی؟ امام (ع) فرمود: زمانی که آفتاب رو به زوال رفت هشت رکعت نماز می‌خوانی و دو رکعت بعد از ظهر و دو رکعت قبل از عصر [به عنوان نافله عصر] می‌خوانی که جمعاً دوازده رکعت می‌شود و بعد از مغرب دو رکعت [به عنوان نافله مغرب] می‌خوانی و بعد از اینکه شب به نیمه رسید سیزده رکعت نماز می‌خوانی که سه رکعت از آن، نماز وتر [که دو رکعت شفع و یک رکعت وتر] می‌باشد و دو رکعت از آن، نماز نافله صبح است پس آن، بیست و هفت رکعت است و این غیر از نمازهای واجب است و همه این بیست و هفت رکعت، مستحب می‌باشند و واجب نمی‌باشند. همانا کسی که واجب را [از روی اعتقاد] ترک کند، کافر است ولی تارکِ بیست و هفت رکعتِ نافله، کافر نیست، لکن ترک نوافل معصیت است- عصیان در اینجا به معنای نافرمانی است و لذا کیفری بر آن مترتّب نمی‌شود- زیرا مستحب است که وقتی شخص به عمل خیری عمل کرد بر آن مداومت کند [لذا اگر آن را ترک کند معصیت کرده است].


[1] حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج4، کتاب الصلاة، ابواب اعداد الفرائض و نوافلها، باب14، ص60، ح5.
[2] خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج21، ص42.
[3] حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج4، کتاب الصلاة، ابواب اعداد الفرائض و نوافلها، باب14، ص61، ح7؛ کشّی، محمدبن عمر، اختیار معرفة الرجال، ج1، ص349.
[4] حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج4، کتاب الصلاة، ابواب اعداد الفرائض و نوافلها، باب14، ص60، ح6.
[5] همان، ص58، ح1.
logo