1403/08/30
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه 109/سوره بقره/تفسیر
موضوع: تفسیر /سوره بقره/ آیه 109
ادامه تفسیر آیه 109: ﴿وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير﴾[1] بسيارى از اهل كتاب، از روى حسد- كه در وجود آنها ريشه دوانده- آرزو مىكردند شما را بعد از اسلام و ايمان، به حال كفر باز گردانند؛ با اينكه حق براى آنها كاملا روشن شده است. شما آنها را عفو كنيد و گذشت نماييد؛ تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چيزى تواناست.
در جلسه گذشته به تفاوتهای واژه «وُدّ» و «حبّ» اشاره شد و عرض شد که یکی از تفاوتهای بین این دو واژه، این است که واژه «حُب»، عام است و انواعِ جذبهها و دوستیهای مادی، معنوی، مثبت و منفی را شامل میشود، مثل اینکه ممکن است که شخصی به یک غذای خاص یا پُست و مقامی خاص یا مال و ثروت یا حتی چیز حرامی علاقه داشته باشد که در این صورت، از واژه «حبّ» استفاده میشود و از واژه «ودّ» استفاده نمیشود.
اما در مواردی که دوستی و محبت از اعماق جان انسان برمیخیزد و از روی اغراض شهوانی، مثل حبّ دنیا، حبّ مقام و امثال آن نیست و بُعدِ مادی و غرائض شهوانی در محبّت و دوستی دخیل نیست، به جای کلمه «حبّ» از واژه «وُدّ» استفاده میشود. خداوند متعال نیز در رابطه با محبّت واقعی نسبت به اهل بیت (ع) فرموده است: ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُور﴾[2] [ای پیامبر (ص)] بگو: «من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىكنم جز دوستداشتن نزديكانم [اهل بيتم] و هر كس كار نيكى انجام دهد، بر نيكىاش مىافزاييم؛ چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.
به بیان دیگر، «وُدّ» را میتوان نابترین و عالیترین جلوه عشق و محبّت حساب کرد، کما اینکه خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا﴾ مسلّماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار مىدهد!
البته واژه «وَدّ» در آیه مورد بحث (آیه 109 بقره)، به معنای «وُدّ» نیست، بلکه «لو..» که بعد از آن آمده است قرینه بر این است که «وَدّ» به معنای آرزو میباشد. پس، واژه «ودّ» گاهی به معنای محبّت ناب به کار میرود که دایره آن خالصتر از محبّت است و گاهی نیز به معنای آرزو به کار میرود چناچه در آیه مورد بحث در معنای آرزو به کار رفته است.
بعضی از مفسرین گفتهاند که اینکه خداوند متعال فرموده است: ﴿وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ...﴾ و نفرموده است: «وَدَّ جمیعُ أَهْلِ الْكِتابِ...»، حاکی از انصاف خداوند متعال است.
دشمنی همیشگیِ با اهل دین یک مسأله تاریخی است و وقتی به تاریخ مراجعه میشود مشاهده میشود که از زمانهای گذشته تا کنون همواره باطل در برابر حق بوده است و هیچ برههای از تاریخ نبوده است که خالی از باطل باشد. اکنون نیز صحنههای جانکاهی در غزه و لبنان مشاهده میشود که حاکی از وجود باطل است و دلیل بر این است که هرگاه دینی خواسته قد عَلَم کند باطل به مقابله با آن برخاسته است.
خداوند متعال فرموده است: ﴿قالَ الْمَلَأُ الَّذينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ في مِلَّتِنا قالَ أَ وَ لَوْ كُنَّا كارِهين﴾[3] اشراف زورمند و متكبّر از قوم او گفتند: «اى شعيب! به يقين، تو و كسانى را كه به تو ايمان آوردهاند، از شهر و ديار خود بيرون خواهيم كرد، يا به آيين ما بازگرديد!» گفت: «آيا (مىخواهيد ما را بازگردانيد) اگر چه مايل نباشيم؟!
بنابراین، کفار و مشرکین و اهل باطل همیشه به مقابله با حق برخاسته و بر اهل حق فشار میآوردهاند که از مسیر حق برگردند و به آنها ملحق شودند، کما اینکه در صدر اسلام، کفار قریش، مسلمانان از جمله یاسر و سمیه را شکنجه میکردند تا از حق دست بردارند ولی آنها جان خود را فدا کردند ولی از مسیر حق برنگشتند.
اشارهای به بحث ارتداد
یکی از بحثهایی که در آیه مورد بحث (آیه 109 بقره) به آن اشاره شده است، بحث ارتداد است. ارتداد به معنای رجوع به گذشته است. فعل «يَرُدُّونَكُمْ» از ریشه «رَدّ» به معنای بازگرداندن و انصراف است.
در کتب فقهی به تفصیل از ارتداد بحث شده است و آن ارتداد به لحاظ لغوی از ریشه «ردّ» میباشد، اما در اصطلاح به این معناست که کسی که دین اسلام را پذیرفته است از اسلام برگردد و اعلام کند که مسلمان نیستم.
از عمدهترین فعالیتهای مشرکان مکّه در آغاز دعوت پیامبر اکرم (ص) که برای مقابله با گسترش دین اسلام به کار میبردند این بود که تلاش میکردند که کسانی که تازه مسلمان شده بودند و از ایمان قوی برخوردار نبودند را از اسلام منصرف کنند و به جبهه خود ملحق کنند و اگر آن تازه مسلمانها نمیپذیرفتند به شکنجه آنها میپرداختند، البته عمدتاً تیرشان به سنگ میخورد و موفق نمیشدند.
در رابطه با تلاش یهودیان، برای سُست کردن ایمان مؤمنین و مرتد کردن آنان، خداوند متعال فرموده است: ﴿وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون﴾[4] و جمعى از اهل كتاب (از يهود) گفتند: «(برويد در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد و در پايان روز، كافر شويد (و باز گرديد)! شايد آنها (از آيين خود) بازگردند! (زيرا شما را، اهل كتاب و آگاه از بشارات آسمانى پيشين مىدانند و اين توطئه كافى است كه آنها را متزلزل سازد).