1403/07/25
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه 108/سوره بقره/تفسیر
موضوع: تفسیر /سوره بقره/ آیه 108
تفسیر آیه 108: ﴿أَمْ تُريدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَما سُئِلَ مُوسى مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيل﴾[1] آيا مىخواهيد از پيامبر خود، همان تقاضاى (نامعقولى را) بكنيد كه پيش از اين، از موسى كردند؟! (و با اين بهانهجويىها، از ايمان آوردن سر باز زدند.) كسى كه كفر را به جاى ايمان بپذيرد، از راه مستقيم (عقل و فطرت) گمراه شده است.
در آیات قبل به تفصیل درباره قوم بنیاسرائیل سخن گفته شد و به برخی از عملهای نابخردانه آنها اشاره شد و عرض شد ک بنیاسرائیل مدام در حال بهانهجویی بودند و از ایمان آوردن سر باز میزدند. خداوند متعال در آیه مورد بحث (آیه 108 بقره)، به مسلمانان هشدار داده است که مراقب باشید که همانند بنیاسرائیل که حضرت موسی (ع) را آزار میدادند شما نیز با تقاضاهای بیجا و نامعقول خود پیامبر (ص) را اذیت نکنید.
آیه مذکور، با کلمه «أم» شروع شده است و این کلمه در لغت عرب دو کاربرد دارد؛
اول، اینکه «أم» به جای «هل استفهامیه» به کار میرود و سخنی که حالت استفهام و سؤال دارد با «أم» شروع میشود.
دوم، اینکه «أم» به معنای «بلِ اضرابیه» است، به این معنا که از یک مطلب به مطلب دیگر رفتن است و در مانحنفیه، مطلب اولی که به آن اشاره شده است به حضرت موسی (ع) و قومش مربوط میشده است که به وسیله «أم» از آن مطلب به مطلب دیگری که به پیامبر اسلام (ص) و امّتش مربوط است عدول شده است و به عبارت دیگر، زمانی که قرار است مبحث قبلی رها شود و بحث دیگری شروع شود از «أم اضرابیه» استفاده میشود، هرچند که ممکن است که دوباره به بحث قبلی برگشت شود.
بنابراین، «أم» در آیه مورد بحث (آیه 108 بقره)، هم جنبه استفهام دارد و هم جنبه إضراب دارد زیرا این آیه از یک جنبه، حالت استفهامی به خودش گرفته است و میفرماید که آیا شما از پیامبر اکرم (ص) همان درخواستهای دور از منطق و خِردی که بنیاسرائیل از حضرت موسی (ع) داشتند را دارید و نگاهتان این قدر سطحی است که به جای اینکه از کمالات معنوی پیامبر (ص) بهره ببرید از او درخواستهای غیر معقول دارید و از یک جنبه دیگر، دوری کردن و عدول از مطلب قبلی به مطلبی جدید است، یعنی از مطالب مربوط به حضرت موسی (ع) و قومش به مطالب مربوط به پیامبر اکرم (ص) و امّتش عدول شده است.
نکته: دو نوع سؤال وجود دارد؛ یکی سؤال ممدوح و دیگری سؤال مذموم و مراد از سؤالی که در آیه مورد بحث، به آن اشاره شده است، سؤال مذموم است.
واژه « تَسْئَلُوا» از ریشه «سؤال» و به معنای طلب کردن و درخواست کردن چیزی است، لکن این سؤال به دو قسم تقسیم میشود که یکی از آن دو قسم این است که گاهی سؤال، جنبه مادی دارد که مربوط به خوردن، آشامیدن و سایر امور مادی است که درخواست انسان به مسائل خارجی و محسوس مربوط میشود و به عالَم معنا ربطی ندارد، مثل کسی که در مقابل دیگران سر فرود میآورد و دست نیاز دراز میکند تا به خواستهاش برسد که این گونه سؤالی، سؤال ممدوح نیست و اساساً با روح بلند انسان و عزّت نفس سازگاری ندارد. البته در سخنان معصومین (ع) آمده است که هرچند که این گونه سؤال کردن از جانب فقرا مذموم است، ولی اغنیا وظیفه دارند که نگذارند که کار به جایی برسد که فقرا دست نیاز پیش دیگران دراز کنند، بلکه وظیفه اغنیا این است که در مقابل فقرا تواضع کنند تا فقرا به خاطر فقرشان مجبور به کُرنش در مقابل دیگران نشوند.
امیر المؤمنین علیبن ابیطالب (ع) فرموده است: «ما أحسَنَ تَواضُعَ الأغنياءِ للفُقَراءِ طَلَبا لِما عندَ اللّهِ و أحسَنُ مِنهُ تِيهُ الفُقَراءِ علَى الأغنياءِ اتِّكالاً علَى اللّهِ»[2] چه نيكوست فروتنى توانگران در برابر فقيران براى به دست آوردن خشنودى و پاداش خداوند! و نيكوتر از آن، بىاعتنايى و عزّت نفس فقيران در برابر توانگران به سبب توكّل بر خداوند است.