1402/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدماتی از مباحث گذشته
محتويات
0.1- حالت اول0.2- حالت دوم
0.3- حالت سوم
0.4- حالت چهارم
0.5- حالت پنجم
0.6- حالت ششم
0.7- حالت هفتم
موضوع: مقدماتی از مباحث گذشته
خب دو تا مساله داشتیم؛ مساله چهار و پنج که در ضمن این دو تا مساله، فروعی را امام ذکر کردند.
یک نکته را هم باید بیان کرد که گاهی عبارت های تحریر و عروه، عینا یکی است.
مثل اینکه امام عین صورت مساله را از روی عروه نوشته اند ولی اینجور هم نیست؛ بلکه هر دو از یک جای دیگر نوشته اند.
از کتاب وسیله النجات سید ابوالحسن اصفهانی نوشته اند.
هم عروه برگرفته از وسیله است و هم نحریر الوسیله.
تحریر الوسیله هم به این لحاظ است که امام اول بر وسیله حاشیه زده و بعد همان حاشیه ها را آوردند در متن، اسمش را گذاشتند تحریر الوسیله.
بنابراین آن کسی که واقعا خدمت بزرگی کرده به فقها و این فروع اینجور باز کرده و فرع های کوچک کوچک باز کرده و بیان کرده، کار مرحوم سید ابو الحسن اصفهانی است.
شاید هم برعکس باشد و وسیله از عروه استفاده کرده است.
بهرحال بحث در این است که کسی که رکوع رفته، یادش رفته که وقتی منحنی می شود، یادش می رود رکوع برود یا از اول یادش می رود رکوع برود.
این صورت های مختلفی پیدا می کند.
ما با توجه به این مساله چهار و پنج، 5 تا صورت از آن در آوردیم.
0.1- حالت اول
صورت اول این است که یادش رفته رکوع برود و منحنی شده برای سجده؛ قبل از آنکه از حد رکوع بگذرد، یادش می آید که باید رکوع برود، امام اینجا فرمودند ... چون الان در حد رکوع است، بنابراین توقف کند و در حال طمئنینه، ذکر رکوع را هم به جا بیاورد.
این دلیلش این است که انحناء وی، برای رکوع بوده ولی یادش رفته که باید رکوع به جا بیاورد و به قصد رکوع، منحنی شده ولی یادش رفته رکوع به جا بیاورد.
وقتی به حد رکوع رسیده یادش آمده؛ بنابراین چون این انحناء برای رکوع بوده، ایشان می فرماید پس در حد رکوع همین جا، اطمینان و طمئنینه داشته باشد و ذکر رکوع را به جا بیاورد.
در عروه هم همین مطلب مطرح است ... یعنی برای رکوع منحنی شده ولی منتها بعد رسیدن به حد منحنی رکوع، یادش رفته رکوع را به جا بیاورد.
این است که ایشان می فرماید ... اگر از حد رکوع خارج نشده، باقی بماند و در حال طمئنینه، ذکر را به جا بیاورد.
این در صورتی است که از حد رکوع نگشته است؛ بنابراین برای رکوع منحنی شده به حد رکوع رسیده و یادش رفته رکوع به جا بیاورد.
حالا یادش می آید؛ پس اشکالی ندارد، انحناء وی به خاطر رکوع بوده و به حد رکوع که رسیده یادش رفته، دوباره یادش آمده، پس ذکر رکوع را به جا بیاورد و مشکلی ندارد.
فتاوا هم باهم اینجا موافق اند.
0.2- حالت دوم
صورت دوم، از حد رکوع خارج شد و گذشت و آنوقت یادش آمد.
امام فرمودند ... نسیان وقتی پیدا شد، آنا ما، در حد رکوع، توقف کرده بود؛ اینجا دیگر چون از محل رکوع گذشت، توقف آنا ما کرد در محل رکوع و یادش رفت و گذشت از این محل.
به خاطر اینکه توقف آنا ما، کرده در محل رکوع، مثل این است که رکوعش را به جا آورده.
بنابراین اینجا امام فرمودند اقوی این است که بلند نشود و نیایستد بدون امتثال و سجده را به جا بیاورد؛ چون رکوعش دیگر با همان توقفی که در محل رکوع کرده، انجام شده، یعنی رکن را به جا آورده شده.
بنابراین برود سجده و سجده را به جا بیاورد.
این هم فرض دوم.
دلیلش هم همین است.
اما مرحوم سید دیگر اینجا احتیاط کرده است؛ بله ایشان برود سجده و ذکر سجده را به جا بیاورد و نمازش را تمام کند؛ منتهی بعد هم، نمازش را اعاده کند.
دغدغه ایشان لابد به خاطر این است که یک توقفی در محل رکوع کرده آنا ما؛ آیا این به جای رکوعش حساب می شود یا نمی شود؟!
اگر به جای رکوع حساب می شود، نمازش درست است ولی اگر به جای رکوعش حساب نمی شود، نمازش درست نیست.
پس مردد بین امرین است؛ بنابراین هم نمازش را ادامه بدهد و تمام کند و هم احتیاطا نمازش را اعاده کند.
0.3- حالت سوم
فرض سوم، این است که امام فرمودند ... یعنی از توقف نکرده به اندازه رکوع و رفته برای سجود.
این می شود صورت سوم.
چون توقف نکرده برای رکوع، پس رکوعی به جای آورده نشده است؛ بنابراین ... بلند شود و بیایستد و بعد هم دوباره نماز را اعاده کند.
پس این صورت به این صورت است که توقف نکرده در محل رکوع و گذشته است؛ بنابراین امام می فرماید بیایستد.
علت اینکه باید بیایستد به این لحاظ است که این انحناء برای سجده نبوده برای رکوع بوده و از محل رکوع گذشته بدون اینکه توقف کند؛ پس سجده را به جا بیاورد و نماز را تمام کند ولی احتیاطا نماز را هم اعاده کند.
این هم صورت سوم است.
0.4- حالت چهارم
صورت چهارم، از محل رکوع هم منحنی شد و گذشت و رفت برای سجده و هنوز صورتش را به محل سجده قرار نداده، یادش می آید که رکوع را به جا نیاورده است و انحناء اش هم به خاطر سجده بوده، منتهی قبل از آنکه به سجده برسد، یادش آمده.
اینجا چون انحناء اش برای رکوع نبوده و یادش رفته و برای سجده بوده و به سجده هم نرسیده، یادش آمده، بنابراین می فرمایند ... برگردد و قیام کند و بعد از آن قیام، بیاید رکوع به جا بیاورد.
چون این انحنائی که کرده بود برای رکوع نبود، اشتباه کرده بود؛ قیام باید برای رکوع باشد.
اینجا مرحوم آقای حکیم یک نکته ای بیان کرده است.
ایشان می گوید که این قیامی که برای رکوع است، باید قیام حدوثی باشد؛ یعنی قیامی که حدوث پیدا کند برای رکوع؛ اگر این است که بله باید برگردد و قیام کند و برود رکوع.
اما اگر نه، اگر قیام حدوثی لازم نیست و انسان از قیام به رکوع می رود؛ خب ایشان هم قیام کرده بوده و از قیام آمده، منتهی یادش رفته رکوع به جا بیاورد، آمده برای اینکه سجده به جا بیاورد.
پیش از آنکه به سجده گاه برسد و سرش را روی مهر بگذارد، یادش آمده، آن قیام برای رکوع کافی است.
بنابراین برگردد رکوع را به جا بیاورد و قیام هم لازم نیست.
پس اگر قبل از اینکه سر را روی مهر بگذارد، یادش آمد، حالا یا بگوییم برگردد و قیام کند و رکوع به جا بیاورد یا اینکه خیر، بگوییم قیام لازم نیست ولی احتیاطا می گوییم قیام لازم است.
0.5- حالت پنجم
صورت دیگر این است که سر روی مهر گذاشت، رفت سجده و یادش آمد که وی باید منحنی می شد برای رکوع.
یادش رفته و سجده رفته است و حالا یادش آمده و سرش روی سجده گاه است.
اینجا چون این سجده واحده رکن نیست؛ پس بنابراین نمازش باطل نیست، منتهی چون از محل رکوع گذشته، می گویند اقوی صحت است.
قول مشهور این است که نماز باطل است و روایاتی هم مستند مشهور است و آن روایات را هم بیان کردیم و اشکالات آن روایات را هم بیان کردیم.
فلذا در مقابل قول مشهور، امام و عروه و صاحب حدائق و صاحب مدارک، عده ای از فقها، بطلان نماز را برخلاف مشهور قبول نکردند و رد کرده اند.
ولی سوال این است که رکن چه عمدا و چه سهوا ترک شود، موجب بطلان نماز است؛ بنابراین مثل اینکه باید حق را به مشهور داد و قول مشهور را باید ترجیح داد.
0.6- حالت ششم
صورت دیگر این است که بعد از اکمال سجدتین یادش آمد که رکوع به جا نیاورده است.
خب اینجا دیگر نماز باطل است برای خاطر اینکه دو تا سجده به جا آورده و این سجده ها هم رکن و اضافی هستند.
پس اینجا نماز باطل است.
0.7- حالت هفتم
صورت دیگر این است که انحناء، به قصد رکوع کرده و بعد یادش رفت و قبل از وصول به حد رکوع، فراموش کرد و بعد به قصد سجود، به طرف سجده گاه آمد، اما قبل از وصول به حد سجود، یادش آمد، خب اینجا باید قیام کند و رکوع را به جا بیاورد.
برای اینکه این انحناء برای رکوع نبوده، برای سجده بوده، بنابراین هنوز به سجده نرسیده، برگردد، قیام کند و بعد قیام به رکوع بیاید.
اینها صوری است که در این مساله مطرح است.