« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد احمد بهشتی

1402/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

تسبیحات اربعه

موضوع: تسبیحات اربعه

بحث درباره تسبیحات اربعه است.

آیا یکبار واجب است یا سه بار واجب است؟

آیا واجب تخییری است، یعنی مکلف مخیر است بین اینکه یکبار بگوید یا سه بار بگوید؟

اگر واجب تخییری باشد، چطور می شود؟ تخییر بین اقل و اکثر چطور ممکن است؟

برخی گفتند نمی شود و تخییر بین اقل و اکثر معنا ندارد؟ بنابراین باید بگوییم اقل واجب است و اکثرش استحباب دارد و واجب تخییری معنا ندارد.

به این اشکال جواب می دهند که تخییر بین اقل و اکثر هم اشکال ندارد؛ برای اینکه اینجور بگوییم که اقل، اقل به شرط لا است، یعنی مکلف مخیر است بین اقل به شرط لا و اقل به شرط شیء.

این اقل به شرط لا که یک فرض است و اقل به شرط شیء، یعنی اقلی که همراه بقیه باشد؛ که می شود دو تا ماهیت، یکی ماهیت به شرط لا و یکی ماهیت به شرط شیء.

میان ماهیت به شرط لا و ماهیت به شرط شیء تباین است و رابطه شان متباینین است.

اشکالی که می گوید معنا ندارد مخیر بین اقل و اکثر باشیم، معنا ندارد و وارد نیست به همین ملاحظه.

اقل وقتی واجب است یعنی به شرط لا و اکثر که واجب است، یعنی اقل به شرط شیء که اقلی که با بقیه همراه باشد و این اشکالی ندارد که تخییر بین اقل و اکثر.

لذا این اشکالی که برخی مطرح کردند که تخییر بین اقل و اکثر معنا نمی دهد، این اشکال واردی نیست.

بهرحال راجع به این تخییر، اقوال متعددی داریم.

مرحوم نراقی در مستند، این را رسانده به 8 تا قول.

ایشان می گویند ... چند قول است.

0.1- قول اول

12 تا است، یعنی سه تا چهار تا ... نظر یک سری افراد است؛ دلیل هم به آن می آورند.

سه تا دلیل برای آن می آوردند، یکی اشتغال است، اشتغال ذمه یقینی داریم و بعد می گوییم آیا یکبار گفتیم برائتت ذمه یقینی پیدا می شود یا پیدا نمی شود؛ بنابراین از این راه استدلال می کنند بر اینکه باید اکثر باشد نه اقل.

این یک دلیل است، استصحاب اشتغال.

دلیل دوم، اقربیت به مساوات حمد است؛ یعنی ما در رکعت اول و دوم حمد و سوره می خوانیم و در رکعت سوم و چهارم یک تسبیحات اربعه بگوییم، این با سوره حمدی که در رکعات است، هماهنگ نیست؛ پس بهتر است که سه بار تکرار شود که این هم اندازه یک سوره حمدی باشد که آنجا بود.

بعد اینکه ما بین حمد و تسبیحات اربعه مخیر هستیم، پس باید تسبیحات اربعه باید به اندازه سوره حمد باشد که ما مخیر باشیم بین تسبیح اربعه و سوره حمد.

این استدلالاتی است که کردند.

پس اول، استصحاب اشتغال؛ دوم، اقربیت به مساوات حمد؛ سوم روایت امام رضا ... .

روایت را قبلا ذکر کردیم ... که در هر رکعتی باید این را سه بار بگوییم.

بنابراین اینها استدلال کردند که سه بار تسبیحات اربعه لازم است.

این یک قسم بود.

باز روایت دیگری هم است در عیون ... .

روایت دیگر هم داریم ... .

همه اینها تاکید داشتند بر اینکه تسبیحات اربعه سه بار گفته شود و این عقیده کسانی است که قائل به وجوب 3 بار هستند که سه بار تکرار شود.

0.2- قول دوم

قول دوم، 10 تا است.

سه مرتبه باید بگوییم ... ؛ منتهی بار اول و دوم بدون تکبیر و بار سوم با تکبیر و آنوقت می شود 10 بار.

0.3- قول سوم

قول سوم می گوید 9 تا است؛ یعنی در هر سه تا تسبیح، تکبیر را ساقط کنیم.

0.4- قول چهارم

قول چهارم می گوید 4 تا بیشتر نیست؛ عده ای این را گفتند.

0.5- قول پنجم

قول پنجم این است که 3 بار است؛ یعنی اصلا تکبیر ها را حذف کنیم.

0.6- قول ششم

قول ششم می گوید 9 تا است؛ ولی لا اله الا الله آخر را نگوییم و به جای آن تکبیر بگوییم.

تحلیل را حذف کنیم و تکبیر را بگوییم.

0.7- قول هفتم

قول هفتم می گوید اصلا لزومی ندارد که شما تسبیح را بگویید؛ می توانید یک ذکری بگویید و هر ذکری را می توان گفت.

مطلق ذکر می توان گفت.

0.8- قول هشتم

قول هشتم می گوید همه این اقوالی که بیان شد، مکلف مخیر بین همه اینها است؛ حتی به جای تسبیحات اربعه مطلق ذکر بگوید و مخیر است.

ایننها اقوالی است که مرحوم نراقی نقل کرده در ج 5 مستند از ص 143 تا ص 151.

در نهایت هم ایشان حکم به تخییر کرده است، بین 3 تا و 4 تا و 12 تا.

آمده این اوامر را حمل بر واجب تخییری کرده است.

اینها راجع به این اقوالی که در این مساله مطرح است.

0.9- قول صاحب جواهر

صاحب جواهر هم بعد از تفصیل و تطویل، در نهایت می فرماید ... ظاهرا مقصود وجوب تخییری است.

بین 4 تا و زائد بر 4 تا که برخی تصریح کردند تخییر است.

شهید ثانی در شرح لمعه و روضه، می گوید نص و فتوا ظهور دارد در تخییر بین اقل و اکثر.

جلد 10 جواهر ص 42

0.10- قول عدم تخییر

برخی هم اصلا معنا ندارد بین اقل و اکثر؛ اقل در ضمن اکثر است و تخییر معنا ندارد و درست نیست.

اینها گفتند اقل واجب است و اکثر آن مستحب است.

صاحب جواهر می گوید این ایهام و وهم است که تخییر بین اقل و اکثر جایز نیست و معنا ندارد.

صاحب جواهر اینها را قبول ندارد و وهم است.

آدرس جواهر ج 10 ص 43

0.11- توضیح بیشتری راجع به تخییر بین اقل و اکثر

وقتی بیان می شود که تخییر بین اقل و اکثر، معنای آن این است که یک زمان این اقل، امتثالش در ذیل اکثر است.

یک زمان امتثال اقل، مستقلا است.

اگر بگوییم اقل را مستقلا امتثال بکنیم، آنوقت تخییر بین اقل و اکثر است.

اما اگر اقل را در ضمن اکثر بخوانیم به جا بیاوریم، آن زمان تخییر نیست، بلکه این اقل فانی می شود در اکثر.

اگر می خواهید به همین امر امتثال بکنید، استقلال پیدا می کند؛ اما اگر می خواهید این را فانی کنید در اکثر، آنوقت با این امتثال حاصل نمی شود و با اکثر امتثال حاصل می شود.

0.12- نظر استاد

ولی تعبیر استاد این است که اقل را یا به شرط لا بگیرید یا به شرط شیء؛ ماهیت به شرط لا غیر از ماهیت به شرط شیء است.

بنابراین اقل به شرط لا، می شود یک فردی از دو تا فرد واجب تخییری.

اقل به شرط شیء، دیگر یک فرد از واجب نیست؛ بلکه اکثرش می شود فرد واجب تخییری.

و این نظیر تخییر بین قصد و اتمام است در منازل اربعه .. .

اما مرحوم صاحب جواهر، فرمودند که فرض کنید اقل را شروع کرد به این عنوان که به وسیله اقل، امتثال کند و بعد که اقل را به جا آورد، پشیمان شد و خواست اکثر را به جا آورد.

آیا این اقلی که به جا آورده است، کافی است یا اقل را ایشان به نیت استقلال به جا آورده است.

بنابراین بگوییم این کافی نیست و باید دوباره برگردد و اقل را به جا بیاورد و در ضمن اکثر، اکثر را هم به جا بیاورد.

ایشان می فرماید این کار واجب نیست و اگر نیتش این است که اقل را به جا بیاورد و بعد که اقل را به جا آورد، برای وی بدا حاصل شد و عیب ندارد و بقیه را هم به جا بیاورد.

یا اینکه از اول نیتش این بود که اکثر را به جا بیاورد ولی وقتی اقل را به جا آورد، پشیمان شد و دید اقل در ضمن اکثر را می خواهد به جا بیاورد، حالا پشیمان شده، اقل به شرط لا را دارد، آیا این اقل را دوباره باید تکرار کند؟

صاحب جواهر می گوید لازم نیست تکرار کند؛ پس در هر صورت این اقل برای او کفایت می کند.

اگر می خواسته اقل را مستقلا به جا بیاورد و از نیتش برگشته و اکثر را به جا بیاورد، اکثر را به جا بیاورد.

اگر می خواسته اکثر را به جا بیاورد، اقل را که به جا آورد، پشیمان شد، و به همین اقل اکتفا می کند که اشکالی ندارد.

می تواند این کار را بکند.

عبارت صاحب جواهر ... .

نه، این دو تا چیز نیست که اگر یکی را قصد کرد عدول کند به دیگری.

بلکه این امر واحد است که دو تا فرد دارد؛ یکی اقل است و یکی اکثر است، ولی یک چیز بیشتر نیست.

منتهی دو تا فرد دارد؛ یک فرد اقل است و یک فرد اکثر است؛ بنابراین می توانید اقل را به جا آوردید، اکثر را به جا بیاورید و اگر نیت اکثر کردید و اقل را به جا آوردید، عیبی ندارد و اقل را اکتفا کنیم و اشکالی ندارد.

دو تا فرد است، می خواهید این فرد را انجام دهید یا آن فرد را انجام دهید.

در واجب تخییری، وقتی دو تا فرد جدا از هم دارد، مثل کفاره ... .

اینجا هم این واجب دو تا فرد دارد، می توان اقل را انجام داد یا اکثر را انجام داد.

...

این را قیاس نکنید به افعال مشترکی که انسان مامور به هریک است؛ آنجا باید نیت کند.

این حسابش جداست از ما نحن فیه.

...

باهم فرق می کنند ... .

جلد 10 ص 44

 

logo