« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد احمد بهشتی

1402/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

روایات در باب قرائات قرآن

موضوع: روایات در باب قرائات قرآن

دو تا روایت داریم که یکی این است که نزل القرآن بحرف واحد و روایت دیگر این است که خداوند متعال به پیامبر فرمود که ... دروغ گفتند و اینها دشمن خدا هستند و قرآن از خدای واحد به پیامبر واحد نازل شده است.

این روایت رد کرده است که قرآن به 7 حرف نازل شده باشد و روایت آن هم مرحوم فیض در وافی نقل کرده است باب 18 از ابواب قرآن حدیث دوم.

یک روایت دیگری داریم ... .

مضمونش این است که به پیامبر گفته شد که قرآن به حرف واحد است و پیامبر فرمود که ... .

از جانب خدا کسی آمد و گفت خدا دستور داده که قرآن را به یک حرف قرائت کنید.

پیامبر عرض کرد که خدایا بر امت من توسعه بده.

باز هم همان مطلب نازل شد که قرآن به یک حرف نازل شده است.

باز پیامبر تقاضا کرد که بر امت من توسعه بدهد.

خدا دستور داده است که قرآن به 7 حرف قرائت کنید.

این روایت هم است و روایات دیگری هم داریم که بهرحال یک تعارضی است بین روایاتی که نزل القرآن بحرف واحد و نزل القرآن بسبعه احرف.

بین اینها تعارض است و باید چه کرد؟

روایات سبعه احرف را طرد و حذف کنیم که مشکل است.

در مقام تعارض چطور می توان این روایت را بر آن روایت ترجیح بدهیم.

جمع عرفی هم ندارد که مثلا مطلق را حمل بر مقید کنیم یا اینکه عام را حمل خاص کنیم.

اگر جمع عرفی داشته باشد دو تا روایت متعارض که ما مشکلی نداریم و مطلق را حمل بر مقید می کنیم یا عام را حمل بر خاص می کنیم یا مجمل را حمل بر مبین می کنیم.

اگر تعارض است ولی از موارد بالا نیستند، آیا می توان جمع تبرعی کرد وقتی راهی نداریم؟

جمع تبرعی چندان مطلوب نیست چون ضابطه عرفی ندارد.

جمع تبرعی فایده ندارد و سایر موارد هم نیست که جمع عرفی کنیم.

اینکه در برخی روایات داریم که قرآن به حرف واحد نازل شد به نبی واحد از خدای واحد.

واسطه واحد که جبرئیل باشد که کلام واحد است.

یکبار جبرئیل آمده و آیه را آورده است.

ممکن است برخی آیات دو بار یا چند بار نازل شده باشد مثل آیات سوره الرحمن که نازل و تکرار شده است.

اینها را ما داریم که برخی آیات مکرر نازل شده است.

سوره حمد هم دوبار نازل شده است ولی با اختلاف نیست.

مالک و ملک هم کار قرآء است که از روی سلیقه و فهم و دانش خودشان اختلاف کردند.

0.1- توجیه جمع بین دو دسته روایت

آمدند راجع سبعه احرف، توجیه کردند برای اینکه اشکالی پیش نیاید.

توجیه شان این است که درست است که قرآن به یک حرف واحد نازل شده است و سبعه احرف هم درست است؛ منتهی این سبعه احرف عبارت است از وعد، وعید، امر، نهی، جدل، قصص، مثل.

این 7 تا می شود.

گفتند این سبعه احرف عبارت است از زجر، امر، حلال، حرام، محکم، متشابه، امثال.

این هم نظر دیگر است.

برخی اینطور گفتند که امر، زجر، ترغیب، ترهیب، جدل، قصص، مثل.

برخی اینطور گفتند که ناسخ، منسوخ، محکم، متشابه، مجمل، مفصل و تاویل .

مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان ایشان این اقوال را در مورد سبعه احرف نقل کرده است.

پس مراد از سبعه احرف این امور است، پس منافاتی ندارد با اینکه بگوییم قرآن مجید به حرف واحد نازل شده یا به 7 حرف نازل شده است و تعارضی بین اینها نیست و این وجه جمع است بین این دو تا روایت.

این جمع تبرعی است و چاره ای هم نداریم؛ یا باید روایت سبعه احرف را حذف کنیم یا سبعه احرف را به گونه ای معنا و توجیه کنیم که با حرف واحد منافاتی نداشته باشد و سازش داشته باشد.

مساله چهاردهم را یکبار دیگر دوره می کنیم.

... احوط این است که ما از این قرائات سبعه تخلف نکنیم.

به نظر می رسد که این نکته دوم فراتر از احوط است و فقیه جرئت کند و به این فتوا دهد که جایز نیست نه اینکه احوط است؛ جایز نیست عدم تخلف از ... .

البته این عدم جواز به عنوان ثانوی؛ یعنی به لحاظ اینکه بین امت اختلاف نباشد، آن هم بر سر قرآن.

بهتر است در مورد قرآن فاصله نباشد و اختلاف نباشد بین مسلمین در قرائت قرآن.

پس خوب است که حتی اختلاف در کلمات هم نباشد مثل مالک و ملک و ملک را قرائت نکنیم.

جواز قرائت است اما برای اینکه اختلاف نباشد بهتر است همین قرائت عاصم را ملاک قرار دهیم و طبق همین قرائت کنیم.

 

logo