1402/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل اول؛ دلیل چهارم: اخبار مستفیضه/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /فصل اول؛ دلیل چهارم: اخبار مستفیضه
روایت دوم: صحیحه دوم زراره
بحث ما از صحیحه اول زراره به پایان رسید. اکنون وارد بررسی صحیحه دوم زراره میشویم.
الشيخ محمد بن الحسن الطوسي بإسناده[1] عن الحسین بن سعید عن حماد [بن عیسی] عن حَریز [بن عبد الله السجستاني] عن زرارة قال:
«[السؤال الأوّل:] قُلْتُ: أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرُهُ أَوْ شَيْءٌ مِنْ مَنِيٍّ فَعَلَّمْتُ أَثَرَهُ إِلَى أَنْ أُصِيبَ لَهُ مِنَ الْمَاءِ فَأَصَبْتُ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ وَ نَسِيتُ أَنَّ بِثَوْبِي شَيْئاً وَ صَلَّيْتُ ثُمَّ إِنِّي ذَكَرْتُ بَعْدَ ذَلِكَ، قَالَ(علیهالسلام): تُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ تَغْسِلُهُ.
[السؤال الثاني:] قُلْتُ: فَإِنِّي لَمْ أَكُنْ رَأَيْتُ مَوْضِعَهُ وَ عَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ فَطَلَبْتُهُ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَيْهِ فَلَمَّا صَلَّيْتُ وَجَدْتُهُ، قَالَ(علیهالسلام): تَغْسِلُهُ وَ تُعِيدُ.
[السؤال الثالث:] قُلْتُ: فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ ذَلِكَ فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَيْئاً ثُمَّ صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ؟ قَالَ(علیهالسلام): تَغْسِلُهُ وَ لَاتُعِيدُ الصَّلَاةَ.
قُلْتُ: لِمَ ذَلِكَ؟ قَالَ(علیهالسلام): لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً.
[السؤال الرابع:] قُلْتُ: فَإِنِّي قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَدْرِ أَيْنَ هُوَ فَأَغْسِلَهُ؟ قَالَ(علیهالسلام): تَغْسِلُ مِنْ ثَوْبِكَ النَّاحِيَةَ الَّتِي تَرَى أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهَا حَتَّى تَكُونَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ.
[السؤال الخامس:] قُلْتُ: فَهَلْ عَلَيَّ إِنْ شَكَكْتُ فِي أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْءٌ أَنْ أَنْظُرَ فِيهِ؟ قَالَ(علیهالسلام): لَا، وَ لَكِنَّكَ إِنَّمَا تُرِيدُ أَنْ تُذْهِبَ الشَّكَّ الَّذِي وَقَعَ فِي نَفْسِكَ.
[السؤال السادس:] قُلْتُ: إِنْ رَأَيْتُهُ فِي ثَوْبِي وَ أَنَا فِي الصَّلَاةِ؟ قَالَ(علیهالسلام): تَنْقُضُ الصَّلَاةَ وَ تُعِيدُ إِذَا شَكَكْتَ فِي مَوْضِعٍ مِنْهُ ثُمَّ رَأَيْتَهُ وَ إِنْ لَمْ تَشُكَّ ثُمَّ رَأَيْتَهُ رَطْباً قَطَعْتَ الصَّلَاةَ وَ غَسَلْتَهُ ثُمَّ بَنَيْتَ عَلَى الصَّلَاةِ لِأَنَّكَ لَاتَدْرِي لَعَلَّهُ شَيْءٌ أُوقِعَ عَلَيْكَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ».[2]
شیخ طوسی با اسناد خود از حسین بن سعید ـ که پیشتر درباره سند او در روایت اول بحث کردیم و صحت آن را اثبات نمودیم ـ از حماد بن عیسی، از حریز بن عبدالله سجستانی، از زراره نقل میکند. سند این روایت کاملاً صحیح است و هیچگونه شبههای در آن وجود ندارد.
در این صحیحه، شش سؤال مطرح شده است و یک گفتگوی مفصل میان زراره و امام(علیهالسلام) صورت گرفته است. دلالت این روایت نیز، همانگونه که بعداً توضیح خواهیم داد، تقریباً مسلّم و روشن است.
برای وضوح بیشتر، سؤالات را با علامت کروشه مشخص کردهایم تا هر سؤال و پاسخ آن به خوبی از هم تفکیک شود. سؤال اول، سؤال دوم، سؤال سوم، سؤال چهارم و… . لازم به ذکر است که سؤال سوم یک سؤال فرعی است و علت خاص خود را دارد. هرکدام از این سؤالات، یک مسئله فقهی مستقل را مطرح میکند و برای وضوح بیشتر، آنها را جداگانه مشخص کردهایم.
سؤال اول:
زراره میگوید: «گفتم: به لباس من خون بینی یا غیر آن یا چیزی از منی رسید و من اثر آن را علامتگذاری کردم (یعنی جای نجاست را مشخص نمودم) تا اینکه بتوانم بعداً آن را با آب بشویم. سپس آب پیدا کردم و وقت نماز هم رسید، اما فراموش کردم که لباسم نجس است و با همان لباس نماز خواندم. بعد از نماز یادم آمد که لباسم نجس بوده است.»
حضرت(علیهالسلام) در پاسخ فرمودند: «نماز را اعاده کن و لباس را نیز بشوی.»
سؤال دوم:
زراره میگوید: «گفتم: من جای آن نجاست را ندیده بودم، اما میدانستم که نجاست به لباس من رسیده است. پس دنبال آن گشتم اما نتوانستم آن را پیدا کنم. وقتی نماز خواندم، بعد از نماز آن را پیدا کردم.»
حضرت(علیهالسلام) فرمودند: «لباس را بشوی و نماز را اعاده کن.»
در این سؤال، زراره شقوق مسئله را از امام(علیهالسلام) میپرسد. در اینجا علم اجمالی مطرح است؛ یعنی شخص میداند که جایی از لباسش نجس شده است، اما محل دقیق آن را نمیداند. این با سؤال قبلی که علم تفصیلی داشت فرق دارد. در سؤال قبلی، شخص دقیقاً میدانست کدام نقطه از لباس نجس شده است، اما در اینجا فقط میداند که نجاستی به لباسش رسیده، اما جای آن را پیدا نمیکند.
زراره میگوید: «فطلبته فلم أقدر علیه»، یعنی دنبال آن گشتم اما نتوانستم آن را پیدا کنم. با این حال، بعد از نماز آن را پیدا میکند.
حکم امام(علیهالسلام) این است که باید هم لباس را بشوید و هم نماز را اعاده کند. این حکم مربوط به علم اجمالی است؛ یعنی وقتی یقین داری نجاستی به لباس رسیده اما جای آن را نمیدانی و بعد از نماز آن را پیدا میکنی، باید هم لباس را بشویی و هم نماز را دوباره بخوانی.
سؤال سوم:
زراره میگوید: «گفتم: اگر گمان کردم که نجاست به لباسم رسیده، اما یقین نداشتم، پس نگاه کردم و چیزی ندیدم، سپس نماز خواندم و بعد از نماز نجاست را در لباس دیدم، چه کنم؟»
حضرت(علیهالسلام) فرمودند: «لباس را بشوی، اما نماز را اعاده نکن.»
زراره میپرسد: «چرا؟»
حضرت(علیهالسلام) پاسخ میدهند: «زیرا تو بر طهارت خود یقین داشتی، سپس شک کردی، پس سزاوار نیست که یقین را با شک نقض کنی.»
در این صورت سوم، زراره میپرسد: «فإن ظننتُ أنّه قد أصابه و لم أتیقّن ذلك»، یعنی گمان کردم که این نجاست به لباس من برخورد کرده است، اما یقین ندارم. اینجا بحث ظن مطرح است، نه یقین.
سپس میگوید: «فنظرتُ فلم أر شیئاً»، یعنی نگاه کردم و چیزی ندیدم. اینجا دقت کنید که زراره میگوید فقط نگاه کردم (نظر)، نه اینکه جستجوی مفصل (تفحص) کرده باشد. این یک نکته است که در اینجا فقط نظر مطرح است، نه تفحص.
نکته دیگر این است که قبل از این حالت، یقین به طهارت لباس داشته است. یعنی قبل از اینکه شک کند که لباسش نجس شده، یقین داشته که لباسش پاک است.
در این حالت، بعد از اینکه گمان به نجاست پیدا میکند، نگاه میکند و چیزی نمیبیند. بعضیها گفتهاند که وقتی چیزی ندیده، لابد یقین کرده که چیزی نیست؛ یعنی دو تا یقین داشته است:
۱. یقین اول که قبل از شک به نجاست بوده و یقین به طهارت داشته است.
۲. بعد از نگاه کردن و ندیدن چیزی، بعضیها گفتهاند که یقین دوم هم حاصل شده است که چیزی نیست.
اما برخی دیگر گفتهاند که این یقین دوم چندان دقیق نیست؛ چون صرف اینکه چیزی ندیده، دلیل بر یقین نیست. ممکن است فقط احتمال بدهد که چیزی نیست، اما یقین ندارد. در هر صورت، بعد از نماز متوجه میشود که نجاستی در لباسش بوده است. حکم امام(علیهالسلام) این است که فقط لباس را بشوید و نیازی به اعاده نماز نیست.
زراره علت این حکم را میپرسد: «لِمَ ذلك؟»
حضرت(علیهالسلام) میفرمایند: «لأنّك کنتَ علی یقین من طهارتك ثم شککتَ فلیس ینبغی لك أن تنقض الیقین بالشك ابداً»؛ چون تو بر طهارت خود یقین داشتی و بعداً شک کردی، سزاوار نیست که یقین را با شک نقض کنی.
این جمله «فلیس ینبغی لك أن تنقض الیقین بالشك ابداً» به روشنی قاعده کلیه را بیان میکند و میفرماید که هرگاه یقین به طهارت داشتی و بعداً شک کردی، نباید یقین خود را با شک از بین ببری.
در این فقره سوم، دلالت روایت بر استصحاب کاملاً تمام است و امام(علیهالسلام) به صراحت قاعده کلیه را بیان فرمودهاند.
سؤال چهارم:
زراره میگوید: «گفتم: من یقین دارم که نجاست به لباس من رسیده است، اما نمیدانم کجای لباس است که آن را بشویم. چه کنم؟»
حضرت(علیهالسلام) فرمودند: «باید آن ناحیهای از لباس را که احتمال میدهی نجاست به آن رسیده است، کاملاً بشویی تا یقین به طهارت پیدا کنی.»
در این سؤال، زراره دوباره مسئله علم اجمالی را مطرح میکند. میگوید: من یقین دارم که نجاست به لباس من رسیده، اما محل دقیق آن را نمیدانم. این سؤال شاید تکراری به نظر برسد، اما نکتهای دارد: آیا کافی است فقط یک قسمت از آن ناحیه را بشویم یا باید همه آن ناحیه را بشویم؟
حضرت(علیهالسلام) میفرمایند: باید همه آن ناحیهای را که احتمال میدهی نجاست به آن رسیده است، بشویی تا یقین به طهارت پیدا کنی. یعنی شستن یک گوشه کافی نیست، بلکه باید کل آن قسمت را بشویی تا به یقین برسی.
در اینجا دیگر سخنی از نماز به میان نیامده است، بلکه فقط بحث طهارت لباس مطرح است. یعنی اگر نمیدانی نجاست کجاست، باید همه آن ناحیه را بشویی تا یقین به طهارت حاصل شود.
سؤال پنجم:
زراره میپرسد: «آیا اگر شک کردم که نجاستی به لباس من رسیده است، لازم است که نگاه کنم و بررسی کنم؟»
حضرت(علیهالسلام) فرمودند: «نه، لازم نیست نگاه کنی. تو فقط میخواهی شکی را که در دلت افتاده برطرف کنی.»
این سؤال بسیار مهم است، بهویژه برای کسانی که دچار وسواس هستند. زراره میپرسد: اگر من شک کردم که نجاستی به لباس من رسیده است، آیا واجب است که دنبال آن بگردم و بررسی کنم؟
حضرت(علیهالسلام) میفرمایند: نه، اصلاً لازم نیست نگاه کنی. این یک شبهه موضوعیه است و در شبهات موضوعیه تفحص و جستجو واجب نیست.
یعنی اگر فقط احتمال میدهی که نجاستی به لباس رسیده است، لازم نیست دنبال آن بگردی و خودت را به زحمت بیندازی. اگر بخواهی دنبال آن بگردی، خودت را گرفتار وسواس و زحمت میکنی.
مثلاً کسی که در حال طواف است و احتمال میدهد که ویلچری به پایش خورده و شاید خون آمده باشد، لازم نیست نگاه کند. حتی اگر احتمال قوی هم بدهد، باز هم لازم نیست نگاه کند.
حضرت(علیهالسلام) میفرمایند: اگر بعداً فهمیدی نجس بوده، فقط همان لباس را بشوی و هیچ نیازی به اعاده نماز یا طواف نیست، چون در هنگام انجام عبادت علم به نجاست نداشتی. پس اگر شک کردی، لازم نیست نگاه کنی. اگر هم نگاه کردی، فقط برای این است که شکی را که در دلت افتاده برطرف کنی، نه اینکه تکلیف شرعی باشد.
گاهی اوقات ممکن است برای جلوگیری از سرایت نجاست به جاهای دیگر، بعداً نگاه کنی و اگر نجس بود، آن را بشویی. اما این فقط برای رفع نگرانی خودت است و ربطی به صحت عبادتت ندارد.
در نتیجه، اگر علم نداشتی و فقط شک داشتی، هیچ تکلیفی به اعاده نماز یا طواف نداری و فقط اگر بعداً فهمیدی نجس بوده، همان لباس را بشوی.
سؤال ششم:
زراره میپرسد: «اگر در حال نماز، نجاست را در لباسم ببینم، چه کنم؟»
حضرت(علیهالسلام) فرمودند: «اگر قبلاً در جایی از لباس شک داشتی و حالا در نماز آن را دیدی، نماز را قطع کن و دوباره بخوان. اما اگر قبلاً شک نداشتی و حالا در نماز آن را به صورت تازه و مرطوب دیدی، نماز را قطع کن، لباس را بشوی و سپس نماز را ادامه بده. چون نمیدانی شاید این نجاست تازه در همین لحظه به لباس رسیده است و سزاوار نیست که یقین به طهارت خود را با شک بشکنی.»
در این سؤال، بحث بر سر این است که اگر وسط نماز متوجه نجاست در لباس شوم، چه باید بکنم؟
حضرت(علیهالسلام) دو فرض را بیان میکنند:
۱. اگر قبل از نماز در جایی از لباس شک داشتی و حالا وسط نماز همان نجاست را دیدی، باید نماز را قطع کنی و دوباره بخوانی. چون معلوم میشود که از اول نجاست بوده و تو با لباس نجس نماز خواندهای.
۲. اما اگر قبل از نماز هیچ شکی نداشتی و حالا وسط نماز نجاست را به صورت تازه و مرطوب دیدی، نماز را قطع کن، لباس را بشوی و سپس نماز را ادامه بده. چون احتمال میدهی که این نجاست تازه همین الان به لباس رسیده است و از اول نبوده است.
در این حالت، اگر میتوانی بدون انجام فعل کثیر (یعنی بدون اینکه نمازت باطل شود)، لباس را همانجا بشویی و نماز را ادامه بدهی، این کار را انجام بده. مثلاً اگر کنار شیر آب هستی، لباس را زیر آب بگیر و بشوی و بعد نماز را ادامه بده.
دلیل این حکم این است که تو یقین به طهارت داشتی و حالا فقط شک داری که این نجاست از اول بوده یا همین الان ایجاد شده است. پس سزاوار نیست که یقین به طهارت خود را با این شک از بین ببری.
حضرت(علیهالسلام) میفرمایند: «فلیس ینبغی أن تنقض الیقین بالشك»، یعنی نباید یقین به طهارت را با شک در نجاست از بین ببری.
پس اگر احتمال میدهی که نجاست تازه همین الان ایجاد شده است، نمازت صحیح است و فقط لازم است لباس را بشویی و نماز را ادامه بدهی.
امر اول: محتوای شش سؤال در صحیحه زراره
در این صحیحه، احکام شرعی متعددی در قالب شش سؤال مطرح شده است:
سؤال اول:
در مورد حکم نماز است وقتی که نماز در لباسی که نجس شده، اما شخص از روی فراموشی با همان لباس نماز خوانده است. امام(علیهالسلام) در پاسخ میفرمایند: واجب است نماز را اعاده کند و لباس را نیز بشوید.
سؤال دوم:
در مورد حکم نماز است وقتی که شخص میداند لباسش نجس شده، اما این علم، علم اجمالی است؛ یعنی میداند نجاستی به لباسش رسیده اما محل دقیق آن را نمیداند. حتی اگر محل نجاست را به طور تفصیلی نداند، باز هم امام(علیهالسلام) میفرمایند: واجب است لباس را بشوید و نماز را اعاده کند.
سؤال سوم:
در مورد حکم نماز است وقتی که شخص فقط ظن به نجاست لباس دارد، یعنی گمان میکند لباسش نجس شده است. در این حالت، جستجو میکند اما اثری از نجاست نمییابد و بعد از نماز متوجه نجاست میشود. امام(علیهالسلام) در پاسخ میفرمایند: واجب است لباس را بشوید، اما نماز صحیح است و اعاده لازم نیست.
زراره علت صحت نماز را میپرسد و امام(علیهالسلام) در پاسخ میفرمایند: «زیرا تو پیش از نماز یقین به طهارت داشتی، سپس شک کردی، پس سزاوار نیست که یقین را با شک نقض کنی.»
این جمله، اولین عبارتی است که به عنوان دلیل بر حجیت استصحاب و عدم جواز نقض یقین به شک مورد استدلال قرار میگیرد؛ بهویژه اگر شک را توسعه دهیم و شامل ظن نیز بدانیم، همانگونه که در این مورد اتفاق افتاده است.
در اینجا امام(علیهالسلام) بر کفایت احراز طهارت قبل از نماز برای صحت نماز تأکید میکنند؛ یعنی اگر قبل از نماز یقین به طهارت داشتی، همین یقین کافی است و بعد از آن اگر شک یا حتی ظن پیدا کردی، نباید یقین قبلی را با این شک یا ظن از بین ببری.
سؤال چهارم:
سؤال چهارم درباره حکم غسل در جایی است که علم اجمالی به برخورد نجاست با لباس وجود دارد، اما علم تفصیلی به محل آن نیست. امام(علیهالسلام) در پاسخ میفرمایند: واجب است آن ناحیهای از لباس را که علم اجمالی به نجاست آن دارید، بشویید تا علم تفصیلی به شستن محل نجاست پیدا کنید و یقین به طهارت حاصل شود.
پس شستن به اندازهای که فقط علم اجمالی به نجاست برطرف شود کافی نیست؛ یعنی نمیتوانید بگویید نصف آن ناحیه را میشویم و کافی است، بلکه باید کل آن قسمتی را که احتمال میدهید نجاست به آن رسیده است، بشویید تا یقین به طهارت پیدا کنید.
این جمله نیز به حجیت استصحاب اشاره دارد؛ زیرا حالت سابقه، نجاست لباس بوده است و باید یقین به زوال آن پیدا شود. شک در زوال نجاست با شستن بخشی از لباس کافی نیست. این هم دلالت بر استصحاب دارد، هرچند دلالت آن به روشنی سؤال سوم نیست. فقط از این جهت که حضرت فرمودند: «حتی تکون علی یقین من طهارتك»، باید یقین به طهارت پیدا کنی، میتوان به استصحاب استدلال کرد. یعنی اگر قبلاً یقین به نجاست داشتی و فقط بخشی را بشویی، استصحاب نجاست باقی میماند. حضرت میفرمایند باید کامل بشویی تا دیگر شکی در طهارت نداشته باشی و استصحاب نجاست در اینجا جاری نشود.
سؤال پنجم:
سؤال پنجم درباره وجوب فحص و نگاه کردن در شبهات موضوعیه برای تحقق نجاست است. آیا لازم است در صورت شک، فحص و نگاه کنیم؟ امام(علیهالسلام) میفرمایند: فحص و نگاه کردن لازم نیست. اما اگر کسی بخواهد شکی را که در دلش افتاده برطرف کند، میتواند نگاه کند.
شاید علت این باشد که گاهی بعد از تماس محل مشکوک با اشیاء و لباسهای دیگر، علم به نجاست حاصل میشود و در نتیجه، تطهیر همه آنها موجب مشقت میشود. مثلاً اگر کسی نگاه نکند و بعداً بفهمد نجس بوده، باید چندین فرش یا لباس را آب بکشد و کارش سختتر میشود. بنابراین، برای اینکه به این گرفتاری نیفتد، اجازه داده شده که گاهی نگاه کند تا اگر نجس بود، همان موقع آن را بشوید و گرفتار تطهیر اشیاء دیگر نشود. اما به هر حال، فحص و نگاه کردن واجب نیست و حضرت با یک «لا» صریحاً این را بیان کردند.
در ادامه توضیح داده میشود که سؤال درباره وجوب نگاه کردن به طور خاص است، نه فحص؛ چون فحص نیاز به زحمت بیشتری نسبت به نگاه کردن دارد. اما وقتی وجوب نگاه کردن نفی شد، وجوب فحص هم به طریق اولی نفی میشود. یعنی وقتی نگاه کردن واجب نیست، جستجو و پرسوجو از دیگران یا بررسی به روشهای دیگر هم واجب نیست. پس هیچکدام از این کارها لازم نیست و حتی پرسیدن از دیگران هم ضرورتی ندارد.
سؤال ششم:
سؤال ششم درباره دیدن نجاست در لباس در حال نماز است. امام(علیهالسلام) بین دو صورت تفصیل میدهند و صورت سومی هم وجود دارد که در روایت ذکر نشده است.
صورت اول: اگر قبل از نماز در جایی از لباس شک داشتی و حالا در نماز همان نجاست را دیدی، باید نماز را قطع کنی و دوباره بخوانی. یعنی اگر قبلاً شک داشتی و حالا وسط نماز متوجه شدی که نجاست همانجا بوده، باید نماز را بشکنی و اعاده کنی؛ چون معلوم میشود که از اول نماز را با لباس نجس خواندهای و علم به نجاست در وسط نماز حاصل شده است، نه بعد از نماز. اگر بعد از نماز علم حاصل میشد، اعاده لازم نبود، اما چون وسط نماز علم پیدا کردی، اعاده واجب است.
صورت دوم: اگر قبل از نماز هیچ شکی نداشتی و حالا وسط نماز نجاست را به صورت تازه و مرطوب دیدی، نماز را قطع کن، لباس را بشوی و سپس نماز را ادامه بده. چون احتمال میدهی که این نجاست تازه همین الان به لباس رسیده است و از اول نبوده است. در این حالت، اگر میتوانی بدون انجام فعل کثیر، لباس را همانجا بشویی و نماز را ادامه بدهی، این کار را انجام بده.
دلیل این حکم این است که تو یقین به طهارت داشتی و حالا فقط شک داری که این نجاست از اول بوده یا همین الان ایجاد شده است. پس سزاوار نیست که یقین به طهارت خود را با این شک از بین ببری. حضرت(علیهالسلام) میفرمایند: «فلیس ینبغی أن تنقض الیقین بالشك»، یعنی نباید یقین به طهارت را با شک در نجاست از بین ببری.
صورت سوم: این صورت در روایت ذکر نشده است و بعداً درباره آن بحث خواهد شد.
سه صورت در سؤال ششم صحیحه زراره
صورت اول: شک در موضع نجاست و رؤیت آن در اثنای نماز
در روایت، از این صورت با تعبیر «شک در موضعی از لباس و سپس رؤیت نجاست» یاد شده است. معنای این تعبیر، با توجه به قرینه تقیید شک به موضع خاصی از لباس و همچنین با توجه به مناسبت حکم و موضوع، این است که شخص علم اجمالی به وقوع نجاست در لباس دارد اما در محل دقیق اصابت نجاست شک دارد؛ یعنی میداند نجاستی به لباسش رسیده اما نمیداند کجا. با همین حالت نماز میخواند و در اثنای نماز نجاست را میبیند.
در اینجا باید حتماً فرض علم اجمالی به نجاست را تصویر کنیم؛ زیرا اگر علم اجمالی به نجاست نباشد، این صورت به سؤال سوم روایت بازمیگردد، با این تفاوت که در اینجا علم به نجاست در اثنای نماز حاصل میشود و در سؤال سوم بعد از نماز. اگر بعد از نماز علم حاصل میشد، امام علیهالسلام به عدم وجوب اعاده حکم میکردند، اما در اینجا چون علم اجمالی به نجاست وجود داشته و در اثنای نماز نجاست را دیده است، باید نماز را بشکند و از ابتدا بخواند.
در این مسئله دو تقریر وجود دارد:
تقریر اول (سید صدر): سید صدر(قدسسره) این صورت را حمل بر شک بدوی میکند([3] )؛ یعنی فرض میکند علم اجمالی به نجاست وجود نداشته و فقط یک شک ابتدایی بوده است. فقط وسط نماز متوجه نجاست میشود و چون میفهمد این نجاست از اول نماز با او بوده، باید نماز را اعاده کند. اگر بعد از نماز متوجه میشد، اعاده لازم نبود. پس علت وجوب اعاده، حصول علم به نجاست در اثنای نماز است، نه علم اجمالی قبلی.
تقریر دوم (قول مشهور): برخی دیگر معتقدند که این صورت، فرض علم اجمالی به نجاست است. یعنی شخص با علم اجمالی نماز را شروع کرده و در اثنای نماز محل نجاست را یافته است. به قرینه مناسبت حکم و موضوع باید علم اجمالی را فرض کرد؛ زیرا اگر علم اجمالی نبود، تفاوتی میان وسط نماز و بعد از نماز نبود و در هر دو صورت، نماز با احراز طهارت خوانده شده بود و فقط لازم بود بعداً لباس را بشوید. بنابراین، علت وجوب اعاده در اینجا، وجود علم اجمالی به نجاست قبل از نماز است.
در نتیجه، صورت اول سؤال ششم یا بر اساس شک بدوی تفسیر میشود (به نظر سید صدر)، یا بر اساس علم اجمالی (به نظر مشهور). هر دو تقریر در کلمات فقها مطرح شده است.
صورت دوم: شک در اصل نجاست و رؤیت نجاست مرطوب در اثنای نماز
در این صورت، شخص قبل از نماز نه در موضع نجاست شک داشته و نه حتی به اصل نجاست توجهی داشته است؛ بلکه اصلاً ملتفت نبوده یا شک داشته که آیا اصلاً نجاستی به لباسش رسیده یا نه. در اثنای نماز ناگهان میبیند که نجاستی به صورت مرطوب در لباسش وجود دارد. این حالت یعنی احتمال میدهد که این نجاست تازه در اثنای نماز ایجاد شده باشد، همانطور که احتمال میدهد قبل از نماز ایجاد شده باشد.
در این فرض، امام(علیهالسلام) حکم میفرماید که اعاده نماز لازم نیست؛ بلکه فقط واجب است لباس را به کیفیت خاصی ـ طوری که موجب بطلان نماز نشود ـ بشوید. یعنی باید مواظب باشد که مثلاً رو به قبله را ترک نکند یا فعل کثیری انجام ندهد تا نماز باطل نشود. پس اگر میتواند با حفظ حالت نماز، لباس را آرام و بدون فعل کثیر تطهیر کند، همانجا بشوید و سپس نماز را ادامه دهد.
امام(علیهالسلام) این حکم را چنین تعلیل میفرمایند: «لأنك لا تدری لعله شیء أوقع علیك فلیس ینبغی أن تنقض الیقین بالشك»؛ یعنی تو نمیدانی شاید این نجاست همین حالا در وسط نماز به لباس تو اصابت کرده است، پس سزاوار نیست که یقین به طهارت خودت را با این شک از بین ببری.
این تعلیل نیز یکی از مهمترین ادله حجیت استصحاب است؛ همانطور که در سایر موارد روایت نیز آمده بود.
صورت سوم: حصول علم به نجاست قبل از نماز با اماره در اثنای نماز
این صورت در متن روایت نیامده و فقها آن را به عنوان فرض سوم اضافه کردهاند. در این حالت، نه شک در موضع نجاست وجود دارد که علم اجمالی به اصل نجاست و شک در موضع باشد، و نه حتی قبل از نماز علم اجمالی یا توجهی به نجاست بوده است؛ بلکه بعد از شروع نماز، نجاست را در اثنای نماز میبیند اما با امارهای مانند خشک بودن نجاست، اطمینان پیدا میکند که این نجاست قطعاً قبل از نماز در لباس بوده است (مثلاً خون خشک شده است و روشن است که این نجاست ده دقیقه قبل از نماز بر لباس بوده و تازه نیست).
در این حالت، چون علم پیدا میشود که نجاست از قبل از نماز وجود داشته و نماز با لباس نجس شروع شده است، حکم به بطلان نماز و لزوم اعاده آن میشود؛ زیرا دیگر احتمال نمیدهد که نجاست وسط نماز ایجاد شده باشد، بلکه مطمئن است که از قبل وجود داشته است.
جمعبندی سه صورت:
صورت اول: علم اجمالی به نجاست قبل از نماز و رؤیت آن در اثنای نماز؛ حکم: وجوب غسل و اعاده نماز (دو تقریر در تفسیر آن وجود دارد).
صورت دوم: عدم توجه به نجاست قبل از نماز و رؤیت نجاست مرطوب در اثنای نماز؛ حکم: فقط غسل و ادامه نماز، بدون اعاده.
صورت سوم: علم به وجود نجاست قبل از نماز در اثنای نماز (مثلاً با امارهای مانند خشکی خون)؛ حکم: وجوب غسل و اعاده نماز.
در همه این صور، قاعده «لاتنقض الیقین بالشك» و استصحاب طهارت یا نجاست نقش اساسی در استنباط حکم دارد.
استدلال محقق خوئی(قدسسره) بر وجوب اعاده در صورت سوم
محقق خوئی(قدسسره) میفرماید:
التحقیق أنّ الصورة المذكورة [أي الثالثة] و إن كانت غیر مذكورة في صریح الروایة، إلا أنّها [أي الروایة] تدلّ على حكمها و هو وجوب الإعادة دلالة قویة، لأنّ الإمام(علیهالسلام) علّل عدم وجوب الإعادة في الصورة الثانیة و هي صورة رؤیة النجاسة في الأثناء مع الشك في كونها قبل الصلاة، باحتمال عروض النجاسة في الأثناء، و قال(علیهالسلام): «لَعَلَّهُ شَيْءٌ أُوقِعَ عَلَيْكَ» فیدلّ على وجوب الإعادة مع العلم بكونها قبل الصلاة، و كذا قوله(علیهالسلام) بعد التعلیل المذكور: «فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ» فإنّ ظاهره أنّ عدم وجوب الإعادة إنّما هو للشك في كونها قبل الصلاة، فیدلّ على وجوب الإعادة مع العلم بكونها قبل الصلاة.[4]
اگرچه صورت سوم (یعنی فرضی که شخص بعد از شروع نماز، نجاست را در اثنای نماز میبیند و با امارهای مانند خشکی خون، علم پیدا میکند که این نجاست قبل از نماز در لباس بوده است) بهصراحت در متن روایت نیامده، اما روایت بهوضوح بر حکم آن دلالت دارد و آن، وجوب اعاده نماز است.
دلیل این دلالت قوی، تعلیل امام(علیهالسلام) در صورت دوم است؛ جایی که امام(علیهالسلام) عدم وجوب اعاده را در فرضی بیان میکند که شخص در اثنای نماز نجاست را میبیند اما شک دارد که آیا این نجاست قبل از نماز بوده یا در اثنای نماز عارض شده است. امام(علیهالسلام) میفرماید:
«لَعَلَّهُ شَيْءٌ أُوقِعَ عَلَيْكَ»؛ شاید این نجاست همین حالا در نماز به تو اصابت کرده باشد.
این تعلیل بهوضوح میرساند که اگر علم پیدا شود که نجاست قبل از نماز بوده است، اعاده واجب میشود؛ زیرا علت عدم وجوب اعاده، همین احتمال عروض نجاست در اثنای نماز است. پس اگر این احتمال منتفی شود و علم به تقدم نجاست بر نماز حاصل گردد، باید نماز را اعاده کرد.
همچنین امام(علیهالسلام) پس از این تعلیل میفرماید: «فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ» ظاهر این جمله نیز این است که عدم وجوب اعاده، بهخاطر شک در تقدم نجاست بر نماز است؛ یعنی تا زمانی که یقین به تقدم نجاست نداری، نباید یقین به طهارت را با این شک نقض کنی. اما اگر یقین پیدا کردی که نجاست قبل از نماز بوده، دیگر استصحاب طهارت جاری نیست و باید نماز را اعاده کنی.
ظاهر این استدلال تمام است و آنچه برخی گفتهاند که در اینجا نیز عدم وجوب اعاده ثابت است، قابل قبول نیست. برخی گفتهاند:
«أنّ الحكم هنا عدم وجوب الإعادة، معلّلاً بعدم الفرق فیما كانت النجاسة قبل الصلاة بین حصول العلم بها بعد الصلاة و في أثنائها، فكما یحكم بعدم وجوب الإعادة فیما حصل العلم بها بعد إتمام الصلاة یحكم بعدم الإعادة فیما حصل العلم بها في الأثناء»[5]
«در اینجا نیز حکم، عدم وجوب اعاده است؛ زیرا فرقی نمیکند که علم به نجاست قبل از نماز بعد از نماز حاصل شود یا در اثنای نماز. همانطور که اگر بعد از نماز علم پیدا شود، اعاده لازم نیست، اگر در اثنای نماز هم علم پیدا شود، اعاده لازم نیست.»
این سخن قابل کمک و پذیرش نیست؛ زیرا تعلیل امام(علیهالسلام) در روایت، بهوضوح نشان میدهد که علت عدم وجوب اعاده، فقط شک در تقدم نجاست است و اگر علم به تقدم نجاست حاصل شود، اعاده واجب است.
سید صدر(قدسسره) معتقد است که صورت سوم در واقع همان صورت اول است و نیازی به فرض جدید نیست؛ زیرا اگر علم اجمالی به نجاست قبل از نماز وجود داشته باشد، حکم اعاده ثابت است و اگر علم اجمالی نباشد، حکم به عدم اعاده میشود. اما محقق خوئی(قدسسره) با استناد به تعلیل امام(علیهالسلام)، صورت سوم را مستقل میداند و حکم به وجوب اعاده میکند.
اگر در اثنای نماز علم پیدا شود که نجاست قبل از نماز بوده است (مثلاً با امارهای مانند خشکی خون)، باید نماز را اعاده کرد.
علت این حکم، تعلیل امام(علیهالسلام) در روایت است که عدم وجوب اعاده را فقط در فرض شک و احتمال عروض نجاست در اثنای نماز دانسته است.
اگر یقین به تقدم نجاست حاصل شود، استصحاب طهارت جاری نیست و اعاده واجب است.