< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدعلی ‌بهبهانی

1401/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه اقتصادی/ربا و بانکها /طریق اول؛ قسم دوم

 

بحثمان در معامله نسیه‌ای مشتمل بر ضمیمه بود. عدّه‌ای قائل به بطلان آن شدند. دلیل اوّل بطلان آن ضمن فرمایش آقای خوئی گذشت. آقای صدر هم از مرحوم خوئی تبعیت کرده بودند که ما فرمایش‌شان را قبول نکردیم.

الدلیل الثاني على النظریة الثانیة:

إنّ البیع هنا نسیئةٌ و لا یجوز البیع نسیئةً مع زیادة أحد الطرفین و إن كانا معدودین؛ كما تدلّ على ذلك صحیحة سعید بن یسار.

ملاحظتنا على الدلیل الثاني:

إنّه قلنا بكراهة البیع نسیئةً في موارد المعدود، لأنّ هنا روایات صحیحة تدلّ على صحّة المعاملة المذكورة نسیئةً في موارد المعدود بالصراحة، و ممّا تدلّ على ذلك:

اما دلیل دوّم بر بطلان: صحیحه سیعد بن یسار است. و گفته‌اند: اینجا بیع، نسیه‌ای است و شما در بیع نسیه‌ای دارید زیاده را در یکی از طرفین بیع قرار می‌دهید. و بیع نسیه‌ای با زیاده در یکی از طرفین جایز نیست. ولو طرفین از معدودات باشند. می‌گوییم: دیگر در معدودات چرا ؟ می‌گوید: به‌خاطر نصّ. چون ما گفتیم ربا در مکیل و موزون است. اینجا شما می‌گویید در معدودات وقتی در یکی از طرفین زیادتی رخ داد بیع نسیه‌ای جایز نیست. این بخاطر این است که روایت داشتیم. روایت،‌ روایت صحیحه سعید بن یسار است که هم در صفحه ۱۵۶ آورده‌ایم و هم اینجا در صفحه ۲۳۹ آمده است. که «محمّد بن یعقوب عن ابی علیّ الأشعری، عن الحسن بن علیّ الکوفی، عن عثمان بن عیسی عن سعید بن یسار». خب سند درست است. أبی علی أشعری همان محمّد بن ادریس قمی از ثقات است که در قبرستان شیخان مدفون‌اند. حسن بن علی هم از اجلّاء امامیّه است عثمان بن عیسی هم از اصحاب اجماع است. سعید بن یسار هم از ثقات است. روایت هم روایت کلینی. سند بسیار قوی است.

عبارتش «سألت أبا عبد اللّه علیه السّلام عن البعیرین یداً بید و نسیئةً». حضرت فرمودند: «نعم! لا بأس». ببینید! سؤال هم «یداً بید» بود و هم «نسیئة». از «بعیرین یداً بید و نسیئةً». حضرت اوّل فرمودند «لا بأس!». منتهی قید زدند.«لا بأس اذا سمّیت الأسنان جذعین أو ثنیّین ثم أمرنی فخططتُّ یا [فحططتُ] علی النّسیئة». خططت یعنی آن نسیه را خط زدم یا حططت یعنی آن نسیه را پاک کردم. این روایت منشأ این نظریه که نسیه‌ای جایز نیست بوده است. گفته‌اند حضرت در بیع معدود، مثل بیع بعیرین، شتربه‌شتر، مورد نسیه‌ای‌اش را فرمودند خط زده بشود. حالا این مقدار در ذهنتان باشد بعد دوباره به این روایت بر می‌گردیم.

این روایت منشأ شده برای اینکه ما در معدود هم قائل به این بشویم که اگر در بیع نسیه‌ای زیاده آمد، ربا می‌شود. ما الان این مسأله را باید حل کنیم.

در جواب از این روایت ما روایات صحیحه‌ای را ذکر می‌کنیم که صراحتاً بر صحت معامله مذکور در معدودات دلالت می‌کند.ابتدا این روایات را ذکر و بررسی می‌کنیم.

روایت اوّل: صحیحه زرارة

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: الْبَعِيرُ بِالْبَعِيرَيْنِ‌ وَ الدَّابَّةُ بِالدَّابَّتَيْنِ يَداً بِيَدٍ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ وَ قَالَ: لَا بَأْسَ بِالثَّوْبِ بِالثَّوْبَيْنِ يَداً بِيَدٍ وَ نَسِيئَةً إِذَا وَصَفْتَهُمَا. ([1] )

روایت اوّل صحیحه زراره است. «محمّد بن علیّ بن الحسین» شیخ صدوق نقل کرده. «عن جمیل بن درّاج عن زرارة» هر دو از اجلّاء و اصحاب اجماع هستند. «عن أبی جعفر علیه السّلام». امام باقر علیه السّلام. «قال: البعیر بالبعیرین و الدابّة بالدابّتین یداً بید لیس به بأس». بعیر به بعیرین، دابّه به دابّتین، یداً بید باشد، «لیس به بأس. و قال لا بأس بالثوب، بالثّوبین یداً بید، و نسیئة إذا وصفتهما». این محلّ استدلال بوده. یعنی در جایی‌که ثوب‌به‌ثوب بوده باشد، چه ید‌ به ‌ید چه نسیئةً فرمودند اشکال ندارد. منتهی یک قید زده‌اند. «اذا وصفتهما». این قید مضرّ به مسأله ما نیست. مراد حضرت این است که ثوب را توصیف کن. این ثوب با آن دوتا ثوب مشخّص باشد. نه اینکه صرفاً بگویی ثوب، و آن را توصیف نکنی، یعنی وقتی ثوب را کاملاً از لحاظ جنس و نوع شناختی، اشکالی ندارد که یک ثوب را در برابر دو ثوب به صورت نسیه‌ای باهم معامله کنی. ببینید ثوب معدود است و حضرت در این روایت فرمودند این معدود را اگر شما به صورت نسیه‌ای عوض کنی اشکالی ندارد و ربا در آن جاری نیست.

روایت بعدی را ان‌شاء الله در جلسه بعد بیان خواهیم کرد.

 


[1] ‌. راجع صفحة155.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo