درس خارج فقه استاد محمدعلی بهبهانی
1402/08/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الخمس/ارباح المكاسب /مساله61؛ فروعات فقهیه؛ فرع اول؛ مصداق پنجم: ماشین
بحث ما در مصادیق بود که هر کدام احکام جدایی دارند که باید اینها در متن خود فقه وارد شود، از استفتائات خارج شود و در متن فقه وارد شود.
مصداق چهارم تمام شد آن هم وسائل لازمۀ برای زندگی بود برای فرزند پسر، عرض کردیم فرقی بین پسر و دختر نیست روایتی که نیست که در مورد جهاز دختر وارد شده باشد، ملاک، تعارف بوده و عدم تمکن که این دو ملاک در پسر هم هست.
در ماشین هم این بحث هست برخی از بزرگان و بعض الاساطین قبلاً ماشین را جدا میکردند که اگر پول برای ماشین کنار بگذارد یا کم کم تهیه کند، خمس دارد، در خانه احتیاط میکردند اما در ماشین خیر، بعد در ماشین هم احتیاط کردند و به این صورت نیست که به فتوا خمس داشته باشد، حتی برخی در جهیزیه و خانه میگفتند: خمس ندارد، برخی مثل آقای بهجت در ماشین هم همین را میفرمایند که اگر لازم زندگی باشد خمس ندارد.
فرقی بین وسائل نیست چطور در جهاز و وسائل زندگی پسر هم بعداً این حرف را میزنید، حکم، حکم کلی است شما در یک مورد گفتید و در بقیۀ موارد هم باید بگویید، منتهی ماشین احکام خاصی دارد و یک مقدار دیرتر از خانه و جهیزیه حکمش رسیده به خاطر این است که قبلاً جزء لوازم زندگیِ همه نبوده ولی الان متعارف در ماشین هم ایجاد شده، یا عدم تمکن ایجاد شده، قبلاً با درآمد یک ماه و دو ماه و سه ماه خریداری میکرد و در طول سال میتوانست خریداری کند، اما الان باید جمعآوری کند و در طول چند سال خریداری کند، لذا مسئلۀ ماشین هم جزء این مصادیق به حساب میآید، منتهی در ماشین احکام دیگری هم داریم، فقط مسئلۀ اینکه در طول چند سال خریداری کند نیست، مسئله این است که در ماشین دو غرض وجود دارد:
یک غرض شخصی برای استفادههای شخصی یعنی به عنوان مؤونۀ زندگی، یک استفادۀ دوم هم دارد که ابزار کار شخص هست مثل سرمایه است، شخص وقتی کارخانه میزند و ابزارآلات استفاده میکند. برخی میگفتند: حکم سرمایه را دارد ما عرض کردیم: عیناً حکم سرمایه ندارد و فرق دارد، ماشین هم چنین است، در ماشین هم دو نوع استفاده است و خیلی از آقایان این فتوا را دارند و میفرمایند: آن ماشینی که برای زندگی و برای استفادۀ شخصی جزء مؤونه به حساب میآید، اما ماشینی که ابزار کار تجاری شخص است، حکم سرمایه را دارد و خمس دارد، این تفصیل در ماشین هست.
باز در سرمایه برخی مثل آقای بهجت تفصیل دادند، سرمایۀ لازم زندگی را میفرمودند: خمس ندارد، اما یک سرمایۀ توسعهای، این را میفرمودند: مسلم خمس دارد، در این مورد آقای سیستانی و بقیه فتوا میدهند، در در سرمایه توسعهای همه به فتوا میگویند: خمس دارد، اما در سرمایۀ لازم زندگی برخی به فتوا میگویند :خمس ندارد، و برخی مثل بعض الاساطین احتیاط دارند و برخی هم میگویند: خمس دارد، این سه فتاوی هست و قبلاً مفصل بحث کردیم.
حال این قیودات و اختلافات در ماشین پیدا میشود، اگر ماشین را برای زندگی بخواهد مصرف کند میگوییم: خمس ندارد و نسبت به تدریجی خریدن باز همین بحثی که در جهاز هست در اینجا پیش میآید، اما اگر این ماشین به غرض تجاری بود به عنوان ابزار کار حساب میشود و به حکم رأس المال است و باز اختلافاتی که در رأس المال عرض کردیم در این بحث جاری میشود.
حال یک مسئلۀ ترکیبی داریم، ماشینی که گاهی به عنوان مؤونه استفاده میکند و گاهی به عنوان غرض تجاری، این صورت اقسام مختلفی دارد، یعنی غرض شخصی که از مؤونه است یک بحثی بود و برخی احکام جهاز و تدریجی را در آن بار نمیکردند، برخی میگفتند: اگر تدریجی تهیه خمس دارد این بحث جداست، اگر غرض تجاری بود باز برخی میگفتند :مثل رأس المال خمس دارد، که تفصیل آقای بهجت و برخی از بزرگان است که اگر سرمایه لازم بوده باشد و ابزار لازم برای کار باشد خمس ندارد، باز ترکیبش بحث دارد و الا جدا جدا اینها را بحث کردیم و میگوییم: مثل حکم خانه هست و مثل حکم جهاز است اگر شخصی استفاده شود، در سرمایه هم میگوییم: حکم سرمایه را دارد کما اینکه مفصل بحث کردیم و ترکیبی را هم باید حکمش را مشخص کنیم.
در ترکیبی باید بحث کنیم:
السؤال (34): سألناكم سابقا عن حكم شراء السيارة لأجل احتياج العائلة و البيت و فعلا تستعمل في الشغل الكسبي أيضا، فأجبتم باستثنائها من المؤونة (أي عدّها منها) فهل يعم ذلك ما إذا اشتراها من أول الأمر للغرضين و ربّما يغلب استعمالها في الشغل الكسبي، و في عمله التجاري، أو يختص ذلك بصورة الشراء لغرض الحاجات فقط؟
ما این سوال را قبلاً از شما پرسیدیم ماشین برای احتیاج زن و بچه خریداری کردم و فعلاً در شخص کسبی ما هم استعمال میشود، این را برای احتیاج خانه خریداری کردم و حکم مؤونۀ خودم و عیال را دارد، بنابراین گفتید: خمس ندارد (ماشین را خریداری کرده تا هم خانواده استفاده کنند و هم با آن کار میکند، خیلی مورد ابتلاست، برای خانواده یک فتوا دادند و برای کار یک فتوا دادند برای خانواده خمس ندارد و برای کار قصد تجاری و شغل است پس خمس دارد اینمورد را باید چه کند؟) هر دو غرض آمده است حکم ماشین وقتی که داخل در غرض شخصی شد، خمس ندارد وقتی داخل در غرض تجاری شد، برخی میگویند: خمس دارد. در این مورد تکلیف من چیست؟ گاهی اوقات اصلاً استفاده کردن از این ماشین در شغل تجاری غلبه میکند، خانواده کمتر از این استفاده میکند اما صبح تا شب با ماشین در غرض تجاری کار میکند، آیا این حکم مخصوص موردی است که فقط به قصد استفادۀ شخصی و به غرض حاجات خودش خریده باشد، اگر به نیت هر دو خریداری کرده باشد حکم چیست؟
جواب المحقق الخوئي: ما كان لحاجة نفسه بحيث لو لم يكن غرضه التجاري أيضا كان يشتريها فتعدّ من مؤونته، و اللّه العالم. [1]
ایشان میفرمایند: هر چه که برای حاجت شخصی خودش باشد و برای غرض شخصی است مؤونۀ شخصی است، اگر این غرض تجاری نبود و این ماشین را خریداری میکرد آنموقع.
ما میگوییم: خمس ندارد، برخی ممکن است ماشین را خریداری نکنند و بگویند: من وقتی خریداری میکنم که با آن کار هم بکنم و مثلاً مسافرکشی کنم، اگر غرض تجاری نبود اصلاً ماشین را خریداری نمیکرد، اگر به این صورت بود که وقتی غرض تجاری نبوده باشد این ماشین را خریداری نمیکرد، در این صورت خمس داشت، اما اگر به این صورت بود که اگر غرض تجاری هم نبود باز ماشین را خریداری میکرد، در این صورت خمس به آن تعلق پیدا نمیکرد.
آقای خوئی ملاک را بردند روی اینکه آیا شراء را انجام میداد یا خیر؟ مسئله ترکیبی است و به نظر آقای خوئی ترکیب دو مسئله هر کدام دو حکم، اگر غرض شخصی باشد خمس ندارد، به غرض تجاری ماشین را خریداری کرده خمس دارد، حال دو غرض هست ملاک را ایشان در خمس داشتن یا نداشتن بین این دو عنوان که دو حکم مختلف دارد، ملاک اینکه اگر آن غرض نبود به غرض شخصی خریداری میکرد یا خیر؟ اگر به غرض شخصی خریداری میکرد ایشان میفرمایند: خمس ندارد یعنی کانه این مؤونۀ خودش و عیالش است.
ما این ملاک را قبول نداریم و به نظر ملاک درستی نیست، خریدن ملاک نیست که شخص اگر آن غرض تجاری را نداشته باشد ماشین را خریداری نمیکرد بنابراین خمس دارد، خیر اصلاً ملاک خریدن و نخریدن نیست، ملاک این است که این ماشین مؤونه شد یا خیر؟ اصلاً در استثناء غرض شراء مدخلیتی ندارد که شما اینجا شراء را مطرح کردید، اگر غرض تجاری نبود و باز هم به غرض شخصی خریداری میکرد یا خیر، اگر خریداری میکرد خمس ندارد و اگر خریداری نمیکرد خمس داشت، حال بلکه شخص اصلاً خریداری نمیکرد، آیا غرض شخصی دارد یا خیر؟ الان این ماشین را برای خانواده استفاده میکند و به غرض استفاده این را خریداری کرده و فرضاً دو غرض هم بوده، این غرض داعی برای خریدن است آیا در مؤونه استفاده کرده یا خیر؟ استفاده کرده و وقتی در مؤونۀ خودش استفاده کرده و خانواده را جا به جا میکند و لو روزی دو ساعت، و لو کم است و بیشترش کار تجاری میکند و اگر کار تجاری نبود خریداری نمیکرد، حال که خریداری کرده آیا برای مؤونۀ زن و بچه استفاده میشود یا خیر؟ اگر استفاده میکرد خمس ندارد.
ملاک این است که داخل در استثناء شود، هر فائدهای خمس دارد الا اینکه فائده در مؤونه استفاده شود، همینکه در مؤونه استفاده شود، یک پیراهنی است و گاهی این را میپوشد حال باید به دیگران هم بدهد مثلاً شخص برای خودش لباس عروسی خریداری کرده و میداند که اجاره بالاست و بعد به اجاره میدهد، اگر این غرض نبود خریداری نمیکرد، حال که خریداری کرده و غرض تجاری در خریدن دخیل بوده است، در مؤونه بودن و مؤونه نبودن که دخیل نیست، مؤونه بودن و مؤونه نبودن به این است که در زندگی شخصی خودش استفاده شود.
آقای خوئی ملاک را روی این بردن که خریداری میکرد برای خودش یا خیر؟ حال فرض کنید غرض تجاری باعث شد که این را خریداری کند، اصلاً داعی اصلی این بود، حال که خریداری کرده در مؤونۀ شخصی استفاده شد و واقعاً هم نیت داشت استفاده کند و لو روزی دو ساعت (شخص ماشین خریداری کند روزی دو ساعت استفاده کند و در پارکینگ بگذارد، این باز هم مؤونۀ شخص هست حال فرض کنید غرض تجاری باعث شده این را خریداری کند و در مؤونه شدن دخالتی ندارد) پس ملاک چیزی که آقای خوئی فرمودند نیست، ایشان فرمودند: اگر غرض تجاری نبود خریداری نمیکرد، خیر ملاک این نیست که که به چه نیتی خریداری کرده بلکه ملاک مؤونه شدن است، نه اینکه ملاک این باشد که خریدش به غرض شخصی باشد نه به غرض تجاری، ایشان به این صورت جواب دادند و روی مطلب دیگری ملاک را بردند.
فائده، عام ماست و استثناء مؤونه است. شخص خریداری کرده و در مؤونه استفاده کرده و خمس ندارد و لو به غرض تجاری خریده باشد و در باقی سال با آن کار میکند، ماشینی که با آن کار کند به دید آقای خوئی داخل در مؤونۀ شخصی نیست، بلکه داخل در فوائد است، داخل در فوائد هم باشد به جهت دیگر داخل در مؤونه شد و استثناء میشود، بنابراین ما این مبنا را قبول نداریم.
این حکم ترکیبی بود جدا از اینکه در حکم خود ماشینی که به غرض تجاری هم خریداری شده باشد، آقای خوئی اختلاف دارند یعنی اگر واقعاً نیاز دارند که با این ماشین کار کند و فرضاً اصلاً به غرض تجاری خریداری کرده باشد، در این مسئله هم ما حرف آقای خوئی را قبول نداریم، حرف آقای بهجت و بقیۀ بزرگان اولاست، چیزی که به عنوان رأسالمال شخص است و به عنوان ابزار کار شخص است، اگر نیاز برای معیشت باشد، این هم مؤونۀ معیشت شخص حساب میشود، یعنی سرمایۀ لازم معیشت، ابزار کار لازم معیشت شخص که معیشت شخص متوقف بر آن است، این خمس ندارد و جزء مؤونه است و قبلاً مفصل بحث کردیم.
کاری با این قسمت نداریم میخواهیم بگوییم: حکم ترکیبی که شما در این غرض جاری کردید، اینجا جاری نمیشود، این مسئلۀ اول است، بنابراین جواب آقای خوئی این شد، سوال این است: ماشین را به خاطر دو غرض خریداری کرده هم غرض شخصی هم تجاری، میخواهد ببیند خمس تعلق میگیرد یا خیر؟ اگر غرض شخصی باشد خمس تعلق نمیگیرد اگر غرض تجاری باشد به مبنای آقای خوئی خمس تعلق میگیرد، ترکیب دو غرض است و آقای خوئی میفرمایند: «ما كان لحاجة نفسه بحيث لو لم يكن غرضه التجاري أيضا كان يشتريها فتعدّ من مؤونته».
و التحقیق في الجواب: هنا فروض:
ما میگوییم: خیر حتی اگر غرض تجاری باعث خریدن شد باز هم این جزء مؤونه است چون در مؤونه استفاده شده، منتهی به سه صورت اشاره کنیم که در اینجا فروضی است:
الأول: فیما إذا اشتراها للغرضین و استعملت في حاجاته و حاجات عائلته بمقدار یصدق علیها استعمالها في ذلک تعدّ من مصادیق عنوان المؤونة و إن لم یُقدم علی شرائها لو لم يكن غرضه تجارياً.
برای دو غرض خریداری کرده و در حاجاتش استعمال کرده و در حاجات خانواده هم استفاده کرده به مقداری که بر آن صدق میکند که استفاده کرده، این از مصادیق مؤونه است اگر چه اگر غرض تجاری نبود اصلاً خریداری نمیکرد، در این فرض خمس ندارد.
الثاني: إذا اشتراها للغرضین (الغرض التجاري و الغرض الشخصي) للاحتیاج إلیهما و کان العرف یری لزوم شرائها لأغراضه الشخصية و لکن لم یستعملها في حوائج نفسه و عیاله أیضاً فلا خمس فیها.
برای دو غرض خریداری کرده به خاطر احتیاج به آن، و عرف میگوید: که این شراء برای اغراض شخصیه لازم است اگر چه در حوائج نفسی و عیال استعمال نکند باز هم خمس ندارد (این بحث را مفصل عرض کردیم که در غرض شخصی هم استعمال نکرده اما قبلاً مثل آقای بهجت میفرمودند: اگر از بایدهای زندگی شخص است و شأنش این است که داشته باشد، اگر این را خریداری کرد خمس ندارد، این باید زندگی است شخص میخواهد ازدواج کند و به او میگویند: ماشین داری یا خیر؟ اگر نداشته باشد برای او نقص است، در مؤونه حتی خود آقای خوئی در استفتائاتشان در بحث قبلی داشتند، که اگر نداشته باشد برای زندگی او نقص است، باید این را داشته باشد در ماشین هم همین است و نداشتن آن نقص در زندگی است و لو استفاده نکند، لوازمی بوده که استفاده نکرده در سر سال، دختر جهیزیه را خانۀ شوهر برده بود و تا سر سال خمسی هم استفاده نکرد، آقای خوئی فرمودند: اگر از چیزهایی است که نداشتنش برای او نقص باشد خمس ندارد، خود آقای خوئی این نظر را داشتند، این مبنای آقای خوئی است، ایراد روی مبنای خود ایشان است و این ملاک از خود ایشان است و آقای بهجت هم همین را میفرمودند. اگر نبودنش نقص در زندگی است و این را خریداری کرده و برای استفاده شخصی هم هست و برای غرض تجاری هم خریده است، اما نبودنش نقص در زندگی است و لو در طول سال استفاده نکرد تا سال خمسی برسد.
چطور در جهاز فرمودید: خمس ندارد در ماشین هم باید بگویید: خمس ندارد، همان مبنای شما را پیاده میکنیم، در جهاز میگفتید: جهاز را دختر آورد و گفت اگر این را نداشته باشم نقص در زندگی است، مثلاً اگر نداشته باشد به او ایراد میگیرند، نقص در زندگی است شما فتوا دادید که و لو تا سر سال استفاده هم نکرده اما این جزء مؤونه حساب میشود، نمیگوییم صرف نشد، این اشکال ما بود، در ماشین هم این است شخص ماشین نداشته باشد نقص برای او است، شخص خانه نداشته باشد برای او نقص است، خانه نداشته باشد ماشین نداشته باشد برای او نقص است، وقتی نقص حساب شود شما فتوا را در این مورد دادید در ماشین هم فتوا بدهید).
الثالث: أما بالنسبة إلی غرضه التجاري أیضاً إذا کان یحتاج إلیها لتحصیل معاشه بالمقدار المناسب لشأنه فلا خمس.
و الدلیل علی ذلک: إنّ الملاک في عدم الخمس کون السیارة من مصادیق المؤونة و یکفي في صدق المؤونة استعمالها لحوائج نفسه و عائلته و لیس ملاک عدم الخمس هو إقدامه علی شراء السیارة في ما إذا لم یکن له غرض تجاري، فإنّ الإقدام علی الشراء لیس مناطاً للمؤونیة، کما أفاده المحقق الخوئي بقوله: «لو لم يكن غرضه التجاري أيضا كان يشتريها».
در غرض تجاری همچنین اگر احتیاج داشته باشد برای تحصیل معاشش به مقدار مناسب به شأنش در این صورت خمس ندارد. اگر در ادارۀ زندگی به این ماشین نیاز داشته باشد تا زندگی را بگذارند و لو فقط برای غرض تجاری خریده باشد خمس ندارد، فرقی بین غرض تجاری و شخصی نیست، ماشین را خریداری کرده تا هم در غرض شخصی هم در غرض تجاری استفاده کند، فتوای شما این است که این مسئله ترکیبی است، درست است اگر زائد بر شأن بود خمس داشت، سرمایهای که از آن به دست میآورد زائد بر مصارف زندگی بود، اما اگر در مصارف زندگی به آن نیاز دارد اگر با این ماشین کار بکند، این ماشین ابزار کار حساب میشود و خمس ندارد.
این اختلافی است بین اعلام که ابزار کار آیا مؤونه حساب میشود یا خیر؟ ابزار کاری که در زندگی نیاز دارد ما عرض کردیم ابزار کار مؤونه حساب میشود.
السؤال (35): هل يجب الخمس على سيّارة الحمل التي تستعمل أحياناً استعمالًا شخصيّاً و أحياناً لنقل الركّاب و العمل؟
شخص ماشینی دارد برای حمل است احیاناً استعمال شخصی میشود و احیاناً افرادی را سوار میکند و به آن کار میکند آیا در این صورت خمس تعلق میگیرد یا خیر؟
جواب الشيخ اللنكراني: يتعلّق بها الخمس بالنسبة.[2]
بالنسبه گفتند، یعنی هر مقداری را که برای استفادۀ شخصی به کار برده خمس ندارد، آن درصدی که استفادۀ تجاری میکند خمس دارد، این هم جزء تفصیلات است، چه مقدار از این برای کار شخصی استفاده میکند و چه مقدار برای کار تجاری؟ مثلا میگوید: پنجاه پنجاه، میگویند: نصفش را خمس بده، یا مثلاً میگوید: استفادۀ شخصی کمتر است یک ساعت استفادۀ شخصی میکنم چهار ساعت استفادۀ تجاری میکنم، میگویند: بیست درصد استفادۀ شخصی میشود و هشتاد درصد تجاری است، بنابراین یک پنجم را برای کار خودش استفاده میکند، در این صورت به یک پنجم خمس تعلق میگیرد، منظورشان از بالنسبه این است، خمس به آن تعلق میگیرد به این کیفیت.
جواب الشيخ السبحاني: ما إذا احتاج إليها لنفسه و عائلته للرکوب و التنقل بها، لا يتعلّق بها الخمس و إلّا يكون حكمها حكم رأس المال.[3]
وقتی به خاطر خودش و خانوادهاش به آن احتیاج داشته باشد، برای رکوب و جا به جا شدن، در این صورت خمس به آن تعلق نمیگیرد اگر احتیاج داشته باشد، یعنی و لو استفادۀ تجاری هم میکند اما خودش نیاز دارد در این صورت خمس تعلق نمیگیرد، و الا اگر احتیاج نداشته باشد حکم رأس المال را دارد و خمس تعلق میگیرد، پس اینکه میگوید: استعمال شخصی میکند احیاناً، اگر از باب نیاز بوده باشد و استفادۀ شخصی کند خمس به آن تعلق نمیگیرد، اگر استفادۀ او از باب نیاز نیست حکم رأس المال را دارد.
و التحقیق في الجواب: هنا فرضان:
إذا استعملت في حاجاته و حاجات عائلته بمقدار یصدق علیها استعمالها لأغراضه الشخصیّة فتعدّ من مصادیق عنوان المؤونة.
اگر در حاجات خودش و خانوادهاش به نحو حاجات شخصی استفاده شود، و صدق بکند که این را در اغراض شخصی استفاده میکند اگر به این صورت باشد از مصادیق عنوان مؤونه است
إذا استعملها في عمله و غرضه التجاري أیضاً و احتاج إلیها لتحصیل معاشه بالمقدار المناسب لشأنه فلا خمس.
اما اگر استعمالش در غرض و عمل تجاری زیاد بوده باشد و احتیاج به تحصیل معاشش و مناسب به شأنش داشته باشد، باز میگوییم خمس ندارد، یعنی ماتفصیل رابین غرض تجاری و شخصی قائل نیستیم، اگر غرض تجاری به خاطر تحصیل معاش بود باز خمس ندارد. پس این دو فرض راباید در نظر گرفت.
السؤال (36): هل یتعلّق الخمس بالسیّارة التي أعدّت للکسب و الحوائج الشخصیة؟ و ما هو حکم خمس السیّارة المعدّة للکسب حینما تستعمل للحوائج الشخصیة ؟
ماشینی که برای کسب آماده کرده و در حاجات شخصی استفاده کرده است، اصلاً غرض شخصی از اول مدخلیت نداشته و فقط غرض تجاری بوده، آیا به ماشینی که برای کسب آماده کرده و برای حوائج شخصی خمس تعلق میگیرد؟ اینکه برای کسب آماده شده در حالی که استعمال برای حوائج شخصی میشود آیا خمس تعلق میگیرد؟
جواب السید السیستاني: إذا کانت السیّارة حسب شکلها و نوعها اختصت للاستفادة الشخصیة فحسب، لا یجب خمسها و إن استعملها للکسب، و إن لم یکن کذلک بأن اشتری سیارة لحمل الأثاث و الأمتعة و قد یستخدمها لنقل الأسرة من مکان إلى مکان فقد وجب خمسها.[4]
اگر این ماشین به حسب نوع و ظاهرش، مختص به استفادۀ شخصی باشد در این صورت خمس ندارد، یعنی اگر ماشینی است که به حسب شکل و نوعش مهیا برای استفادۀ شخصی شده است، اینجا خمس واجب نیست اگر چه برای کسب هم استفاده کند.
ببینید روی نوع ماشین و شکل ماشین دست گذاشتند، نوع و شکل به صورتی باشد که برای استفادۀ شخصی باشد، در این صورت خمس واجب نیست، اگر چه برای استفادۀ شخصی هم استعمال شود. اگر به این صورت نباشد به اینکه ماشینی را برای حمل اثاث و امتعه (مثل وانت) خریداری کند و گاهی برای جا به جایی خانواده از آن استفاده کند، در این صورت خمس دارد. ملاک را هیئت ماشین و شکل ماشین گذاشتند، شکل ماشین به حسب شکل برای استفادۀ شخصی است حال گاهی استفادههای تجاری هم میکند در این صورت خمس واجب نیست، اما اگر شکل بر اساس استفادۀ برای حمل اثاث و متاع باشد، اما گاهی برای استفادۀ خانواده از آن بهره میبرد، در این صورت خمس واجب است. آقای سیستانی به این صورت جواب دادند.
و التحقیق في الجواب:
أما السیارة المعدّة للکسب و الحوائج: إذا استعملت في حاجاته و حاجات عائلته بمقدار یصدق علیه استعمالها لأغراضه الشخصیّة فتعدّ من مصادیق عنوان المؤونة کما أنه إذا استعملها في عمله و احتاج إلیها لتحصیل معاشه بالمقدار المناسب لشأنه فلا خمس فیها.
أما السیارة المعدّة للکسب: ففیها تفصیل: إذا احتاج إلیها لتحصیل معاشه بحسب شأنه فلا یتعلّق بها الخمس و إن لم یحتج إلیها ففیها الخمس.
و الدلیل علی ذلک: فقد تقدّم سابقاً
این حرف را ما نمیتوانیم قبول کنیم، یعنی ملاک شکل و ظاهر ماشین نیست، ما در روایات ملاکمان برای اینکه خمس بگیرد یا نگیرد مؤونه بود، ما گفتیم: اگر استفادۀ شخصی صدق کرد مؤونه شد، استفادۀ تجاری هم برای تحصیل معاش لازم هم مؤونه است، ملاک مؤونه شدن است و ملاک شکل نیست، ممکن است شخصی وانت خریداری کند و اصلاً نمیخواهد کار تجاری کند، ملاک این است که خانواده را جا به جا کند، در مسئلهای که آقای خوئی هم جواب دادند، اصلاً غرض شخصی هم دارد و غرض تجاری هم دارد اما اگر این غرض تجاری نبود باز این وانت را خریداری میکرد، گاهی حالا کار هم میکند، این فتوا غیر فتوای آقای خوئی است، آقای سیستانی شکل را مطرح کردند اگر شکل برای حمل اثاث و متاع بوده باشد، و لو خانواده را هم جا به جا کند خمس دارد، میگوییم: خیر این ملاک نیست، بلکه ملاک مؤونه شدن است.
اگر طبق فتوای آقای خوئی هم بخواهیم بگوییم ابزار کار خمس دارد و برای عائله باشد خمس ندارد، ملاک شکل نیست، ملاک این است که در مؤونه استفاده شود، همان حرفی که آقای خوئی غرض در شراء را بیان کردند و ما قبول نکردیم، در اینجا شکل و قیافه را هم قبول نمیکنیم، آقای خوئی غرض بر شراء را مدخلیت قرار دادند که اگر غرض تجاری دخیل نبوده باشد یا دخیل هم باشد اما اگر نبود باز هم برای حوائج شخصی خریداری میکرد میفرمودندخمس ندارد، ما در اینجا هم مثل اشکال قبلی میگوییم ایراد دارد، ملاک شکل و نوع نیست بلکه مؤونه شدن است، ملاک استعمال در مؤونه است به صورتی که صدق کند این مؤونۀ خودش و عیالش شده، اگر به قدری استفاده کند که صدق مؤونه کند، همین که صدق کرد مؤونۀ شخصی و غرض شخص است اشکالی ندارد.
یک وقت مُعد برای کسب است، استعمال برای حوائج شخصی، استعمال جزئی است، یک مقدار در اینجا باید تأمل کرد، یعنی ماشین، ماشین کسب بوده باشد عنواناً، برای غرض تجاری بوده باشد، حال با این یک مقدار خانواده را جا به جا کند، در این صورت نمیگویند این برای خانواده است، شخص با وانت کاری گاهی خانواده را منتقل میکند، اما عنوان این ماشین به صورتی نیست که برای نقل زن و بچه باشد، وانت را خریداری کرده و گاهی خانواده را هم منتقل میکند اما ماشین کسب است، در اینجا اگر مبنای آقای خوئی باشد خمس دارد، شکل و نوع را کار نداریم، به این کار داریم که اصلاً عنوان کسب روی آن خورده است و ماشین کسب حساب میشود، نه به اینکه چون چند بار خانواده را هم منتقل کرده بگوییم این ماشین برای مؤونۀ شخصی است، خیر این مؤونۀ شخصی حساب نمیشود، خیلی از مردم هستند ماشین برای کار دارند و مقلد آقای خوئی هستند، حال گاهی خانواده را هم منتقل میکند، باز هم این مؤونۀ خودش حساب نمیشود و لو خانواده را منتقل کرد چون ابزار کار حساب میشود و یک مقدار انتقال باعث نمیشود که مؤونۀ زندگی حساب شود به مبنای آقای خوئی خمس تعلق میگیرد، اگر چه طبق مبنای ما اگر برای تحصیل معاشش به این ماشین نیاز دارد خمس ندارد.
بنابراین علی الظاهر در اینجا باید مبنا را به صورت دیگر بگیریم، اینجا هم جواب قبلی رامیدهیم، اگر در حاجات عائله استفاده شود به مقداری که صدق استعمال برای اغراض شخصیه کند، نگویند: این فقط ماشین برای کار تجاری است، بگویند: یک ماشین خریداری کرده و وانت هست هم برای خانواده خریده هم برای کارش خریداری کرده، یعنی صدق کند که برای مؤونۀ عیالش هست، اگر وانت را برای کار خریداری کرده باشد و خانواده را هم چند بار جا به جا کرده باشد این صدق نمیکند، اما اگر به نحوی است که واقعاً برای نیاز زن و بچه هم فکر کرده و استفاده میکند و میخواهد هر دو غرض برای او حاصل شود، اگر به این صورت باشد از مصادیق عنوان مؤونه حساب میشود، همانطور که گفتیم اگر برای عملش هم بود و به حسب شأن نیاز داشت باز هم خمس نداشت، این نسبت به سیارهای که معد برای کسب و حوائج است.
آنکه فقط معد برای کسب است در این تفصیل را داریم، اگر فقط معد برای کسب است و صدق نمیکند که زن و بچه را منتقل کرده و لو گاهی هم منتقل کرده، اما صدق نمیکند که برای زندگی شخصی است، یعنی در این حد از این استفاده نمیکند، عنوانش برای کار تجاری است، اگر از این قبیل بود میگوییم: اگر به آن برای تحصیل معاش به حسب شأن احتیاج دارد خمس ندارد اما اگر احتیاج ندارد خمس به آن تعلق میگیرد، شرکت دارد و ماشین برای کار تجاری خریده است و گاهی با این خانواده را منتقل میکند، در این مورد میگوییم: اگر زائد بر حاجت باشد خمس تعلق میگیرد، پس این تفصیل را درایم اگر معد برای کسب باشد در معد برای کسب چند بار زن و بچه را منتقل کند باز هم ماشین کاری حساب میشود، برای اغراض شخصی حساب نمیشود و لو چند بار استعمال کند، اما شکل و نوع ملاک نیست.
این استفتاء آقای سیستانی ایشان ملاک را روی شکل و نوع بردند، اما ملاک ما ملاک روائی است که آیا صدق مؤونه میکند یا خیر؟ و لو وانت هم بوده باشد ممکن است شخصی وانت خریداری کند و هم برای غرض شخصی هم برای غرض تجاری باشد، نیتش این باشد که غرض شخصی را هم فراهم کند، این فقط معد للکسب نبوده باشد در این صورت میگوییم: حکم این است که اگر مؤونه شد خمس ندارد.
بنابراین این ملاک صورت و شکل و قیافه مهم نیست که حتماً شکل و نوع برای چه بوده باشد، ملاک این است که صدق مؤونه بیآید یا خیر.
مطلب اول ماشینهایی بود که دو غرض داشت یا ترکیبی بود از غرض شخصی و غرض تجاری.
در این مسئله، دو ماشین میتواند خرید کند یک ماشین بیشتر قیمت دارد و دیگری قیمت کمتری دارد، هر دو هم مناسب با شأنش است، مثلاً یک ماشینی را خریداری کند قیمتش چهارصد میلیون است و مناسب با شأنش است و ماشین دیگری خریداری میکند که ششصد میلیون است این هم مناسب با شأنش است، یعنی شأن انسان بالا و پایین دارد، چیزی ذا مراتب است، هر دو مطابق با شأن است، یک مرحلهای در َشأن بود که قبلاً مفصل بحث کردیم و گفتیم: گاهی شأن انسان به صورتی است که اگر نداشته باشد برای او عیب است مثل خانۀ دو طبقه و سه طبقه که مثال زدیم، اگر خانه را میخواهد خریداری کند (در بحثی که کم کم وسائل خانه را خریداری میکرد این مسئله را بیان کردیم) یک وقت سه طبقه است و مطابق با شأنش هست، اما اگر نداشته باشد به او عیب نمیگیرند، اما اگر دو طبقه را نداشته باشد در عرف برای او نقص و عیب است، هر دو مطابق با شأنش هست اما یک وقت شأن بالا را حساب میکند و میگوید: سه طبقه را داشته باشم یک طبقه برای مهمان یک طبقه برای کارهای خودم و یک طبقه برای خانواده، دو طبقه هم داشته باشد می تواند زندگی کند و مطابق با شأنش است اما اگر سه طبقه را نداشته باشند به او عیب نمیگیرند، اما اگر دو طبقه را نداشته باشد به او عیب میگیرند.
مثل آقای سیستانی و برخی از بزرگان، میفرمودند: شخص میخواهد کم کم خانه را تهیه کند و تدریجی باشد، نسبت به این مسئله استثناء که قائل شدند در موردی قائل شدند که اگر نداشته باشد نقص در زندگی است، یعنی نسبت به دو طبقه برخی دیگر این فتوا را داشتند که اگر کسی خواست دو طبقه را بسازد به اندازۀ دو طبقه اجازه میدادند پول کنار بگذارد و آهن آلات خریداری کند و خمس ندارد، اما برای سه طبقه خیر به مقداری که اگر نداشته باشد منافی با شأنش است، دو طبقه را نداشته باشد منافی با شأنش هست، اما سه طبقه در حد شأنش هست اما اگر نداشته باشد منافی با شأنش نیست، برای او عیب نیست در این حال سه طبقه داشته باشد خوب است.
در ماشین هم به این صورت است، یک وقت است که ماشین به صورتی است که میگویند: این منافات با شأنش دارد اگر نداشته باشد، اما یک وقت منافی با شأن نیست اما شأن اکثر را در نظر گرفته، یک ماشین ششصد میلیون یک ماشین چهار صد میلیون از آقای خوئی سوال میپرسند:
السؤال (37): هل يجب في السيارة مثلاً إذا أراد المكلف أن يَعُدَّها من المئونة أن تكون بسعر مناسب لحاله، بحيث لو كان يشتريها بأقل من السعر الذي اشترى به لا ينافي شأنه [أي یشتري سیّارة أُخری بأقلّ من هذه القیمة، لا تکون هذه السیارة منافیة لشأنه]، و هذا يناسب شأنه، فهل اللازم ملاحظة شأنه الأقل أم أنه يجوز أن يشتري بالأكثر [أي: هل یجوز أن یشتري السیارة التي قیمتها أکثر؟] و ان كان يمكن الاكتفاء بالأقل؟
آیا در ماشینی که مثلاً مکلف میخواهد از مؤونه حساب کند، یک ماشین را به قیمت مناسب شأنش خریداری کرده است، اگر ماشین دیگری را به قیمت پایینتر خریداری کند از این قیمت، این ماشین با شأنش منافات ندارد، این مناسب شأنش است، آیا لازم است شأن اقل را ملاحظه کند (چهار صد میلیون) یا اکثر را خریداری کند (ششصد میلیون)، به اقل هم میتواند اکتفا کند اما ششصد میلیونی را خریداری کرد، دو شأن دارد تکلیف در اینجا چیست؟
جواب المحقق الخوئي: الضابط في المئونة المستثناة من الخمس أن لا تكون زائدة على شأن الشخص. [5]
ضابط در مؤونهای که از خمس استثناء شده این است که زائد بر شأن شخص نباشد، اینجا خوب بیان کردند مبنا را در شدن این نمیگیرند که اگر نداشته باشد خلاف شأن است، این چهار صد میلیون میشود که اگر نداشته باشد خلاف شأن است، فقط ملاک را روی این نمیگذارند، بلکه میگویند: زائد بر شأنش نباشد، ششصد میلیون زائد بر شأنش نیست پس خمس ندارد، در اینجواب موسع گرفتند.
اگر میفرمودند: باید آن چیزی را خریداری کند که اگر نداشته باشد منافی با شأنش است (مثل طبقۀ ساختمان میشد طبقۀ سوم مطابق با شأنش است اما اگر دو داشته باشد منافی با شأنش نیست، نقص و عیب نیست)، اینجا هم آقای خوئی مبنای بالاتر را گرفتند.
و التحقیق في الجواب: في مفروض السؤال إذا اشتری السیارة التي تکون قیمتها أکثر فلا یتعلّق الخمس بها و إن أمکن له الاکتفاء بالأقلّ قیمةً حیث إنّها أیضاً مناسبة لشأنه.
و الدلیل علی ذلک: صدق عنوان المؤونة بقدر شأنه العرفي علی السیارة التي أکثر قیمةً. [6]
در مفروض سوال که سیاره را به قیمت بالاتر خریده خمس تعلق نمیگیرد، اگر چه اکتفاء به اقل ممکن باشد، چون این هم مناسب با شأنش هست، اینجا ملاک را به این کیفیت گرفتیم.