« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی شاهرودی

1404/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

عدم لزوم احضار نیت و عدم لزوم قصد وجه در وضو/ لزوم قصد قربت در وضو/طهارت

موضوع: طهارت/ لزوم قصد قربت در وضو/ عدم لزوم احضار نیت و عدم لزوم قصد وجه در وضو

برخی از دوستان بحث تذکر دادند که مرحوم سید عروه مساله نیت را در شرط دوازدهم به نحو مبسوط بحث نموده است. شایسته این بود که ایشان بحث نیت را در ابتدای بحث وضو به عنوان اولین جزء از اجزای وضو مطرح می‌نمود همانطور که فقها نیت را مقدم داشته‌اند زیرا نیت از ارکان اصلی وضو است. با این حال چون وارد بحث نیت شده‌ایم امروز ادامه بحث را بیان می‌کنیم و در جای خود طبق ترتیبی که مرحوم سید ذکر نموده بحث خواهیم کرد.

این امر بدیهی است که افعال ارادی انسان با اراده و اختیار او اتیان می‌شوند. در مساله طلب و اراده اصولیین به نحو مبسوط بحث کرده‌اند که فعل ارادی صادر از انسان منوط به تحقق علت تامه آن است. تحقق علت تامه منوط به مقدماتی است:

1. تصور فعل؛ ۲. تصدیق به فایده؛ ۳. میل و رغبت به انجام فعل؛ ۴. عزم و تصمیم بر فعل؛ ۵. شوق مؤکّد و عزم بر انجام عمل؛ 6. اراده جدّی. بعد از مقدّمات فوق، معلول محقق خواهد شد. آخرین جزء علت تامه، اراده بر عمل است. وجود همه مقدمات فوق در تحقق معلول شرط است تا جایی که گفته‌اند «الشیء ما لم یجب لم یوجب» یعنی تا علت تامه حاصل نشود معلول محقق می‌شود.

این مقدار جای شک و تردید نیست که هر فعل صادر از مکلفِ مختار، براساس اراده و اختیار انجام می‌شود. ثواب و عقاب هم به اعتبار اختیار به مکلف داده می‌شود. کسانی که مسلک اشعری دارند معتقدند که همه امور به اراده الله است و عبد از خود اختیاری ندارد. هر عاقلی این قول را تکذیب می‌کند زیرا عقاب و ثواب به عمل اختیاری که عن ارادةٍ از عبد صادر شده، تعلق می‌گیرد نه عملی که بی‌اختیار از فرد صادر شده است. صاحب جواهر از برخی از فقها نقل نموده که محال است خداوند دستور بدهد به عملی بدون اراده بر آن عمل. زیرا اعمال اختیاری انسان ناشی از اراده است و انسان بدون اراده و اختیار کاری را انجام نمی‌دهد.

اشاعره معتقدند که فاعل افعالِ انسان خدای متعال است و انسان نسبت به افعالی که انجام می‌دهد، مجبور است. در مقابل معتزله که معتقدند فاعلِ افعال ارادی، خود انسان است و خداوند متعال امور را به خود انسان واگذار کرده و هیچ دخالتی در افعال انسان به هیچ وجه ندارد. نظریه سوم که مورد پذیرش شیعه است، فاعل بودن انسان و استناد فعل به انسان است، لکن با توجه به اینکه انسان ممکن الوجود است و در بقاء حیات و قدرت خود لحظه به لحظه نیازمند افاضه فیض از فیاض مطلق است، صحیح است که برای خدای نیز در تحقق فعل، نقشی در نظر گرفته شود. البته نقش داشتن خدای متعال به معنای این نیست که افعال ارادی انسان مشترک بین انسان و خدای متعال است، بلکه فاعل مختار انسان است و در برابر افعال خود مسؤول است ولی به اعتبار اینکه قدرت و اختیار او در زمان انجام فعل، از سوی خدای متعال افاضه می‌شود، خدای متعال نیز در تحقق فعل نقش دارد به این اعتبار که قدرت و حیات را به او مرحمت نموده و استمرار آن نیز لحظه به لحظه به ید قدرت الهی است. برخی از

بزرگان مراد از روایت: «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْن‌»[1] را همین معنی ذکر نموده‌اند.

بیان استاد اشرفی

وضو چون از تعبدیات است، قصد قربت در آن شرط است بر خلاف توصلیات که قصد ذات عمل کافی است. در تعبدیات علاوه بر اراده ذات عمل، قصد اطاعه امر الله و اضافة العمل الی الله شرط است. بنابراین در وضو که مامور به عبادی است به مجرد مسحتین و غسلتین وضو اتیان نمی‌شود علاوه بر اتیان افعال وضو، قصد امتثال امر هم معتبر است. دلیل آن روایات است چنانکه در صحیحه زراره و محمد بن مسلم امام فرمود: «إِنَّمَا الْوُضُوءُ حَدٌّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يُطِيعُهُ وَ مَنْ يَعْصِيهِ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‌ءٌ إِنَّمَا يَكْفِيهِ مِثْلُ الدَّهْنِ.»[2] وضو حدی از حدود الهی است تا این که معلوم شود چه کسی اطاعت امر ‌الله را می‌کند از این عبارت معلوم می‌شود که وضو باید به قصد اطاعة الله اتیان شود.

برخی در معنای نیت خلط کرده و نیت را به عزم بر عمل معنی کرده‌اند. گمان کرده‌اند که مراد از عبارت: «لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى» در روایات، قصد انجام فعل است از این جهت قصد قربت را در وضو شرط ندانسته‌اند. در حالی که در روایات آمده است «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ غَزَا ابْتِغَاءَ مَا عِنْدَ اللَّهِ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ غَزَا يُرِيدُ عَرَضَ الدُّنْيَا أَوْ نَوَى عِقَالًا لَمْ يَكُنْ لَهُ إِلَّا مَا نَوَى.»[3] از این عبارت فهمیده می‌شود که علاوه بر قصد عمل باید انتساب و اضافه عمل الی الله هم باشد و اگر صرف عمل کافی بود عبارت بعد از آن «فَمَنْ غَزَا ابْتِغَاءَ مَا عِنْدَ اللَّهِ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» معنی نداشت. ثواب و عقاب بر عمل عبادی همراه با قصد قربت مترتب می‌شود. از این روایات استفاده می‌شود که روح عمل، همان قصد قربت است. اگر مقصود خدایی باشد بر آن عمل ثواب مترتب می‌شود و اگر قصد دنیوی باشد ثوابی بر آن مترتب نمی‌شود.

مرحوم صاحب جواهر در قصد قربتِ خالص مثال زیبایی زده و می‌گوید: اگر استادی به قصد این که جمعیتی دور او جمع شوند یا به قصد مباهات با دیگران درس بگوید، چنانچه هنگام عمل، قصد قربت بکند و بگوید: قربة الی الله این عمل را انجام می‌دهم، چنین قصدی برای او فائده‌ای ندارد زیرا در واقع قصد دیگری دارد. ضمناً اعتبار قصد قربت در عمل عبادی بدین معنی است که عمل اضافة الی الله تعالی اتیان شود.

سوال دیگر این است که آیا قصد قربت لازم است حتما مقارن با عمل باشد به نحوی که اگر قبلاً قصد قربت کرده این مقدار کافی نیست و مقصود حاصل نمی‌شود و باید قصد قربت مقارن با عمل انجام شود. آیا مقارنت لازم است یا لازم نیست بدین معنی که اگر قبل از عمل و هنگام انجام مقدمات آن، قصد قربت کرده باشد کافی است؟ کسی که قصد دارد مثلا نمازش را در مسجد بخواند معمولا از اول خروج از منزل و حتی قبل از آن و در هنگام انجام مقدمات نماز مثل وضو، اگر قصد قربت برای کند همین قصد قربت کافی است ولو این که در هنگام نماز قصد قربت را در ذهن مرور نکند و به تعبیر دیگر احضار نیت نکند. نیازی نیست که در وقت نماز هم در ذهن خود قصد قربت را مرور دهد. دلیلی هم بر این امر نداریم که در حین عمل تکرار نیت لازم است اگر قبل از آن قصد قربت کرده باشد کافی است.

برخی از فقها برای رعایت اخلاص حین عمل، اخطار نیت را لازم می‌دانند یعنی لحظه‌ای که قصد شروع نماز یا وضو را دارد باید قصد امتثال امر الهی را بکند.گاهی توجه به نیت در هنگام عمل و مرور آن موجب وسواس شدید و کارهای جنون‌آمیزی از فرد سر می‌ز‌ند.

خاطره: در کنار شط کوفه مسجدی است به نام مسجد یونس نبی، مرحوم آیت الله شاهرودی نقل می‌کرد که به قصد نماز جماعت وارد آن مسجد شدم. امام جماعت به جهت وسواس شدیدی که در نیت و گفتن صحیح تکبیره الاحرام داشت، دائم کلمه ال ال را تکرار می‌کرد و گوش خود را می‌فشرد به حدی که گوشش قرمز شده بود تا بالاخره بعد از تکرار چند مرتبه «ال» تکبیره الاحرام را بر زبان جاری کرد. من که برای نماز جماعت به آن مسجد رفته بودم وقتی وسواس شدید امام جماعت را دیدم بی‌اختیار خندیدم و نماز را رها کردم و رفتم. جالب این که خودم تا مدتی مبتلی به وسواس شده بودم و در ابتدای نماز ال ال را تکرار می‌کردم. بعد از تضرع بسیار به پیشگاه خداوند و استغفار از تمسخر به امام جماعت اگر چه بی‌اختیار خندیدم، بالاخره وسواسم رفع شد.

صورت نیت در ذهن موجود است. اگر قبل از وضو یا قبل از نماز قصد قربت کند همان نیت باقی و کافی است. حال اگر یک لحظه در بین نماز غافل از نماز شود این امر موجب عدم استمرار نیت نمی‌شود زیرا نیت در حس مشترک موجود است. ممکن است یک لحظه تصویر ذهنی دیگری در ذهن بیاید ولی این امر موجب نمی‌شود که استمرار نیت از بین برود. آری اگر در بين نماز به طورى غافل شود كه اگر از او بپرسند چه مى‌كنى، نداند چه بگويد، نمازش باطل می‌شود. در رساله ها هم آمده است: در نماز ‌استمرار نيت واجب است، يعنى انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيت خود باقى باشد، پس اگر در بين نماز به طورى غافل شود كه اگر از او بپرسند چه مى‌كنى، نداند چه بگويد، نماز او باطل است.[4]

 


[4] توضيح المسائل (امام خمينى)، مساله: 921 ص: 209‌، رساله توضيح المسائل (فاضل) مساله 323، ص: 161‌، توضيح المسائل (وحيد)، مساله: 954، ص: 190‌.
logo