« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی شاهرودی

1403/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 آیا شستن صورت لازم است از بالا به پایین لازم باشد؟/ آیا جریان آب بر صورت و دست‌ها لازم است؟/طهارت

موضوع: طهارت/ آیا جریان آب بر صورت و دست‌ها لازم است؟/ آیا شستن صورت لازم است از بالا به پایین لازم باشد؟

قال السید ره فی العروه: فصل في أفعال الوضوء... يجب إجراء الماء، فلا يكفي المسح به، و حدّه أن يجري من جزء إلى جزء آخر و لو بإعانة اليد و يجزي استيلاء الماء عليه و إن لم يجر، إذا صدق الغسل و يجب الابتداء بالأعلى[1] و الغسل من الأعلى إلى الأسفل عرفاً[2] و لا يجوز النكس. و لا يجب غسل ما تحت الشعر، بل يجب غسل ظاهره؛ سواء شعر اللحية و الشارب و الحاجب، بشرط صدق إحاطة الشعر على المحلّ و إلّا لزم غسل البشرة الظاهرة في خلاله.

دو مطلبی که دیروز به عرض رسید مجد بررسی می‌کنیم:

مطلب اول در تعدادی از روایات وارد شده که شستن صورت و دستها می‌تواند به صورت روغن‌مالی باشد. سوال این است که اگر این مقدار کافی باشد پس فرق بین مسح و غسل چیست؟ چطور می‌توان جمع نمود بین روایات تدهین و روایاتی که حکم به جریان آب کرده و نیز آیه شریفه که غسل صورت و دست ها را در مقابل مسح پاها و سر قرار داده است. لازمه تقابل آن دو این است که مسح غیر از غسل باشد.

فقها در جمع بین این دو به تکاپو افتاده اند که چطور می‌توان بین روایاتی که شستن صورت و دست ها را تشبیه به روغن مالی نموده و آیه شریفه که مسح و غسل را در مقابل هم قرار داده و نیز روایاتی که جریان آب را معتبر دانسته، جمع نمود. مرحوم استاد خویی در کیفیت شستن صورت و دست ها سه احتمال را مطرح نموده و در نهایت احتمال سوم را برگزیده است:

احتمال اول این که غسل معتبر در اعضای وضو مثل غسل معتبر در تطهیر متنجسات باشد به این صورت که باید آب به طور کامل، استیلاء بر صورت و دست‌ها پیدا کند و منفصل از بدن شود و بر روی زمین جاری شود.

احتمال دوم این که در تحقق غسل مجرد مرطوب کردن آن کفایت کند همانطور که در مسح سر و پاها کفایت است. روایات دهن هم همین قول را تایید می‌کند. لکن این احتمال رد می‌شود به قرینه مقابله مسح و غسل در آیه شریفه. لازمه مقابله آن دو این است که مسح غیر از غسل است و در غسل مجرد رساندن رطوبت کافی نیست ضمن این که با روایاتی که جریان آب بر اعضای وضو را معتبر دانسته قابل جمع نیست.

احتمال سوم آن است که در کیفیت وضو مجرد مرطوب کردن کافی نباشد به قرینه مقابله مسح و غسل در آیه شریفه بلکه لازم است آب بر محل وضو استیلاء پیدا کند ولو این که جریان نداشته باشد. لازم نیست آب از صورت و دست‌ها خارج شود همانطور که در تطهیر متنجسات معتبر است و باید آب بر متنجس ریخته شود و غساله آن از هم خارج شود. قطعا در شستن صورت و دست ها هنگام وضو این مقدار معتبر نیست با توجه به روایاتی که کیفیت شستن وضو را تشبیه به روغن‌مالی کرده است پس معلوم می‌شود این سنخ از غسل که در تطهیر متنجسات معتبر است در وضو لازم نیست. چنان که در روایت حلبی فرمود: آب اگر زیاد است صورت و دست ها را بشویید و اگر زیاد نیست شستن به مثل روغن مالی کافی است. اگر اینطور باشد این سوال پیش می‌آید که فرق بین مسح و غسل چیست؟ در مسح هم با رطوبت دست روی سر و پا ها مسح می‌شود؟

در جواب می‌گوییم: اگر ما باشیم و آیه شریفه باید بر اعضای وضو آب بریزیم به طوری که آب از زیر چانه و سرانگشتان جاری شود ولی جمع بین آیه شریفه و روایاتی که جریان را معتبر دانسته از یک طرف و روات متعدد دهن از طرف دیگر، آن است که باید آب روی صورت ریخته شود و لازم نیست آب جریان پیدا کند و از اعضای وضو خارج شود و بر روی زمین جاری شود مثل تطهیر متنجسات. همین مقدار از فرق بین غسل و مسح کافی است که ‌ب بوسیله دست کشیدن از نقطه‌ای به نقطه دیگر منتقل شود.

مطلب دوم: غسل صورت و دست‌ها آیا باید از بالا به پایین باشد یا اگر از پایین به سمت بالا باشد و یا از طرف راست به سمت چپ یا بالعکس باشد نیز کفایت است؟ آیا می‌توان به اطلاق آیه شریفه: ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾ تمسک نمود برای عدم اشتراط شستن صورت و دستها از بالا به پایین یا خیر؟

برخی از فقهای عظام من جمله مرحوم سید مرتضی به اطلاق آیه شریفه تمسک کرده و شستن از بالا به پایین را در صحت وضو شرط ندانسته اند برخی هم برای عدم اشتراط مزبور به اصل برائت تمسک نموده اند.

تمسک به اطلاق در جایی صحیح است که مولی در مقام بیان خصوصیّات کلام را مطلق آورده باشد و قیدی را ذکر نکرده باشد. در اینجا می‌توان برای نفی قید زائد تمسک به اطلاق کرد مثل این که مولی در مقام بیان تمام وظیفه فعلی به عبدش بگوید: «اکرم العالم» و قیدی را مثل مجیء یا عدالت... ذکر نکند. در اینجا می‌گوییم مولی در مقام بیان تمام مراد بوده و قیدی را ذکر ننموده است پس کشف می‌کنیم که زائد بر اصل اکرام چیزی شرط نیست زیرا اگر شرط بود مولی آن قید را بیان می‌نمود.

برخی ادعا کرده اند که آیه وضو مثل آیه شریفه: «اقیموا الصلوه» و «اتوا الزکاه» است که در مقام بیان اصل تشریع نماز و زکات است نه در مقام بیان خصوصیات. اگر اینطور باشد تمسک به اطلاق آیه شریفه غلط است.

برخی برای نفی قید شستن اعضای وضو از بالا به پایین تمسک به برائت کرده‌اند. زیرا شک داریم که آیا وضو مقید به این قید شده یا خیر فالاصل البرائه. شک در اقل و اکثر ارتباطی مقتضای اصل برائت از قید زائد است. اقل شستن از خصوص بالا به پایین است و اکثر مطلق شستن است و عند الشک برائت از اکثر جاری می‌شود.

در جواب گفته اند: درست است که تمسک به برائت در اقل و اکثر ارتباطی صحیح است ولی این در جایی است که شک در محصل نداشته باشیم و اگر شک در محصل باشد مجرای قاعده اشتغال است. خداوند متعال به مقتضای لا صلوه الا بطهور، طهارت را در نماز شرط کرده است. وضو محصل طهارت است حال اگر شک در محصل کنیم مجرای احتیاط است. در واقع شک داریم که آن طهارتی که شرط نماز است آیا به شستن از پایین به بالا و یا از طرف چپ با راست و بالعکس محقق می‌شود یا خیر؟ در اینجا چون در واقع شک در محصل طهارت داریم، مجرای قاعده اشتغال است و نمی‌توان به اصل البرائه تمسک نمود.

جواب مرحوم استاد خویی: نفس وضو مامور به است و آنچه مامور به آن هستیم خود وضو یعنی غسلتین و مسحتین است. این مقدار یقینا واجب است و در مازاد آن شک داریم و عند الشک در اعتبار قید زائد بر اصل غسل مثل غسل از بالا به پایین مرجع اصل برائت است. تفصیل بحث ان شاء الله در جلسه بعد خواهد آمد.

 


[1] على الأحوط. (الإمام الخميني).تحقيقاً. (الفيروزآبادي).
[2] بمعنى الابتداء من الأعلى حقيقة و كفايته في الباقي عرفاً. (الخوانساري).
logo