1403/10/10
بسم الله الرحمن الرحیم
حد وضو در افراد متعارف در فرض اختلاف مختصر بین افراد متعارف/بررسیحدّ شستن صورت در وضو/طهارت
موضوع: طهارت/ بررسی حدّ شستن صورت در وضو/ حد وضو در افراد متعارف در فرض اختلاف مختصر بین افراد متعارف
قال السید ره فی العروه: و الأنزع و الأغمّ و من خرج وجهه أو يده عن المتعارف[1] يرجع كلّ منهم إلى المتعارف، فيلاحظ أنّ اليد المتعارفة[2] في الوجه المتعارف إلى أىّ موضع تصل و أنّ الوجه المتعارف أين قصاصه، فيغسل ذلك المقدار.
در بحث امروز متعرض دو مطلب میشویم:
مطلب اول: رجوع افراد غیر متعارف به متعارف مردم در شستن صورت هنگام وضو
مقدمه: در اصول خاندهایم که مطلق با عام فرق دارد. مطلق لفظی است که به مقدمات حکمت دلالت بر شمول دارد مثل: «احل الله البیع» ولی عام بالوضع شامل افراد میشود مثل:«اکرم العلماء» یا «اکرم کل عالم» به عباره اخری شمول لفظ نسبت به افراد در عام، بالوضع است ولی در مطلق به مقدمات حکمت است. بنابراین دلالت مطلق بر شمول نسبت به همه افراد نیاز به مقدمات حکمت دارد. گاهی لفظ مطلق منصرف به بعض افراد است. منشا انصراف گاهی غلبه در وجود خارجی است و گاهی ناشی از کثرت استعمال لفظ در حصه معینهای است. اگر لفظی زیاد در حصه خاصی از مفهومش استعمال شود عند الاستعمال انصراف به همان حصه دارد. تعارف لفظ در معنای خاص گاهی منشأ برای انصراف است مثل این که مولی بگوید: «اکرم المعمم» در اینجا اگر چه برخی از افراد عادی مثل سبزواریها و بعض دیگر از مردم بلاد خراسان معمم هستند ولی معمم در عرف مردم منصرف به خصوص اهل علم است. متعارف این است که عندالذکر خصوص اهل علم اراده میشود.
ما نحن فیه از همین قبیل است. وجه در آیه شریفه :﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾ و حدی که در صحیحه زراره ذکر شده «مَا دَارَتْ عَلَيْهِ الْوُسْطَى وَ الْإِبْهَامُ» منصرف است به آنچه متعارف است. بنابراین كسى كه انزع است يعنى موى پيش سر ندارد و مقداری از جلوی سر او به صورت مو ندارد و يا کسی که اغم است يعنى بیش از متعارف مردم، روی پیشانیش مو روییده و همچنین کسی که صورت یا انگشتانش بیش از حد متعارف از صورت مردم کوچکتر یا بزرگتر است، بايد هر یک از این افراد در مقدار شستن صورت به متعارف مردم رجوع كنند. باید ملاحظه كند كسانى را كه موی سر یا صورت و یا انگشتانش متعارفاند که هنگام وضو گرفتن چه مقدار از صورت را میشویند، او هم همين مقدار را بشويد. تعارف یکی از اموری است که موجب انصراف لفظ و رفع ید از اطلاق میشود. البته برای این که یقین پیدا کند که این مقدار را شسته از باب مقدمه علمی باید مقداری بیشتر از این مقدار را بشوید تا علم به فراغ ذمه حاصل شود این امر در مورد شستن دستها هم جاری است.
بنابراین کسی که موهایش تا روی ابروهایش روئیده و تمام پیشانی او را فرا گرفته و یا بخشی از آن را گرفته است و یا به عکس، بخشی از سر او مو ندارد و مقداری عقبتر از حد متعارف، موهای سرش روییده است، چنین فردی در میزان شستن صورت هنگام وضو باید به متعارف مردم رجوع کند. احدی نگفته که چنین فردی باید از اول رستنگاه صورتش را بشوید. نمیتوان به اطلاق روایت مزبور تمسک کرد و گفت: « زیرا روایت ناظر به افراد متعارف است.
مطلب دوم: بین افراد متعارف در عرض و پهنای صورت هم بالاخره مَا دَارَتْ عَلَيْهِ الْوُسْطَى وَ الْإِبْهَامُ» قدری اختلاف است. به جهت بزرگ یا کوچک بودن انگشتان یا گردی صورت، افراد متعارف هم با هم تفاوت دارند. سوال این است که در این افراد آیا باید جهت اکثر مراعات شود یا میتوان به اقل اکتفا کرد؟ آیا کسی که قدری انگشتش از دیگری بزرگتر است میتواند به اقل متعارف مردم اکتفا کند؟
نظر مرحوم استاد خویی این است که مدار اکتفا به اقل است یعنی کسی که انگشتش به مقدار متعارف مردم است ولی از یک نفر دیگر کوتاهتر است میتواند به همان مقدار اکتفا کند و لازم نیست ملاحظه انگشت بزرگتر از خود را بکند و کسی هم که انگشتش بزرگتر است میتواند به اقل متعارف انگشت مردم اکتفا کند و لازم نیست زیادتر از آن مقدار را بشوید. لازمه مقابله جمع بالجمع در آیه شریفه: ﴿إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾[3] آن است که همه افراد مامور به شستن هستند حتی افرادی که انگشتشان قدری کوچکتر از دیگران است «البته منوط به این که خارج از حد متعارف نباشد» وضوی آنها به این مقدار شستن صحیح و مکفی است.
پس اولاً در افراد غیر متعارف نسبت به کسی که قدری انگشتش بزرگتر از دیگران است لازم نیست مازاد افراد متعارف را بشوید زیرا فرض آن است که برای دیگری این مقدار مکفی است. این فرض روشن است و چناچه گفتیم حد تعارف قرینه بر اراده متعارف از لفظ مطلق است در فرضی که شخص از نظر صورت و انگشتان متعارف است ولی در بین افراد متعارف که یکی انگشتانش نسبت به دیگری بزرگتر است مثل این که صورت یکی گرد و صورت دیگری دراز است که در بین مردم هر دو نوعش متعارف است. فرض کنید دو برادر هستند یکی از آنها انگشتش قدری بزرگتر از دیگری است و تا نزدیک گوش میرسد و دیگری کوچکتر است. خطاب در آیه شریفه انحلالی است. هر یک از آن دو برادر مکلف به وضو هستند فرض آن است که انگشتان هر دو هم به مقدار تعارف است در اینجا نظر استاد خویی این است که برادری که انگشتش بزرگتر است در حد شستن صورت میتواند به مقدار شستن برادر دیگر رجوع کند و مازاد آن را برائت جاری کند.
آری اموری که در شرع اسلام به عنوان ضابطه ذکر شده برای همگان یکسان است مثل مقدار آب وضو که برابر با یک صاع مستحب است یا مسافت شرعی که برابر هشت فرسخ یا شش میل و یا چهار هزار زراع است یا میزان آب کر... در اینها فرقی بین کوچک و بزرگ یا عالم و جاهل نیست مسافت شرعی برای همگان یکسان است چه با ماشین سفر برود یا با هواپیما...و در موارد مطلقات یا عمومات گفتیم: تعارف، قرینه بر تعیین و تشخیص مراد است ولی اگر دو فرد نسبت به تکلیف انحلالی لکل فرد فرد، هر دو متعارف باشند ولی خود متعارفین مختصری با هم در سعه و ضیق فرق داشته باشند مدار اقل سعةً است.
قال فی التنقیح: فإذا كان هذا هو حد الوجه الواجب غسله في أحدهما كان هذا هو الحد في وجه الآخر- أعني أكثرهما فصلا- لا محالة لتساويهما من حيث الوجه سعة و ضيقا، و لا يمكن ان يكون للوجه حد آخر لما عرفت، و على ذلك لا يجب على اطولهما فصلا غسل المقدار الزائد عما دارت عليه إصبعا أقلهما فصلا.[4]
نظر حضرت استاد
به نظر بنده در مورد وضو افراد متعارف الخلقة که احیاناً از نظر فاصله دو انگشت یا دو صورت با هم مختلف هستند هر کسی دست و صورتش خودش ملاک است. چنین فردی باید ملاحظه انگشت خود را بکند و ولو این که انگشت برادر او از او کوچکتر است. لازمه مقابله جمع بالجمع در آیه شریفه آن است که همه افراد مامور به شستن صورت خودشان هستند و حد صورت هر کس در افراد متعارف فاصله انگشت وسطی و ابهام خود او است. طبعا کسی که قدری انگشتش بزرگتر است باید مقداری بیشتر از برادر خود را بشوید ولی به نظر مرحوم استاد خویی اقل کفایت است و مازاد بر آن مجرای اصل برائت است.