« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی شاهرودی

1403/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 بررسی حکم نذر وضوی رافع حدث بعد از هر نماز/ بررسی حکم مسّ اسماء متبرّکه «مسّ اسماء الله و مسّ اسماء ‌انبیاء ‌و اوصیای الهی»/طهارت

موضوع: طهارت/ بررسی حکم مسّ اسماء متبرّکه «مسّ اسماء الله و مسّ اسماء ‌انبیاء ‌و اوصیای الهی»/ بررسی حکم نذر وضوی رافع حدث بعد از هر نماز

قال السید ره فی العروه: و يجب «الوضوء» أيضاً لمسّ كتابة القرآن إن وجب بالنذر و يلحق به أسماء اللّٰه[1] و صفاته الخاصّة دون أسماء الأنبياء و الأئمّة و إن كان أحوط

مرحوم حکیم مطلب زیبایی را در رابطه با حکم مسّ اسماء الله و اسماء انبیای الهی و ائمه اطهار بیان نموده است. ایشان می‌فرماید: چیزهایی که در نظر عرف قذارت و استهجان آن معلوم است مثل کثافات و نجاساتی مثل خون و بول و غائط؛ می‌توان حرمت تلوث قرآن به آنها را به دیگر اسماء متبرّکه مثل اسماء الله و اسماء انبیای الهی و کعبه مکرّمه و مشاهد مشرّفه... تسرّی داد.

ولی وجوب طهارت حدثیه را هنگام مس کتابت قرآن نمی‌توان به غیر آن سرایت داد و حکم نمود به این که در هنگام مس همه اسماء متبرّکه طهارت حدثیه واجب است به استناد این که در خصوص مس‌کتابت قرآن حکم به وضو شده است زیرا ما فلسفه احکام را نمی‌دانیم. معلوم نیست حکم مزبور در مطلق اسماء متبرّکه جاری باشد. اگر مسلمانی ظاهر بسیار تمیز و مرتبی دارد و می‌خواهد قرآنی را مس کند می‌توان به چنین کسی گفت: طبق آیه شریفه: ﴿لٰا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾ مس کتابت قرآن باید همراه با وضو باشد و بدون آن حرام است ولی همین فرد اگر خواسته باشد مس اسماء متبرّکه دیگر را بکند با توجه به این که ظاهر بدن او تمیز است و در نزد عرف هم مسّ اسماء متبرّکه مستهجن نیست؛ دلیلی بر سرایت حکم طهارت به معنای رفع الحدث از مس کتابت قرآن به غیر آن را نداریم و نمی‌توان حکم به حرمت مس مطلق اسماء متبرّکه دیگر نمود با توجه به این که مس مطلق اسماء متبرّکه بدون وضو عرفا مستهجن نیست در فرضی که ظاهر فرد تمیز است و عرفا هتک حرمت به شمار نمی‌آید با توجه یه این که طهارت ناشی از وضو امری باطنی است و در عرف عامه قابل درک و سرایت دادن به موارد دیگر نیست.[2]

بیان مرحوم استاد حلی در مساله

به استناد آیه شریفه: ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتٰابٍ مَكْنُونٍ لٰا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾[3] می‌توان حکم مزبور را به اسماء الله و اسماء انبیای الهی و ائمه و مطلق آنچه دارای احترام است؛ سرایت داد. از حرمت مس کتابت قرآن در آیه شریفه؛ کشف می‌شود که حکم مزبور به جهت کرامت و شرافت قرآن بوده است اگر اینطور باشد هر آنچه دارای شرافت و احترام است مس آن بدون وضو و طهارت حرام است اگر تعظیم قرآن منشا برای حرمت مس قرآن شده این تعظیم در اسماء انبیاء الهی و ائمه هم لازم است.

بیان استاد اشرفی

در جلسه قبل گذشت و گفتیم: این امر بستگی دارد به این که علت حرمت مس قرآن را کرامت و شرافت قرآن بدانیم اگر اینطور باشد می‌توان گفت: هر آنچه دارای شرافت و کرامت است مس آن بدون وضو حرام است لکن این امر معلوم نیست. شاید کرامت به عنوان وصف قرآن ذکر شده باشد نه علت حرمت مس قرآن؛ لذا نمی‌توان حکم مزبور را به غیر آن با این توسعه سرایت داد با توجه به این که دلیلی بر حرمت مس اسماء و صفات الله و اسماء پیامبران بالخصوص وارد نشده است.

قال السید ره فی العروه: المسألة الاولی: إذا نذر أن يتوضّأ لكلّ صلاة وضوءاً رافعاً للحدث و كان متوضّئاً يجب عليه نقضه ثمّ الوضوء، لكن في صحّة مثل هذا النذر على إطلاقه تأمّل.

امامیه نمازهای ظهر و عصر و نیز مغرب و عشاء را در یک نوبت می‌خوانند لکن در روایات وارد شده که در وقت نماز ظهر جبرئیل امین خدمت پیامبر اکرم رسید و دستور داد نماز ظهر را بخواند و بعد از مدتی در وقت فضیلت نماز عصر؛ خدمت آن حضرت رسید و دستور داد نماز عصر را بخواند و هکذا نسبت به عشائین. بنابراین نمازهای یومیّه در اصل در پنج نوبت خوانده می‌شوند با این حال ائمه به جهت توسعه بر شیعیان؛ در اول وقت نماز ظهر و در اول وقت نماز مغرب جمع بین دو نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را اجازه داده‌اند «إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاتَيْنِ إِلَّا أَنَّ هَذِهِ قَبْلَ هَذِهِ»[4] ولی وقت فضیلت به حال خود باقی است. در روایات وارد شده که رسول خدا به اصحاب خود فرمود: نمازهاى واجب همانند نهر آبی است همانطور که اگر در خانه فردی نهر آبى باشد و هر روز پنج نوبت خود را در آن شستشو كند آثار کثیفی در بدن او نمی‌ماند خواندن نمازهای پنجگانه هم فرد را از آلودگي گناهان پاک می‌کند. این تشبیه مستلزم فاصله انداختن بین صلوات است.

مرحوم صاحب عروه در این مساله می‌فرماید: اگر کسی نذر كند كه براى هر نمازی وضوی رافع حدث بگيرد، چنانچه قبل از نماز؛ وضو داشته واجب است آن را باطل كند بوسیله بول کردن یا غیر آن و دوباره وضو بگيرد تا به نذر خود عمل کرده باشد. بنابراین اگر کسی نذر وضوی رافع حدث برای هر نمازی را کرده چنانچه نماز ظهر را خوانده و وضوی او هم باقی است برای عمل به نذر باید وضوی خود را باطل کند و بعد از ایجاد حدث برای نماز عصر دوباره وضو بگیرد. مرحوم صاحب عروه در ادامه می‌فرماید: در صحت چنین نذری به نحو اطلاق تأمل است.

بقاء بر طهارت و این که در تمام احوال فرد با وضو باشد امری راجح است طبق آیه شریفه: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾ چنان که تجدید وضو یعنی وضو گرفتن بر روی وضو هم امر مستحبی دارد و دارای رجحان است طبق روایاتی که فرمود: «الوضوء علی الوضوء نور علی النور» ولی فردی که وضو دارد و می‌خواهد وضوی خود را نقض کند و دوباره وضو بگیرد رجحان چنین عملی ثابت نیست بلکه نقض طهارت ولو برای وضوی مجدد مرجوح است اگر اینطور باشد چنین نذری منعقد نمی‌شود زیرا به عکس آن بقاء بر طهارت رجحان دارد.

مرحوم حکیم در مساله صوری را تصور نموده است

تاره قید نقض کردن وضو قبل از هر نماز مقصود اصلی نذر است به نحو وحدت در مطلوب در این صورت مسلّم است که چنین نذری مرجوح و باطل است مثل کسی که نذر کرده نمازش را در حمام بخواند و مقصود اصلی او از نذر؛ وقوع نماز در حمام بوده که امر مکروه و مرجوحی است چنین نذری قطعا صحیح نیست.

و اخری قید مزبور یعنی نقض کردن وضو بخشی از نذر است مثل این که نذر کرده نمازش را در حمام بخواند ولی مقصود اصلی او از نذر مزبور هم خواندن نماز باشد و هم تعیین مکان آن در این صورت نذر مزبور صحیح است و تنها قید خواندن نماز در مکان حمام باطل است و حينئذ فإن كان النذر المتعلق بالذات و التقييد منشأ بنحو وحدة المطلوب بطل في الذات و إن كان بنحو تعدد المطلوب صح في الذات فقط.

و ثالثه مطلوب اصلی در نذر فقط نماز است و قید مزبور مرآت برای ذات عمل است در این فرض نذر رجحان دارد و صحیح واقع شده است كما لو نذر ذات الصلاة التي تكون في الحمام، بجعل الموصول معرِّفاً لتلك الذات المخصوصة.

بیان مرحوم استاد خویی

مسلّم است که در بین مستحبات افضل و غیر افضل وجود دارد و اگر کسی غیر افضل را نذر کند نذرش محقق می‌شود مثلا اگر کسی نذر کند به نجف اشرف برود و قبر شریف مسلم بن عقیل را زیارت کند چنین عملی بنفسه راجح و حسن است اگر چه صرف کردن وقت در زیارت حضرت مسلم؛ مانع زیارت امام حسین بشود.

بیان استاد اشرفی

طبق این بیان اگر کسی نذر زیارت مسلم بن عقیل را بکند نذرش صحیح است و لازم نیست اعلی مرتبه عمل را نذر کند. «فالنذر لا يعتبر في صحته سوى الرجحان في متعلقه و ان استلزم ترك أمر آخر أرجح منه.» یکی از دوستان بنده می‌گفت: من یقین دارم که اگر شب جمعه به زیارت آقا امام حسین بروم همه گناهانم بخشیده می‌شود. در ما نحن فیه که نذر وضوی رافع حدث کرده است چون در واقع چنین نذری موجب نقض طهارت و عدم بقاء طهارت می‌شود مخالف مطلوب الهی در استمرار طهارت است پس عمل مرجوحی است و نذر آن صحیح نیست.

آری اگر از قبیل قضیه حینیّه باشد یعنی اگر در حال حدث باشد وضوی جدید بگیرد مانعی ندارد. همچنین نسبت به برخی از افراد رفع حدث و وضوی مجدد مطلوب است و راجح دارد مثل کسی که دائم در حال ادرار است و پیوسته باید به دستشویی برود و اگر بین دو نماز نرود مثانه‌اش در فشار است برای چنین فردی نذر مزبور رجحان دارد.

قال السید ره فی العروه: المسألة الثانیه: وجوب الوضوء بسبب النذر أقسام: أحدها: أن ينذر أن يأتي بعمل يشترط في صحّته الوضوء كالصلاة. الثاني: أن ينذر أن يتوضّأ إذا أتى بالعمل الفلاني غير المشروط بالوضوء، مثل أن ينذر أن لا يقرأ القرآن إلّا مع الوضوء فحينئذٍ لا يجب عليه القراءة، لكن لو أراد أن يقرأ يجب عليه أن يتوضّأ. الثالث: أن ينذر أن يأتي بالعمل الكذائي مع الوضوء، كأن ينذر أن يقرأ القرآن مع الوضوء فحينئذٍ يجب الوضوء و القراءة.الرابع: أن ينذر الكون على الطهارة.الخامس: أن ينذر أن يتوضّأ من غير نظر إلى الكون على الطهارة.و جميع هذه الأقسام صحيح، لكن ربّما يستشكل في الخامس من حيث إنّ صحّته موقوفة على ثبوت الاستحباب النفسي للوضوء و هو محلّ إشكال، لكن الأقوى ذلك.

مرحوم سید فروع دیگری را مطرح نموده و می‌فرماید: وضويى كه به جهت نذر واجب مى‌شود چند صورت دارد:

     اول اين كه نذر وضو كند برای عملى كه صحت آن مشروط به وضو است مثل نماز.

     دوم این كه نذر وضو كند برای عملى كه مشروط به وضو نیست ولی کمال آن با وضو است مثل این که نذر کند هر موقع می‌خواهد قرآن بخواند با وضو باشد این هم رجحان دارد و چنین نذری منعقد می‌شود و اگر چنین نذری کند بر او قرائت قرآن واجب نيست، لكن اگر بخواهد قرآن بخواند واجب است وضو بگیرد.

     سوم این كه نذر كند عملی را همراه با وضو انجام دهد مثل این که نذر كند قرآن را با وضو بخواند که در این صورت واجب است حتما قرآن بخواند و در حال قرائت هم با وضو باشد.

     چهارم این كه نذر كند وضو بگيرد برای آن كه با طهارت باشد.

     پنجم آن كه نذر كند وضو بگيرد بدون قصد كَوْن علی الطهارة؛ یعنی بدون در نظر گرفتن طهارت معنوی حاصل از غسلات و مسحات. نذر در جميع اين اقسام صحيح است، لكن صورت پنجم محل اشکال است از این جهت که صحت آن منوط است بر ثبوت استحباب نفسى وضو که بحث آن در جلسات قبل مفصلا گذشت.

اختلاف است در این که وضو مامور به است به قصد غایت طهارت یا این که خود وضو مامور به است و می‌توان خود وضو را نیت کرد بدون قصد طهارت معنوی حاصل از آن. معمولا وضو برای یکی از غایات گرفته می‌شود مثل خوابیدن و نماز خواندن. ولی آیا نذر خود وضو بنفسه راجح است و در فرض راجح بودن آیا نذر وضو بدون در نظر گرفتن نتیجه آن که طهارت معنوی حاصل از وضو باشد صحیح است یا خیر؛ مرحوم استاد خویی در صحت چنین وضویی استناد کردند به روایاتی که امر به خود وضو یعنی مسحتین و غسلتین نموده که از آن استفاده می‌شود نفس وضو بدون در نظر گرفتن غایت آن که طهارت باشد مطلوب عند الشارع است ولو این که غایت طهارت و غایات دیگر را قصد نکرده باشد. باقی سخن ان شاء الله بعد از تعطیلات ایام فاطمیه والحمدلله و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.


[1] على الأحوط، و في العدم قوّة. (آل ياسين) على الأحوط. (الخوئي).
[2] مستمسك العروة الوثقى، ج‌2، ص: 275‌.
logo