1403/07/07
بسم الله الرحمن الرحیم
طهارت/ احکام استنجاء/ بررسی روایت نشیط بن صالح/ کیفیت تطهیر مخرج بول
موضوع: طهارت/ احکام استنجاء/ بررسی روایت نشیط بن صالح/ آیا در کیفیت تطهیر مخرج بول بین مرد و زن فرق است؟ اگر غائط از حلقه دبر تجاوز کند آیا استنجاء بالاحجار در تطهیر آن کافی است و روایات استنجاء شامل آن میشود یا تطهیر آن تنها با غسل بالماء حاصل میشود؟ آیا تطهیر مخرج غائط با سه طرف یک سنگ هم حاصل میشود یا ثلاثه احجار معتبر است؟
قال السید ره فی العروه: و في مخرج الغائط مخير بين الماء و المسح بالأحجار أو الخرق إن لم يتعد عن المخرج على وجه لا يصدق عليه الاستنجاء و إلا تعين الماء و إذا تعدى على وجه الانفصال كما إذا وقع نقطة من الغائط على فخذه من غير اتصال بالمخرج يتخير في المخرج بين الأمرين و يتعين الماء فيما وقع على الفخذ و الغسل أفضل من المسح بالأحجار و الجمع بينهما أكمل.
اللهم اشغل الظالمین بالظالمین و اجعلنا من بینهم سالمین غانمین بحق محمد و آله الطیبین الطاهرین خدایا شرّ دشمنان اسلام خصوصا اسرائیل غاصب را از سر مسلمانان جهان دفع بفرما و این غائله جنگ را به نفع مسلمانان ختم بخیر بفرما.
درس خارج فقه در واقع بررسی روایات و فهم کلام معصومین است. در سند روایت نشیط بن صالح؛ حیثم بن ابیمسروق واقع شده که توثیق نشده است همچنین مروک بن عبید قرار گرفته که برخی وی را موثق نمیدانند ولی مروک بن عبید را علی بن حسن بن فضال توثیق نموده است از این جهت مرحوم کشی از علی بن الحسین نقل نموده که «أنه شیخٌ صدوقٌ ثقةٌ» علاوه بر این قدماء که در نزد آنان کتب معتبر اصحاب و اصول اربعمئه بوده؛ به این روایت استناد نمودهاند از این امر کشف میشود که روایت مزبور در نزد آنان معتبر بوده است. بنابراین در این روایت نمیتوان خدشه سندی نمود. ضمن این که مرحوم کلینی به صورت مرسل مضمون همین روایت را با قدری تفاوت در عبارت نقل نموده است. قال ره فیالکافی: «رُوِيَ أَنَّهُ يُجْزِئُ أَنْ يَغْسِلَ بِمِثْلِهِ مِنَ الْمَاءِ إِذَا كَانَ عَلَى رَأْسِ الْحَشَفَةِ وَ غَيْرِهِ.»[1]
برخی گفتهاند این روایت کلینی در واقع همان روایت نشیط بن صالح است. برخی هم گفتهاند این روایت به جهت اختلاف در عبارت با روایت نشیط؛ روایت دیگری است. مرحوم کلینی روایت مرسل دیگری را بعد از این روایت نقل نموده است. «وَ رُوِيَ أَنَّهُ مَاءٌ لَيْسَ بِوَسَخٍ فَيَحْتَاجَ أَنْ يُدْلَكَ.»[2] برخی بر اساس این روایت گفتهاند مقصود از مرسله اول نفی دلک بوده است. برخی از روایت نشیط بن صالح استفاده نمودهاند که مراد از «مِثْلَا مَا عَلَى الْحَشَفَةِ» ذکر اقل مقدار غسل است و این که در تطهیر مخرج بول نیازی به مالیدن محل نیست.
برخی از فقها عبارت «مِثْلَا مَا عَلَى الْحَشَفَةِ مِنَ الْبَلَلِ» را کنایه از لزوم غسلتین دانستهاند در مقابل جمعی دیگر از فقها از همین روایت استفاده کفایت غسل واحد نمودهاند از این جهت که امام در جواب سوال راوی از کیفیت تطهیر مخرج بول؛ فرمود: به مقدار دو برابر رطوبت حشفه روی آن آب بریزد. رطوبت حشفه اگر به مقدار یک قطره هم باشد نهایتا دو قطره میشود و با دو قطره ریختن آب؛ غسلِ مرتین صادق نیست بلکه نهایتاً غسل مرّه صادق است. طبق این برداشت اگر دو برابر قطره بول آب ریخته شود کافی در حصول طهارت است.
مرحوم استاد خویی در دلالت این روایت اشکال کرده و میفرماید: اگر هم دو برابر بلل؛ کنایه از دو قطره آب باشد باز هم نمیتواند مطهر باشد زیرا اگر دو قطره آب را با یک قطره بول مخلوط کنیم نهایتا تبدیل به آب مضاف میشود و نمیتواند مطهر باشد چنان که اگر دو مقابل آبِ پرتقال؛ آب مطلق روی آن بریزیم؛ آب مطلق تبدیل به آب مضاف میشود. لکن این اشکال مرحوم استاد خویی قابل جواب است زیرا تبدیل دو قطره آب مطلق به مضاف در صورتی است که دو قطره آب در یک قطره بول ریخته شود و سپس در آن حل شود ولی اگر قطره اول آب؛ روی بول ریخته شود و موجب زوال بول از محل شود و بعد قطره دوم روی آن ریخته شود دیگر آب با بول ممزوج نمیشود تا تبدیل به مضاف شود لذا طهارت حاصل میشود. از طرفی بول مثل غائط و خون نیست که دارای جرم باشد و تطهیر آن نیاز به مالیدن «دلک» داشته باشد لذا در تطهیر بول در روایات امر به صب الماء یعنی ریختن آب بر مخرج بول شده است. «صُبَّ عَلَيْهِ الْمَاءَ مَرَّتَيْنِ.»[3] با این بیان با دو قطره ریختن آب؛ طهارت حاصل میشود این در صورتی است که عبارت «مِثْلَا مَا عَلَى الْحَشَفَةِ مِنَ الْبَلَلِ» را حمل بر قطره کنیم. طبق این بیان؛ امامدر مقام بیان کمترین مقدار آب در تطهیر مخرج بول بوده است.
اما در روایت مرسلی که از مرحوم کلینی نقل شده و عبارت «أَنَّهُ يُجْزِئُ أَنْ يَغْسِلَ بِمِثْلِهِ مِنَ الْمَاءِ» در آن آمده است. ضمیر بمثله اگر به بول برگردد معنی این است که برای تطهیر مخرج بول به مقداری که بول کرده «مجموع بول» روی آن آب بریزد این مقدار آب از اظهر مصادیق غسل است و بلا شک طهارت حاصل میشود طبق این معنی اشکال عدم صدق غسل هم وارد نیست.
مرحوم استاد خویی عبارت «أَنْ يَغْسِلَ بِمِثْلِهِ مِنَ الْمَاءِ» را کنایه از این دانسته که در تطهیر مخرج بول دلک و فشردن لازم نیست شاهد بر این برداشت روایت سومی است که مرحوم کلینی نقل نموده است: «رُوِيَ أَنَّهُ مَاءٌ لَيْسَ بِوَسَخٍ فَيَحْتَاجَ أَنْ يُدْلَكَ.» زیرا بول مثل غائط و خون حالت وسخ و چربی ندارد که برای از بین بردن جرم آن؛ نیاز به مالیدن محل باشد.
حاصل مطلب این که از مجموع این روایات میتوان استفاده کرد که بعد از بول اگر دو قطره آب بر روی مخرج بول بریزد به طوری که مخلوط و ممزوج با بول نشود به این صورت که با قطره اول؛ بول زائل شود و با قطره دوم محل تطهیر شود؛ همین مقدار کافی است و این روایت حد اقل آبی را که در تطهیر مخرج بول لازم است؛ بیان نموده است. ولی بهتر عمل بر طبق مرسله دوم است که در آن تعبیر به «مثله» شده است زیرا اگر به مقدار بولی که خارج شده آب بریزد غسل یقیناً صادق است و اشکالی هم که در روایت نشیط وارد شده که با ریختن دو قطره آب؛ غسل صادق نیست؛ وارد نمیشود.
برخی از فقها عبارت «يَتَنَاوَلُ كُوزاً صَغِيراً» را در روايت داود صرمي حمل بر غسلتین نمودهاند. برخی هم از آن کفایت مره را استفاده نمودهاند ولی به هر حال ملتزم شدن به این که دو قطره آب ریختن کافی در تطهیر متنجس به بول است قدری مشکل است با توجه به این که طبق نظر برخی از فقها صدق غسل نمیکند پس روایت نشیط اگر چه مورد تمسک قدماء قرار گرفته ولی به ظاهر آن نمیتوان تمسک نمود و مجبوریم از ظاهر آن که کفایت دو قطره باشد صرف نظر کنیم و بگوییم باید به مقداری آب بریزد که غسل صادق باشد با توجه به روایاتی که در تطهیر مخرج بول حکم به غسل نموده و غسل با چند قطره ریختن آب عرفاً محقق نمیشود. اما متن روایت داود صرمي:
وَ عَنِ الْمُفِيدِ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ وَ عَبْدِ اللَّهِ ابْنَيْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ دَاوُدَ الصَّرْمِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ الثَّالِثَغَيْرَ مَرَّةٍ يَبُولُ وَ يَتَنَاوَلُ كُوزاً صَغِيراً وَ يَصُبُّ الْمَاءَ عَلَيْهِ مِنْ سَاعَتِهِ.[4]
مطلب بعدی این که در تطهیر مخرج بول آیا بین زن و مرد فرق است یا خیر؟ مرحوم استاد خویی که در تطهیر مخرج بول دوبار شستن را معتبر دانسته بین زن و مرد فرقی نگذاشته و به اطلاق غسلتین در روایات تمسک نموده است. ایشان به قائلین به کفایت مرّه؛ اشکال کرده که باید بین مرد و زن قائل به تفصیل شوند زیرا عمده دلیل بر کفایت مره موثقة يونس بن يعقوب «يَغْسِلُ ذَكَرَهُ وَ يُذْهِبُ الْغَائِطَ»[5] و صحیحه علی بن یقطین «يَغْسِلُ ذَكَرَهُ وَ لَا يُعِيدُ الْوُضُوءَ.» [6] و روایاتی است که در آن تعبیر به «یغسل ذکره» شده است. این روایات تنها شامل مردها میشود. مردها چون آلت دارند معمولا بول تنها به خود حشفه اصابت میکند نه اطراف آن. برخلاف زنها که بول آنها از سوراخ جلوی قُبُل خارج میشود و هنگام خروج؛ به اطراف آن و حتی گاهی به مقعد هم سرایت میکند اگر اینطور باشد داخل در روایاتی است که حکم به غسلتین نموده است نه روایاتی که به نحو مطلق حکم به کفایت مطلق غسل نموده و مشهور از آن استفاده غسل مرّه را نمودهاند زیرا مورد این روایات به قرینه«يَغْسِلُ» بول مردها است.
اشکالی که در این برداشت استاد خویی هست این که اگر بول زنها همیشه به مخرج غائط سرایت کند تطهیر مخرج غائط با حجر کافی نخواهد بود زیرا هنگام خروج غائط معمولاً بول هم به همراه آن خارج میشود و اگر بول زنها به محل غائط اصابت کرده باشد دیگر احجار ثلاثه نمیتواند مطهر باشد و باید علاوه بر احجار ثلاثه با آب هم محل تطهیر شود زیرا بول تنها با آب تطهیر میشود. این در حالی است که در روایات؛ تطهیر مخرج غائط زنان با احجار ثلاثه جائز شمرده شده است. از این امر استفاده میشود که تفصیل بین مرد و زن در تطهیر بالاحجار صحیح نیست. اگر چه در تطهیر مخرج غائط از جهت دیگری تفصیل داده و گفتیم: اگر غائط به مقدار متعارف به اطراف حلقه دبر سرایت کند تطهیر محل بوسیله مسح بالاحجار و امثال آن حاصل میشود ولی اگر غائط به رانها یا الیتین اصابت کرده باشد روایات استنجاء منصرف از آن است زیرا تطهیر به احجار ثلاثه؛ اختصاص به محل نجو دارد و محل نجو تنها به حلقه اطراف مخرج اطلاق میشود طبعا احجار در تطهیر مازاد بر آن کفایت نمیکند و مازاد بر آن تنها با آب تطهیر میشود. اگر قدری از حلقه دبر تجاوز کند که متعارف است برخی معتقدند روایات استنجاء شامل این صورت هم نمیشود و ثلاثه احجار تنها مطهر اطراف خود حلقه است لکن چنانکه در بحث دیروز هم گذشت تطهیر این مقدار با احجار ثلاثه محقق میشود. مویّد این برداشت روایاتی است که از ائمّه متاخر نقل شده و در آنها حکم به کفایت احجار در تطهیر مخرج غائط شده است به بیانی که در بحث دیروز گذشت.