1404/02/23
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدّمات حکمت «18»/فصل دوم /مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن
موضوع: مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن/فصل دوم /مقدّمات حکمت «18»
لا يقال: كيف يكون ذلك[1] ؟ و قد تقدّم أنّ التقييد لا يوجب التجوّز في المطلق أصلاً.
فإنّه يقال: -مضافاً إلى أنّه[2] إنّما قيل لعدم استلزامه[3] له[4] ، لا عدمِ إمكانه[5] ؛ فإنّ استعمال المطلق في المقيّد بمكانٍ من الإمكان- إنّ كثرة إرادة المقيّد لدى إطلاق المطلق و لو بدالٍّ آخر ربما تبلغ بمثابة توجب له مزيّةَ أُنسٍ -كما في المجاز المشهور- أو تعيّناً و اختصاصاً به -كما في المنقول بالغلبة-، فافهم.
بیان سوال و جواب
مصنّف در پایان، سوالی را مطرح مینمایند و در جهت تکمیل مباحث مذکور در صدد پاسخ از آن برمیآیند و آن این که در گذشته بیان شد که در صورت تقیید، لفظ مطلق در معنای مقیّد استعمال نشده است و استعمال مجازی را در پی ندارد، بلکه از باب تعدّد دالّ و مدلول بوده و لفظ مطلق در معنای موضوعله خود به کار گرفته میشود کما این که لفظ دالّ بر قید نیز در معنای خود استعمال میشود و نهایتاً از باب جمع بین لفظ مطلق و لفظ مقیّد، مراد جدّی متکلّم به معنای مقیّد و فرد برخوردار از ویژگی خاصّ تعلّق میگیرد؛ با توجّه به این مطلب، در ما نحن فیه این سوال مطرح میگردد که چگونه کثرت اراده مقیّد از لفظ مطلق باعث وضع جدید و نقل خواهد شد، حال این که وضع جدید و حصول وضع تعیّنی متوقّف بر استعمال لفظ مطلق در معنای مقیّد میباشد؟
قوله: «فإنّه يقال: -مضافاً إلى أنّه إنّما قيل لعدم استلزامه له، لا عدمِ إمكانه؛ فإنّ استعمال المطلق...».
محقّق خراسانی در پاسخ میفرمایند:
اولاً این که گفته شد، اراده معنای مقیّد از لفظ مطلق، باعث استعمال لفظ مطلق در معنای مقیّد نمیشود تا این که استعمال مجازی را در پی داشته باشد، یک بحث وقوعی و مربوط به مقام استعمال بوده و لازمه آن این است که چنین استعمالی در خارج رخ نداده است، نه این که امکان استعمال لفظ مطلق در معنای مقیّد وجود ندارد، لذا همان طور که در گذشته بیان شد اگر لفظ مطلق در معنای مقیّد به کار گرفته شود، قطعاً استعمال مجازی بوده و بر اثر کثرت این استعمال، مجاز مشهور یا وضع تعیّنی حاصل میگردد. به عبارتی اگر در موردی لفظ مطلق وضع تعیّنی در فرد منصرفإلیه پیدا نماید، میتوان گفت این لفظ مطلق در معنای مقیّد به صورت مجازی به کار گرفته شده است و سپس بر اثر کثرت استعمال به حدّ وضع تعیّنی رسیده است و این منافاتی با آن ندارد که گفته شود اراده مقیّد از لفظ مطلق از باب تعدّد دالّ و مدلول بوده و ربطی به استعمال لفظ مطلق در معنای مقیّد ندارد.
و ثانیاً اگر چه وضع جدید و همچنین حصول مجاز مشهور به صورت طبیعی متوقّف بر استعمال لفظ مطلق در معنای مقیّد میباشد ولکن ممکن است در بعضی از موارد با این که لفظ مطلق در معنای خود استعمال شده و از باب تعدّد دالّ و مدلول، اراده مقیّد از آن میشود ولکن این اراده مقیّد از لفظ مطلق به اندازهای باشد که باعث حصول انس ذهنی شدید بین لفظ مطلق و فرد مقیّد شود به گونهای که با شنیدن لفظ مطلق، معنای مقیّد در ذهن حاضر شود، مانند مصادیق مجاز مشهور و یا این انس ذهنی به حدّی از قوّت برخوردار باشد که باعث حصول وضع تعیّنی گردد مانند موارد منقول بالغلبة.
به عبارت دیگر برای حصول وضع و ایجاد ارتباط بین لفظ و معنا دو شیوه و روش وجود دارد؛ یکی استعمال لفظ در معنا و دیگری اراده آن معنا از لفظ و در ما نحن فیه حصول وضع تعیّنی به صورت نقل یا اشتراک، از نوع دوم میباشد که متوقّف بر استعمال لفظ مطلق در معنای مقیّد نمیباشد؛ به این صورت که لفظ مطلق با قرینه و از باب تعدّد دالّ و مدلول، به صورت کثیر در جهت فهماندن معنای مقیّد به کار گرفته میشود و این کثرت به حدّی است که با شنیدن لفظ مطلق، معنای مقیّد در ذهن حاضر گردیده و معنای مطلق مهجور میگردد.