1404/02/07
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدّمات حکمت «7»/فصل دوم /مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن
موضوع: مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن/فصل دوم /مقدّمات حکمت «7»
بحث و نزاع در مورد این است که آیا برای حمل لفظ مطلق بر اطلاق و اثبات شیوع و سریان، وجود قدر متیقّن در خارج یا وجود قدر متیقّن در مقام تخاطب مانعیّت داشته و با وجود قدر متیقّن، اثبات ظهور تصدیقی کلام بدون قید متکلّم در اراده طبیعت مطلقه، صحیح نمیباشد و ظهور در قدر متیقّن دارد یا این که قدر متیقّن مانعیّت نداشته و با وجود قدر متیقّن، اثبات ظهور تصدیقی کلام بدون قید متکلّم در اراده طبیعت مطلقه، صحیح میباشد و یا این که قدر متیقّن در مقام تخاطب مانعیّت دارد ولی قدر متیقّن در خارج و در مقام امتثال مانعیّت ندارد؟
علمای علم اصول قدر متیقّن خارجی و مربوط به مقام امتثال را مانع از اطلاق و ظهور تصدیقی کلام بدون قید متکلّم در اراده طبیعت مطلقه نمیدانند؛ زیرا اولاً قدر متیقّن خارجی هیچ ارتباطی به متکلّم، مخاطب و مقام سخن ندارد تا احتمال تقیید کلام به واسطه آن داده شود و ثانیاً هیچ کلام مطلقی وجود ندارد، مگر آن که چنین قدر متیقّنی در مورد آن فرض میشود و لذا اگر قرار باشد چنین قدر متیقّنی مانع از ظهور اطلاقی کلام گردد، نباید هیچ ظهور اطلاقیای منعقد گردد؛ اما در مورد مانعیّت و عدم مانعیّت قدر متیقّن در مقام تخاطب اختلاف شده است و همان طور که بیان شد بعضی از علما مانند مصنّف در ما نحن فیه، محقّق عراقی در نهایة الأفکار و محقّق حائری در درر الفوائد، وجود قدر متیقّن در مقام تخاطب را مانع از اطلاق و ظهور تصدیقی کلام بدون قید متکلّم در اراده طبیعت مطلقه و مانع از ارسال و شیوع میدانند و با وجود چنین قدر متیقّنی، مخاطب حقّ اطلاقگیری و حمل کلام متکلّم بر ارسال و شیوع را ندارد ولی در مقابل، بعضی از علما مانند محقّق نائینی در فوائد الأصول و أجود التقریرات، محقّق خویی در محاضرات، محقّق بروجردی در لمحات الأصول و نهایة الأصول و حضرت امام در مناهج الأصول، وجود قدر متیقّن در مقام تخاطب را مانع از اطلاق و ظهور تصدیقی کلام بدون قید متکلّم در اراده طبیعت مطلقه و مانع از ارسال و شیوع نمیدانند.
محقّق نائینی میفرمایند:
«(و أمّا) ما جعله المحقق صاحب الكفاية قده من المقدّمات و هو أن لا يكون هناك قدر متيقّن في مقام التخاطب و إن كان هناك قدر متيقّن من الخارج (فالحقّ) أنّه ليس من المقدّمات و إنّ وجود القدر المتيقّن مطلقاً لا يضرّ بالتمسّك بالإطلاق». [1]
ایشان در ادامه در صدد توضیح برآمده و میفرمایند همان طور که بیان شد، منظور از در مقام بیان بودن متکلّم، آن است که متکلّم در مقام بیان تمام موضوع مراد خود باشد و در صورتی که متکلّم در مقام بیان تمام موضوع مراد خود باشد، باید کلامش را مطابق با مراد خود ذکر نماید، لذا اگر مراد او مطلق است، باید کلام خود را مطلق ذکر نماید و اگر مقیّد است، باید با ذکر قرینه متّصله یا منفصله، مخاطب را به اراده فرد مقیّد آگاه نماید و صرف وجود قدر متیقّن کفایت نمیکند.
و اگر کسی بگوید وجود قدر متیقّن در مقام تخاطب، قرینه بر تقیید است و لذا نیازی به آوردن قرینه لفظیّه نبوده است؛ در پاسخ گفته میشود وجود قدر متیقّن نهایتاً دلالت بر این دارد که آن فرد نیز داخل در موضوع میباشد ولکن دلالت بر این ندارد که آن فرد، تنها فردی است که متکلّم اراده نموده است. به عبارتی قدر متیقّن در مقام تخاطب، نهایتاً چیزی را که دلالت دارد، دخول یقینی آن فرد در موضوع حکم میباشد، نه اختصاص موضوع به خصوص آن فرد؛ مضاف بر این که اگر قدر متیقّن در مقام تخاطب، مانعیّت داشته باشد، قدر متیقّن در خارج نیز باید مانعیّت داشته باشد و لازمه آن این است که در ادلّه شرعیّه، یا موردی پیدا نشود که بتوان به اطلاق آن تمسّک کرد یا بسیار اندک خواهد بود و هذا من ما لمیلتزم به أحد.