« فهرست دروس
درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی
کفایه

1404/02/06

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدّمات حکمت «6»/فصل دوم /مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن

 

موضوع: مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن/فصل دوم /مقدّمات حکمت «6»

 

مقدّمه سوم: انتفاء قدر متیقّن در مقام تخاطب

قبل از ورود در اصل بحث و توضیح این مقدّمه لازم است نکته‌ای ذکر گردد و آن این‌که قدر متیقّن بر دو قسم می‌باشد: یکی قدر متیقّن خارجی و مربوط به مقام امتثال و دیگری قدر متیقّن در مقام تخاطب و مربوط به مقام جعل و صدور حکم و دستور.

مراد از قدرمتیقّن خارجی، همان اکمل افراد و ابرز افراد یک موضوع است که از طریق قرآئن خارجیّه مانند تناسب بین حکم و موضوع، بدون این‌که خطاب، دلالتی بر آن داشته باشد، برای مخاطب روشن می‌گردد و مخاطب یقین پیدا می‌کند که این فرد از افراد موضوع داخل در دلیل و مورد لحاظ متکلّم می‌باشد؛ مثلاً متکلّم می‌گوید: «اطلبوا العلم» و مخاطب از باب تناسب حکم و موضوع یعنی وجوب طلب علم و این‌که علم فقه و یادگیری تکالیف، افضل علوم است و متکلّم شارع مقدّس است، علم فقه را به صورت یقینی داخل در موضوع دلیل مذکور و مطلوب متکلّم قرار می‌دهد و مانند این‌که مولا به قوم خود بگوید: «برای جنگ با دشمن آماده شوید» و قطعاً جوانان آن قوم داخل در حکم مذکور بوده و مورد لحاظ مولا می‌باشند.

مراد از قدر متیقّن در مقام تخاطب این است که فردی از افراد موضوع، به لحاظ جایگاه سخن و مقام تخاطب، به صورت یقینی داخل در موضوع حکم لحاظ شده و قطعاً مورد اراده متکلّم می‌باشد؛ مثلاً بحث و سخن در مورد عظمت فقها و جایگاه رفیع آنها بوده و مولا بگوید: «اکرم العلماء» و مخاطب به لحاظ مقام تخاطب و مسأله مورد بحث، عالم علم فقه را به صورت یقینی داخل در موضوع دلیل مذکور و مطلوب متکلّم قرار می‌دهد.

 

logo