« فهرست دروس
درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی
کفایه

1404/01/23

بسم الله الرحمن الرحیم

تعریف مطلق و بیان مصادیق آن «13»/فصل اول /مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن

 

موضوع: مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن/فصل اول /تعریف مطلق و بیان مصادیق آن «13»

 

فالظاهر: أنّ «اللام» مطلقاً تكون للتزيين، كما في «الحسن» و «الحسين». و استفادة الخصوصيّات إنّما تكون بالقرائن الّتي لابدّ منها[1] لتعيينها[2] على كلّ حال و لو قيل بإفادة «اللام» للإشارة إلى المعنى. و مع الدلالة عليه بتلك الخصوصيّات لا حاجة إلى تلك الإشارة لو لم تكن مخلّة، و قد عرفت إخلالها[3] ، فتأمّل جيّداً.

قوله: «و استفادة الخصوصيّات إنّما تكون بالقرائن الّتي لابدّ منها لتعيينها على كلّ حال و لو قيل...».

و اما احتمال دوم یعنی احتمال اشتراک معنوی نیز مورد پذیرش مصنّف واقع نگردیده و می‌فرمایند:

«و استفادة الخصوصيّات إنّما تكون بالقرائن الّتي لابدّ منها لتعيينها على كلّ حال و لو قيل بإفادة «اللام» للإشارة إلى المعنى. و مع الدلالة عليه بتلك الخصوصيّات لا حاجة إلى تلك الإشارة لو لم تكن مخلّة، و قد عرفت إخلالها ، فتأمّل جيّداً»؛

یعنی لفظ «ال» بنا بر اشتراک معنوی و وضع آن برای معنای جامع مثل تعیّن و تشخّص، به تنهایی و بدون قرائن، مفید خصوصیّتی از خصوصیّات مذکور نمی‌باشد و با وجود دلالت قرائن بر خصوصیّات مذکور، نیازی به وضع «ال» برای دلالت بر خصوصیّات مذکور نبوده و وضع آن لغو خواهد بود.

مضاف بر این که دلالت «ال» بر خصوصیّات مذکور و وضع آن برای تعیین و تشخیص، لازمه‌اش این است که «ال» جنس، دلالت بر تعیّن و تشخّص ذهنی مدخول خود داشته باشد و در نتیجه تالی فاسدهای مذکور را در پی داشته باشد.

قوله: «فالظاهر: أنّ «اللام» مطلقاً تكون للتزيين، كما في «الحسن» و «الحسين»».

از مجموع بیانات فوق روشن می‌گردد که مصنّف قائل به احتمال چهارم بوده و می‌فرمایند «ال» در تمام موارد مذکور، دلالت بر خصوصیّتی از خصوصیّات مانند جنس و استغراق نداشته و این خصوصیّت از قرائن مقامیّه فهمیده می‌شود و «ال» نهایتاً مانند «ال» در الفاظ علمِ شخص مانند «الحسن» و «الحسین» مفید تزئین می‌باشد.

فائدة:

نظریّه مصنّف از جانب بسیاری از علما مورد پذیرش واقع نگردیده و نقدهای مختلفی بر آن وارد نموده‌اند؛ مثلاً مرحوم محقّق خویی بعد از تحلیل بیان مصنّف در چهار محور مختلف در مقام نقد آن می‌فرمایند مناقشات مذکور نسبت به نظریّه مشهور در صورتی وارد است که مطابق بیان آنها، تعیّن و تشخّص، جزء معنای موضوع له و قید برای آن قرار گرفته باشد، در حالی که این گونه نبوده و نهایتاً اشاره به معنای مورد اراده متکلّم از مدخول دارد.[4]

ایشان می‌فرمایند:

«و بكلمة أخرى أنّ ما دلّت عليه كلمة (اللام) من التعريف و الإشارة فهو غير مأخوذ في المعنى الموضوع له لمدخولها لا جزءً و لا شرطاً، و لذا لا تختلف معنى المفرد المعرّف باللام عمّا إذا كان مجرداً عنها فشأنها الإشارة إلى معنى مدخولها. فان كان جنساً فهي تشير إليه، و إن كان استغراقاً فهي تشير إليه و هكذا».[5]

 


[1] أي: من القرائن.
[2] أي: تعیین الخصوصیّات.
[3] أي:‌إخلال الإشارة إلی المعنی.
logo