« فهرست دروس
درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی
کفایه

1403/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

خطابات شفاهیّه «6»/فصل هفتم /مقصد چهارم: عامّ و خاصّ

 

موضوع: مقصد چهارم: عامّ و خاصّ/فصل هفتم /خطابات شفاهیّه «6»

 

نعم، لا يبعد دعوى الظهور -انصرافاً[1] - في الخطاب الحقيقيّ، كما هو[2] الحال في حروف الاستفهام و الترجّي و التمنّي و غيرها، على ما حقّقناه في بعض المباحث السابقة من كونها[3] موضوعةً للإيقاعيّ منها[4] بدواع مختلفة، مع ظهورها[5] في الواقعيّ منها[6] انصرافاً إذا لم‌يكن هناك[7] ما يمنع عنه[8] ، كما يمكن دعوى‌ وجوده[9] غالباً في كلام الشارع؛ ضرورة[10] وضوح عدم اختصاص الحكم في مثل: «يا أيّها الناس اتّقوا» و «يا أيّها المؤمنون» بمن حضر مجلسَ الخطاب، بلا شبهة و لا ارتياب.

قوله: «نعم، لا يبعد...».

بیان شد ادوات خطاب مانند ادات ندا برای خطاب انشائی و ایقاعی و ایجاد خطاب وضع شده‌اند لذا می‌توانند در مقام‌های مختلف و به انگیزه‌های مختلف به کار گرفته شوند کما این که در گذشته بیان شد ادات استفهام، ادات ترجّی، ادات تمنّی و ادات تنبیه برای ایجاد استفهام، اظهار ترجّی، اظهار تمنّی و احداث تنبیه وضع شده‌اند ولکن متکلّم می‌تواند آنها را به انگیزه‌های مختلف به کار گیرد مثلاً می‌تواند غرض متکلّم از به کارگیری ادات استفهام، انکار، تقریر، ابطال و یا اظهار تعجّب باشد کما این که می‌تواند غرض او استفهام حقیقی و طلب فهم باشد؛ در ما نحن فیه نیز به همین صورت بوده و متکلّم می‌تواند به انگیزه‌های مختلف انشاء خطاب نماید، مثلاً می‌تواند غرض او از انشا و ایجاد خطاب، ایجاد آمادگی و حسّ مسئولیّت‌پذیری در وجود مخاطبین باشد، یا غرض او از انشاء خطاب این باشد که قانون واحد را جعل نماید تا در طول تاریخ بر مکلّفین ثابت گردد و نیازی به جعل‌های متعدّد در طول تاریخ نباشد کما این که می‌تواند غرض او از انشاء خطاب و ایجاد آن، طلب حقیقی و بعث و زجر مکلّفین در حال حاضر باشد که در این صورت اختصاص به افرادی پیدا می‌کند که قابلیّت بعث و زجر را دارا می‌باشند، یعنی حاضرین در مجلس خطاب و قطعاً در این فرض شامل معدومین و غائبین نمی‌شود.

مصنّف در ادامه می‌فرمایند بعید نیست که انشاء خطاب و ایجاد آن، بر اثر کثرت استعمال آن در جهت طلب حقیقی، ظهور در خطاب حقیقی داشته باشد و انصراف به آن پیدا نماید کما این که در موارد دیگر مانند استفهام نیز به همین صورت بوده و غالباً ظهور در استفهام حقیقی و طلب فهم حقیقی دارد.

البته این انصراف و ظهور در صورتی محقّق گردیده و قابل تمسّک می‌باشد که مانع و قرینه‌ی بر خلافی وجود نداشته باشد لذا در ما نحن فیه یعنی خطابات شارع مقدّس چون ما از خارج می‌دانیم که این احکام را برای همه مکلّفین در طول حیات بشری صادر نموده است و اختصاصی به موجودین و حاضرین در مجلس خطاب ندارند، این انصراف و ظهور منعقد نگردیده و خطابات مذکور، ظهور در طلب حقیقی نخواهند داشت تا اختصاص به موجودین و حاضرین در مجلس خطاب پیدا نمایند، بلکه هم شامل موجودین و حاضرین می‌شوند و هم شامل معدومین و غائبین.

فائدة:

به این بیان مصنّف ایراد شده است که قرینه و مانع مذکور برای رفع ید از انصراف و ظهور مذکور و در نتیجه اثبات تعمیم خطاب نسبت به حاضرین، غائبین و معدومین صحیح نمی‌باشد؛ چون لازمه ثبوت احکام و تکالیف برای همه مردم در طول حیات بشری، تعمیم خطاب نمی‌باشد، بلکه می‌تواند این احکام و تکالیف در حقّ غائبین و معدومین به قاعده اشتراک و اجماع ثابت گردد.

 


[1] مفعول له، علّت برای «ظهور».
[2] أي: الظهور الإنصرافيّ.
[3] أي: من کون الحروف.
[4] أي: من الاستفهام و...
[5] أي: ظهور الحروف.
[6] أي: من الاستفهام و...
[7] یعنی: در مقام استعمال.
[8] أي: عن الانصراف.
[9] أي: وجود المانع.
[10] مفعول له برای «وجوده».
logo