1403/06/26
بسم الله الرحمن الرحیم
تعریف عام و اقسام آن«1»/فصل اول /مقصد چهارم: عام و خاص
موضوع: مقصد چهارم: عام و خاص/فصل اول /تعریف عام و اقسام آن«1»
المقصد الرابع: في العامّ و الخاصّ
فصل [تعریف العامّ و أقسامه]
قد عُرِّف العامّ بتعاريفَ، و قد وقع من الأعلام فيها النقض -بعدم الاطّراد تارةً ، و الانعكاسِ اُخرى - بما لا يليقُ بالمقام؛ فإنّها تعاريفٌ لفظيّة تقع في جواب السؤال عنه بــ«ما» الشارحة، لا واقعةٌ في جواب السؤال عنه بــ«ما» الحقيقيّة. كيف؟
مقصد چهارم: عامّ و خاصّ
مقصد چهارم از مقاصد هشتگانه کتاب کفایة الأصول در مورد عامّ و خاصّ میباشد. مباحث این مقصد در قالب سیزده فصل پیگیری میشود.
فصل اول: تعریف عامّ و اقسام آن
<قد عرّف العامّ بتعاريف...>
«عامّ» در لغت به معنای آن چیزی است که دلالت بر شمول و گستردگی دارد لذا ابن منظور در لسان العرب میگوید: «عَمَّهُم الأمرُ یَعُمُّهم عُموماً أي: شَمِلَهم»[1] و طریحی در مجمع البحرین میگوید: «عَمَّ الشیءُ یَعُمُّ عُموماً من باب قَعَدَ: شَمِلَ»[2] .
«خاصّ» در لغت به معنای آن چیزی است که دلالت بر عدم شمول و عدم گستردگی دارد لذا ابن منظور در لسان العرب میگوید: «الخاصّة: خلاف العامّة»[3] و صاحب مجمع البحرین میگوید: «خَصَّهُ بالشيء خُصوصاً من باب قَعَدَ و خُصَّ الشيءُ: خلاف عمّ»[4] .
در مورد تعریف لغوی «عامّ» و «خاصّ» اختلافی وجود ندارد ولی در مورد تعریف اصطلاحی «عامّ» در بین علمای علم اصول اختلاف وجود دارد و در این زمینه تعاریف مختلفی ارائه دادهاند و در صدد نقد و بررسی تعاریف دیگران برآمدهاند.
ابوالحسین بصری در مقام تعریف کلام عامّ میگوید: «هو کلام مستغرِق لجمیع ما یَصلُح له»[5] ؛ کلام عامّ، کلامی است که در برگیرنده تمام آنچه باشد که این کلام، صلاحیّت آن را دارد.
شیخ طوسی میفرمایند: «اعلم أنّ معنی قولنا في اللفظ (أنّه عامّ)، یفید أنّه یَستغرِق جمیعَ ما یَصلُح له»[6] .
محقّق خویی در تعریف «عامّ» میفرمایند: «فسّروه بما دلّ علی شمول الحکم لجمیع افراد مدخوله»[7] .
محقّق بروجردی میفرمایند: «العامّ عبارة عن مفهوم واحد یُجعَل مرآةً و وجهاً لکثراته و أفراده»[8] .
مرحوم شهید صدر در این زمینه میفرمایند: «فالصحیح أن یقال في تعریف العموم: إنّه عبارة عن استیعاب مفهوم وضعاً لأفراد مفهوم آخر سواء کان الاستیعاب ذاتیّاً في المفهوم المستوعِب أو بدالّ ثالث»[9] .
محقّق خراسانی اکثر این تعاریف را تعریف لفظی و شرح الاسمی دانسته و مطرح کردن آنها و همچنین نقد و بررسی آنها، به جامع نبودن یا مانع نبودن را شایسته این مبحث نمیدانند زیرا تعریف «عامّ» در واقع از مبادی تصوریّه علم اصول است و از محلّ بحث در ما نحن فیه خارج میباشد چون غرض اصولی در ما نحن فیه تهیّه و تدارک یک قاعده و مسأله اصولی برای بکارگیری در مقام استنباط احکام شرعی میباشد.