« فهرست دروس
درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی
کتاب الدیات

1404/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

مسأله هجدهم: دیه افضاء «14»/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /کتاب الديات

 

موضوع: کتاب الديات/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /مسأله هجدهم: دیه افضاء «14»

 

ظاهرا وجه اشکال در نظر مرحوم علّامه وجهی است که مرحوم ابن ادریس در سرائر در قالب سؤال مطرح می‌نمایند و آن این‌که: «إن سأل سائل فقال: أری في معظم کتبکم مسألة ظاهرها متضادّ متناف و هی مَن وطأ زوجته و لها دون تسع سنین، حرّمت علیه أبدا و فرّق بینهما بغیر خلاف بینکم في ذلک، هذا في أبواب النکاح من تصانیف أصحابکم ثمّ في أبواب الطلاق و أقسامه یذکر هؤلاء أصحابُ الکتب و التصانیف من أصحابکم بغیر خلاف بینهم أقسام الطلاق: و مَن تجب علیها عدّة و مَن لا تجب فیقولون: مَن دخل بإمرأته و لها دون تسع سنین و أراد طلاقها، فلیطلّقها علی کلّ حال و لیس له علیها بعد طلاقه لها عدّة و إن کانت مدخولا بها علی الأظهر من أقوال أصحابنا، و قد قلتم: انّ مَن دخل بزوجته و لها دون تسع سنین، لا تحلّ له أبدا و حرّمت علیه أبدا و یفرّق بینهما فإذا کان قد حرّمت علیه أبدا و لا تحلّ له أبدا فلا تحتاج حینئذ إلی طلاق لأنّ مَن یحرم أبدا وطؤها علی زوجها و لا تحلّ له أبدا، کیف تقولون: إذا أراد طلاقها فلیطلّقها و هذا ظاهره متناقض متناف کما تری»[1] .

خلاصه سؤال مذکور این است که فقهای امامیّه از طرفی در باب نکاح می‌گویند: اگر زوج با زوجه نابالغ دخول نماید، حرام ابدی می‌شود و این ظهور در انفساخ عقد و زوال علقه زوجیّت دارد و از طرف دیگر در باب طلاق می‌گویند: یکی از مواردی که بعد از طلاق عدّه لازم ندارد، زوجه نابالغ است و لو این‌که مدخول بها باشد و این دلالت بر آن دارد که زوال علقه زوجیّت در فرض مذکور وابسته به طلاق است و با مقاربت جنسی و دخول و حصول حرمت ابدی محقّق نمی‌شود و این دو مطلب با یکدیگر تنافی داشته و قابل جمع نمی‌باشند.

البته مرحوم ابن ادریس در ادامه به اشکال مذکور پاسخ داده و می‌فرمایند: «قلنا: لیس بین القول بصحّة طلاق مَن ذکر في السؤال و بین تحریم وطئها علی زوجها أبدا و أنّها لا تحلّ له أبدا، تناف و لا تضادّ و لا تناقض علی ما ظنّه السائل و إعتقده، و أیّ تضادّ بین تحریم وطئها علی زوجها و صحّة طلاقها، لأنّ صحّة الطلاق مبنيّ علی صحّة العقد و لا خلاف في صحّة عقدها أوّلا و أنّها زوجته فطریان[2] التحریم و إنّ وطئها لا یحلّ له أبدا لا یخرجها من کونها زوجة له و انّ عقدها الأوّل غیر صحیح أو قد إنفسخ إذ لا تنافی بین الحکمین، لأنّ الأصل صحّة العقد و إستدامته فمَن إدّعی بطلانه بوطئه لها قبل بلوغها تسع سنین یحتاج إلی دلیل.

فإن قیل: کیف یکون عقدها ثابتا علی ما کان علیه أوّلا و هو لا یحلّ له وطؤها أبدا؟

قلنا: هذا غیر مستبعد من الأحکام الشرعیّة و المصالح الدینیّة، لأنّا نثبتها بحسب الأدلّة»[3] .

ایشان در مقام پاسخ از سؤال و ایراد مذکور می‌فرمایند: هیچ تناقض و تنافی بین دو حکم مذکور در کتاب نکاح و کتاب طلاق وجود ندارد، زیرا علّت حرمت ابدی، دخول قبل از بلوغ است که حرام می‌باشد و علّت طلاق ایجاد علقه زوجیّت به واسطه عقد صحیح است و وجهی برای زوال علقه زوجیّت به واسطه عارض شدن حرمت ابدی وجود ندارد، لذا مطابق اصل و قاعده به حال خود باقی بوده و زوال آن نیاز به انشاء صیغه طلاق دارد.

ایشان در ادامه می‌فرمایند: هیچ منافاتی ندارد که علقه زوجیّت باقی باشد ولی مقاربت جنسی حرام باشد، چون احکام شرعیّه، احکام تعبّدی هستند و بر اساس مصالح و مفاسدی جعل می‌گردند که عقل بشر توانایی درک آن مصالح و مفاسد را ندارد.[4]

 


[2] عارض شدن.
[4] البته توجّه شود که اگر زوج، او را طلاق ندهد، آثار دیگری نیز مترتّب خواهد شد مثلا مانع از ازدواج چهار زن دیگر به عقد دائم می‌شود بلکه با وجود او، می‌تواند با سه زن دیگر به عقد دائم ازدواج کند و یا مثلا در صورت فوت زوج، ارث خواهد برد.
logo