1404/01/18
بسم الله الرحمن الرحیم
مسأله شانزدهم: دیه بیضه ها «2»/فصل دوم: میزان و مقدار دیه/کتاب الدیات
موضوع: کتاب الديات/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /مسأله شانزدهم: دیه بیضه ها «2»
(و قیل) و القائل به جماعة منهم الشیخ في الخلاف و أتباعه و العلّامة في المختلف: (في الیسری الثلثان) و في الیمنی الثلث لحسنة عبد اللّه بن سنان عن الصادق(ع) و غیرها و لما روی من أنّ الولد یکون من الیسری و لتفاوتهما في المنفعة المناسبِ لتفاوت الدیة.
در مقابل بعضی از فقهاء مانند مرحوم شیخ در خلاف و مرحوم علّامه در مختلف[1] قائل به ثبوت یک سوّم دیه در بیضه راست و دو سوّم دیه در بیضه چپ میباشند.
مرحوم شیخ در این زمینه میفرمایند: «مسألة ۶۹: في الخصیتین الدیة بلا خلاف، و في الیسری منهما ثلثا الدیة و في الیمنی ثلثها. و به قال سعید بن المسیّب قال: لانّ النسل منها. کما رواه أصحابنا. و قال جمیع الفقهاء: أنّهما متساویتان.
دلیلنا إجماع الفرقة و أخبارهم»[2] .
مستند آنها بر تفصیل مذکور دو روایتی است که در این زمینه وارد شده است:
یکی روایتی است که صاحب وسائل نقل نموده و میفرمایند: «محمّد بن علي بن الحسین بإسناده عن محمّد بن أحمد بن یحیی، عن محمّد بن هارون، عن أبي یحیی الواسطي رفعه إلی أبي عبد اللّه (ع) قال: «الولد یکون من البیضة الیسری فإذا قطعت ففیها ثلثا الدیة و في الیمنی ثلث الدیة» »[3] و ذیل آن میفرمایند: «أقول: و تقدّم ما یدلّ علی بعضی المقصود و یأتي ما یدلّ علیه»[4] .
و دیگری روایتی است که ایشان نقل نموده و میفرمایند: محمّد بن یعقوب، عن علي بن إبراهیم، عن أبیه، عن أحمد بن محمّد أبي نصر، عن عبد اللّه بن سنان، عن أبي عبد اللّه(ع) قال: «ما کان في الجسد منه إثنان ففیه نصف الدیة، مثل الیدین و العینین»، قال: قلتُ: رجل فُقِئَت عینُهُ؟ قال: «نصف الدیة»، قلت: فرجل قطعت یده؟ قال: «فیه نصف الدیة»، قلت: فرجل ذهبت إحدی بیضتیه؟ قال: «إن کانت الیسار [ففیها الدیة] ففیها ثلث الدیة»[5] ، قلت: و لم؟ أ لیس قلتَ: ما کان في الجسد منه إثنان ففیه نصف الدیة؟! فقال: «لأنّ الولد من البیضة الیسری» »[6] .
علاوه بر این بعضی از فقهاء در مقام استدلال بر نظریّه غیر مشهور گفتهاند: مطابق دو روایت موجود در ما نحن فیه، بیضه چپ و بیضه راست به لحاظ منفعت متفاوت میباشند و تولید نسل به واسطه بیضه چپ محقّق میشود و این تعلیل موجود در روایات مقتضی این است که دیه آنها یکسان نبوده و متفاوت است، اگرچه این تفاوت در اعضای دیگر مانند دست راست و چپ مقتضی اختلاف در دیه نمیباشد، لذا صاحب جواهر در ادامه عبارت گذشته، بعد از ذکر دو روایت میفرمایند: «و عن الصدوق في الهدایة و الشیخ في الخلاف و القاضي في المهذّب و سلّار و إبني حمزة و سعید، العمل بها بل هو خیرة الفاضل في محکي المختلف، مستدلّا علیه مضافا إلی الخبرین، بما یفهم منهما من تفاوتهما في المنفعة المقتضي[7] للتفاوت في الدیة و إلّا فهو[8] بمجرّده لا تقتضي التفاوت[9] کما في تفاوت الیدین و العینین»[10] .
شارح نیز در ما نحن فیه در مقام تعلیل بر این نظریّه میفرمایند: «لحسنة عبد اللّه بن سنان عن الصادق(ع) و غیرها و لما روی من أنّ الولد یکون من الیسری و لتفاوتهما في المنفعة المناسبِ لتفاوت الدیة».