« فهرست دروس
درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی
کتاب الدیات

1403/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

مساله هشتم: دیه دندان «11»/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /کتاب الدیات

 

موضوع: کتاب الدیات/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /مساله هشتم: دیه دندان «11»

 

بیان مطلب چهارم: حکم از بین بردن دندان بعد از تغییر رنگ[1]

در این مطلب نیز همان دو حالت گذشته مطرح می شود:

یکی حکم کندن دندانی که بر اثر جنایت سیاه شده است؛ و دیگری حکم کندن دندانی که بر اثر جنایت به رنگی غیر از سیاه تبدیل شده است.

در مورد حالت اوّل در مجموع سه نظریّه وجود دارد:

1) مشهور علماء قائل به ثبوت یک سوّم دیه همان دندان می باشند؛ لذا مرحوم محقّق در شرایع الإسلام می فرمایند: «و فیها بعد الإسوداد الثلث، علی الأشهر»[2] و صاحب ریاض بعد از نقل حکم مذکور می فرمایند: «و هی صحیحة علی الأظهر الأشهر بین الطائفة، کما صرّح به جماعة بل علیه الإجماع عن الخلاف و في الغنیة و هو الحجّة ...»[3]

قانون مجازات اسلامی نیز مطابق نظریّه مشهور صادر شده لذا قانون گذار ذیل مادّه ۶۱۹ می فرماید: «و دیه ی دندانی که قبلاً سیاه شده است، یک سوّم دیه ی همان دندان است».

برای نظریّه مشهور در مجموع دو دلیل ذکر شده است:

یکی اینکه در مورد مسأله مذکور نصّ خاصّ وارد شده است. صاحب وسائل می فرمایند: «و عنه، عن یوسف بن الحارث، عن محمّد بن عبدالرّحمن العرزمي، عن أبیه، عن عبدالرّحمن، عن جعفر، عن أبیه (ع): «أنّه جعل في السنّ السوداء ثلث دیتها ...» »[4] و دیگر آنکه روایاتی که دلالت می نمایند بر اینکه دیه از بین بردن عضو شلل، ثلث دیه عضو صحیح است، شامل ما نحن فیه نیز می شوند؛ چون همان طور که بیان شد، دندان در حالت مذکور در نزد مشهور از مصادیق شلل به حساب می آید. البته در مورد این مطلب اختلاف وجود دارد لذا صاحب جواهر در گذشته از استفاده حکم شلل در مطلب سوّم، تعبیر به مؤیّد آورده بودند، نه دلیل[5] و در ما نحن فیه بعد از بیان قسمت پایانی روایت حکم بن عتیبة می فرمایند: «بناء علی أنّه شلل ...»[6] و صاحب ریاض در ما نحن فیه می فرمایند: «لکنّه یتمّ علی تقدیر الشلل بالسواد»[7]

شارح در مسالک در مقام تعلیل بر نظریّه مشهور می فرمایند: «لروایة العرزمي عن أبیه عن الصادق (ع) عن ابیه (ع) : «أنّ في السنّ السوداء ثلث دیتها»[8] و قول الباقر(ع) : «و ما کان من شلل فهو علی الثلث» »[9] .

فائدة

این حکم در فرضی است که دندان بر اثر جنایت سیاه شده باشد و اگر بر اثر عارضه ای سیاه شده باشد ارش ثابت خواهد شد «کما مرّ في المطلب الأوّل»[10] . البته روایات موجود در ما نحن فیه اطلاق داشته و شامل هر دندانی که سیاه شده[11] می شوند. قانون مجازات اسلامی که ذیل مادّه ۶۱۹ می فرماید: «دیه ی دندانی که قبلاً سیاه شده است، یک سوّم دیه ی همان دندان است» ظهور در تعمیم داشته و شامل دندانی که بر اثر مرض یا عارضه ای سیاه شده است نیز می شود. بنابراین اگر قانون گذار در فرض سیاه شدن دندان به جهت مرض و آفت یا عارضه ای دیگر، قائل به ثبوت ارش می باشد، باید به صورت مستقلّ و به صورت صریح آن را ذکر می کرده است.

خلاصه آنکه دندانی که سیاه شده باشد از سه حالت خارج نمی باشد:

یا به صورت طبیعی سیاه شده است؛ یا بر اثر مرض و آفت یا عارضه ای دیگر سیاه شده است؛ و یا بر اثر جنایت سیاه شده است

در قانون مجازات اسلامی در ابتدای مادّه ۶۱۹ در مورد صورت اوّل تصریح نموده است که: «در میزان دیه تفاوتی میان دندان هایی که رنگ های گوناگون دارند، وجود ندارد» و در مورد صورت سوّم که قدر متیقن از ادامه مادّه ۶۱۹ می باشد، تصریح می نماید:«دیه ی دندانی که قبلاً سیاه شده است، یک سوّم دیه ی همان دندان است» و امّا در مورد صورت دوّم یا داخل در اطلاق مادّه ۶۱۹ بوده و در نتیجه یک سوّم دیه ثابت می گردد و یا مانند مرحوم شهید ثانی، قانون گذار قائل به ثبوت ارش می باشد و در هر صورت با وجود اختلاف مذکور، مناسب این بود که قانون گذار نسبت به این حکم تصریح نماید و رها کردن آن به اطلاق مذکور یا با تکیه بر قواعدی که در باب ارش بیان نموده است، مناسب نمی باشد.

 


[1] شارح مطلب مذکور را ذیل عبارت «لو قلعها قالع بعد الإسوداد ... فثلث دیتها» بحث می نمایند.
[8] شاید سؤالی مطرح گردد و آن اینکه در سند روایتی که از وسائل الشیعة بیان گردیده آمده بود: «عن محمّد بن عبدالرّحمن العرزمي، عن أبیه، عن عبدالرّحمن، عن جعفر، عن أبیه(ع)» با این وجود چرا مرحوم شهید ثانی روایت را مستند به عرزمی کرده و فرمودند: «لروایة العرزمي ...» در حالیکه مطابق رائج روایت به شخصی نسبت داده می شود که آن را از امام بدون واسطه نقل نموده است؟در پاسخ گفته می شود: مرحوم شیخ طوسی در تهذیب این روایت را اینگونه نقل کرده اند: «عن محمّد بن عبدالرّحمن العرزمي، عن أبیه عبدالرّحمن، عن جعفر، عن أبیه(ع)» ج10، ص275، حدیث 1074؛ روشن است که در نسخه موجود که از چاپ دار الکتب الإسلامیة بوده، مرحوم شیخ طوسی در سلسله سند روایت، لفظ «عن» را ذکر ننموده و آن را به صورت «عن محمّد بن عبدالرّحمن العرزمي، عن أبیه، عن عبدالرّحمن ...» بیان نکرده است کما اینکه مرحوم میرزا جواد تبریزی در تنقیح مبانی الأحکام فرموده اند: «و في نسخة الرسائل التي عندی: «محمّد بن عبدالرّحمن بن العرزمی، عن أبیه، عن عبد الرحمن» و کلمة «عن» زائدة بل الصحیح: «عن أبیه عبد الرحمن» ص149. بنابراین در این صورت روایت نیز مستند به عرزمی خواهد شد به همین جهت مرحوم شهید ثانی آن را به ایشان استناد داده است نه عبدالرّحمن.
[10] «أمّا لو کانت بیضاءَ قبل أن یُثغر ثمّ نبتت سوداء رجع إلی العارفین، فإن حکموا بکونه لعلّة فالحکومة و إلّا فالدیة».
[11] لعلة أو جنایة.
logo