درس خارج فقه ابوالقاسم علیدوست
1402/02/23
بسم الله الرحمن الرحیم
مصونیت قضایی – مصونیت پناهنده به حرم مکی
موضوع: مصونیت قضایی – مصونیت پناهنده به حرم مکی
بیان حدیث اخلاقی:
عن الإمام أبی عبدالله الصادق علیه السلام: إِنَّ مِنْ أَكْبَرِ السِّحْرِ النَّمِيمَةَ يُفَرَّقُ بِهَا بَيْنَ الْمُتَحَابَّيْنِ وَ يُجْلَبُ الْعَدَاوَةُ عَلَى الْمُتَصَافِيَيْنِ وَ يُسْفَكُ بِهَا الدِّمَاءُ وَ يُهْدَمُ بِهَا الدُّورُ وَ يُكْشَفُ بِهَا السُّتُورُ وَ النَّمَّامُ أَشَرُّ مَنْ وَطِئَ الْأَرْضَ بِقَدَم.[1]
ما به حسب نقل معروف در هفته جاری سالروز شهادت امام صادق (ع) را داریم و به همین خاطر مناسب دیدم که به مناسبت بحثهای شنبه و مناسبت روز سه شنبه حدیثی را از امام صادق (ع) داشته باشیم.
بهترین درمان برای خلأهای اخلاقی، معرفتی و اعتقادی آشنایی با کلمات حضرات معصومین (ع) است و گویا هر آنچه زمان میگذرد بیشتر عظمت این کلمات روشن میشود. ما همیشه بزرگانی داشتیم که کلمات سِتُرگی داشتند اما خیلی اوقات کلماتشان مشمول مرور زمان شده است ولی این تبدّل را در کلمات معصومین (ع) نمیبینیم و به همین خاطر لازم است اولاً با کلمات آنها آشنا بشویم و ثانیاً به آن عمل کنیم و نه اینکه کتاب بنویسیم ولی ضدّ آن عمل کنیم و ثالثاً آن را به دیگران انتقال بدهیم.
حالا نمیدانیم در هفته گذشته که صدها نماز جمعه خوانده شد و هفتهای که میآید همچنین، آیا چیزی از امام صادق (ع) گفته میشود، و اگر گفته نشود خیلی اشتباه میکنند. گاهی اصطلاح «مدیریت اولویتها» را به کار میبریم به اینکه انسان اولویتها را بفهمد و آن را مدیریت کند که کدام یک اولویت اول و کدام یک دوم است و هکذا.
متأسفانه خیلی اوقات انسان در مدیریت اولویتها میماند، مثل کسی که پنج میلیون پول برای یک ماه دارد حالا اگر همین پول را روز اول هزینه کند آن وقت در همه کارهایش میماند، و حال اینکه در روایت «تقدیر المعیشه» داریم[2] که در واقع همان مدیریت اولویتهاست. همچنین این مدیریت باید در اداره جامعه، زندگی و اخلاق باشد و الا بنا به قول یکی از علمای معاصر ما شوخی را جدی کردیم و جدی را شوخی کردیم.
خیلی عجیب است!، کما اینکه ما هم گاهی از تکههای تاریخ بیان کردیم که چه چیزهایی برای بعضیها در یک زمانی مهم بوده است که الان مسخره است و چه چیزهایی که مهم بوده و مورد توجه واقع نشده است.
به هر صورت باید با کلمات ائمه (ع) آشنا شد و عمل کرد و به دیگران منتقل کرد. بارها عرض کردم که من و شما یک باری را برداشتهایم که آن بار کمر را خم میکند و آن هم بار دیگران است، لذا اگر کوتاهی کنیم ابتدا به سراغ ما خواهند آمد و بعد به سراغ جاهل میروند.
در حدیثی که ذکر شد امام (ع) فساد نمامی را که عرب تعبیر به «نمیمه» میکند اولاً میفرمایند که بزرگترین سحر است؛ یعنی اول باید تتبع کنید که چه آثاری بر سحر مترتب است که بر نمامی هم مترتب است. مگر ساحر چه عملی انجام میدهد؟!
ساحر بین زن و شوهری که دوست هستند ایجاد اختلاف و دشمنی میکند و چه بسا خون ریخته شود و زندگیها متلاشی شود و حرمتها شکسته شود، لذا امام (ع) میفرمایند همه اینها بر نمامی مترتب است منتهی همه سحر را بلد نیستند ولی خیلیها نمامی را بلد هستند. حضرت فرمودند: «إِنَّ مِنْ أَكْبَرِ السِّحْرِ النَّمِيمَة»، بزرگترین مصداق سحر نمامی است. ممکن است تعریف سحر بر نمامی صادق نباشد ولی آثارش وجود دارد.
بعد حضرت برای نمامی و ایجاد اختلاف پنج اثر شمردند: 1. ایجاد اختلاف 2. دشمنی 3. خون ریزی 4. خرابی خانهها 5. پرده دری.
حضرت میفرمایند: «وَ النَّمَّامُ أَشَرُّ مَنْ وَطِئَ الْأَرْضَ بِقَدَم»، یعنی بدترین موجودی که در زمین راه میرود شخص نمام است. سیما، سیمای یک انسان است ولی باطن، باطن یک فتنهگر است.
در مقابل نمامی، اصلاح ذات البین است. اگر نمام ایجاد اختلاف و دو قطبی میکنند، اصلاح ذات البین به یک قطبی کمک میکند، یعنی نمامی دیوار ایجاد میکند ولی اصلاح ذات البین پل ایجاد میکند.[3]
دقت داشته باشید که اصلاح ذات البین تا جایی پیش میرود که حتی در مورد آن فرمودند دروغ مجاز میشود، یعنی دروغی که مفتاح هر شرّ است و از گناهان کبیره است، اگر اصلاح ذات البین بر آن متوقف باشد مجاز میشود و به علاوه گاهی اوقات آن را مستحب میدانیم، مثلا بین زن و شوهری اختلاف ایجاد شده است، انسان میبیند اینجا اگر دروغی بگوید به اینکه به زن بگوید شوهرش در پشت سرش اظهار محبت میکرده است؛ البته این هم نباید غلط انداز باشد به طوری که اینها بر یک بنیاد باطلی بروند، لذا اینها هم مدیریت میخواهد.
با این حال دروغ با آن شکل برای ذات البین نشان میدهد که نزد شارع مقدس چقدر نزدیکی قلبها مهم است. لذا باید از این حکم شارع در اصلاح ذات البین عکس نقیض بگیریم که چقدر نمامی و ایجاد اختلاف قبیح است.
نکته دیگر اینکه متأسفانه نمامی احتیاج به قصد ندارد و اگر قصد احتیاج داشت به اینکه به انسان گفته میشد آیا میخواهید فتنه کنید و بین دو نفر ایجاد اختلاف ایجاد کنید، خیلی افراد میگفتند خیر؛ اما نکته این است که نمامی تابع نتیجه است و تابع قصد نیست و لذا گاهی اوقات صحبتها و نوشتههای انسانها نمامی است و باید توجه داشت که در نمامی احتیاج نیست بین دو شخص خاص باشد و اگر انسان در یک نهاد ایجاد شقاق کند باز هم نمامی صادق است، کما اینکه بعضی افراد حوزه و مکتب و دین را تقسیم میکنند و به گمان خودشان کار صحیحی انجام میدهند و این آثار همین نمامی را دارد و نمامی را هم نباید به سخن چینی معنا کرد بلکه خود لغت معنای آن را موسع بیان میکند به اینکه معنایش ایجاد اختلاف و دو قطبی است؛ خیلی اوقات واقعا توجه نداریم، مثلا اگر بعضی روزنامهها، خبرگزاریها وکانالها را ببینید ایجاد شقاق و اختلاف میکنند که نمامی بر آن صادق است.
نکته دیگر هم اینکه نمیمه مانند خیلی چیزهای دیگر مصادیق روشن و پنهانی دارد و انسان نسبت به آن مصادیق واضح راحت است و به طرف آن نمیرود ولی با این حال باید از سخنان و مطالبی ترسید که واقع نمیمه را دارد ولی محسوس نیست. به هر صورت باید مواظب بود و فراموش نکنیم که ﴿إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولاً﴾ [4] خداوند متعال هم در حسابش دقیق است و یک وقت خیال نکنیم که ﴿وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَاب﴾ [5] یعنی خداوند در محاسبهاش مسامحه میکند؛ حالا ممکن است بعد از حساب اگر حقّ الناس نباشد ببخشد اما با این حال در حساب دقیق است. إن شاء الله خداوند توفیق بدهد که بتوانیم معارف اهل البیت (ع) را یاد بگیریم و عمل کنیم و هم به دیگران منتقل کنیم.
درس فقه:
بحث در مورد مصونیت کیفری پناهنده به اماکن مقدس بود که نتیجه این شد کعبه و حائر حسینی (علیه السلام) از هر جانبی 25 ذراع مصون است.
سؤال: مصونیت کیفری پناهنده به حائر حسینی (ع) را به استناد برخی روایات پذیرفتید، با این توضیح که مطلق است و شامل ما نحن فیه میشود که مسئولیت کیفری باشد. حال آیا در اخذ به گستره و نطاق الفاظ نباید بستر و فضای تاریخی استار آنها را ملاحظه کرد؟ (یعنی باید به فضای تاریخی صدور روایات توجه شود.)
آیا در زمان صدور این روایات در عهد خلافت عباسیان و خلیفهای مانند منصور دوانقی که قبر حضرت را تخریب مینماید معنا داشته کسی به حائر حسینی (ع) آن هم با این توسعه پناهنده شود و در امان باشد، آیا این فضا نمیتواند قرینه بر خلاف اصل اطلاق و موجب انصراف شود؟
به عبارت دیگر اصلا منظور پناهندگی فیزیکی نیست بلکه منظور پناهندگی معنوی و روحی است، که آن وقت طبیعاً ربطی به مصونیت کیفری نخواهد داشت.
جواب: در اینجا باید توجه داشت که اگر منظور پناهندگی فیزیکی نیست آن وقت تعین 25 ذراع در 25 ذراع چیست؟!، آیا این برای فیزیکی است یا برای قلبی و روحی است؟ اگر قلبی و روحی باشد انسان از هر کجا که باشد میتواند مستجیر به حضرت شود. اصلا این بحث به دلیل تعیین حدّ برای پناهنده شدن، مراد حدّ فیزیکی است.
مضاف بر اینکه ائمه (ع) در یک مقاطعی در فضای باز بودند و در یک مقاطعی تحت فشار بودند. دوران امام باقر (ع) و مقدار معتنابهی از دوران امام صادق (ع) دوران فُسحه ائمه (ع) است؛ البته بعد از اینکه بنی عباس مستقر شدند آن وقت سختگیری شروع شد و این زمان هم که در مورد قبور ائمه (ع) اشاره میشود در زمان متوکل است که اصلا ربطی به زمان امام صادق (ع) ندارد؛ یعنی باید هم دوران فسحه را دید و هم دوران شدت را دید.
ضمن اینکه ممکن است ائمه (ع) مطلبی را بیان کنند که موردی در زمان خودشان نداشته باشد یا مصداق کم داشته باشد ولی در زمان آینده مورد داشته باشد؛ لذا اگر کلام مصداق داشته باشد ولو برای بعضی زمانها همین کافی است.
روایت: إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ ع يَقُولُ: إِنَّ لِمَوْضِعِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع حُرْمَةً مَعْلُومَةً- مَنْ عَرَفَهَا وَ اسْتَجَارَ بِهَا أُجِيرَ قُلْتُ فَصِفْ لِي مَوْضِعَهَا جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ امْسَحْ مِنْ مَوْضِعِ قَبْرِهِ الْيَوْمَ فَامْسَحْ خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ ذِرَاعاً مِنْ نَاحِيَةِ رِجْلَيْهِ- وَ خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ ذِرَاعاً مِمَّا يَلِي وَجْهَهُ وَ خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ ذِرَاعاً مِنْ خَلْفِهِ وَ خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ ذِرَاعاً مِنْ نَاحِيَةِ رَأْسِه.[6] اینجا بحث قبر است و میفرمایند که قبر امام (ع) حرمت دارد و اگر کسی به آن پناهنده شود مستجیر است، بعد روای میگوید مکان آن را برای من مشخص کن، که حضرت فرمودند همان موضعی که قبر الان است از هر طرف 25 ذراع جلو بروید.
اینها که بحث پناهندگی معنوی نیست. در اینجا بیشتر مراد به همین جنبه ظاهری و مصونیت از کیفر است و الا اینکه خدا شخص را میآمرزد، اینها اگر شخص در کنار قبر هم نباشد همینطور است. لذا به نظر ما همان برداشتی که بیان کردیم صحیح است.
تذکر: در عبارت متن (صفحه 552) نوشتهایم: «اختلاف مدلول روایات در تعیین مقدار حریم نیز مانعی برای قبول روایات ایجاد میکند» که اینجا «نمیکند» صحیح است.
بیان مسأله
ما نسبت به حرم مکه و قبر امام حسین (ع) مصونیت شخص پناهنده را پذیرفتیم. اما اینجا یک شخصی میگوید ما برخی روایات را داریم که ائمه (ع) مکانهای دیگری را هم حرم محسوب کردند، لذا حکم آن چه میشود؟
الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْقُمِّيُّ فِي تَارِيخِ قُمَّ، رَوَى عِدَّةٌ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ أَنَّهُمْ دَخَلُوا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ فَقَالَ ع مَرْحَباً بِإِخْوَانِنَا مِنْ أَهْلِ قُمَّ فَقَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ. فَأَعَادَ ع الْكَلَامَ قَالُوا ذَلِكَ مِرَاراً وَ أَجَابَهُمْ بِمِثْلِ مَا أَجَابَ بِهِ أَوَّلًا. فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ ص حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قَالَ الرَّاوِي وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ ع قَبْلَ أَنْ يُولَدَ الْكَاظِمُ ع.[7] [8]
آیا از این روایت مصونیت پناهندگان به این اماکن مقدس به دست میآید؟
اولاً روایت از لحاظ سند مشکل دارد.
ثانیاً آیا واقعا اخلاق ائمه (ع) چنین بوده است که یک عده از اهل ری خدمت حضرت برسند و بعد حضرت چنین پاسخ دهند که برای اهل ری بد باشد و برای اهل قم خوب باشد. لذا شاید ما نتوانیم این را بپذیریم و اصولاً باید نسبت به روایتهای شهرها و اقوام بد گمان بود و ممکن است بعضی از اهل قم دوست داشته باشند چنین روایاتی را درست کنند. به همین خاطر ما بیان کردیم با اغماض از برخی ملاحظات که همینها باشد در بحث دلالت بیشتر به نظر میآید که این شهرها، یک شهرهای خاص هستند.
حالا اگر از این روایت هم بگذریم واقعا قم در طول تاریخ حرم اهل البیت (ع) بوده است، یعنی حتی زمانی که ایران در دست اهل عامه بود و با این حال آثار قم و کوفه را نگاه کنید. متأسفانه در مورد کوفه به خاطر جریان کربلا نگاه منفی به آن شده است ولی در طول تاریخ کوفه مأمن معارف اهل البیت (ع) بوده است، چون یک شهر استراتژیک هم بوده است و از آنجا به جاهای مختلفی در ارتباط بوده است. بله، از آن جهت درست است که آنها لغزیدند و اشتباه کردند و خودشان هم نمیدانستند که چه اشتباهی کردند ولی حالا یک خبط مقطعی در یک دوران معنایش این نیست که در طول تاریخ دیگر نگاه منفی به آن شهر شود.
همچنین درست است که واقعاً کوفه حرم امیرالمؤمنین (ع) است اما اینکه بخواهیم از آن استفاده پناهندگی کنیم چنین نیست و اگر دقت داشته باشید ما در روایات از کلمه «حرم و حریم» استفاده نکردیم و در مورد امام حسین (ع) هم بخاطر کلمه «مستجیراً» بود، و لذا در زیارت جامعه هم است که «أمِنَ مَن لَجأ إلیکم» و شاید آن هم به همین معنا باشد، یعنی در امنیت است و عمده بحث زیارت جامعه هدایت و ضلالت است و لذا ما از زیارت جامعه هم چیزی استفاده نمیکنیم. یا همچنین در زیارات هفته که به اهل البیت (ع) سلام میدهیم، مثلا «أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ جَارُكَ فَأَضِفْنِي يَا مَوْلَايَ وَ أَجِرْنِي فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَة»،[9] من مهمان شما هستم و به شما پناه آوردهام را در هر کجا میتوان خواند ولی ربطی به بحث ما نحن فیه ندارد و مضافاً به اینکه این زیارات هفتگی هم سند محکمی ندارد.
ضمناً استجاره عنوان قصدی است و بدون قصد، این عنوان محقق نمیشود، ولی در مورد حرم مکه که در آیه هم آمده گفتیم که احتیاج به قصد ندارد و در مورد حرم امام حسین (ع) احتیاج به قصد دارد.