< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم الهدی

تخصصی سیاسی- اجتماعی

92/02/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مشارکت سیاسی مردم
 قبلا إجمالا به این بحث پرداختیم.
 سه مطلب در این موضوع مطرح است. که عبارتند از؛
 در مشارکت سیاسی، آیا باید همه مردم مشارکت کنند؛ یا مخصوص برخی است؟
 إلزامات مشارکت سیاسی از لحاظ قرآن چیست؟ در جلسه پانزدهم بحث می شود.
 محور إجتماعی مشارکت سیاسی چیست؟
 قبل از پرداختن به این سه أمر، کمی به موضوع بحث (مشارکت سیاسی مردم) می پردازیم.
 آنچه در مشارکت سیاسی مهم است، مسأله ساختار إجتماعی است؛ در جامعه شناسی سیاسی، سه نوع جامعه سیاسی داریم؛ باید بر أساس این سه نوع ساختار، مشارکت سیاسی مردم را بررسی کرد.
 جامعه مدنی: جامعه ای که در آن، ساختار جامعه از دولت جدا و بلکه در مقابل آن است. أفراد جامعه در قالب سازمانها و حزبها قرار دارند. در واقع جامعه مدنی، یک جامعه سازماندهی شده و قانون مدار است. [1]
 جامعه توده ای: جامعه ای است بین جامعه سنتی و مدنی. به این صورت که، أفراد در سازمانهای مختلف عضویت ندارند. بلکه به صورت مستقیم و بدون قرار گرفتن در قالب سازمانی و حزبی، دولت را بوجود می آورند.
 جامعه سنتی: در مقابل جامعه مدرنیته (مدنی) است. تجمع آنها بر أساس سلسله إیدئولوژی های إقتصادی است. این جامعه دارای دو طبقه می باشد؛ طبقه نخبه- أعم از نخبه فکری یا سیاسی یا إقتصادی و ...- و طبقه توده. سیاست مربوط به طبقه نخبگان بوده. و طبقه توده، تحت تسلط این طبقه می باشند.
 جامعه سیاسی مدّ نظر إسلام
 حال جای این سؤال است که، کدام جامعه از این سه نوع، مورد پذیرش إسلام است؟
 در پاسخ می گوییم: هیچ کدام. زیرا جامعه مدّ نظر إسلام، جامعه ولایی است؛ که غیر از این سه نوع جامعه می باشد.
 غربزده ها إصرار دارند، جامعه ولائی را جامعه سنتی معرفی کنند. و از آنجا که این نوع جامعه منجر به دیکتاتوری می شود، می گویند: جامعه ولائی، جامعه ای است دیکتاتوری. و لذا باید دنبال جامعه مدنی بود. [2]
 نقد جامعه مدنی: مشارکت سیاسی مردم در جامعه مدنی از نگاه ما مردود است. زیرا در واقع مردم به أحزاب رأی داده؛ و این أحزاب هستند که دولت را تشکیل می دهند. و این، یک نوع محدود کردن و مجبور کردن مردم است. زیرا أفراد در صورتی حق رأی پیدا می کنند که به یک حزب تعلق داشته باشند. و این حزب است که نماینده معرفی می کند. پس این حزب است که بجای مردم تصمیم می گیرد. و مردم باید به هر کسی که حزب معرفی کرد، رأی بدهند. مثال بارز این جامعه را در آمریکا داریم که در آنجا دو حزب بیشتر وجود ندارد. حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه.
 نقد جامعه توده ای: مشارکت سیاسی در جامعه توده ای فقط یک شعار است. و تحقق پذیر نیست؛ زیرا مشارکت در چنین جامعه ای زمانی معنی پیدا می کند که مردم همانند إنفجاری به پا خواسته، در فعالیتهای سیاسی مشارکت کنند. و مشخص است که چنین مشارکتی هیچگاه بصورت واقعی، تحقق نخواهد یافت.
 نقد جامعه سنتی: مشارکت سیاسی در جامعه سنتی فقط از آن أقلیت نخبه است. و شأن أکثریت جامعه فرمانبری است. و همانطور که بیان شد: این یک نوع دیکتاتوری است. جامعه أروپایی، از قرن شانزدهم تا نوزدهم، به همین سبک بوده است. یعنی یک أقلیت دینی که در کلیسا بودند، بر جامعه حکمرانی می کردند. و دورانی سیاه از تاریخ بشر را بوجود آوردند. در آن دوران، حتی با پیشرفتهای علمی مبارزه می شد. محاکمه گالیله توسط کلیسا از این قبیل است.
 جامعه ولائی: برخی، جامعه ولائی را از نوع جامعه سنتی می دانند. در حالی که ساختار آن با جامعه سنتی کاملا متفاوت است.
 جامعه ولائی أصلا در جوامع سیاسی دنیا مطرح نشده؛ زیرا عقل بشر توانایی رسیدن به این نوع جامعه را نداشته. ساختار جامعه ولائی، مخروطی است؛ در رأس آن، ألله تبارک و تعالی است. و سپس، بر حسب قربِ به خداوند متعال، چینش إجتماعی به سمت قاعده مخروط، طراحی شده است.
 معنی ولایت: راغب إصفهانی می گوید: ولایت به هم چسبیدن دو چیز به یکدیگر است؛ به طوری که قابل جدا شدن از هم نباشند.
 طبق آنچه از معنی ولایت بیان شد، جامعه ولائی، یک جامعه وابسته و فشرده است. یعنی از حاکم جامعه که در رأس جامعه است، تا أفراد عادی همه مرتبط و همبسته می باشند.
 آیه أول: إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ. [3]
 کلمه « إنما » دلالت دارد بر اینکه؛ در نظام إسلامی، در رأس حکومت، فقط خداوند متعال می باشد. و بعد از آن، مظهر حاکمیت وی قرار دارد. برای بیان همین مطلب است که خداوند متعال در آیه بعد می فرماید: « وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ »
 یتول یعنی؛ قبول ولایت. این ولایت طبق آیه، در درجه أول، از آن خدواند متعال و در درجات بعدی از آن مظهر حاکمیت خداوند است. که این مظاهر، پیامبران، إمامان (علیهم السلام) و نائبان خاص و عام إمام معصوم (علیه السلام) می باشند.
 آیه دوم: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ. [4]
 طبق این آیه، در چینش جامعه ولائی، کافر جایی ندارد؛ هرچند از أقرباء باشد.
 مشارکت سیاسی حق است یا تکلیف؟
 مشارکت سیاسی در جامعه مدنی و نقد آن
 در جامعه ولائی، آنچه مهم است مسأله مشارکت سیاسی مردم است. به این معنی که آیا مشارکت سیاسی در جامعه ولائی حق أفراد است، یا تکلیف آنها است؟
 در جامعه مدنی، مشارکت سیاسی، بعنوانی حقی برای أفراد در نظر گرفته شده است. خود رسو که مؤسس این تفکر است می گوید: مشارک سیاسی همان دخالت در مدیریت و حاکمیت جامعه است. و چون حق همه مردم است، اگر أکثریت دخالت کردند، و أقلیت دخالت نکردند، آن أقلیت باید تابع أکثریت باشند.
 پس طبق نظر رسو، جامعه مدنی و دموکراتیک یعنی مشارکت و دخالت أکثریت مردم در حکومت، نه رأی دادن أکثریت.
 نقدی که به این تز وارد است، اینکه؛ این نظریه در یک جزیره، یا در یک جامعه کوچک قابل پیاده شدن است. ولی در یک جامعه بزرگ نمی تواند إجرا شود؛ زیرا باید أکثریت، کارگزار شوند و این محال است. و حتی خود رسو هم به این مطلب إعتراف کرده است. و برای همین جامعه مدنی غربی در عمل عکس آنچه رسو گفته بود را به مرحله إجرا در آورده است. و آن حاکمیت أقلیت بر أکثریت می باشد.
 مشارکت سیاسی در جامعه ولائی
 در جامعه ولائی مشارک سیاسی حق مردم نیست. بلکه تکلیف آنهاست. و این بالاتر از حق است. لذا در روایات زیادی به همین مطلب إشاره شده است.
 کلمه « أمور » جمع « أمر » است که به کلمه « المسلمین »، إضافه شده. پس بحثِ إجتماعی مطرح است؛ زیرا قبلا بیان شد که وقتی کلمه « أمر » به جمع إضافه شود، مراد یک مسأله کلی و إجتماعی است که در رأس آن، بحث سیاست است.
 إهتمام به أمور مسلمین پنج أصل دارد. که عبارتند از:
 إحساس مسئولیت در مقابل سرنوشت جامعه.
 نظارت بر جریان سیاست و مدیریت إجتماع. [5]
 دخالت در مدیریت. فرد فرد أفراد باید در مدیریت إجتماع دخالت کنند. به عنوان مثال؛ أمر به معروف و نهی از منکر دخالت در مدیریت می باشند، نه نظارت. و أصل این دو فرع در مباحث سیاسی و مدیریت جامعه مطرح است. لذا پیام إمام حسین (علیه السلام) از قیامش همین دو فرع بود. در حالی که مقابل دستگاه حاکمه ایستاد.
 إجراء أحکام إلهی توسط إنتخاب فردی که مجری آنها باشد. هم أحکام أولیه که توسط شرع نازل شده. و هم أحکامی که بعنوان مسائل مستحدثه، در جامعه مطرح می شود.
 سرویس دهی و خدمات مدیریتی که وظیفه همه أفراد جامعه است. هر فرد، این وظیفه را- یا بصورت مستقیم؛ به این نحو که خود بشود کارگزار حکومت، [6] و یا بصورت غیر مستقیم؛ به این نحو که وکیل و نماینده را معین کند- باید أنجام دهد، تا جامعه إداره شود.
 دسته بندی آیات نازله درباره مشارکت سیاسی مردم در حکومت
 آیاتی وارده درباره مشارکت سیاسی، در سه زمینه، نازل شده اند. که عبارتند از:
  با توجه به اینکه در هر جامعه دینی، أفراد منافق و حتی غیر دینی وجود دارند، آیا هر کسی که در حکومت دخالت کرد، حق پیدا می کند؟
 إلزامات مشارکت سیاسی (چه چیزهایی ملزم کنند مشارکت سیاسی می باشند؟) در جلسه پانزدهم به این مورد خواهیم پرداخت. إن شاء الله تعالی.
 چه بخشی از جامعه محور مشارک سیاسی است؟
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


[1] در علم فلسفه جامعه مدنی به جامعه قانون مدار و شهر نشین گفته می شود؛ که حکومت تشکیل می دهند. در مقابل جامعه وحشی که هیچ دولتی نداشته، و طبیعتا قانونی در آن حاکم نمی باشد.
[2] در جریان دولت إصلاحات، همین طرز تفکر وجود داشت.
[3] سوره مائده، آیه 55
[4] سوره توبه، آیه 23
[5] همان إشکالی که رسو به دموکراسی غربی می گیرد. و جای آنرا در این نوع دموکراسی خالی می بیند.
[6] نکته ای که در اینجا مطرح می شود اینکه: کسی که کارگزار حکومتی شد، در واقع دارد وظیفه خودش را أنجام می دهد. لذا أمیرالمؤمنین در نامه ای به کارگزارش، أشعث بن غیب، اینطور می نویسد: ألا و إن هذا لیس لک بطعمة و لکنه فی عنقک أمانة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo