< فهرست دروس

درس تفسير استاد علم الهدی

89/02/02

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

بحث ما در رابطه با عناصر دولت بود . وعرض شد كه عناصر دولت چهار عنصر مي باشد . حاكميت ، قدرت ، قلمرو وچهارم جمعيت و جامعه مي باشد . در این جلسه هم ادامه بحث از ضرورت قلمرو را مطرح می کنیم . قلمرو حاکمیت ، ملاک ثبات و استقرار حاکمیت است . و حاکمیت بدون قلمرو ، موقعیتش تثبیت نمی شود . درباره ضرورت قلمرو و محدوده جغرافیایی برای حاکمیت ، استدلال ما به آیات قرآن بود . مقداری از آیات را بیان نمودیم و برخی دیگر از آیات در این زمینه باقی ماند که در این جلسه عرض می کنیم . خداوند متعال در ( سوره قصص آیه 6 ) می فرماید : « و نُمَکِّنَ لهم فی الأرض و نُرِیَ فرعونَ و هامانَ و جنودَهُما منهم مّا کانوا یحذَرونَ » مسأله ای برای موسی (ع) پیش آمد که در مقابل آن رویارویی ها و برخورد هایی که فرعون و فرعونیان با موسی (ع) داشتند . خداوند می فرماید : « و نُمَکِّنَ لهم فی الأرض » ما برای موسی (ع) و بنی اسرائیل در زمین مکنت دادیم . در واقع مصداق بارز و ظاهر مکنت همان تولید مکان برای آنها می باشد . یعنی برای آنها مکانیت قرار دادیم در زمین و قلمرو آنها مشخص شد به عنوان یک شریعت و اُمت در یک محدوده جغرافیایی استقرار پیدا کردند . « و نُرِیَ فرعونَ و هامانَ و جنودَهُما منهم مّا کانوا یحذَرونَ » ما به فرعون و هامان ولشگریان آنها نشان دادیم آنچه را که از او می ترسیدند . و آن این بود که استقرار را از دست بدهند . چون همان اول که موسی (ع)و هارون (ع) رفتند به نزد و فرعون ، در همان دیدار اول فرعون به آنها گفت : « أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك يا موسي » ای موسی تو آمدی که قلمروی ما را بگیری و اسقرار ما را در سرزمین مان بوسیله جادو و سحر به هم بزنی . خداوند متعال می فرماید آن وحشتی که فرعون و فرعونیان از آن می ترسیدند « و نُرِیَ فرعونَ و هامانَ و جنودَهُما منهم مّا کانوا یحذَرونَ » غرق شدن در آب نبود چون از اول هلاکت را بوسیله موسی (ع) و هارون (ع) پیش بینی نمی کردند . و از آن چیزی که می ترسیدند این بود که موسی (ع) با جادو و سحر قلمرو و سرزمینشان را از آنها بگیرد . و از آن چیزی که می ترسیدند ، آنها را به آن گرفتار نمودیم . و این آیه هم از جمله آیاتی است که دلالت بر لزوم قلمرو می کند . دو آیه دیگر در سوره مبارکه إسراء داریم که این دو آیه هم دلالت صریح تر و بارزتری بر این مطلب دارند . در ( آیه 103 و 104 سوره مبارکه إسراء ) خداوند متعال می فرماید : « فأرادَ أن یستفزَّهم مِّنَ الأرضِ فأغرقناهُ و مَن مَّعهُ جمیعا 103 و قلنا من بعده لِبَنی اسرائیلَ اُسکُنُوا الأرضَ فَإذا جاءَ وعدُ الآخره جئنابکم لَفِیفا 104 » خداوند در تصویر برخورد فرعون با موسی (ع) و نتیجه از این برخورد را دقیقا در مسأله قلمرو مشخص می کند . و این دو آیه از تمامی آیاتی که در باب قلمرو تا به حال ما خواندیم صریح تر در نشان دادن این موضوع است . که مسأله نقش قلمرو در حکومت و دولت تا کجا می باشد . وقتی که موسی (ع) به سراغ فرعون آمد ، آنچه که فرعون در موسی (ع) و هارون (ع) احساس کرد قبل از هر چیزی رقابت در قدرت برای فرعون بود . که این قدرت می خواهد شکل بگیرد و قدرت او را براندازی نماید . علت آن هم این بود که قبلا به فرعون گفته بودند که در بین بنی إسرائیل فردی خواهد آمد به نام موسی (ع) که قدرت تو را از بین می برد . فرعون هم سالیان دراز در صدد پیشگیری از بوجود آمدن و ولادت موسی (ع) بود . و آنهمه بچه ها را کشت و بنی إسرائیل را زجر داد . تا که موسی (ع) بدنیا نیاید . بعد از اینکه موسی (ع) و هارون (ع) آمدند در داخل قصر وفرعون با این مسأله برخورد کرد متوجه شد این موسی (ع) همان قضیه است . که خودش هم او را پرورش داده و بزرگش کرده است . لذا از همان اول احساس فرعون در مقابل موسی (ع) و هارون (ع) ، این نبود که اینها یک شورشی هستند بلکه اول احساس رقابت در قدرت کرد . در این احساس رقابت در قدرت بایستی همه امکانات خودش را فرعون برای نابودی موسی (ع) و هارون(ع) بسیج می کرد . آن تصمیمی که فرعون در مقابل موسی (ع) و هارون(ع) گرفت آن تصمیم را خداوند متعال در( آیه 103 سوره مبارکه إسراء ) اینطوری بیان می کند که : « فأرادَ أن یستفزَّهم مِّنَ الأرضِ فأغرقناهُ و مَن مَّعهُ جمیعا » فرعون اراده کرد که « أن یستفزَّهم » « فزّ» در لغت به معنای کندن است . اینکه یک چیز سبکی را از جا کندن است . در ترجمه ها « یستفزَّهم » را اینطور معنا کرده اند که می خواست به زور اینها را از سرزمین مصر بیرون کند. ولکن اینها از لازمه معنا این کلمه را معنا کرده اند . و معنای خود « فزّ» این نیست . معنای «فزّ» عبارت است از اینکه چیزی را که خیلی سبک است را از روی زمین بکنند . به تعبیر معمولی ما اینست که فرعون اراده کرد اینها را از زمین بلندشون کند . مثل اینکه می گوییم فلانی مستأجرش را از خانه اش بلند کرد . در این آیه هم می خواهد بگوید که فرعون اینها رابه عنوان یک چیز سبک می خواست از مصر بلند کند و بیرون نماید . دقیقا تعبیری که در اینجا شده « أن یستفزَّهم مِّنَ الأرضِ » این را می رساند که به اصطلاح می خواهد اینها را خلع قلمرو وثبات و استقرار کند . و اینها در قلمرو مصر نباشند و آنها به عنوان یک قلمرو در مصراستقرار پیدا نکنند . چون شرط تحقق قدرت و حاکمیت ، مسأله قلمرو می باشد و وجود وحضور موسی (ع) وهارون (ع) در مصر باعث می شد که اینها قدرتی رقیب قدرت فرعون بشوند . وبعد خداوند می فرماید : « و قلنا من بعده لِبَنی اسرائیلَ اُسکُنُوا الأرضَ فَإذا جاءَ وعدُ الآخره جئنابکم لَفِیفا » بعد ازغرق شدن فرعونیان ، شما قلمرو واستقرار در زمین پیدا کنید . این دو آیه در مسأله ضرورت قلمرو و استقرار از همه آیاتی که ما خواندیم صراحتش بیشتر است .

در ادامه مسأله قلمرو بحثی که داریم ، در سه آیه شریفه قرآن است . که این سه آیه قرآن به فرج و ظهور حضرت اقدس امام زمان علیه السلام تفسیر شده است . در ( سوره مبارکه انبیاء آیه 105 و سوره مبارکه قصص آیه 5 و سومی در سوره مبارکه نور آیه 55 ) که این سه آیه در ارتباط با تثبیت نظام حکومتی و نظام سراسری وجود مقدس امام زمان (عج الله) می باشد . و در هر سه آیه مسأله أرض مطرح است . یعنی در سراسری شدن اسلام و شریعت دین توسط موعود حقیقی ، مسأله أرض مطرح است . خداوند متعال در ( سوره مبارکه انبیاء آیه 105 ) می فرماید : « و لقد کتبنا فی الزَّبُورِ مِن بَعدِالذِّکرِ أنَّ الأرضَ یَرِثُها عبادیَ الصَّالحونَ » ما در کتاب زبور ( مقصود کتاب حضرت داوود «ع» است .) نوشتیم بعد از ذکر (مقصود از ذکر ، تورات می باشد ودر قرآن هم از تورات تعبیر به ذکر شده است . ) البته بعضی گفته اند که مقصود از ذکر در اینجا قرآن است . زبور که بعد از قرآن نیست . اینگونه پاسخ داده اند که منظور از بَعد در اینجا بَعد رُتبی می باشد نه بَعد زمانی چون بالاترین کتاب قرآن است و در مرحله دوم ، کتاب های آسمانی بعد از قرآن که رتیه آنها بعد از قرآن است . البته این تفسیر خلاف ظاهر است و تا زمانی که ما در این رابطه ، روایت نداشته باشیم این تفسیر، قابل اعتنا نمی باشد . وظاهرا روایتی هم در این زمینه نداریم . و ظاهر آیه هم اینست که زبور ، کتاب حضرت داوود (ع)است که بعد از تورات نازل شده و درآن نوشته شده است که « أنَّ الأرضَ یَرِثُها عبادیَ الصَّالحونَ » محل شاهد ما در آیه ، جمله « أنَّ الأرضَ یَرِثُها عبادیَ الصَّالحونَ » می باشد . برای این جمله سه تفسیر شده است .

تفسیر اول:

اینکه مقصود از أرض یعنی بندگان صالح ما زندگی در زمین را إرث می برند . یعنی امکانات ، وسایل عیش و نوش زمین و استخدام طبیعت وسکونت در زمین به بندگان صالح خدا خواهد رسید .

تفسیر دومی:

که درباره این جمله شده است این می باشد که اصلا این جمله مربوط به آخرالزمان و زمانهای آینده نیست بلکه در تمام طبیعت و در تمام جریان خلقت وارث زمین بندگان صالح خداوند می باشند . بخاطر اینکه آدمهای فاسق ، فاجر ، کافر وفاسدی که در کره زمین زندگی می کنند بهره شان از زندگی زمین همین دوره ای است که در زمین بسر می برند . وبه مجردی که مردند تمام امکاناتی که در زمین داشتند از آنها گرفته می شود . و بعد از مرگ از زندگانی زمینی و زیست و حیات در کره خاکی بهره ای ندارند . اما بندگان صالح خدا کسانی هستند که وقتی از این دنیا رفتند ، زمین را به ارث می برند و از امکانات زندگی زمینی به از مرگ استفاده می کنند . چون اینها وارد بهشت می شوند و همه امکاناتی که در بهشت در زندگانی ابدی خودشان دارند اینها همه امکانات را از زمین آورده اند . از زندگانی خاکی و این جهانی آورده اند و در زندگانی این دنیا ، امکانات زندگی را در استخدام بهشت قرار دادند و به این وسیله بهشت را تحصیل نمودند . لذا وارث زمین هستند . بالعکس کفار ، مشرکان ومفسدان که اینها در همین دنیا از امکانات زندگی شان بهره برداری کردند ولذا از این دنیا که رفتند دیگر چیزی با خودشان نمی برند . این همه قدرتمندان و ثروتمندان که همه چیز خودشان را برای دنیا داده اند . از دنیا چیزی با خودشان نمی برند .

تفسیر سوم:

این است که وارث زمین یعنی وارث قلمرو زمین و اینکه زمین محل استقرارحاکمیت و قدرت بندگان صالح می شود . و غالب مفسران شیعه وبرخی از مفسران اهل تسنن به این تفسیر قائل شده اند . البته در مصداق اینطور گفته اند که شریعت پیغمبر در دنیا فراگیر می شود و این ، خبر از جهانی شدن شریعت پیغمبر دارد . و به مسأله ظهور و فرج امام زمان(عج الله ) اشاره ای نکرده اند . ولی ما در روایات متعدد از معصومین ( علیهم السلام ) در مسأله ظهور داریم که بعضی از آن روایات را بعدا عرض می کنیم . واین تفسیر و معنای سوم با مسأله ظهور امام زمان (عج الله ) سازگار است . و خداوند اینطور در قرآن نسبت به ظهور حضرت امام زمان (عج الله) و اصلاح جهانی توسط وجود مبارک امام زمان (عج الله) خبر می دهد . و از این خبر می دهد که زمین قلمروی امام عصر(ع) خواهد شد .یعنی اول قلمرو را مطرح می کند . چون حاکمیت جدای از قلمرو ، قابل تحقق نیست .

ما در حدود پنج روایت داریم درباره « أنَّ الأرضَ یَرِثُها عبادیَ الصَّالحونَ » که این روایات می گوید که منظور از « عبادیَ الصَّالحونَ » اهل بیت پیغمبر و آل محمد (ع) که وارث زمین هستند . و سه روایت هم داریم که تصریح می کند براینکه وارث زمین وجود مقدس حضرت امام زمان ( علیه السلام ) می باشد . یک روایت مسند این است که هم در اصول کافی وهم درتفسیر برهان آمده . مستنداً عن أبی جعفر ( علیه السلام ) روایت را با سلسله سند از امام محمد باقر (علیه السلام) نقل می کند . قال ، قوله عزوجل أنَّ الأرضَ یَرِثُها عبادیَ الصَّالحونَ هم اصحاب المهدی (ع) فی آخر الزمان . در تفسیر علی بن ابراهیم قمی هم در این باره تفسیری را از امام معصوم نقل می کند که می فرماید : قوله عزوجل أنَّ الأرضَ یَرِثُها عبادیَ الصَّالحونَ هم القائم المهدی (عج الله) و اصحابه . نکته ای در اینجا می باشد که ما در مقابل عامه و اهل تسنن ، استدلال مان اینست که براساس روایات مان که ازاهل بیت معصومین است و از پیغمبر(ص) نیست . البته روایاتی هم از پیامبر اکرم (ص) با سلسله روایی خود عامه و اهل تسنن داریم که تعبیر هایی پیامبر (ع) دارند که آن تعبیر ها ، معنایش همان آیه « أنَّ الأرضَ یَرِثُها عبادیَ الصَّالحونَ » می باشد . در کتاب منتخب الأثر آیت الله صافی در آنجا روایات عامه و اهل تسنن را در مورد امام زمان (ع) با سلسله سند بیان نموده است . چندین روایت اهل تسنن از پیامیر اکرم (ص) نقل کرده اند . که سند بعضی از آن روایات ، امامان شیعه وبرخی روایات را هم با سند خودشان نقل نموده اند . دراین روایات خصوصیتی پیامبر اکرم (ص) از امام زمان (عج الله) بیان می دارند که آن خصوصیت تطبیق می کند با این آیه « أنَّ الأرضَ یَرِثُها عبادیَ الصَّالحونَ » که اهل تسنن از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند که پیامبر می فرماید : خداوند متعال در کتاب آیه سلف به من خبر داده است نسبت به مهدی که از اولاد من است و در امت من ظاهر می شود . همچنین روایت معروفی را اهل تسنن نقل می کنند که حدود سیصد سلسله سند از شیعه دارد وصد و پنجاه سلسله سند هم از اهل تسنن دارد . واین روایت را نیز متواتر معرفی کرده اند . و مضمون آن تطبیق می کند به عبارت همین آیه شریفه و آن روایت این است که پیامبر اکرم اسلام فرمودند : « لو لم یکن من الدهر إلا یومٌ واحد لبعث الله فی ذالک الیوم رجلاً من اهل بیتی یملأُ الله به الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما مُلِئَت ظلماً و جورا » که در بعضی نقلها اسمه المهدی هم دارد و در بعضی دیگر از نقل ها ندارد . و لذا عامه و اهل سنت هیچ کدام منکر امام زمان (عج الله) نیستند . منتهی بحثی دارند که آیا امام زمان (عج الله) زنده است الان یا در زمان ظهور به دنیا می آید . در این مسأله بین اهل تسنن اختلاف است . و وهابیان معتقدند که حضرت زنده نیست . اما در میان خود وهابیان با آن خباثتی که دارند شخص امام زمان (عج الله) و فرج ایشان را منکر نیستند . چون این مسأله فرج امام زمان (عج الله) را کسی نمی تواند در اسلام منکر شود . و علت اینکه این آیه را ما تطبیق به امام زمان (عج الله) می دهیم با صرف نظر از روایات اهل بیت علیه السلام ، اینست که آنچه خدا می فرماید : « أنَّ الأرضَ یَرِثُها عبادیَ الصَّالحونَ » اولا ظهور آیه تمام قلمرو زمین را شامل می شود که بندگان صالح وارث آن می شوند . یعنی یک حکومت سراسری در زمین بوسیله بندگان صالح خداوند بایستی تشکیل بشود . از زمان پیامبر، یک حاکمیت دینی و اسلامی که تمام کره زمین قلمرو آن باشد نداشتیم و نبوده است . و ما بعد از پیامبر اکرم (ص) حاکمیتی که در جریان حکومت عباد صالحین باشد ، نمی گوید عبد صالح باشد . می گوید عباد صالح یعنی تمام ابواب جمعی این حاکمیت و ارث قلمرو ، باید عباد صالح باشد و این جز در حکومت امام زمان (عج الله) قابل تحقق نیست و در حکومت های دینی گذشته هم این امر محقق نشده است . ودر حکومت امام زمان (عج الله) آن 313 نفر کارگزار حضرت و تشکیل دهنده ابواب جمعی حاکمیت عباد صالح می باشند . حالا چطور با آن تعداد حکومت کره زمین مدیریت می شود بحثی دیگر است . بهرحال از ویژگی های حکومت امام زمان عج الله این است که در حکومت ایشان یک آدم فاسد جزء ابواب جمعی حاکمیت بقیه الله نخواهد بود . و همه از بندگان صالح می باشند . پس در این آیه که خداوند می خواهد خبر به اصلاح جهانی امام زمان علیه السلام ، خبر به قلمرو حاکمیت ایشان می دهد . که در همه کره زمین می باشد .

در « سوره مبارکه قصص آیه 5 » خداوند متعال می فرماید : « و نرید أن نَّمنَّ علی الَّذینَ استُضعِفُوا فی الأرضِ و نجعلهم أئمّه و نجعلهُمُ الوارثینَ » در این باره روایاتی داریم که این آیه مربوط به وجود مقدس حضرت امام زمان علیه السلام می باشد . با اینکه این آیه درادامه داستان حضرت موسی (ع) آمده و ظهورش در بنی اسرائیل است . اما می بینیم که بنی اسرائیل وارث زمین نشدند . لذا حتما آیه مصداق دیگری غیر از بنی اسرائیل داشته باشد . درباره « نجعلهُمُ الوارثینَ » همه مفسرین گفته اند که متعلق « الوارثین » أرض می باشد . یعنی وارثین أرض است . و بنی اسرائیل که وارث زمین نشدند . پس غیر از بنی اسرائیل باید کسانی باشند که وارث همه زمین می شوند و آن هم وجود مقدس حضرت امام زمان علیه السلام و اصحاب صالحشان می باشد . در این آیه هم « الَّذینَ استُضعِفُوا فی الأرضِ » به عنوان وارثین زمین معرفی شده اند . در اینجا سه أرض داریم:

یک أرض اول آیه 4 در این سوره می باشد که خداوند می فرماید : « إنّ فرعون علا فی الأرض » علو فرعون در زمین این بود که تصاحب کرد قلمرو زمین و اهل زمین را ، و چون او حکومت مستقر پیدا کرد توانست علو در زمین نماید . « و نرید أن نَّمنَّ علی الَّذینَ استُضعِفُوا فی الأرضِ » اینها هم در زندگانی زمینی خود و در اینکه هویتی در یک قلمرو داشتند ، مورد استضعاف قرار گرفته اند . چون اینها اگر از آن قلمرو خارج می شدند . دیگر مورد استضعاف واقع نمی شدند . وارث زمین هم اینها هستند . و ارث زمین هم ارث قلمرو زمین می باشد . نه ارث زندگی زمینی ، چون اگر صرف زندگی زمینی بود اینها که در قبل هم در کره زمین زندگی می کردند . یا اگر منظور از وارث زمین معنای دوم باشد که اینها زمین را ارث می برند برای آخرت شان ، اینکه به استضعاف اینها مربوط نمی باشد . این وارث شدن اینها نسبت به زمین در مقابل دو چیز می باشد یکی در مقابل فرعونی که علو در زمین کرده و یکی در مقابل استضعافی که اینها پیدا کردند . پس اینها وارث قلمرو زمین می باشد . آیه سوم هم مربوط به « سوره مبارکه نور آیه 55 » می باشد . که خداوند متعال می فرماید : « وعد الله ألذین آمنوا منکم و عملوا الصّالحات لَیستخلِفَنَّهم فی الأرض کما استَخلَفَ الذین من قبلهم ولَیُمَکِّننَّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لَیُبَدِّلَنَّهم من بعدِ خوفهم أمناً یعبُدُوننی لا یشرکون بی شیئاً ومَن کفر بعد ذالک فأولئک هم الفاسقون » شاهد ما در قسمت اول آیه می باشد . که خداوند وعده داده به کسانی که ایمان آورند از شما و عمل صالح انجام دادند ، اینها را خلف در زمین قرار دهد . خلف چی در زمین ؟ اگر منظور زندگی زمین باشد که خلف بودن معنا ندارد . چون اینها در زمین که زندگی می کنند و همه اهل زمین از نظر زندگی در زمین یکسان هستند . لذا در اینجا منظور از خلف ، خلف در قلمرو و خلف در قدرت زمین می باشد . یعنی زمین در قلمرو قدرت دیگران بوده است « کما استَخلَفَ الذین من قبلهم » و بعد شما را خلف آنها قرار می دهیم . اما این « کما استَخلَفَ الذین من قبلهم » به دو نحو تفسیر شده . اول اینکه منظور مثل این است که انسانهایی راخداوند قبل از شما خلف قرار داده است و مقصود به افرادی از مؤمنین و صالحین است که قبلا خلف قدرتهای فاسد قرار گرفته اند . مثل حضرت موسی (ع) که خلف قدرت فرعونی قرار گرفت . یعنی همان طوری که دیگران (مؤمنین و صالحین) خلف قدرتها قرارگرفتند . شما هم مانند آنها خلف قدرتها قرار می گیرید . لذا برخی از مفسران این آیه را اینگونه تفسیر کرده اند . که « الذین من قبلهم » قوم یهود می باشند . و همانطور که یهودیان خلف قدرت فرعون قرار گرفتند ، همانطور خداوند شما را خلف قدرت مشرکین قرار داده است . اما برخی از مفسران « الذین من قبلهم » را اینطور تفسیر کرده اند که منظور اینست که هر کسی در کره زمین قدرت پیدا نموده اند چه صالح و چه فاسد اینها خلف قدرت قبل از خود می باشند . حتی افراد فاسدی که قدرت پیدا کرده اند اینها هم خلف قدرت دیگران شده اند و با قدرت خدا خلف قدرت قرار گرفته اند حالا علت العلل ذات مقدس پروردگار می باشد وخداوند متعال در چند مورد از آنها تعبیر می کند مثلاً در (سوره مبارکه مریم آیه 59) می فرماید : « فخلف من بعدهم خلفٌ أضاعوا الصلاه واتبعوا الشهوات » که در هر حال آنها خلف قرار گرفته اند . و یا در (سوره مبارکه أعراف آیه 169) خداوند متعال می فرماید : « فخلف من بعد هم خلفٌ وَرِثوا الکتاب ... » کأنَّه خداوند افراد فاسق را خلف قرارداد و برآنها هم عذاب نازل کرده است . از باب اینکه خداوند علت العلل است . « کما استَخلَفَ الذین من قبلهم » یعنی همانطور که دیگران قبل از عباد صالح ، خلف قدرت قرار گرفتند . خداوند متعال وعده داده کسانی از شما که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند اینها را خداوند خلف قدرت در زمین قرار دهد . در اینجا « مِن » تبعیضیه است « وعد الله الذین آمنوا منکم » و اشاره به امت اسلام و پیغمبردارد که آن بعض می باشند . همه آنها نیستند بلکه آنهایی هستند که : « وعد الله ألذین آمنوا منکم و عملوا الصّالحات » ایمان و عمل صالح در آنجا بایستی محقق باشد برای آن کسانی که خلف قدرت قرار می گیرند . پس اگر ایمان و عمل صالح نباشه دیگر این آیه بر آنها صدق نمی کند . لذا تنها موردی که انسانهای با ایمان و صالح خلف در روی زمین قرار می گیرند در زمان ظهور حضرت امام زمان (عج الله) می باشد . و روایاتی هم داریم که این را بر ظهور حضرت بقیه الله تفسیر کرده است . و در اینجا خداوند متعال در مقام تبیین آمدن اصلاح جهانی امام زمان (عج الله) ، مسأله قلمرو را مطرح کرده است . « وعد الله ألذین آمنوا منکم و عملوا الصّالحات لَیستخلِفَنَّهم فی الأرض کما استَخلَفَ الذین من قبلهم ولَیُمَکِّننَّ لهم دینهم » اینها خلف قدرت در زمین قرار می گیرند . یعنی زمین در قلمرو قدرت آنها قرار می گیرد همانطور که در قلمرو قدرت دیگران قرار گرفت . آنچه که ما از این آیه می خواستیم استفاده کنیم این بود که ذات مقدس پروردگار در آیات قرآن در مقام بشارت به ظهور امام زمان (عج الله) مسأله قلمرو و استقرار حاکمیت امام زمان (ع) در زمین را بیان می نماید . پس مسأله قلمرو و حاکمیت از دیدگاه قرآن هم یک مسأله اصلی می باشد .

والسلام علیکم

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo