1403/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل فیما یُستقبل له/فصل فی احکام الخلل/مساله۱: اذا اخل بالاستقبال عالما متعمدا
کلام در این بود که اگر کسی خلل به قبله برساند عالما عامدا نمازش باطل است.
اما اگر جهل باشه ،غفلت باشه، نسیان باشه ،جهل مرکب باشه، فرمود اگر نماز میخوانی این نمازت بین المشرق و المغرب است اشکال نداره .
خب ما عرض کردیم اینکه اگر شخص عالما عامدا خلل به قبله برساند بطلت مطلقا یعنی ولو بین الیمین و الیسار باشه، چرا ؟
گفتن آقا حدیث لاتعاد ، ادله لا صلاه الا الی القبله.
گفتیم اینا منافات نداره و دلالت بر بطلان نماز در موردی که عمدی به قبله خلل زده،نمیکند،چون اون دلیلی که می فرماید ما بین المشرق و المغرب قبله، اون حاکم است ،چون حدیث لاتعاد می فرماید از خلل به قبله نماز باطل میشه، اما کجا خلل خورده که کاری نداره ،فقط میفرماید صلاه باید رو به قبله باشه، اما قبله چیه،کار نداره
خب بعضیا گفتن دلیل بطلان این صحیحه زراره قال الله سبحانه و تعالی لنبیه (صلی الله علیه و آله و سلم) فی الفریضه فول وجهک شطر المسجد الحرام، رو به کعبه،
این حرف به نظر ما درست نیست چون این دلیلی که می فرماید بین المشرق و المغرب قبله ،قبله را توسعه داده، اون آیه مقصودش اینه که از بیت المقدس برگردید به سمت کعبه
(سوال سائل
جواب: خب نه چون اون آیه شریفه اونا درست پشت به کعبه نماز میخوندند، بیت المقدس اینور، کعبه اینور، خب چجوری بفرماید، بفرماید بین المشرق و المغرب، خب اونا به اونور میرفتن لذا این وجهی نداره.)
حالا عجیبه خود مرحوم آقای خویی رحمه الله علیه فرمود آیه اصلا در مقام بیان این نیست که کجا قبله معتبره کجا قبله معتبر نیست، آیه می فرماید اونجایی که قبله معتبر است ،قبله کعبه است
(سوال سائل
جواب: فرمود آیه اطلاق نداره که همه نمازها باید رو به کعبه باشه، شاهدشم اینو ذکر کرد که آقا اگه اینطوری باشه باید مردم موقع خوابیدن موقع نشستن موقع غذا خوردن همیشه رو به کعبه باشند چرا چون آیه که صحبت نماز توش نیست ﴿فول وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره﴾)
در ما نحن فیه بهترین روایتی که میتونیم ما به او تمسک بکنیم بر بطلان نماز در صورت اخلال عمدی به قبله، این روایت است، موثق عمار: فی رجل صلی علی غیر القبله فیعلم و هو فی الصلاه قبل ان یفرغ من صلاته فقال علیه السلام ان کان متوجها فیما بین المشرق و المغرب فلیحول وجهه الی القبله
اگر بین المشرق و المغرب هست این صورتش را رو به قبله بکند
خب این روایت دلالت میکنه که بین المشرق و المغرب قبله نیست چون اگر بین المشرق و المغرب قبله بود برای چی یحول وجهه،
معنا نداره که بگیم در اول نماز عمدا میتونی اینطوری بایستی ولی اگر اشتباهی ایستادی در وسط نماز باید رو به قبله بشی چون این موردش جایی است که نسیانا ایستاده بود غفلتا یا عن جهل لذا این روایت تمام است
حتی دیروز گفتیم اون روایتی که میفرماید تحری بکنه،دلالت بر بطلان نماز در صورت اخلال عمدی به قبله،میکند، اونم ممکنه کسی اشکال بکنه که خب تحری، خب اینکه می فرماید بین المشرق و المغرب قبله یعنی تحری بکن بین المشرق و المغرب رو پیدا بکن .
(سوال سائل
جواب: فرض اینه که بین المشرق و المغرب نماز خوانده باز می فرماید فلیحول وجهه)
خب در ما نحن فیه این موثق عمار برای دلالت بر ابطال نماز در صورت اخلال عمدی به قبله، خوب است، این تمام است و الا اون فرمایشاتی که آقای خویی یا آقای حکیم فرمودند اونا به عقل قاصر ما ناتمام است.
خب بعد مرحوم سید می فرماید :و ان اخل بها جاهلا او ناسیا او غافلا او مخطئا فی اعتقاده او فی ضیق الوقت فان کان منحرفا عنها الی ما بین الیمین و الیسار صحت صلاته .
مرحوم صاحب مستمسک میفرماید به خاطر صحیحه معاویه بن عمار انه سال الصادق (علیه السلام) عن الرجل یقوم فی الصلاه ثم ینظر بعد ما فرغ فیری انه قد انحرف عن القبله یمینا او شمالا فقال له قد مضت صلاته و ما بین المشرق و المغرب قبله.
یا روایت حسین بن علوان عن جعفر بن محمد عن ابیه عن علی (علیه السلام) انه کان یقول من صلی علی غیر القبله و هو یری انه علی القبله ثم عرف بعد ذلک فلا اعاده علیه اذا کان فیما بین المشرق و المغرب .
صحیحه زراره : لا صلاه الا الی القبله قال قلت این حد القبله قال (علیه السلام) ما بین المشرق و المغرب قبله.
خب این روایاتی که آقای حکیم شما خواندید این روایات جاهل را نمیگیرد چون خبر حسین بن علوان این است، من صلی علی غیر القبله و هو یری انه علی القبله، این مال کسی است که غافل است این جهل بسیط را نمیگیرد خیال میکند رو به قبله میخواند خب این روایت اطلاق نداره.
ممکن است اقای حکیم بفرماید درست است این روایت اطلاق نداره ما هم که عرض کردیم فی الجمله ،ولی این روایت معاویه بن عمار عن الرجل یقوم فی الصلاه ثم ینظر بعد ما فرغ فیری انه قد انحرف عن القبله یمینا او شمالا، کسی که می ایستد به نماز، بعد از آنی که فارغ شد از نماز ،متوجه میشه که انحراف عن القبله به سمت راست قبله یا چپ قبله داشته است، خب قال علیه السلام قد مضت صلاته و ما بین المشرق و المغرب قبله ،این روایت غیر عالم عامد، همه رو میگیره حتی جاهل را میگیره
(سوال سائل
جواب: جاهل به حکم هم ذیلش ما بین المشرق و المغرب قبله اطلاق داره )
این روایت صحیحه زراره هم همینطوره، این حد القبله قال ما بین المشرق و المغرب قبله .
مرحوم آقای حکیم رحمه الله علیه می فرماید خب این روایات اطلاق داره،
آقای حکیم می فرماید این روایت معارض داره معارضش یکیش اینه، اذا صلیت و انت علی غیر القبله و استبان لک انک صلیت و انت علی غیر القبله و انت فی وقت فاعد ،اگر نماز خوندی و خیال می کردی بر قبله هستی ولی در واقع بر غیر قبله بودی و بعد معلوم شد که بر غیر قبله بودی و در وقت هست نمازت را اعاده بکن، این چه جاهل باشه، بلکه اصلا موردش جاهله ،اصلا این روایت عالم عامد رو نمیگیره چون و استبان لک انک صلیت و انت علی غیر القبله.
یا این روایت صحیحه یعقوب ابن یقطین سالت عبد صالحا، آقا موسی بن جعفر سلام الله علیه، سَأَلْتُ عَبْداً صَالِحاً عَنْ رَجُلٍ صَلَّی فِی یَوْمِ سَحَابٍ عَلَی غَیْرِ الْقِبْلَةِ ثُمَّ طَلَعَتِ الشَّمْسُ وَ هُوَ فِی وَقْتٍ أَ یُعِیدُ الصَّلَاةَ إِذَا کَانَ قَدْ صَلَّی عَلَی غَیْرِ الْقِبْلَةِ وَ إِنْ کَانَ قَدْ تَحَرَّی الْقِبْلَةَ بِجُهْدِهِ أَ تُجْزِیهِ صَلَاتُهُ فَقَالَ یُعِیدُ مَا کَانَ فِی وَقْتٍ،فاذا ذهب الوقت فلا اعاده علیه.
خب این در ما نحن فیه تعارض داره تعارضش هم عام و خاص من وجه است میفرماید اینجا دو جور ممکنه ما جمع بکنیم
یه جور این است که اون ما بین المشرق و المغرب را قید بزنیم به خارج وقت
یک جور این است که این روایاتی که در وقت است را قید بزنیم به اونجایی که بین المشرق و المغرب نباشه.
خب بعضی ها فرمودند که اینا با هم تعارض می کنن تساقط می کنند رجوع می کنیم به عموم فوقانی لا صلاه الا الی القبله .
مرحوم صاحب حدائق در نفی اعاده اشکال کرده.
مرحوم صاحب مستمسک آقای حکیم می فرماید این اشکال وجهی نداره
نه به خاطر اینکه ما بین المشرق و المغرب قبله، به خاطر او نیست،بلکه به خاطر اینکه قید قبله در کلام سائل است، سائل بعید است که وقتی سوال میکنه کسی رو به قبله نبوده، حواسش به بین المشرق و المغرب باشه،مراد او از قبله مسجد الحرام است
بلکه می فرماید یا مثلا به خاطر این جهت نیست که کسی بگه مرجع بعد از تعارض قاعده اجزاء است به خاطر اینکه در اجزاء،اول باید امر را درست بکنی،و بر فرض وجود امر،امر ظاهری از امر واقعی مجزی نیست.
یا کسی بگه اطلاق صلاه یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه چه رو به قبله چه رو به غیر قبله .
یا اصاله البرائه، دوران امر بین مطلق و مقید است نمی دانم آیا نماز بین المشرق و المغرب باشه کافیست یا باید رو به قبله باشه .
خب همهی این وجوه درست نیست
اجزاء که عرض کردیم بی وجهه چون امر ظاهری که اجزاء نمیاره، خیلی جاهاش امر ظاهری هم نداره
اما اون اطلاقات خب در اصول گفتیم همیشه اطلاق خاص مقدم است لا صلاه الا الی القبله مقدم است، نوبت به یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه نمیرسه.
این که کسی بیاد بگه آقا برائت ،وقتی ما دلیل داریم لا صلاه الا الی القبله دیگه برائت معنا نداره، برائت مال جاییست که اطلاقی نباشه .
خب جناب آقای حکیم پس چرا شما می فرمایید بین مشرق و المغرب باشه کافیست می فرماید به خاطر اینکه ما دو تا راه جمع در مقام داریم
یکیش این است که جمع حکمی بکنیم
یکیش این است که جمع موضوعی بکنیم
اگر روایاتی که میفرماید اگر انحراف از قبله بین المشرق و المغرب باشه اعاده لازم نیست،را حمل کنیم بر خارج وقت، جمع حکمی کردیم،چون وجوب اعاده دو تا فرض داره ،در وقت، در خارج وقت،که آن را مقید کردیم به خارج وقت ،یعنی اگر ۱_انحراف از قبله به اندازه بین المشرق و المغرب باشه و۲_ کشف انحراف هم در خارج وقت باشه، اعاده لازم نیست
ولی اگر روایاتی که میفرماید اگر در وقت،انحراف از قبله معلوم شد اعاده بکن را حمل بکنیم بر جایی که بین مشرق و مغرب نخوانده،جمع موضوعی است ،چون تصرف در موضوع یعنی قبله است
جمع موضوعی همیشه بر جمع حکمی مقدم است مثلا اگر یک خطاب آمد گفت که اکرم العلما اذا کانوا عدولا، یک خطابی هم آمد فرمود اکرم الهاشمیین ،خب اینجا عام و خاص من وجه است، اکرم العلما اذا کانوا عدولا عام است از این جهت که علما هاشمی باشند یا غیر هاشمی باشند، خاص است از این جهت که عادل باشه، اکرم الهاشمیین عام است از این جهت که عادل باشه یا عادل نباشه، خاص است چون مختص هاشمیین است .
خب چطور جمع بکنیم آقای حکیم می فرماید باید شارع در رساله بنویسه اکرام عالم هاشمی واجب است عادلا کان او فاسقا، همیشه جمع موضوعی در سیره ی عقلا مقدم بر جمع حکمی است،
در ما نحن فیه این صحیحه یعقوب بن یقطین یا عبدالرحمن بن عبدالله بصری اذا صلیت و انت علی غیر القبله و استبان لک انک صلیت و انت علی غیر القبله و انت فی وقت فاعد
و انت فی وقت، قید حکم یعنی وجوب اعاده است به خلاف اون بالا که ان ما بین المشرق و المغرب قبله،که قید موضوع یعنی قبله است .
آقای خویی رحمه الله علیه ایشون اینطور فرموده که این روایاتی که دلالت میکنه ما بین المشرق و المغرب قبله ، عالم عامد ازش تخصیص خورده قطعا ،
این تعارض میکنه با اون صحیحه زراره که نماز باید رو به قبله باشه فول وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره ،خب اینا با هم تعارض میکنه تساقط میکنه،
بلکه ممکنه بگم تساقط هم نمیکنه به خاطر اینکه اون صحیحه زراره موافق کتاب است خود ذیل روایت داره فول وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره ،موافق کتاب مقدم است
لذا فرموده ما این صحیحه زراره که ما بین المشرق و المغرب قبله، این را ما نمیتوانیم تمسک کنیم نه برای جاهل نه برای غافل نه برای ناسی، برای هیچکس نمیشه تمسک کرد .
عرض ما این است که آقای خویی شما که انقلاب نسبت را قبول دارید،( نمیدونم ما حواسمون نیست، یا مقرر مثلا اشتباه نوشته یا شما اشتباه فرمودید) ولی شما که انقلاب نسبت را قبول دارید، و قبول دارید که این ما بین المشرق و المغرب قبله، عالم عامد ازش تخصیص خورده، خب این میشه نسبتش با اون صحیحه ی زراره که ﴿فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَحَیْثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَه﴾،عام و خاص مطلق، چون فول وجهک شطر المسجد الحرام، مطلق است(چه عالم چه جاهل )،این ما بین المشرق و المغرب قبله، تقیید میزند فول وجهک شطر المسجد الحرام را و مختص عالم میکند
ایشون فرموده اون روایت اصلا عالم عامد رو نمیگیره چون معنا نداره که یه کسی میدونه قبله اینور است ولی به طرف دیگه نماز بخواند بعد بهش بگن فول وجهک شطره .
خب اینا از مرحوم آقای خویی به عقل قاصر ما بی وجه است چون این حرف که عالم عامد رو نمیگیره چون کسی که قبله میداند اینطوری است عمدا طرف دیگر نماز نمیخواند که بعد خداوند بهش بفرماید فول وجوک شطره، این حرف در بعضی از جاها از مرحوم اقای خویی و از بعضی از بزرگان صادر شده ولی به عقل قاصر ما بی وجه است مثلا در باب حدیث لاتعاد هم گفتن که ادله اجزاء و شرایط را نمیشه حمل کرد بر عالم عامد ،چون کسی که عالم است که رکوع جزء است و میداند که رکوع را هم نیاره نماز باطل است، در عین حال نماز بی رکوع بخواند و در مقام امتثال هم باشد ،اصلا این باید دیوانه باشه و الا از چنین شخصی این نماز صادر نمیشه.
خب این حرفا درست نیست، یک حرفی یه مغلطه ای گاهی موقع ها میکنند میگن اقا این خطاب را برای چی گفتی ؟اگر برای عالم گفتی، عالم که احتیاجی به گفتن نداره، عالم است، اگر برای جاهل گفتی، برای جاهل هم که میگی ،تکلیف برای جاهل به حکم منجز نیست ، پس این را برای چی گفتی؟
یا مثلا میگه اقا میخوام مطلب را ثابت بکنم میگن اگر خودش ثابت هست که اثبات هو ثابت معنا نداره اگر ثابت هم نیست که اصلا چیزی که ثابت نیست چطور میخوای ثابت بکنی؟
حالا اون شبهه اغریقی او به این افتضاحی نیست، او هم مفتضح است نه به این افتضاحی، تعجبم که حالا بعضی ها خیال میکنند که شبهه اغریقی مثلا کوه احد است ،منتها اون به افتضاح اینجا نیست.
بابا اینی که شما میگید عالم عامد ترک نمیکند ما هم قبول داریم ولی همین خطابات را حضرت فرموده تا مردم علم پیدا بکنند، اگر نمیفرمود از کجا اصلا میخواستند علم پیدا بکنند؟ خب این علم از اسمان که نمیاد لذا اینا را فرمودند تا علم پیدا بکند،
اقای خویی شما میفرمایید ادم عاقل کجا میاد قبله اینور است روش را اونور کند؟ خب ادم عاقل هم همچین کاری نمیکند چون این ایه فرموده، و الا شیخ انصاری، اگر شارع بفرماید اقا بین المشرق و المغرب قبله ،خب مسجد الحرام هم اینجاست دوربینم گذاشتند، خب اینجوری نماز میخواند، میگه اقا چرا اینجور نماز میخوانی خب چه اشکال داره ،همین ایه باعث میشه که شما میفرمایید ادم عاقل رویش را از قبله بر نمیگرداند که بعد بهش بگن فول وجهک شطر المسجد الحرام .
اما اون موافق ایه هم که اقای خویی فرموده، اولا اینکه موافق ایه شما هم اشکال کردی فرمودی ایه در مقام بیان این نیست که کجا قبله معتبر است کجا قبله معتبر نیست ،ایه میفرماید اونجایی که قبله معتبر است شما رو به قبله نماز بخوان ،و اون روایت میفرماید ما بین المشرق و المغرب قبله لذا تنافی ندارند،
اگر کسی بگه اقا ایه میفرماید فولوا وجوهکم شطره،
میگیم اقای خویی شما که فرمودی ایه اصلا کاری با نماز نداره و الا اگر ایه کاری با نماز داشته باشه لازمه اش این است که شما فرمودی که همه باید رو به قبله بایستند، ایه در مقام بیان تعویض قبله است، خب چرا نفرموده ما بین المشرق و المغرب بایست ، خب چجوری بفرماید چون مسجد بیت المقدس پشت کعبه بوده ،خلف کعبه است، خب می فرماید فول وجهک شطر المسجد الحرام، اما اگر بین المشرق و المغرب مسجد الحرام بود چی،آیه کاری نداره.
اگر کسی بیاد بگه آقا، آقای خویی رحمه الله علیه هم یه حرف حسابی ممکنه داشته باشه، بگو چی گفته تا کجاش با اینجا نمیسازه؟
یه وقت هست شما میخوای تمسک کنی بگی نماز مستحبی قبله درش معتبر است بله آقای خویی می فرماید آیه دلالت نمیکنه در چه نمازی قبله معتبر است در چه نمازی قبله معتبر نیست،
ثانیا شما می فرمایید که این حرف با حرف آقای خویی تنافی داره چی گفته اقای خویی، آقای خویی فرموده آیه اصلا کاری با نماز نداره خب اینجاهم آقای خویی می فرماید آیه کاری با نماز نداره ،آیه در مقام بیان این است که هر جایی که قبله معتبر است قبله مسجد الحرام است، اما کجا معتبره چمیدانم،
خب روایت چی میفرماید روایت میفرماید ما بین المشرق و المغرب قبله، یعنی کعبه قبله نیست، هر جایی که قبله معتبر است بین المشرق و المغرب قبله است، آیه می فرماید کعبه قبله است، خب این میشه تعارض دیگه این میشه مخالف آیه دیگه ،
اگه دو تا روایت بیاد یه روایت بفرماید کعبه قبله است یه روایت بفرماید بین مشرق و المغرب قبله است، خب اگه این دو تا روایت با هم تعارض بکنه، اگر بگن آقا کدام روایت موافق قرآن است خب اونی که می فرماید کعبه قبله است چون آیه هم همین است ،آقای خویی کجا مخالف این صحبت کرده؟
آقای خویی فرموده بله آیه در مقام بیان این نیست که قبله در کجا معتبر است، در کجا معتبر نیست.
عرض ما این است که درسته با این بیانی که عرض کردیم فرمایشات آقای خویی با همدیگر تنافی ندارد، منتها ما حرفمان این است که آقای خویی الان این آیه شان نزولش چیه، درست پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین ،در استدبار کعبه بود خب این رو اگر بخواد به این تفهیم بکنه که آقا شما رو به قبله نماز بخونید باید چکار بکند، مقصودشم این است که قبله کعبه است و بین المشرق و المغرب توسعه هم میخواد بده خب این را چیکار بکنه بفرماید فول وجهک چی، چی بفرماید؟
خب اگر اقای خویی بفرماید بله درست است ایه فرموده رو به کعبه نماز بخوانید شان نزول آیه این بوده که مردم در اون نماز پشت به قبله نماز میخواندند، خب شما که میگی شان نزول مخصص نیست، آیه که نمیگه اونهایی که پشت کعبه نماز خواندن اونا رو به کعبه نماز بخوانند ایه می فرمایند هر کسی در هر جایی که هست باید رو به کعبه نماز بخواند.
یه جمله ای میخوام عرض بکنم و اون جمله این است که این البته الان خام است خام است نه اینکه برای من خام است ، چون یک حرف جدیدی است خام است
آیات قرآن دو قسم است بعضی از آیات خطاب است مثل همین ﴿و اینما تکونوا فولوا وجوهکم شطره﴾، خب کی میگه ما رو میگیره؟ بگه یا الله تو اصلا اصول را بهم بزنی بابا تو اصول اونجا که آیا خطابات قرآنیه مختص مشافهین است یا همه را شامل میشه، مگه این بحث را در اصول نخواندی؟ چرا، خب چی گفتی اونجا؟ چی گفتی اونجا؟ اونجا ما گفتیم که نه مختص مشافهین نیست بلکه اصلا خطاب به کل انسانها الی یوم القیامة است.
میگیم درست است یه وقت هست خطاب یاایها الدین آمنوا است
یه وقت هست خطاب یا ایها الناس است اینا را کسی بگه مختص مشافهین است بایستی شلاقش زد.
اما یه وقت هست خطاب فولوا است باز ما اینو قبول داریم که فولوا درسته خطاب به اونهاست ولی ما رو هم شامل میشه بخاطر اینکه احکام اصل اولی بر عدم نسخ حتی در زمان رسول خدا و بر عدم اختصاص است یعنی اگر مثلا یک آیه ای آمد خطاب بود به اهل مدینه این مال همه مسلمان ها است الی یوم القیامه.
اما اگر یک جایی یه دلیلی بعد آمد مثلا اونجا فرموده فولوا وجوهکم شطره بعد زمان امام صادق (علیه السلام) فرمود بین المشرق و المغرب قبله ،این چه اشکال داره؟ این را نمیگیم مخالف قرآن است سرش هم این است که احتمال میدیم واقعا چون در اون زمان میخواسته خداوند سبحان کعبه را جا بندازد ...، الان یک کسی که میخواد زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) را جا بندازه بیاد همان روز اول بگه اقا هر کس هم که در قم بماند ولو به زیارت نرود این زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) حساب میشه باز بفرماید اونایی هم که تا سلفچگان امدند اونا هم قم حساب میشه این زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها جا نمی افتد ،حالا من الان به لحاظ تاریخی در جریان نیستم ،کسی هم بگه اقا برو مطالعه کن ،مگه دیوانه ام که برم این تاریخ ها را مطالعه بکنم، اینی که الان عرض میکنم که طبیعی است، مردم را از یک سنتی که دارند بخواد برگردانی کار سختی است ،یعنی اگر پیامبر خدا را در مسجد ذو قبلتین خداوند سبحان برش نمیگرداند، فکر نمیکنم با فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که از این به بعد مردم شما رو به کعبه نماز بخوانید ،بعید میدانم به این زودی ها جا میافتاد، شاید اصلا یکی از حکمت ها همین بوده، چون میگن ببین این چقدر مهم است تو جمعیت توی مسجد دو رکعت نماز رو به اون طرف ،بعد بقیه نماز رو به این طرف، این شاید، نمیگم صد در صد ،حالا یک کسی بگه برو مطالعه بکن، اون تاریخی که نه در عقاید ما نه در معارف ما نه در فقه ما نه در قرآن ما هیچ کدام اثری نداره مثل این میماند که تاریخ هخامنشی را مگر من اموزش پرورش هستم که عقل نداشته باشم در کتاب مدرسه تاریخ هخامنشی بنویسم، گور پدر هخامنشی، به ما چه مروبط است، اونا عقل ندارند یا مغرض هستند ،یک کسی میگفت چو ایران نباشد تن من مباد، برای چی تن من مباد؟ شیعه ام القرای شیعه را میپسندد ، ما اگر ایران را دوست داریم به خاطر این است که ام القرای شیعه است، اگر ام القرای شیعه نباشه ان شاء الله به ظرف یک ساعت با خاک یکسان بشه، به ما چه مربوط است، حالا اون تاریخ به چه درد میخورد که من برم نگاه بکنم، ولی این امر طبیعی است .
شاید این مطلب که اونجا که فرمود فولوا وجوهکم شطره این به خاطر این بود که کعبه را جا بندازد و ما دلیل نداریم که مثلا این نوع خطابات، بعد اگر یک جایی امد توسعه داد که مثلا اینا هم قبله است، اینا هم ایا مخالف قران حساب میاد یا نه؟ این یه مطلبی است که در ذهن ما هست، البته باز من اشکال نمیکنم ،الان هم اخر سر عرض میکنم با توضیحاتی که در کلام اقای خویی دادم ولو در کلماتش نیست این فرمایشات، ولی با توضیحاتی که دادم ما رد نمیکنیم( کلام آقای خویی را )
اگر یک جایی دو تا روایت معارض باشه،و یک روایت موافق قرآن باشه و حتی موافقتش مثل فولوا باشه باز ما اون موافق را مقدم میداریم، چون یه وقت انسان یک مطلبی در ذهنش میاد میگه، یه وقت یک مطلبی میبینی به دل نمیچسبد این با ارتکاز فقهی این حرفی که من عرض کردم نمیچسبد ،
ولی خب و این را من باز بگم که اگر کسی فردا بیاد بگه خیله خب یک سوراخی یاد ما دادی که بی دینی ها را بیشتر بکنیم اگر یک سوراخی یادت دادیم کسی بخواد بی دینی ها را بیشتر بکند خودش را با بی دینی هایش در اون سوراخش میکنیم حالا فعلا دهان ما بسته است ،ولی در عین حال ما هم قبول داریم،
ببین من خیال میکنم خود مرحوم اقای خویی تو ذهنش این بوده، ارتکاز قطعیه متشرعه هم هست، اصلا هیچکس نمیپسنده که آقا قبله اینطوریه، طرف به کنج نماز بخواند، به زاویه شصت درجه نماز بخواند ،چرا اینطوری نماز میخوانی؟ بگه بین المشرق و المغرب قبله ،فقیهی هم فکر نمی کنم الی یومنا هذا...،
قبله را که بحث می کردیم بعضی بودند که می گفتند، قبله تا صد و هشتاد درجه اگر انحراف داشته باشه اشکالی نداره تمسک می کردن به ما بین المشرق و المغرب قبله،
ولی نه، او در واقع مثل همین فرمایش آقای خویی رحمه الله علیه که دیروز عرض کردیم که ذابح هم باید رو به قبله باشه دیشب داشتم این عروه رو نگاه می کردم دیدم این حاشیه رو فقط مرحوم آقای خویی رحمه الله علیه زده البته اون آقای آل یاسین یا یک کسی دیگه بود اونم دیدم این حاشیه رو داره، ولی آقای خویی از قدیم به هرکی تو کوچه و خیابون بگی میگه آقا گوسفند میخواد بکشم میگه گوسفند را رو به قبله کن اما خودت هم باید رو به قبله باشی؟ یه چیزایی هست با ارتکاز فقیه نمیسازه،
خدا رحمتش بکنه مرحوم آقای تبریزی گاهی موقع ها مثلا یه مطلبی رو اشکال می کرد هی اینطوری می کرد محاسنش را می برد لای دندونش و فکر می کرد گاهی موقع ها هم که دیگه خیلی چیز می شد یه سیگاری آتش می زد می کشید بعد دیگه آخرش میگفت ولش کن و می گفت نه دیگه این را آقای خویی فتوا نداده دیگه، حالا ایشون به آقای خویی خیلی معجب بود،
ولی یک جایی که در فقه، مثل اینکه از زن تقلید بکنید، اصلا گیریم یک روایت معتبر با سند معتبر سی نفر نقل کردن که از زن تقلید بکنید یا زن قاضی باشه، خدا رحمتش بکنه مرحوم استاد بارها می فرمود آقا قبل از آنی که میخوای ادله رو بررسی بکنی اول برو توی فتاوای فقها نگاه کن، یه چیزی در نیاری که فقط خودت تنها گفتی، این فقه نیست ،البته معمولا علما هم اینطوری نیستن اونایی که در فقه خودشون را کشتن من سراغ ندارم، این حرفا معمولا تازه در آمده ،یه وقت یه کسی می گفت ابن ابی لیلا اینو گفته، گفتم ابن ابی لیلا رو پیرزن محل ما هم بلده، ابن ابی لیلا اینو گفته این که نشد درس و علم و فقه .
لذا ما اینها را گفتیم ولی باز هم این فرمایش آقای خویی رحمه الله علیه که این بین المشرق و المغرب قبله، مخالف آیه هست، این از ذهن ما پاک نمیشه
و للکلام تتمه ان شاء الله فردا