1403/10/05
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل فیما یستقبل له/الکلام فی اعتبار الاستقبال فی النافله
کلام در این بود که در نافله در حال رکوب و مشی آیا قبله معتبر است یا قبله معتبر نیست ؟
صاحب عروه فرمود قبله معتبر نیست
مرحوم اقای خویی فرمود در ۴ تا مساله باید بحث بکنیم
یکی رکوب در سفر
یکی مشی در سفر
یکی رکوب در حضر
یکی مشی در حضر
در مورد نافله در حال رکوب در سفر فرمود این جزء مسلمات است، تسالم است، اجماع است، مخالف در مساله نیست،که قبله معتبر نیست، فقط صحیحه عبد الرحمن ابی نجران این بود که تکبیره الاحرام را باید رو به قبله بگی.
خب اینجا دو تا جواب اقای خویی داد یک جواب را که ایشون اشکال کرد به مبنای خودش .
جواب دومش که در مستحبات فرمود حمل مطلق بر مقید نمیشه.
ما عرض کردیم که این مطالبی که شما در مستحبات فرمودی که حمل مطلق بر مقید نمیشه، در اصول اون وجوهی که اشکال کردی به عقل قاصر ما از اون وجهی که قبول کردی احسن است و اون وجهی که قبول کردی درست نیست.
یک وجهی که ما عرض کردیم بهترین وجه است، این است که در خارج، غالب مستحبات مراتب دارند، با اینکه مطلق و مقید هست ولی مراتب دارند و اگر یک متکلمی ببینیم مثلا غالبا در جاهایی که مطلق و مقید فرموده قائل به مراتب شده یه جایی اگر شک بکنیم ،در سیره عقلا نمیشه گفت که حمل مطلق بر مقید میشه.
و این حرفی که اقا مثلا مجالس قانون گذاری فرق میکند ما اصلا چیزی به اسم مجالس قانون گذاری در زمان ائمه (علیهم السلام) عرب بدوی می آمده سوال میکرده اصلا شاید زراره هم در ذهنش مجلس قانون گذاری نبوده مجلس قانون گذاری چیه؟اونا هم این طور نبوده که برن فحص بکنند حتی اونا هم این طور نبوده یعنی اگر یک نفر می امده سوال میکرده یا یک کلامی از امام را میشنیده به اطلاقش عمل میکرده ،این فحص وقتی شده که مردم متوجه شدند که حضرات ائمه معصومین (علیهم السلام) مراداتشان را در یک مجلس بیان نمیفرمایند و الا این طور نیست که مثلا زراره یا یک کسی اگر یک عامی میشنیده یا یک ادم عادی یه عامی میشنیده بره فحص بکند این طور نیست،بله ممکن است در زمان حضرت رضا (علیه السلام) یا زمان موسی بن جعفر (علیه السلام) که فرمایشات اهلبیت نشر پیدا کرد بعد امدند دیدن که نه بعضی از مراداتشان را اینا جدا فرمودند اون وقت اینها فحص میکردند و الا این طور نیست که اینایی که این حرف ها را نشنیده باشند فحص بکنند این طوری نیست .
ولکن با همه ی این حرفایی که ما زدیم ما در مطلق و مقید مطمئن نیستیم که در سیره عقلا حمل مطلق بر مقید نمیشه لذا اگر نگیم به فتوا، احتیاط واجب اون است که حمل مطلق بر مقید بکنیم.
اگر کسی بیاد بگه خب اقا شما که حمل مطلق بر مقید میکنی پس اینجا هم حمل مطلق بر مقید بکن بگو تکبیر را باید رو به قبله بگی ،گفتیم نه، سرش را دیروز عرض کردیم ،وقتی که چندین روایت ،مطلق وارد شده، این قید فقط در یک روایت است، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فعلش را که امام (علیه السلام) نقل فرمود روی مرکب نافله میخواند نماز شب میخواند، این مطلب که تکبیر الاحرام را رو به قبله بگو ،این یک چیزی نیست که مثلا وجهی داشته باشه که حضرت بخواد این را تقیه بفرماید، بعد هم مستحب است دیگه، یقینا فقها مثلا اون قدری که در واجبات و محرمات دقت بکنند و مقید باشند در مستحبات این طور نیست چون در واجبات و محرمات خب اونجا باعث میشه که مردم به گناه و خطا می افتند حالا مستحبات مسلم است اگر کسی بایستد تکبیرش را رو به قبله بگه خب این احوط است ،بعد هم ثوابم که فکر نمیکنم ثوابی برای کسی فردای قیامت بماند چون موازنه ی اعمال، اون روایت که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود که هر کس یک لا اله الا الله بگه یک درخت تو بهشت میکارد، یکی از اصحاب عرض کرد که اقا پس ما خیلی درخت در بهشت داریم فرمود اگر اون درخت ها را نسوزونده باشید، موازنه ی اعمال فکر نمیکنم، بهشت برای شیعه به شفاعت و برکت امیر المومنین علیه السلام هست، فکر نمیکنم که کسی باشه که بگه من مطیعم، بله الجنه للمطیعین ولکن موازنه ی اعمال پا به پا میشه، حالا الان این مطلب را من فکرش را هنوز نکردم ندیدم هم کسی متعرض بشه بعید هم میدانم کسی متعرض شده باشه که اگر یک کسی گناه کرد حالا قبل از آنی که توبه بکند این به موازنه ی اعمال آمرزیده میشه، یا وقتی که مثلا توبه کرد این اعمال مستحبیش که به موازنه از بین رفته برمیگرده یا نه این اعمال مستحبیش بر نمیگرده، این مثل کسی میماند که تهاتر قهری شده، دیگه الان نمیشه کاریش کرد، یک کسی بگه خب الان ما چرا توبه بکنیم؟چون نمیدانیم اونقدری که بدهکار هستیم، اونقدر چیزی در جیب داریم یا نداریم، توبه اداء قطعی بدهکاری است، من شنیدم مرحوم اقای خویی فرموده بود که اگر کسی بگه من عادلم دیوانه است بعد از خودش سوال کردند که تو عادلی؟ گیر کرد که چی بگه، بعد فرمود من شک دارم که خودم عادل هستم یا نه که دیگران اصاله الصحه جاری کنند .
اگر اینجا واجبات بود ما قطعا میگفتیم احوط این است که تکبیرش را رو به قبله بگه ولی چون مستحبات است مخصوصا که شهرت قویه هست که این روایت اینجا بوده ولی معروف و مشهور اعتنا نکردند، بله چند نفری بودند که فتوا داده باشند ولی اینا برای ما حجت شرعی نمیشه ،چون مستحب هم هست دیگه، و ما هم ولو گفتیم منقاد ثواب نداره، ولی فردای قیامت از خداوند سبحان ان شاء الله طلبکار میشیم،اگه بفرماید تو خودت گفتی منقاد مستحق ثواب نیست ،میگیم ما گفتیم ولی حرف های ما ارزش داره؟(یک مرحوم اقای مساعی منش اینجا بود که املاکی بود ولی مردم خونه های قم را به قیمت مساعی منش نمیدادن، مثلا اگر او ۵ میلیون قیمت میکرد،مردم مثلا میگفتند ۷ میلیون، بعد به نظرم من خودم بهش گفتم خب تو خونه پسرت را اینقدر قیمت کردی ،خودت قیمت کردی، و واقعا هم همین طور بود خونه همه را یه طور قیمت میکرد ،گفت من قیمت کردم ولی به قیمت من هیچ کس نمیده، حالا خدایا ما گفتیم غلطی یا درستی گفتیم ولی مگر قرار است شما به حرف های ما گوش بدی ،شما باید به کرم خودت نگاه کنی لذا ما هم طلبکاریم ما هم فردای قیامت میگیم اقا انقیاد ،تازه انقیاد چیه ،یک چیز هایی قاطی میکنیم دیگه اونجا بحث استدلال نیست، مقدس اردبیلی را خوابش را دیدند گفتن چطوری؟ گفت اینجا بازار عمل کساد است اگر کسی با ائمه معصومین علیهمالسلام راهی داره اینجا به تعبیر من نونش تو روغنِ ،و الا بره گمشه چیزش را بخورد،
من یه خورده از مقدس اردبیلی گلایه دارم چون در بحث حرمت غیبت نوشته احوط این است که غیبت عامه را نکنیم.
صاحب جواهر خوب فرموده، چطور ممکن است عامه ای که ما مکلف شدیم به معانده با اونها به عدم محبت اونها فرمودی احوط این است، اگر جایی شک کردیم که غیبت جایزه یا نه این غیبتش جایز است.
در مکاسب محرمه معمار کبیر انقلاب او هم همین را فرموده.
عجیب است از مقدس اردبیلی من نمیدانم اون افکار شیعه اینقدر نسبت به برائت و اینها چطور شد که وضع کشور این شد این را نفهمیدم این چطور شد که شیعه برائت و اعتقادات این طور شد که زن بی عقل چرت و پرتایی میگه حالا یک کلمه گفتند زن مجتهد میشه، چرت و پرت میگی زنکه، توی زنکه اصلا درس نخواندی، اصلا درس نخواندید شماها ،دین حالیتون نمیشه، ما هم توقع نداریم ،استاد ندارید، اصلا فهم و شعورتون در این حد اجتهاد نیست ، مرحوم اقا ضیا فرمود اجتهاد یعنی کندن کوه با سوزن، یک روزی یک آقایی امد به اقای تبریزی ،شوخی شوخی گفت یک مدرک اجتهاد به ما بده، گفت برو برو برو ، من در اجتهاد خودم هم شک دارم، واقعا همین طور است اجتهاد اصلا من فکر نمیکنم ۱۰ تا مجتهد زنده در دنیا حضور داشته باشه، من بعید میدانم الان ۱۰ تا مجتهد زنده وجود داشته باشه واقعا، مجتهد مسلم ،لذا ما این گلایه را از مقدس اردبیلی داریم با همه عظمتش نمیخوام جسارت کنم.
ولی چون مستحبات است و نافله، به هر جهت دیگه تکبیرش را ایستاد ،ایستاد، نایستاد، نایستاد.
خب مرحوم اقای خویی میفرماید در سفر در حال رکوب جزء مسلمات است که قبله در نافله معتبر نیست،
در نافله در حال مشی در سفر چی ؟آیا قبله معتبر است یا نه؟
در این مورد هم فرموده قبله معتبر نیست، چون روایات زیادی داره و شبهه نداره بلکه ادعای اجماع هم شده ،ایشون ادعا میکند مخالف در مساله نیست.
صحیحه معاویه بن عمار لَا بَأْسَ بِأَنْ یُصَلِّیَ الرَّجُلُ صَلَاةَ اللَّیْلِ فِی السَّفَرِ وَ هُوَ یَمْشِی وَ لَا بَأْسَ إِنْ فَاتَتْهُ صَلَاةُ اللَّیْلِ أَنْ یَقْضِیَهَا بِالنَّهَارِ وَ هُوَ یَمْشِی یَتَوَجَّهُ إِلَی الْقِبْلَةِ ثُمَّ یَمْشِی وَ یَقْرَأُ فَإِذَا أَرَادَ أَنْ یَرْکَعَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَی الْقِبْلَةِ وَ رَکَعَ وَ سَجَدَ ثُمَّ مَشَی.
صحیحه یعقوب بن شعیب قال سالت ابا عبد الله (علیه السلام) عَنِ الصَّلَاةِ فِی السَّفَرِ وَ أَنَا أَمْشِی قَالَ أَوْمِ إِیمَاءً وَ اجْعَلِ السُّجُودَ أَخْفَضَ مِنَ الرُّکُوعِ .
کسی نگه اقا خب این روایتی که الان شما خواندی صحیحه معاویه بن عمار فرمود اذا أَرَادَ أَنْ یَرْکَعَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَی الْقِبْلَةِ وَ رَکَعَ وَ سَجَدَ خب این چیه؟
خب جواب میدیم همان طور که اقای خویی فرموده صحیحه یعقوب بن شعیب در ذیلش داره عن الصلاه فی السفر و انا امشی قال اوم ایماء و اجعل السجود اخفض من الرکوع، تصریح دارد.
خب ممکن است کسی بگه اقا اوم ایماء و اجعل السجود اخفض من الرکوع، اینکه نمیگه رو به قبله نباش این میفرماید رکوعت را ایماء کن .
جوابش این است که بله مدلول مطابقیش قبله نیست اما وقتی که میفرماید اوم ایماء و اجعل السجود اخفض من الرکوع، یعنی نایست ،همین طور که راه میری بخوان و ایماء کن،لذا اصلا اگر فرض کن این روایت صحیحه معاویه بن عمار نبود، ما بودیم و همین صحیحه یعقوب بن شعیب ،این صحیحه یعقوب میفرماید همین طور که راه میرفت، نافله بخواند...،این اطلاق نمیتواند در مواردی که مما یغفل عنه العامه است باید تصریح باشه و اطلاق به درد نمیخورد،اصلا سر اینکه میگن سیره را نمیشه به عام ردع کرد، سرش همین است، چون سیره اطلاق مقامی است یعنی مردم روی غفلتی که دارند همان معامله ای که با کار خودشان میکنند با شرع هم همان معامله را میکنند ،اینا به عموم ملتفت ردع نمیشوند،
این صحیحه معاویه بن عمار که اذا اراد ان یرکع حول وجهه الی القبله و رکع و سجد ثم مشی، ظاهرش این است که باید بایستد چون ثم مشی ،و الا ثم مشی غلط بود این میفرماید بایست رو به قبله بکن، و قطعا وقتی که میفرماید بایستد رو به قبله کند، خب من وقتی این طوری میرم قبله این طوری است یعنی فقط سرت رو، رو به قبله بکن؟این طوری سجده بکن، اصلا مگر میشه همچین چیزی ،اینکه اگر خداوند سبحان میفرمود ۳ ثانیه باید یک پا بایستی ...،الان کسی ۲۰ ثانیه این طوری بکند گردنش درد میگیرد،پس معنی صحیحه این است که یعنی رو به قبله بایست، رکوع و سجده بجا بیار برو ،
خب این روایت یعقوب بن شعیب مخالف اون صحیحه معاویه بن عمار است ،تصریح به خلاف است، لذا اون امر به ایستادن، حمل بر استحباب میشه
(سوال سائل
جواب:آقا عرض کردم چون کسی که راه میره رو به قبله نیست معمولا ،اطلاق مقامی است____ این در مقام بیان است برای اطلاق لفظی است______
اطلاق مقامی دو قسم است:
یک اطلاق مقامی هست که مما یغفل عنه العامه نیست ،اینجا باید احراز بکنیم مولا در مقام بیان است و احرازش هم سخت است چون در اطلاق لفظی اصل این است که در مقام بیان است ولی در اطلاق مقامی هنچین اصلی ما نداریم.
یک اطلاق مقامی هست که بر اثر غفلت عامه مردم است ،اینجا باید امام (علیه السلام) در مقام بیان بیاد، اونجا نمیگیم که اقا شک داریم در مقام بیان است یا نه ،
اینکه کسی که مشی میکند ایماء بکند یعنی همین طور در حال مشی ایماء بکند، هیچ کس از این روایت نمیفهمد که یعنی تو بایست ایماء بکن و بعد برو، خب معمولا هم کسی که راه میره رو به قبله نیست ،کسی که راه میره اینور و اونور را نگاه میکند خود اصلا جاده ممکن است رو به قبله نباشه، همون طوری که حیوان گفتیم اینور و اونور میره، خب ادم هم همین طور است ،کی در حال پیاده روی رو خط مستقیم میره مخصوصا هم که در حال مشی در سفر اینها رفیق دارند، در بیابان یک کسی تنها که نیست، درست است نماز میخوانند صحبت نمیکنند خب یه وقت این میاد اینور خب اون خودش را یکم میکشه اونور تر ،اینا اطلاق مقامی است ،امام علیه السلام باید در مقام بیان باید در بیاد ، این مطلب همان طوری که اقای خویی فرموده، تمام است
یک نکته ی دیگری در مقام که مرحوم اقای حکیم نقل کرده بعد اقای خویی اشکال کرده این است که خب حالا اگر در حال سفر چه در مشی چه در حال رکوب ،اگر کسی بخواد نماز شب بخواند، خب این وقتی میخواد نماز شب بخواند، مثلا شما الان حساب کن در این کجاوه، حالا کجاوه ها من ندیدم ولی خب کجاوه ها دو قسمت است خب ممکن است یک کجاوه ای باشه مثل این درشکه، خب درشکه ها بعضی ها یک صندلی داشت، بعضی ها سه تا صندلی داشت، حالا اگر کسی در حال سفر میخواد نافله بخواند رو به قبله واجب نیست ،ولی اگر الان مرکب داره مستقیم میره، من به سمت چپ نشستم دارم نماز میخوانم،سر مرکب هم رو به قبله نیست، ایا باید سر مصلی به سمت راس مرکب باشه یعنی به همان سمتی که مرکب میره من به همان سمت نماز بخوانم ؟یا نه وقتی که مرکب میره،حالا که قبله معتبر نیست، دلم میخواد به اینور میخوانم دلم میخواد به اونور میخوانم ؟
اقای حکیم فرموده قبله معتبر نیست به هر طرف میخواهی بخوان، این روایاتی که میفرماید به سمتی که مرکب میره نماز بخوان این در واقع از باب دفع توهم حذر است نه اینکه این خصوصیت داره .
اقای خویی فرموده نه باید روی مصلی به همان طرفی که مرکب میره،باشه لذا اگر قبله به خلف مرکب است، تو اگر برگردی رو به قبله یعنی پشت مرکب نماز بخوانی، نمازت باطل است ،قبله ی تو سمت حرکت مرکبت است.
به عقل قاصر ما حق با اقای حکیم است چون دیگه معنا ندارد وقتی که قبله معتبر نیست لازم باشد به یک سمت خاص یعنی جهت حرکت مرکب، نماز بخوانم .
ممکن است بگی خب این روایاتی که داره حیث ذهب بک بعیرک،حیث کان متوجها، چی ؟
اقای خویی به عقل قاصر ما این فرمایشات شما درست نیست به خاطر اینکه اخه یعنی چی که امام (علیه السلام) بفرماید قبله ی تو سمت حرکت مرکب است، چون معمولا روی مرکب کسی که میشیند طوری میشیند که صورتش به سمت جلو یعنی سمت حرکت مرکب است،علتش هم این است که الان شما تو ماشین که مثلا سوار میشی تو صندلی طوری بشینی که مقابل را میبینی خیلی راحتی، این واحد هایی که صندلی رو به پشت راننده دارد، وقتی که روی اون صندلی میشینی، ماشین که میره حال ادم بهم میخوره سخت بهش میگذره یا کسی روی مرکب بشیند سرش را این طوری کند یا روی مرکب یک طرفه بشیند خب این سخت است هر آن ممکن است بیافتد، استقرار کسی که روی مرکب میشیند این است که یک پا را میزاره اینور مرکب و یک پا را اونور مرکب و رو به رو را هم نگاه میکند .
(سوال سائل
جواب:این هم همین طور است چون در سفینه هم عرض کردم، اتفاقا ماشین را که مثال زدم به خاطر همین است چون شما در ماشین به سمتی که ماشین میره میشینی، من خودم که این طوری هستم این واحد ها و ماشین هایی که صندلیش برعکس است ۵۰۰ متر بشیند ادم حالش بد میشه
سوال :
جواب :امام (علیه السلام) به لسان عرف صحبت میکند الان یک کسی میگه اقا من در ماشین نشستم نماز میخوام بخوانم میگه به همان سمتی که ماشین شما هست به همان سمت نماز بخوان
سوال:
جواب:احتیاطِ اینکه شاید نماز صبح سه رکعت باشه ممکن است، ولی این ابدا احتیاط نداره، من اصلا تعجب میکنم اقای خویی شاید میخواسته سر به سر اقای حکیم بزاره)
این وجهی نداره ،چون اصلا به مناسبت حکم موضوع معنا ندارد ،بله یه وقت هست مثلا این دابه یا این مرکب مثلا به سمت یمین قبله میره اختلافش با قبله مثلا ۳۰ درجه است امام (علیه السلام) میفرماید به سمت دابه بخوان میگی به خاطر اینکه شاید ۳۰ درجه معفو است ولی به سمت دابه بخوان ولو اینکه دابه داره ۱۸۰ درجه به خلاف قبله میره یعنی قبله مثلا سمت جنوب است بگه اگه سمت شمال نماز بخوانی نمازت درست است، ولی اگر این طوری نماز بخوانی که ۵۰ درجه است نمازت باطل است!آخه این حرف...،لذا من خیال میکنم این مطلب اوضح از این است، خودش هم میفرماید که معروف بین متاخرین اول است و اصلا نمیدانم این حرف اگر از غیر اقای خویی صادر شده بود قطعا باید انسان شکایت میکرد از دستش ولی خب چکار کنیم دیگه اقای خویی الان یکه تازه عرصه ی فقه و اصول است فعلا ، ولی این فرمایش اقای حکیم درست است اتفاقا در روایت هم داره من میتوانم روی مرکب به سمت قبله نماز بخوانم ،حضرت فرمود ضیق، اون سخت است شما راحت باش.
اما صورت ثالثه:یعنی نافله در حال رکوب در حضر،در شهر خودش
میفرماید این هم باز اقوی این است که قبله درش معتبر نیست
صحیحه حماد بن عثمان عن ابی الحسن الاول اقا موسی بن جعفر (علیه السلام) فِی الرَّجُلِ یُصَلِّی النَّافِلَةَ وَ هُوَ عَلَی دَابَّتِهِ
فِی الْأَمْصَارِ در شهرش است قَالَ لَا بَأْسَ
خب اگر کسی بیاد بگه اقا این روایت سوال از این است که اصلا نافله در حال رکوب در حضر صحیح است یا نه، چون ممکن است کسی بگه در حضر باید بایستد و نماز بخواند، در حال رکوب صحیح نیست .
این حرف درست نیست باز به همان کلام، این اطلاق مقامی که عرض کردم اون قسمش که مما یغفل عنه العامه است اون خیلی مهم است او لازم نیست که ما ثابت بکنیم روایت در مقام بیان است او باید امام (علیه السلام)در مقام بیان بر بیاد .
صحیحه عبد الرحمن بن حجاج عن الرجل یصلی النوافل فِی الْأَمْصَارِ وَ هُوَ عَلَی دَابَّتِهِ حَیْثُ مَا تَوَجَّهَتْ بِهِ قَالَ لَا بَأْس.
یا سَأَلْتُهُ عَنْ صَلَاةِ النَّافِلَةِ فِی الْحَضَرِ عَلَی ظَهْرِ الدَّابَّةِ إِذَا خَرَجْتُ قَرِیباً مِنْ أَبْیَاتِ الْکُوفَةِ أَوْ کُنْتُ مُسْتَعْجِلًا بِالْکُوفَةِ فَقَالَ إِنْ کُنْتَ مُسْتَعْجِلًا لَا تَقْدِرُ عَلَی النُّزُولِ وَ تَخَوَّفْتَ فَوْتَ ذَلِکَ إِنْ تَرَکْتَهُ وَ أَنْتَ رَاکِبٌ فَنَعَمْ وَ إِلَّا فَإِنَّ صَلَاتَکَ عَلَی الْأَرْضِ أَحَبُّ إِلَیَّ .
خب خود احب الی، معناش این است که در صورت رکوب هم جایز است منتها افضل این است که اگر عجله نداری و مشکل نداری بایستی رو به قبله نماز بخوانی
و روایاتی هم اطلاق داشت مثلا سالته عن صلاه النافله علی البعیر و الدابه، خب این اطلاق داره حضر را هم میگیرد اون بعیرش حضر را نمیگیرد چون کسی داخل شهر با شتر رفت و امد نمیکند ولی با الاغ و اسب چرا ،پیرمرد پاش درد میکند در روستاها این خیلی واضح است، علمای سابق ما مراجع بزرگ ما اونایی که واقعا معجزه کردند همشون اهل روستا بودند سابقا که از شهر چیزی در نیامده است حالا را نمیدانم همه از روستا ها بودند اونایی که در روستا بودند و دیدند این واضح است که دابه سوار میشدن، بعیر نه، این روایت هم داره علی الدابه .
اقای خویی میفرماید این روایت اطلاق دارد .
خب فقط میماند یک مطلب که کسی در حضر ماشیا نافله بخواند
اقای خویی میفرماید بالخصوص دلیل نداره اما خب صحیحه یعقوب بن شعیب سالت ابا عبد الله (علیه السلام) عن الصلاه فی السفر و انا امشی ،اون روایت بعدیش الی ان قال یصلی و هو یمشی قال نعم یومی ایماء، یصلی و هو یمشی، ایشون میفرماید اطلاق داره و شامل نافلهیماشیا در حضر هم میشه،
ولی این کلام اقای خویی درست نیست فکر میکنم عن الرجل یصلی علی راحلته ظاهرش این است که قلت یصلی و هو یمشی یعنی همون در حال سفر، این اطلاق نداره اقای خویی که حضر را شامل بشه، به قرینه ی صدر ،همون شخصی که فی راحلته ،حالا اگه یمشی باشه چی
(سوال سائل
جواب:چون در سفر ادم بخواد پیاده بشه بایستد رفقاش میرن بعد این بخواد نماز بخواند عقب میماند ولی معمولا در حضر خب ادم عقب بماند خب چی میشه از سفر ما نمیتوانیم تعدی بکنیم به حضر چون سفر مسلم است یک تخفیف هایی خداوند سبحان داده
...رکوب هم باز فرق میکند چون کسی که روی دابه سوار است بخواد پیاده بشه سخت است بعد پیاده بشه بخواد رو به قبله بشه، سجده کند،دابه اش را چکار بکند این میره مکافات داره)
فما عن ابن عقیل من اعتبار الاستقبال...
اتفاقا این به نظرم حرف خوبی است روایات ما حضر را ماشیا شامل نمیشه کسی هم بخواد تعدی بکند درست نیست، اطلاقم نداشتیم، عرض کردیم اون صحیحه یعقوب بن شعیب اطلاق نداره
(سوال سائل
جواب:نه این فقط ابن ابی عقیل نیست الان فرض کنید بنده اگر کتابم چاپ نشه خب فردا میان میگن اقا در نسل قبل کسی مخالف نبود علما چقدر کتاب نوشتند چقدر کتاب داشتند کتابشون نرسیدند چقدر کتاباشون نرسیده اقای خویی اصلا اهل تتبع نیست ما هم تتبع نمیکنیم چون ادم اگه بخواد تتبع بکند از فکر عقب میماند فقیه یعنی متفکر اینا این طوری نیست منتها ابن ابی عقیل معروف بوده ایشون هم نوشته من اینهایی که کارشان تتبع بوده کتاب هایی که نوشتند دیدم خیلی به لحاظ علمی واهی است یعنی اینقدر سست است آدم در اجتهادشون شک میکند خب حالا کار نداریم فعلا وقت این حرفا نیست فعلا وقت این است )
منتها حالا اگر همان حرفی که در حال رکوب، ان کنت مستعجلا، همون جواب اینجا هم خوب است که اگر عجله داره و میترسد فوت شود، عقب بماند بخواند، اگر نه عجله نداره خب باید رو به قبله باشه ،و این کار را خیلی مشکل میکند ،خیلی ها هستن نافله هاشون را وقتی که از خانه میان بیرون ،تو راه میخوانند تا به مسجد برسند، اینم اشکال نداره کسی بخواد احتیاط بکند سوار ماشین بشه نافله بخواند که ماشیا نباشه، اون هم خودش شبهه داره چون اونی که داره میگه علی دابه یعنی فی حد نفسه، نه اینکه کسی بگه ما این کار را میکنیم به خاطر اینکه نافله مان را در راه بخوانیم
وللکلام تتمه ان شاء الله شنبه