« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

1403/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل فی القبلةالكلام في الوجوه التي تكون مقتضية لاعتبار الاستقبال في صلة النافلة حال الاستقرار

 

کلام در این بود که این صلاه نافله در حال استقرار ایا قبله درش معتبر است یا معتبر نیست؟

 

خب معروف و مشهور این است که قبله در او معتبر است.

 

مرحوم حاج آقا رضا همدانی و بعضی از متاخرین قائل شدند که قبله در اون معتبر نیست .

 

به وجوهی برای اینکه قبله در صلاه نافله در حال استقرار معتبر است تمسک کرده‌اند.

وجه اول: این است که گفتند عبادات توقیفی است یعنی از پهلوی خودمان نمیتوانیم ما یک عبادتی را انجام بدیم باید برسه خب اونی که رسیده رو به قبله است غیر رو به قبله که نرسیده حق نداریم انجام بدیم.

 

اشکال این وجه واضح است، اگر ما گفتیم در دوران امر بین مطلق و مقید یا اقل و اکثر در غیر الزامیات ،در مستحبات، برائت جاری میشه،اینجا شک داریم ایا قبله شرط است یا شرط نیست، رفع ما لا یعلمون ،برائت جاری میشه،استصحاب عدم اشتراط جاری میشه.

 

وجه دوم این است که: سیره قطعیه متشرعه بر این است که رو به قبله میخوانند و این سیره حجت است .

 

به این سیره دو سه تا اشکال شده‌ است.

یک اشکال این است که خب این سیره از فتاوای اصحاب گرفته شده، مراجع فتوا دادند ،معلوم نیست این سیره از شرع گرفته شده باشه.

 

از این اشکال جواب دادند که سیره هایی که از فتاوای اصحاب و مراجع گرفته میشه فرقش با این سیره این است که گاهی اگر یک مرجعی امد و گفت که مثلا، استقبال معتبر نیست ،متشرعه او را انکارش میکنند، میگن برو پی کارت ،چی خلاف شرع داری میگی،

 

اون سیره هایی که نمیشه یک مرجعی بیاد به خلافش فتوا بده و منکر بشه اون سیره معلوم میشه ناشی از دین است ولی اون سیره ای که نه، یک مرجعی میاد میگه معتبر نیست مثل ترتیب بین یمین و یسار در غسل جنابت ، اگر یک مرجعی امد گفت ترتیب معتبر نیست عوام الناس میگن خب باشه اینجا فتواش این است .

 

ولی اگر کسی الان پشت به قبله نماز بخواند یک مرجعی بیاد فتوا بده که این اشکال نداره مردم بر علیهش حرف میزنند، چون بر علیهش حرف میزنند لذا معلوم میشه ناشی از فتاوای مراجع نیست.

 

یک حرفی مرحوم حاج اقا رضا همدانی داره، ایشون میفرماید اصلا سیره‌ی بر افعال حجت نیست چون مردم این را انجام میدهند این معناش این نیست که واجب است ،خب ممکن است مردم همین طور انجام میدهند، خب آقا همین طور مردم انجام میدهند؟ الکی؟نه ممکن است جایی استحباب داره، مثلا استقبال الی القبله چون مستحب است مردم انجام میدهند،بله اگر سیره بر این است که کاری را ترک میکند این سیره حجت است و معناش این است که واجب نیست اما اگر انجام میدهند معناش این نیست که واجب است،چون ممکن است به خاطر بعصی جهات، داعوی های نفسانی یا مثل استحباب این کار را انجام میده.

 

هم اون وجه قبلی هم این دومی، هر دو وجه درست نیست زیرا عین این اشکال در سیره متشرعه هست، بعضی جاها هست حاج آقا رضا همدانی، متشرعه، یه فعلی را انجام میده و اگر انجام ندی تقبیح میکند، امروز حرمت تراشیدن ریش به مراتب واضح تر از خوردن قاذوره است، یعنی اگر کسی قاذوره خودش را بخورد خیلی مردم شاید نگن خلاف شرع کرده ،میگن اح اح بدم میاد ،چکار کردی، ولی هر کس ریشش را بتراشد هر کس نگاه بکند میگه تو فاسدی مگر؟خب اقای حاج اقا رضا همدانی این سیره ها همان طور که مرحوم اقای حکیم فرموده قابل ردع نیست یعنی وقتی به متشرعه خلافش را میگی، متشرعه قبول نمیکند،

 

اگر کسی بیاد بگه اشکال نداره خب بله وقتی یک حرفی را از روز اول همه ی علما گفتند خب معلوم میشه متشرعه زیر بار نمیره.

 

میگیم خدا خیرت بده اگر یک حرفی را علما از رو اول گفتند پس معلوم میشه اجماع بوده پس معلوم میشه تسالم بوده شما چطور اشکال میکنی چون اگر این منشاش فتاوا بود اختلاف در فتاوا هم بود یه عده میگفتن نه مختلف است، شما الان نگاه کن کسی مثلا اگر بیاد موهایش را بلند بکند تقبیحش نمیکنند ،میگن حالا اینقدر موی بلند مثل زن ها خودت را کردی، زشت است، بعد هم جواب میده نه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) موهای سر مبارکش مثلا تا پشت گوشاش مثلا میامد ،ولی این قضیه ی پشت به قبله کسی واقعا همین طور بایستد یک جایی پشت به قبله نماز بخواند، بگه چکار میکنی؟ بگه نافله میخوانم ارتکاز متشرعه بر این است که نماز نافله با نماز واجب فرقی نمیکند در موقع ایستادن و اگر کسی فرق بگذارد این را انکار میکند ،سیره بر مجرد عمل نیست تقبیح هم هست این وجه به عقل قاصر ما همان طور که اقای خویی فرموده وجه درستی است.

 

دلیل سوم صحیحه ی زراره است که لا صلاه الا الی القبله از تحت این عام خارج شده‌ است نماز نافله ی در حال رکوب و در حال مشی و اینها.

 

خب کسی ممکن است بیاد اینجا بگوید این ذیلش داره یعید من صلی بغیر قبله، امام (علیه السلام) فرمود اگر بین المغرب و المشرق باشه اشکال نداره و الا یعید ،یعید یعنی چه؟یعنی واجب است اعاده بکنی، خب این نماز مستحبی که اعاده نداره ،این واجب است اعاده بکنی برای نماز های واجب است لذا به قرینه ی ذیل، صدر هم لا صلاه الا الی القبله یعنی لاصلاه فریضه مراد است، نماز واجب باید رو به قبله باشه،نه مطلق صلاه که شامل نافله هم بشه.

 

از این اشکال دو تا جواب دادند

یک جواب این است که اولا یعید به معنای وجوب اعاده نیست یعید اشاره به این است که این نماز باطل است نه اینکه باید اعاده بکنی یعید یعنی این باطل است

 

ثانیا روایت یک صدر داره یک ذیل، اگر ذیل مربوط به نماز واجب باشه چه تلازمی داره که صدر هم راجع به نماز واجب باشه؟ نه، صدر مطلق است لا صلاه الا الی القبله، این حد القبله، ما بین الیمین و الیسار.

 

اینجا یک اشکال دیگری به این روایت کردند اون اشکال را حاج آقا رضا همدانی کرده کلمات خود حاج آقا رضا خیلی توضیح میده پایین بالا میکند فهم کلماتش خیلی سخت است در اینجا مرحوم اقای خویی اشکال کرده اقای حکیم هم اشکال کرده، من این طوری که فرمایش حاج اقا رضا را در مصباح الفقیه دیدم اونی که اقای حکیم نقل میکند اشتباه است ظاهرا، حالا مهم نیست، من اون طوری که از فرمایشات حاج آقا رضا برداشت کردم که اقای خویی هم تقریبا همین طور توضیح میده عرض میکنم بعد اشکالش را عرض میکنم ،

 

ایشون میفرماید لا صلاه الا الی القبله صلاه نکره است، نکره در سیاق نفی، میشه عموم افرادی، همه افراد را میگیرد،

 

توضیح:یه وقت هست یک مولایی میفرماید اکرم العلماء یا اکرم کل عالم این اکرم کل عالم یک عموم افرادی داره، زید، بکر، عمرو، تقی، نقی، یک اطلاق احوالی داره، زید را همیشه اکرام کن، دائما عمرو را ،دائما بکر را ،

 

دو تا دال داره دو تا مدلول داره

 

یک دالش لفظ (کل)است که دال بر عموم افرادی است

 

یک دالش مقدمات حکمت است که دال بر اطلاق احوالی است.

 

اینجا اگر یک خطابی امد گفت لا تکرم زیدا یوم الجمعه اینجا معناش این است که در روز شنبه تمسک میکنیم چون این عموم افرادی را تخصیص نزده، اطلاق احوالی را تخصیص زده ،

 

ولی در لاصلاه الا الی القبله عموم افرادی و اطلاق احوالی هر دو یک دال داره، اون هم نکره در سیاق نفی است، زید در جمیع احوال یک فرد است ،عمرو در جمیع احوال یک فرد است ،بکر در جمیع احوال یک فرد است،

 

خب اگر بگوید مثلا لا صلاه الا الی القبله یا بگوید لاتکرم رجلا ،بعد بیاد بگه اکرم مثلا زیدا یوم الجمعه ،این اطلاق افرادی نداره تا اطلاق تخصیص بزند ،یک فرد است این یا باید بیرون بکند چون اگر بیرون نکند این دو تا با هم تهافت دارند، لاتکرم رجلا سالبه کلیه است ،اکرم زیدا یوم الجمعه موجبه جزئیه است ،موجبه جزئیه با سالبه کلیه ،با هم تنافی دارند، از نکره نمیشه یک حالت را بیرون کرد، چون اطلاق احوالی دال خاص نداره، زید در جمیع احوال یک فرد است، یک دال داره اون هم نکره، یا باید این دال تخصیص بخورد که کلا این فرد خارج میشه ،یا باید این دال تخصیص نخورد ،خب کلا هست،

 

این تقریبی که عرض میکنم بهترین تقریب است، در کلام حاج آقا رضا همدانی هم همین طور تقریب شده، یک دال است یک دال یا تخصیص میخورد یا تخصیص نمیخورد ،نمیشه بگی اقا نصفش تخصیص خورد بله اکرم کل رجل ،اکرم کل عالم، میشه بگیم لا تکرم زید عالم را یوم الجمعه ،چون در اکرم کل عالم دو تا دال داریم، یک لفظ کل، یک مقدمات حکمت ،مقدمات حکمت را قید میزنه، این خوب است کل دست نخورده، کل نمیگه عالم را الی الابد اکرام کن، کل فقط دلالت میکند هر عالمی به نحو موجبه الجزئیه وجوب اکرام داره این در ما نحن فیه تقریب حاج آقا رضا همدانی است.

 

لذا باید ما یکی از دو کار را انجام بدیم یا باید بگیم لاصلاه الا الی القبله یعنی لاصلاه فریضتا

 

یا باید بگیم لا صلاه الی القبله یعنی لا صلاه حال الاستقرار الا الی القبله که تخصیص اصلا نخورده.

 

خب اقای حاج آقا رضا همدانی میفرماید هیچ وجهی برای اون لاصلاه حال الاستقرار نیست بلکه این لاصلاه فریضه تقدم داره به خاطر اینکه ما یقین داریم که نماز فریضه را نمیشه پشت به قبله خواند ،در غیر حال استقرار.

 

میگیم حاج آقا رضا، لا صلاه اسم جنس است اسم جنس مقدمات حکمت میخواد لذا دوتا دال میشه و تخصیص میزند، میفرماید نه ،کسی که به این ترکیب کلام نگاه بکند متوجه میشه که به نکره در سیاق نفی میاد،بله اگر اسم جنس بود تخصیص را قبول داشتیم .

 

آقای خویی دو تا اشکال به حاج آقا رضا همدانی کرده است

 

اشکال اول همانی است که در ذهن اقای خوش تراش بود که اقای حاج آقا رضا همدانی شما جواهر را با اعراض قاطی کردی ،در جواهر ،زید در روز جمعه ،زید در روز شنبه، زید در روز پنجشنبه ،یک وجود است دو تا وجود نیست، ولی در اعراض، صلاه در حال استقرار غیر از صلاه در حال رکوب است ،این وقتی شد افراد، دیگه این طوری نیست که بگی لازمه ی تخصیص این است که باید کلش را بیرون کند، یک فرد صلاه در حال مشی ،یک فرد صلاه در حال رکوب است افراد مختلف هستند ،حالات از یک فرد نیست ،لذا لاصلاه تخصیص میخورد تقیید میخورد و هیچ منافاتی با اسم جنس هم نداره .

 

اشکال دومی که مرحوم اقای خویی کرده این است که متفاهم عرفی از این خطاب اسم جنس است نه نکره، وقتی میگن لاصلاه یعنی ماهیت صلاه ممکن نیست مگر رو به قبله، اسم جنس است نکره نیست .

به عقل قاصر ما اون اشکال اولی اقای خویی وارد نیست زیرا درست است که اعراض هر کدامش یک وجود است ولی افراد عام، امر واقعی نیست ،امر لحاظی است مثلا اقای خویی مثال میزنیم اگر شارع بفرماید اترک کل کلام ،هر کلامی را ترک کن اگر بفرماید اترک کل کلام ،شما میگی که کلام در منبر یک کلام است کلام امروز یک کلام است کلام بلند یک کلام است کلام اهسته یک کلام است؟ یا نه زید امد یک کلام است عمرو امد یک کلام است ،منتها این زید امد این کلام حالات مختلف داره ممکن است رو منبر گفته بشه ممکن است با صدای بلند گفته بشه ممکن است با صدای اهسته گفته بشه، اون اطلاق احوالی است، این یک امری است استظهاری اقای خویی ، عجیب است اقای خویی انچنان نوشته حاج آقا رضا همدانی با اون جلالتش با اون عظمتش با اون دقتش تعجب میکنیم چطور این مطلب بر او خلط شده ،خب اقای خویی اون طوری که شما فکر میکنی نیست احتمال بده این مطلب بر شما خلط شده باشه، کلام این است که وقتی شارع میفرماید لاصلاه الا الی القبله، افراد را چطوری میبیند صلاه را میبیند مشیر به صلاه فریضه و صلاه نافله یا صلاه را میبیند مشیر به صلاه در حال رکوب صلاه روی سفینه کدام یکی را میبیند ؟خب این ممکن است حاج آقا رضا همدانی بفرماید ظاهر این خطاب این است که نماز فریضه یک فرد است نافله یک فرد است، اون نافله یک فرد است نه اینکه نافله ی در حال رکوب یک فرد است نافله در حال استقرار هم یک فرد است ،بله ممکن است ما منکر نیستیم ممکن است شارع این طور لحاظ بکند ولی این یک امری استظهاری است، چه این صلاه نافله باشه چه فریضه باشه چه در این حالت باشه چه در این حالت باشه، لذا فرمایش مرحوم اقای حاج آقا رضا همدانی اگر نگیم مطابق واقع است یه حرف استظهاری است دور از واقع نیست، شما باید ببینی این صلاه را اشاره به چی گرفته .

 

اما اشکال دومی مرحوم اقای خویی که فرموده ظاهر از این ترکیب اسم جنس است یا اونی که اقای حکیم اشکال کرده فرموده همین که ما میبینیم در یک حالت تخصیص خورده، این خودش علامت این است که اون طوری است که قابل تخصیص است، اگر بفرماید لاصلاه الا الی القبله ،اقای حاج آقا رضا همدانی ،بعد بفرماید یجوز صلاه نافله را راکبا به غیر قبله ،جمع بین این دو تا چی میشه؟ خب قطعا جمع بین این دو تا این میشه که اطلاق احوالیش از بین میره، شما میگی اقا این دال یکی است خب اشکال نداره دال یکی است ولی همین دال نسبت به اون فرد تخصیص میخورد و قبله از صلاه نافله ی در حالت رکوب برداشته میشه، این نمیدانم شما چطور اینها را حساب کردی جمع عرفی یک امر ارتکازی است خب لاصلاه الا الی القبله، یجوز نافله ولو مستقبلا الی القبله نباشه ،

 

به نظر ما فرمایش حاج آقا رضا همدانی درست نیست حالا یا همین اسم جنسی است که اقای خویی میفرماید یا اون نکره ای است که اون نکره هم احتیاج به مقدمات حکمت داره ،دو تا دال میشه، نمیدانم چرا حاج آقا رضا همدانی اینقدر خودش را اذیت کرده .

 

خب این نسبت به دلیل سوم که به عقل قاصر ما این دلیل تمام است .

 

دلیل چهارم حدیث لاتعاد است، که استدلال به حدیث لاتعاد گفتیم درست نیست چون حدیث لاتعاد نمیگه کجا قبله شرط است کجا قبله شرط نیست ،حدیث لاتعاد میفرماید اونجایی که قبله شرط است اگر کسی خلل بزند نمازش باطل میشه، خلل بزند نمازش باطل نمیشود یک مطلب است، اینکه قبله شرط است یک مطلب دیگر است.

 

بعد مرحوم حاج آقا رضا همدانی در مصباح الفقیه فرموده ممکن است بگیم که استقبال در حال استقرار هم معتبر نیست یعنی انسان میتواند در عین حال که یک جایی ایستاده باز نمازش را پشت به قبله بخواند، به یمین و یسار بخواند .

 

دلیلش یکی صحیحه زراره است صحیحه زراره قال استقبل القبله بوجهک و لا تقلب بوجهک عن القبله فتفسد صلاتک فان الله عزوجل یقول لنبیه فی الفریضه فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ .

 

امام (علیه السلام) در تفسیرش فرموده فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ ،این در مورد فریضه واقع شده .

 

اقای خویی میفرماید این روایت دلالت میکند به اینکه آیه مختص نماز فریضه است نه اینکه در غیر فریضه قبله معتبر نیست، نه، ایه فقط نماز فریضه را میفرماید .

 

بعد مرحوم اقای خویی دو تا اشکال کرده،

یک اشکال این است که فرموده یک بحث این است که ایا اگر کسی نماز میخواند رو به قبله باید باشه یا نه؟

یک بحث این است که اگر کسی رو به قبله نماز نخواند نمازش باطل است یا باطل نیست .

 

ایه به قرینه اون روایت ظهورش در این دومی است یعنی اگر کسی رو به قبله نماز نمیخواند، در اثنا نماز متوجه میشه باید روش را برگرداند به قبله،لذا میفرماید در التفات الی الیمین یا یسار یک بحث این است که در اثناء نماز اگر کسی صورتش را اینور و اونور بکند، نمازش باطل میشه یا نه؟

مساله:یک کسی الان مثلا نماز میخواند میگه اقا من وقتی که نماز میخوانم چشم هایم را اینور و اونور میکنم اشکال داره یا نه ؟اشکال نداره خب کسی بگه اقا اشکال نداره این معناش این نیست که قبله معتبر نیست،ایه به کمک روایت دلالت میکند که اگر کسی در اثناء نماز روش را از قبله برگرداند اشکال نداره نه اینکه قبله معتبر نیست ،یعنی مثل این میماند که مثلا گفتند اگر کسی در نماز پاهاش رو به قبله نیست، وقتی نماز میخواند قبله مستقیم است این پاهاش را یکی را سمت راست میزاره، یکی را سمت چپ میزاره، دو تا مطلب است یک مطلب این است که قبله ایا معتبر است یا معتبر نیست یک مطلب این است که اگر گفتیم قبله لازم است اگر در اثناء نماز روش را از قبله برگرداند ایا مجرد رو برگرداندن ایا مبطل نماز هست یا نه

و للکلام تتمه ان شاء الله شنبه

 

logo