« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

1403/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

صل فی القبلةالكلام في اعتبار الاستقبال في صلاة الايات و الاموات و المعادة جماعة و احتياطا و الاجزاء المنسية

 

مساله ۱۷ إذا صلی من دون الفحص عن القبلة إلی جهة، غفلة أو مسامحة یجب إعادتها إلا إذا تبین کونها القبلة مع حصول قصد القربة منه.

 

اگر یک شخصی بدون فحص از قبله به یک جهتی نماز بخواند غفلتا یا مسامحتا ، اعاده اش واجب است مگر اینکه بعدش معلوم شود که قبله همان طرف بوده و قصد قربت هم از او ناشی بشه .

 

که قصد قربت قطعا ناشی میشه اونی که غافل است که پر واضح است اونی هم که غافل نیست مسامحتا میگه شاید اینور قبله باشه به امید خدا میخواند .

 

خب این فرمایش صاحب عروه درست نیست زیرا اون روایاتی که داره من نماز خواندم و در اثناء نماز فهمیدم که قبله نیست، یا من صلی بین المشرق و المغرب بعد فهمید رو به قبله نیست حضرت فرمود اگه بین مشرق و مغرب است، اشکال نداره ،این اطلاق داره غفلت را میگیرد ،بله یک کسی که جاهل بسیط است شک داره قبله به کدام طرف است این را نمیگیرد، منصرف است از این ،اما یک کسی که جاهل بسیط نیست.

 

[فرق جاهل بسیط و مرکب:

قد يكون المصلي معذوراً في جهله، بأن كان جاهلًا مركّباً، غير ملتفت إلى جهله، أي جاهل بجهله.

و قد لا يكون معذوراً في جهله ، بأن كان مقصّراً و يطلق عليه الجاهل البسيط، ملتفتاً إلى جهله بحيث يستند الترك إلى اختياره. ]

 

، تازه اگر هم کسی پاش رو توی یک کفش بکند بگه من صلی بین المشرق و المغرب، جاهل بسیط را هم میگیره مسامحه را هم میگیرد، اون را نمیشه الان شلاقش زد به لحاظ علمی ،ولی خب نه معمولا یک ادمی که مثلا میخواد نماز بخواند همین طور نمیاد بگه علی الله حالا ما به اینور میخوانیم ببینیم چی میشه ،این بعید است ،ولی کسی اگر بیاد بگه نه اقا ،اطلاق فرد نادر را هم شامل میشه...، منتها عرض کردیم این اطلاق به سیره عقلا است و عقلا هم معلوم نیست اینجا ولی غفلت را این فرمایش صاحب عروه در غفلت درست نیست .

 

یجب الاستقبال فی مواضع أحدها الصلوات الیومیة أداء و قضاء و توابعها من صلاة الاحتیاط للشکوک و قضاء الأجزاء المنسیة بل و سجدتی السهو.

 

خب اینها در اون مساله ۱۶ گذشت چون صلاه احتیاط، ظاهر این روایت که الا اعلمک شیئا اذ زدته او نقصته فلا شیء علیه یعنی اگر تو سه رکعت اورده باشی این یک رکعت خودش وصله میکند ، بعدش هم اصلا احتیاج به اون نیست، اطلاق روایاتی که لاصلاه الی القبله، مستقبلا الی القبله همه اون روایات این را شامل میشه، چون صلاه احتیاط ،صلاه است.

 

قضاء اجزاء منسیه، لفظ قضا ظاهرش این است که یعنی همان جزء را بیار، اگر میگن یک کسی اگر یک روز از او روزه قضا شد بیاره این ظاهرش این است که روزه ی قضا همان صوم ادا است فقط جاش عوض شده .

 

سجده سهو گفتیم نه دلیل نداره.

اینکه بعضی ها گفتند صلاه باید رو به قبله باشه با همه ی لواحقش و سجده ی سهو هم جزء لواحق صلاه است، این حرف غلط است، سجده ی سهو ربطی به صلاه نداره.

 

وکذا فیما لو صارت مستحبّة بالعارض، میماند به اینکه حتی اون نمازی که مستحب بالعارض است، مستحب ذاتی نیست، کالمعادة جماعة، یک کسی نماز فراداش را خوانده الان تمام کرد امام جماعت امد میخواد این نماز فرادا را جماعتا اعاده بکند این میتواند رو به قبله نخواند؟نه، چون ظاهر کالصلاه معاده جماعتا مستحب است او را اعاده بکند یعنی همانی که فرادا خوانده را اعاده بکند با همان شرایط، احتیاجی به اون هم نیست اطلاق روایات لا صلاه الا مستقبلا الی القبله شاملش میشه، یک کسی بگه اقا این نماز میشه مستحبی، نافله است این واجب نیست رو به قبله باشه، میگیم اولا داره ان الله یختار احبهما، ممکن است اصلا این را به عنوان واجب اختیار بکند، میگه اقا چطوری میشه تبدیل امتثال که جایز نیست میگیم نه اشکال نداره شارع میفرماید نماز فرادا ۴ رکعت هر کس بخواند مسقط است مگر اینکه بعدش یک جماعتی بخواند که اون جماعتش بهتر باشه اون را مسقط قرار میده چه اشکال داره لذا اصلا این ذکرش لازم نبود،

 

أو احتیاطا یک کسی شک داره که اون نمازش را درست خوانده یا نه ،قاعده ی فراغ هم جاری کرد ولی در عین حال دلش میخواد دوباره احتیاطا بخواند، خب معلوم است چون احتیاط یعنی درک واقع این رو به قبله نخواند که احتیاط نکرده .

 

و کذا فی سائر الصلوات الواجبة خب صلوات واجبه هم همین طور است خب نماز آیات،نماز آیات هم لاصلاه اطلاق داره چه یومیه چه آیات.

 

بل و کذا فی صلاة الأموات اما صلاه اموات چی؟خب صلاه اموات ممکن است کسی بگه ما دلیل نداریم باید رو به قبله باشه زیرا نماز میت نماز نیست روایات زیادی داره که صحیح حلبی عن ابی عبد الله (علیه السلام) لا باس بالصلاه علی الجنائز حین تغیب الشمس و حین تطلع الشمس انما هو استغفار، روایاتی که نهی کرده از صلاه در موقع طلوع و غروب شمس ،میفرماید صلاه اموات اشکال نداره چون انما هو استغفار، نماز میت که نماز نیست، یا موثقه ی یونس بن یعقوب عن الجنائز اصلی علیها بغیر الوضوء، بدون طهور میخواند فقال نعم انما هو تکبیر و تسبیح و تحمید و تهلیل چطور بدون وضو لا اله الا الله میگی، سبحان الله میگی، نماز اموات هم بدون وضو بخوان ،چه اشکال داره؟خب این درست است اگر ما بودیم و اطلاقات، دلیل نداشت که نماز اموات رو به قبله باشه ولی رو به قبله بودن نماز اموات از مسلمات دین است ،دیگه همه میدانند که میت باید نمازش رو به قبله باشد رو به قبله بودن نماز میت از رو به قبله بودن نماز ایات فکر نمیکنم اخفی باشه، غیر از این، روایات زیادی داره که در صحیحه ابی هاشم جعفری سالت الرضا (علیه السلام) عن المصلوب فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ جَدِّی (علیه السلام) صَلَّی عَلَی عَمِّهِ قُلْتُ أَعْلَمُ ذَلِکَ وَ لَکِنِّی لَا أَفْهَمُهُ مُبَیَّناً من متوجه نمیشم فقال أُبَیِّنُهُ لَکَ إِنْ کَانَ وَجْهُ الْمَصْلُوبِ إِلَی الْقِبْلَةِ فَقُمْ عَلَی مَنْکِبِهِ الْأَیْمَنِ وَ إِنْ کَانَ قَفَاهُ إِلَی الْقِبْلَةِ فَقُمْ عَلَی مَنْکِبِهِ الْأَیْسَرِ فَإِنَّ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قِبْلَةً ،خب فَإِنَّ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قِبْلَةً این معناش این است که یعنی نماز اموات، قبله درش معتبر است و الا اگر قبله درش معتبر نبود این تعلیل درش وجهی نداشت اگر این تعلیل نبود میگفتیم یه حکم تعبدی است ولی با وجود این تعلیل وجهی نداره لذا اصلا این جای شبهه نداره که ما بخواهیم بحث کنیم مطلب واضح تر از این حرف ها است.

 

اما در صلاه نافله اگر کسی نماز مستحبی اینجا میخواند ایا میتواند پشت به قبله بخواند که بگیم قبله شرط نماز واجب است، صلاه نافله بالذات ایا میتواند به غیر قبله بخواند؟خب نه لذا صاحب عروه میفرماید یشترط فی صلاة النافلة فی حال الاستقرار لا فی حال المشی أو الرکوب.

 

خب اینجا ما باید ببینم قاعده اولیه چیست ایا قاعده اولیه این است که نماز نافله باید رو به قبله باشه که بعد بگیم اگر دلیل پیدا کردیم خب خرج بالدلیل اگر دلیل پیدا نکردیم که رو به قبله باید باشه،

 

بعضی ها فرمودند، درست هم هست که قاعده اولیه این است که رو به قبله باشد زیرا لاصلاه الا الی القبله، صحیحه زراره عن ابی جعفر علیه السلام انه قال لا صلاه الا الی القبله فقلت این حد القبله قال ما بین المشرق و المغرب قبله قلت فمن صلی لغیر القبله او فی یوم غیم فی غیر الوقت قال یعید.

خب این روایت دلالت میکند برلزوم قبله حتی در نوافل.

 

اگر کسی بگه آقا این روایت دو تا اشکال دارد، ذیلش فمن صلی لغیر القبله او فی یوم غیم فی غیر الوقت فقال یعید ،نوافل ابتدایی که اعاده ندارد ،یک کسی نمازش را پشت به قبله خواند اعاده نداره خب اون باطل است خب باشه باطل ،دومی که میخوانی خودش امر مستقل داره، لذا این ذیل نوافل ابتدایی را نمیگیرد ،بله نوافل راتبیه را میگیرد رواتب را میگیرد اون نوافلی که مثلا وقت خاص داره میگیره صلاه زیارت را میگیرد ولی نوافل ابتدایی را که نمیگیرد،

 

میگیم اقا این روایت دو تا بخش داره صدر لا صلاه الا الی القبله، ذیل دلیل نمیشه که صدر هم شامل نشه صدر اطلاق داره، دو تا حکم است ربطی به هم ندارد، ذیل قرینه بر صدر نمیشود.

 

تعجب است از مثل اقای داماد که ایشون میفرماید این روایت اصلا در مقام این نیست که قبله بین المشرق و المغرب است این روایت برای کسی است که نمازش را اشتباه خوانده .

 

خب شما چطور به این اطلاق تمسک میکنی؟ ممکن است اقای داماد جواب بده اقا این روایت سه بخش است

 

یک بخشش این است که لا صلاه الا الی القبله

 

یک بخشش این است که قلت این حد القبله

 

یک بخشش این است که قلت فمن صلی لغیر القبله ...

 

ما در بخش دوم و سوم اشکال کردیم در بخش اول که اشکال نکردیم بخش اول اطلاق داره.

 

خب میگیم اقا بخش سوم چه ربطی به بخش دوم داره؟ بخش سوم مستقل است، برای چی به بخش دوم اشکال کردی؟ این حد القبله، به همان دلیلی که شما از بخش سوم به بخش دوم اشکال کردی به همان دلیل هم به بخش اول باید اشکال بکنی.

 

ولکن نه درست نیست حق این است که لا صلاه الا الی القبله اطلاق داره ،بین المشرق و المغرب قبله اطلاق دارد ،غایه الامر اون کسی که علم به قبله داره یا تحری باید بکند، از او تخصیص میزنیم،

 

اگر یک کسی نگه اقا نه دیگه اینجا کار مشکل میشه چون روایات تحری میگه من نمیدانم قبله کدام طرف است، میگه تحری بکند، خب این روایت که میفرماید ما بین المشرق و المغرب قبله، حاکم است، چون اون روایت تحری میگه من نمیدانم قبله کجاست ،نمیدانم قبله کجاست یعنی یا به اینور است یا به اینور، روایت ما بین المشرق و المغرب قبله، قبله را مشخص میکند،لذا اون روایت تحری این روایت ما بین المشرق و المغرب قبله، را تخصیص نمیزند.

 

میگیم این اشکال درست است، ندیدم کسی این اشکال را بکند ولی این اشکال درست است، اما ارتکاز قطعیه متشرعه، الان اگر قبله مستقیم است یکی بیاد به این کنج نماز بخواند ،میگن مرد مومن این چه وضع نماز خواندن است، بگه بین المشرق و المغرب قبله، میخندند بهش ، بعضی ها برای جاهل توسعه دادند اما فکر نمیکنم کسی بیاد...، یا اون روایاتی که داره اگر قبله را در وسط نماز فهمیدی روت را برگردون ولو کمتر از بین المشرق و المغرب باشه که اصلا اون فرضش بین المشرق و المغرب است لذا این حد القبله ، لا صلاه الا الی القبله اینا اطلاق داره .

 

اشکال دوم اگر کسی بیاد بگه اقا اطلاق اینجا مراد نیست قطعا، چون نماز مستحبی را در حال مشی میشه پشت به قبله خواند ،اطلاق مراد نیست وقتی که اطلاق مراد نشد باید به قدر متیقن اخذ بکنیم قدر متیقن کجاست؟قدر متیقن نماز های واجب است نوافل را نمیگیرد لذا اصل اولی این است که نافله دلیل نداره رو به قبله باشه،رفع ما لا یعلمون .

 

قلت:در باب اطلاق اگر اطلاق مراد نباشه ما نمیتوانیم بگیم اون مقداری که یقین داریم داخل حکم نیست ،خارج میکنیم موارد مشکوک را به اطلاق اخذ میکنیم .

 

دو تا مبنا است

 

یک مبنا این است که اگر اطلاق مراد نبود ایا قدر متیقن را تخصیص میزنیم مشکوکات داخل اطلاق است؟

 

یا برعکس مشکوکات را هم جدا میکنیم قدر متیقن داخل عام میگذاریم؟

 

اینجا تاره عنوان مخصص نزد ما نیست عنوان مقید دست ما نیست،

 

اگر عنوان مقید دست ما باشه اینجا خب قطعا به مقدار مقید تخصیص میزنیم در ما باقی به اطلاق اخذ میکنیم.

 

یه وقت هست عنوان مقید دست ما نیست مثل همین ایات شریفه ای که جاهد الکفار و المنافقین، قاتلوا حتی لا تکون فتنه، خب ما یقین داریم اطلاقش دست ما نیست، جاهد الکفار و المنافقین ولو اینکه نصف شیعه ها از بین بروند؟ ولو اینکه شیعه ضعیف بشه نتواند زندگی کند تمام عده اش از بین برود خب قطعا این را کسی نمیگه، عنوان مخصص هم دست ما نیست، ایا باید اینا را حمل بکنیم به قدر متیقن که جهاد در زمان امام معصوم علیه السلام است یا نه قدر متیقن را خارج میکنیم موارد مشکوک را اخذ میکنیم ؟

 

من تعجبم از مثل مرحوم اقای خویی چطور ایشون فرموده جهاد در زمان غیبت مستحب است ولی واجب نیست استحبابش هست ولی وجوبش نیست چون این ایات شریفه جاهد الکفار و المنافقن مطلق است، خب اقای خویی شما از کجا اینا را میفرمایید مطلق است چون جهاد بدون فرمانده که نمیشه جهاد قطعا فرمانده میخواد خب ما احتمال میدیم شارع فرمانده غیر معصوم را قبول نکند واقعا هم همین طور است چون غیر معصوم فرمانده باشه اون به خاطر جهلی که داره، به خاطر هوای نفس، حالا عادل هم باشه، عادل را هم شیطان ممکن است گولش بزند معصوم که نیست، شما از کجا میفرمایید این اطلاق داره؟ استحباب جهاد را در دوران غیبت شما از کحا درست میکنی اقای خویی از کجا میگی این اطلاق داره؟ چون اینجا باید به قدر متیقن اخذ بکنیم قدر متیقن این است که در زمان امام معصوم علیه السلام باشه، اون هم زمان امام معصوم با اذن امام معصوم علیه السلام، نه اینکه مولانا امیر المومنین (علیه السلام) هست یه عده از سر خود جهاد بکنند ،پیامبر خدا (صلی الله علی و آله و سلم) هست یه عده سر خود جهاد بکنند مثل حمله ها و قیام هایی که در زمان ائمه میشد که هیچ کدامش را امام علیه السلام تایید نفرمود، باید اذن بده امام و الا اگر اذن نده که جایز نیست، در زمان که میگیم یعنی با امر و اذن امام.

 

منتها این حرف درست است ولی مال جایی است که عنوان مخصص و عنوان مقید دست ما نباشه ،خب عنوان مقید الان دست ما هست اون روایاتی که داره نافله در حال مشی هر طور میخوای نماز بخوان اگر اون روایات نبود میگفتیم نافله را در حال مشی هم نمیتوانی پشت به قبله بخوانی .

 

لذا این روایات اطلاق داره قاعده اولیه اقتضا میکند که هر نمازی باید رو به قبله باشه.

بعضی ها گفتند خب حدیث لا تعاد هم دلالت میکند الا من خمس خب یکیش قبله است .

 

این درست نیست چون حدیث لاتعاد مشرع نیست حدیث لاتعاد نمیگه در چه نمازی قبله معتبر است در چه نمازی قبله معتبر نیست ،حدیث لا تعاد قیچی میکند میفرماید اگر در یک جایی قبله معتبر بود شما خلل به قبله یا جزء دیگری رساندی مثلا در این صورت اشکال نداره ،در این صورت اشکال داره، ما اگر شک کردیم یک نمازی درش قبله معتبر است یا نه ،رکوع معتبر است یا نه ،سجود معتبر است یا نه ما نمیتوانیم به اطلاق این روایت اخذ بکنیم بگیم نه حدیث لاتعاد میفرماید رکوع معتبر است، حدیث لاتعاد دلالت نداره بر اینکه کجا رکوع هست کجا رکوع نیست حدیث لاتعاد دلالت میکند که اگر در یک جایی رکوع شرط بود فاتحه شرط بود قبله شرط بود تشهد جزء بود در اونجاها حدیث لاتعاد قیچی میکند میگه اشکال نداره این خلل مضر نیست، لذا به حدیث لاتعاد ما نمیتوانیم تمسک بکنیم اگر شک بکنیم که آیا مثلا در نماز وتر سوره معتبر است یا نه، بگیم حدیث لا تعاد میگه معتبر نیست، حدیث لا تعاد کار نداره کجا سوره معتبر است کجا معتبر نیست بلکه فقط میفرماید اگر یک جایی سوره معتبر بود و تو خلل زدی معذوری ،بله صحیحه زراره دلالتش

تمام است .

فتلخص مما ذکرنا که قاعده ی اولیه اقتضا میکند که صلاه نافله هم باید رو به قبله خوانده بشه چه در حال مشی چه در حال ایستاده اما حالا باید ببینیم دلیلی داریم که از این اطلاق خارج بشه یا دلیلی نداریم

و للکلام تتمه ان شاء الله فردا

 

logo