1403/09/21
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل فی القبلة
خب کلام در این قبله بود
مساله ۱۵ : من وظیفته التکرار إلی الجهات إذا علم أو ظن بعد الصلاة إلی جهة أنها القبلة لا یجب علیه الإعادة و لا إتیان البقیة، کسی که وظیفه اش تکرار به جهات است علم پیدا کرد بعد صلاه که اینی که خوانده همین قبله است خب این اعاده برش واجب نیست اتیان بقیه هم برش واجب نیست چون روایات تحری مدلولش این است که کسی که ظن به قبله داره امتثال ظنی کافی است ،اگر نمیتواند علم پیدا کند .
و لو علم أو ظن بعد الصلاة إلی جهتین أو ثلاث أن کلها إلی غیر القبلة اگر نماز به دو طرف خواند یا به ۳ طرف خواند فهمید که کل اینا غیر قبله است إن کان فیها ما هو ما بین الیمین و الیسار اگر یکی از اینها ما بین یمین و یسار است کفی چون بین الیمین و الیسار این حجت است قبله است اما اگر نه هیچ کدام از این نماز هایی که خوانده بین یمین و یسار نیست و إلا وجبت الإعادة یعنی اگر مثلا یکی به اینجا نماز خوانده یکی به اینجا نماز خوانده یکی به اینجا نماز خوانده هنوز به این طرف نماز نخوانده فهمید که هیچ کدام اینها قبله نیست یا ظن پیدا کرد این باید هر چی نماز خوانده را اعاده بکند.
اقای خویی فرموده ما باید در دو مقام بحث بکنیم
یک مقام این است که ایا این صغری داره اصلا؟ میشه یک کسی دو تا نماز بخواند سه تا نماز بخواند بعد یکیش هم بین المشرق و المغرب نباشه، میشه؟
میفرماید اینی که یکیش بین المشرق و المغرب نباشه این اگر ما گفتیم علی القاعده یک کسی که متحیر است سه تا نماز بخواند به شکل یک سه ضلعی که هر کدامش ۱۲۰ درجه باشه، منفرجه باشه ۱۲۰ درجه، این در واقع یقین پیدا میکند که یکی از این سه تا نماز بین المشرق و المغرب است چون بین المشرق و المغرب میشه ۱۸۰ درجه ،نصفیش میشه ۹۰ درجه یعنی غایت دوری از قبله ۹۰ درجه میشه خب اگر ۱۲۰ درجه شد نصفش میشه ۶۰ درجه یعنی این نهایت دوریش از قبله میشه ۶۰ درجه چون اگر ۸۰ درجه باشه به اونور نزدیک تر است ۶۰ درجه که باشه مساوی است این نهایتش است، خب اصلا امکان نداره یک کسی ۳ تا نماز بخواند به این شکل بعد بگه من علم پیدا کردم یا ظن پیدا کردم که یکی از اینها رو به قبله نیست ،لذا اقای خویی فرموده بنا بر این قول صغری نداره .
ولی اگر چنانچه یک کسی بیاد بگه روایت فرموده ۴ تا ،۴ تا یعنی باید حداکثر اختلاف ۴۵ درجه باشه، اون ۴ تا میشه ۹۰ درجه ،قبله رو هر نقطه ای باشه این ۹۰ درجه است وسطش میشه ۴۵ درجه نهایت اختلاف از قبله ۴۵ درجه است ،خب اگه سه تا نماز خوانده ممکن است این سه تا نماز از ۴۵ درجه بیشتر انحراف داشته باشه اینجا خوانده اینجا خوانده، اینور را نخوانده خب اینور را نخوانده ممکن است قبله همین جا باشه خب قبله اگه اینجا باشه این سه تا نمازی که خواندی حداقل ۹۰ درجه فاصله است بعضی هاش ۱۸۰ درجه ،بعضی هاش ۱۳۰ درجه مثلا، ولی ۹۰ درجه فاصله است خب این نمازش میشه باطل،پس صغری داره به این معنا .
خب حالا چطوری بخواند به طرف اخر بخواند یا به طرف اخر نخواند؟ این به عقل قاصر ما باید به ۴ طرف دیگه دوباره نماز بخواند زیرا ما عرض کردیم بین المشرق و المغرب که قبله است اینی که میفرماید به ۴ طرف نماز بخوان ۲ احتمال دارد:
یک احتمال این است که بین المشرق و المغرب برای این قبله نیست کما اینکه اقای داماد مرحوم اقای حکیم و بعضی دیگه گفته اند اصلا بین المشرق و المغرب قبله، کی گفته؟ این روایت مال کسی است که خیال میکرده اینجا قبله است نماز میخوانده بعد انکشف که اشتباه بوده، این مثل حدیث لاتعاد است، ما گفتیم نه بابا اون راوی سوال میکنه این حد القبله ؟امام (علیه السلام) فرمود بین المشرق و المغرب قبله، بله ذیل داره فمن صلی...، من تعجب میکنم چطور اقای حکیم این روایتی که ظاهرش دلالتش تمام است چطور این روایت را ایشون مناقشه کرده در دلالتش ،نفهمیدم ،
حالا یا باید بگیم ،عن المتحیر، ۴ تا نماز بخواند این تخصیص خورده یعنی قبله بین المشرق و المغرب است برای غیر متحیر ،متحیر نه اینکه قبله برای او شرط نیست، شرط است، موافقت قطعیه لازم نیست بکنه ،موافقت احتمالیه بکند ۴ تا نماز بخواند.
یا اینکه بگیم بین المشرق و المغرب قبله، مثل امروزی ها میگن در حقوق چمیدانم وحدت رویه، خب اگر امام (علیه السلام) میفرمود به ۳ تا زاویه ۱۲۰ درجه نماز بخوان خب این کار خیلی سخت میشد چون این در بیابون چطور میتواند دایره ای بکشه به سه قسم مساوی تقسیم بکند، ممکن نیست اصلا، اصلا زاویه ۱۵ درجه نشون نمیده، لذا به خاطر اینکه راحت باشه امام (علیه السلام) فرموده به ۴ طرف نماز بخوان این یک احتمال است در روایت.
اگر فتوای عروه بر اساس موافقت احتمالیه باشه، خب موافقت احتمالیه در ما نحن فیه من این طوری نماز خواندم ۴ تا درست است ولی اگر بعد معلوم شد که هیچ کدام اینها قبله نیست یا ظن پیدا کردم هیچ کدام اینها قبله نیست به کنج ها است ...،موافق احتمالیه ای را شارع به ما اجازه داده که ظن بر خلاف پیدا نشه زیرا اونی که میفرماید تحری بکن یعنی در جایی که تحری ممکن است اون موافقت احتمالیه بدرد نمیخورد ،اینکه اعاده بکن نه اینکه به همان طرف اعاده بکن یعنی ۴ تا به کنج ها بخوان،۴۵ درجه بخوان، روی این مبنا که توضیح دادم، حق با عروه است ،منتها این ذیل عروه کار را مشکل میکند فإن کان فیها ما هو ما بین الیمین و الیسار کفی یعنی بین یمین و یسار دیگه نباید میزان باشه چون بین یمین و یسار که میزان است یعنی برای متحیر هم همین است اگر سید از باب اینکه اکتفا کرده به موافقت احتمالیه...، این سر اینکه اشکال به عروه وارد است این است که ما بین الیمین و الیسار را ذکر کرده و الا اگر ما بین الیمین و الیسار را ذکر نمیکرد و میزان موافقت احتمالیه بود کما اینکه مرحوم اقای حکیم فرموده کما اینکه اقای داماد فرموده، اگر میزان موافقت احتمالیه بود خب من اگر الان یقین دارم یا ظن دارم قبله به این ۴ کنج است بگه من ۴ تا نماز میخوانم، بعید میدانم هیچ فقیهی بیاد بگه که اون ۴ تا نماز کافی است این ۴ تا نماز مال کسی است که به اون طرفی که نماز میخواند احتمال میده که اون طرف قبله باشه، اگر مستقیم میخواند احتمال میده که قبله باشه ولی اگر ظن داره به خلاف، نمیشه .
منتها ما چون عرض کردیم که اون احتمال را میدیم که اون ۴ تا نماز که امام (علیه السلام) فرموده از باب اینکه چون کار مردم راحت تر باشه، به مراتب اگر بگی تو ۴ تا نماز بخوان به ۴ طرف زود تر حاضر است تا بگو سه تا نماز بخوان به زاویه ۱۲۰ درجه، اصلا اگر الان باور کن به من بگن اقا تو یا ۴ تا نماز بخوان یا ۱ نمازی بخوان که با قبله ۱۰ درجه اختلاف داشته باشه میگم خدایا ۶ تا نماز میخوانم ۱۰ درجه را چطور میشه تشخیص بدی، تازه همون روز که خورشید بالای کعبه است وقتی رو به روی خورشید می ایستی خب الان دو نفر ایستادن یه ذره خودت را تکان میدهی میگه نه رو به قبله است، مخصوصا روی اون حرف اقای سیستانی که اگر قبله را بدانی قبله ی عرفی میزان نیست که اصلا خیلی ...، منتها خوبیش این این که هیچ کسی نمیتواند قبله را تشخیص دهد هیچ کس نیست که بیاد، هر دستگاهی که بیاد بگه این نوشته زاویه ۳ درجه و ۴۵ دقیقه
(سوال سائل:
جواب:حد مهم نیست منتها باید دیگه بر خلافش ظن پیدا نکند باید احتمال مازاد بر او نباشه)
لذا عرض کردم من فکر نمیکنم یک فقیهی پیدا بشه که حالا این را من ندیدم در کلمات ،که اگر من یقین دارم قبله مستقیم نیست به کنج ها است باز من بیام ۴ تا نماز مستقیم بخوانم یعنی به ۴ طرف کافی است ؟من بعید میدانم کسی این حرف را بزند، یا ظن دارم قبله به کنج ها است فتوای عروه دور از وادی نیست منتها فقط اونی که مشکل کرده این است فإن کان فیها ما هو ما بین الیمین و الیسار اگر این نبود کار خیلی واضح بود و اینی که من عرض کردم و اقای حکیم باید این را بفرماید اقای داماد باید این را بفرماید، حالا فتوا مهم نیست احتیاط بکند یا احتیاط هم نکند ،خیلی موقع ها اعلم به عروه حاشیه نمیزند زیرا میگه اقا دردسر درست نکن چون وقتی اعلم فتوا نداد فتوای غیر اعلم اتوماتیک میشه حجت ،مردم خیال میکنند فتوای اعلم این است ،خب خیال کنند، در جایی اغراء به جهل جایز نیست که طرف به خلاف شرع بیفته اما جایی که طرف به خلاف شرع نمی افتد که اغراء به جهل اشکال نداره که، الان یک کسی میاد میگه اقا اِ این رو دستم خون است میخوام نماز بخوانم میگه ببینم ببینم خون نیست برو با اینکه یقین دارد خون است برو نمازت را بخوان خب این اشکال داره ؟نه ،دروغ گفته ،نه خون نیست یعنی خون گربه نیست یا خونی که مانع از صلاه باشه نیست چون با گفتن من تو به شک می افتی ،اگر گفت من یقین دارم میگه تو این یقینتم مثل یقین های دیگرت هست ببین در اصول چقدر بی عقلی این یقین هم مثل همان ها است برو نماز را بخوان، اعلم اگر فتوا نداد به عروه حاشیه نزد این اشکال نداره لذا اقای حکیم طبق صناعت اینجا باید حاشیه بزند اقای داماد باید حاشیه بزند حالا اگر حاشیه داشتن داشتن اگر نداشتن اشکال نداره ، حالا الان من نمیدانم اقای حکیم حاشیه داره یا نداره ،اقای داماد گفته اقای حکیم هم فرموده که اینا شامل نمیشه ما بین المشرق و المغرب ولی الان حاشیه اینجا داره را در ذهنم نیست خب این نسبت به این مساله.
منتها حالا چی بگی شما چی میگی ،بگی که ۴ تا نماز به ۴ طرف بخواند یا به ۴ طرف نخواند؟
اگر کسی بیاد بگه اقا این روایت خودش اطلاق داره متحیر به ۴ طرف نماز بخواند ولو بعدا ظن به خلافپیدا کند
میگم اتفاقا برعکس است ،اطلاق داره یعنی الان هم متحیر است باز، قبله نمیداند این طوری است، این طوری است، این طوری است، اطلاق حدیث میگه ۴ تا نماز دیگه بخوان،( ممکن بگی نه دیگه، متحیر اون است که هیچی نماز نخوانده) اگر این را نگیم که ۴ تا نماز دیگه بخوان ،حداقل نمیشود گفت که این به ۴ طرف نماز بخوان اطلاق داره ولو به کسی که بعد از نماز ظن به خلاف داره ،بله اگر بین الیمین و الیسار قبله، اگر کسی این را قبول بکند بله دیگه اون نماز هایی که خوانده اعاده لازم نداره.
مساله ۱۶ الظاهر جریان حکم العمل بالظن مع عدم إمکان العلم و التکرار إلی الجهات مع عدم إمکان الظن فی سائر الصلوات.
اینی که ما گفتیم اقا کسی که نمیتواند علم پیدا بکند نمیتواند ظن پیدا بکند این ۴ تا نماز باید بخواند این مختص نماز های یومیه نیست ،جمیع اعمال، هر عملی که قبله در اون معتبر است مثلا فی سائر الصلوات غیر الیومیة بل غیرها مما یمکن فیه التکرار منتها باید یک جایی باشد که تکرار ممکن باشد کصلاة الآیات صلاه ایات را باید به ۴ طرف بخواند و صلاة الأموات و قضاء الأجزاء المنسیة و سجدتی السهو و إن قیل فی صلاة الأموات بکفایة الواحدة عند عدم الظن مخیرا بین الجهات أو التعیین بالقرعة، این باید به ۴ طرف نماز ایات بخواند به ۴ طرف اجزاء منسیه را، اینکه اجزاء منسیه را باید به ۴ طرف بخواند ،چون اون روایت داره عن المتحیر، به ۴ طرف نماز بخواند، خب نماز، این سجده هم نماز است، این به عقل قاصر ما درست نیست چون که سجده مصداق صلاه نیست، تشهد مصداق صلاه نیست، ممکن است کسی بیاد بگه اقا بله سجده مصداق صلاه نیست تشهد مصداق صلاه نیست ولی اینی که میفرماید کسی که سجده اش را فراموش کرده قضا بکند ظاهر این است که این سجده همان سجده صلاتی است جاش عوض شده، ظاهر اینکه قضا بکند یعنی همان را بیارد با همان شرایط، این اگر اجماع نباشه ممکن است کسی مناقشه بکند که نه اون سجده را بیارد، اما با همه ی اون شرایط؟ منتها عرض کردم فکر نمیکنم کسی جرئت کنه فتوا بده در اجزاء منسیه که لازم نیست رو به قبله باشه، نه از این جهت که جزء منسی صلاه بر او صادق است، نه بر جزء منسی صلاه صادق نیست ولی متفاهم عرفی از اینکه این را قضا بکند یعنی با همان خصوصیات و شرایط .
خب اما سجده سهو چی؟خب سجده سهو معلوم است که سجده سهو نه درش قبله معتبر است نه طهارت معتبر است چون سجده سهو نه مصداق صلاه است نه مصداق یقضی است، کسی بگه اقا این نماز با بند و بیلش، نه چه ربطی داره لذا سجده سهو وجهی نداره که رو به قبله باشه.
خب نماز میت چی؟نماز میت که مصداق صلاه نیست، اگر کسی گفت مرسله خداش، این بله صلاه میت را نمیگیرد، اما کسی گفت نه، این علی القاعده است قاعده اشتغال هم میگه به ۴ طرف نماز بخوان، خب اگر کسی گفت قاعده اشتغال میگه به ۴ طرف نماز بخوان این باید صلاه میت را به ۴ طرف بخواند ،ممکن است کسی بگه اقا قاعده اشتغال گفت به ۷ طرف نماز بخوان به ۸ طرف نماز بخوان میگیم اشکال نداره صلاه میت به ۴ طرف بخواند کافی است چون صلاه میت از صلاه یومیه که بالاتر نمیشه وقتی شارع در صلاه یومیه به موافقت احتمالیه اکتفا کرده در صلاه میت هم به موافقت احتمالیه اکتفا میکند قطعا چون صلاه میت کمتر از صلاه یومیه است ارزشش
(سوال سائل
جواب:هیچ فرقی نمیکند چون صلاه ستون دین است نماز میت که برگ دین هم نیست چه برسه به ستون دین)
خب بعد منتها، یک جهت بخواند یا قرعه بندازند قرعه اش که درست نیست چون قرعه لکل امر مشکل است این مشکل نیست به ۴ طرف نماز میت میخواند،
این مخیر است بین جهات، به چه دلیل مخیر است ؟مخیر است دلیل میخواد، ما وقتی که مرسله ی خداش را قبول نکنیم ولی باید این نماز رو به قبله باشه این نهایتش اگر بین المشرق و المغرب قبله، را کسی قبول بکند اطلاق داشته باشه باز باید قطعا ۳ تا نماز میت بخواند.
دیگه نمیتواند مخیر باشد با یک نماز ،این درست نیست.
اما اگر یک جایی تکرار ممکن نیست مثل اینکه محتضر را باید رو به قبله کرد، دفن، ذبح ،نحر ،خب اینجا که تکرار ممکن نیست اینجا چکار بکند؟
در مثل محتضر، بله محتضر تکلیف خودش نیست تکلیف دیگران است که او را رو به قبله بکنند، پایش را رو به قبله بکنند اگه خودش الان حواس نداره هوش نداره توان نداره تکلیف دیگران است که او را رو به قبله بکنند خب تکلیف دیگران است که او را رو به قبله بکنند ،خب این قطعا به ۴ طرف که نمیتواند، موافقت قطعیه ممکن نیست، باید موافقت احتمالیه بکند.
اما در ذبح به یک طرف بکشد از کجا؟در ذبح تاره میگیم مستقبلا الی القبله مال کسی است که عمدا پشت به قبله یا به غیر قبله باشه، وقتی که نمیدانی این مصداق عمدی نیست لذا اصلا دلیل نداریم که مستقبلا الی القبله در ذبح معتبر باشه .
اما اگر کسی گفت نه ذبح هم باید مستقبلا الی القبله باشه، خب اگر گوسفند است نمیدانم قبله به کدام طدف است او حرام میشه اون میته است
منتها ممکن است کسی بگوید ما اصلا دلیل نداریم که شرط ذبیحه این است که ذبح الی القبله باشه چون قبله خودش باید عمدا اگر کسی این کار را بکند مثل بسم الله است، فرق میکند با فری اوداج اربعه ،فری اوداج اربعه ولو عن جهل هم باشه میته میشه، ولی در غیر فری اوداج، نه
وللکلام تتمه ان شاء الله شنبه