« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

1403/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل فی القبلة

 

اینجا این مساله که اگر دو تا نماز بر ما واجب است مرحوم صاحب عروه ۴ کلمه فرمود

یک کلمه این بود که این دو تا نماز را میتواند دو جور بخواند یکی اینکه به ۴ سمت ،اول ۴ تا نماز ظهر بخواند بعد ۴ تا نماز عصر بخواند به همان ۴ سمت، و یجوز که به این سمت یک ظهر یک عصر به این سمت یک ظهر یک عصر به این سمت یک ظهر یک عصر و به این سمت یک ظهر یک عصر بخواند این هم اشکالی نداره ،البته احوط اولی احتیاط استحبابی این است که اون طریق اول را بخواند

 

حرف دومش یا حرف سومش این است که نماز دومی را باید به همان ۴ سمتی بخواند که نماز اولی را خوانده نمیتواند عوض بکند

 

و حرف چهارمش یا حرف سومش این است که اگر اون صورت اولی را انتخاب کرد که ۴ تا نماز ظهر اول خواند بعد ۴ تا نماز عصر، لازم نیست مثلا اگر نماز ظهر را از شمال شروع کرده عصر را هم از شمال شروع کند ممکن است عصر را مثلا از جنوب یا مغرب شروع کند ولی باید اون ۴ تا را به همان ۴ سمت بخواند

 

مرحوم اقای خویی این طور که در تقریر نوشته این بحث ها را نمیدانم چطور شده اقای خویی بیشتر از دیگران را کرده بعضی جاهای بحث های قبله را اقای حکیم بیشتر کرده دیگران که اصلا زود در رفتن خودشان را معطل نکردن دیگران که میگم یعنی بعضی ها، ایشون میفرماید کلام صاحب عروه فی الجمله صحیح است زیرا اینی که نماز را به جهت دوم میخواند یعنی به جهات اول نمیخواد بخواند، جهات را عوض میکند، یک وقت هست درست در نقطه ی مقابل جهت اولی را میخواند ظهر را به شمال میخواند عصر را به جنوب میخواند ۴ تا میخواند ولی هر ظهری میخواند عصرش را در نقطه ی مقابلش میخواند خب اگر در نقطه ی مقابلش خواند ایشون فرموده این نمازاش قطعا باطل است به خاطر اینکه این احراز نمیکند نماز را رو به قبله خوانده اگر قبله شمال باشه خب این عصر باطل است اگر قبله مغرب باشه عصرش که به مشرق است باطل است اگر قبله جنوب باشه عصرش که به شمال است باطل است ،خب ممکن است کسی بگوید اقا شاید قبله بین الشمال و المغرب است اونجا چی؟میگه باز نمازش باطل است میفرماید ،چون که قطعا اینجا انحرافش از قبله بیشتر از ۹۰ درجه است چون الان من نماز عصر را به اینجا خواندم، قبله فرض کنید که اینجا، خب من نماز عصر را به کجا خواندم به جنوب نقطه ی مقابل، زاویه ی جنوب و قبله قطعا بالای ۹۰ درجه است چون او بین الشمال و المغرب است، خب از مغرب تا جنوب ۹۰ درجه، اون وسط هم یک ۲۰ درجه یک چیزی است دیگه، قطعا بالای ۹۰ درجه است و این نمازش قطعا باطل است ،اما اگر انحرافی که دارد انحراف در تقابل نیست مثلا نماز ظهر را به سمت شمال خوانده نماز عصر را به سمت مغرب خوانده خب اینجا نمیداند که بیشتر از ۹۰ درجه است شاید این وسط قبله باشه چمیداند یا حتی اگر امده باشه بین المغرب و الجنوب خوانده باشه باز نمیدامد بیشتر از ۹۰ درجه است زیرا ممکن است اون قبله نزدیک مغرب باشه خب اینورم مثلا ۳۰ درجه اونورم مثلا ۴۰ درجه میشه ۷۰ درجه، آقای خویی اول این طوری مطلب را تمام کرده، بعد حالا مقرر مینویسد که اقای خویی این فتوا عدول کرده و فرموده حق با صاحب عروه است و در جمیع فروض نمازش باطل است یا بگیم نماز عصرش قطعا باطل است چون یا خلل به قبله خورده یا به ترتیب خورده یا بگیم احد الصلاتینش باطل است چون رو به قبله نیست خب چرا؟ایشون یک توضیحی داده که من یکی یکی بیان میکنم

 

قبلش یک مقدمه ای برای فرمایش ایشون لازم است عرض بکنم اون این است که مکلف باید احراز بکند که دو تا نماز رو به قبله بوده، برای بطلان ،عدم احراز کافی است لازم نیست احراز بکند که رو به قبله نبوده، نه شک بکند که رو به قبله بوده یا نه کافی است برای بطلان چون اشتغال یقینی یستدعی برائه یقینیه.

 

این فرمایش اقای خویی که عدول کرده این طور میفرماید که :ما تاره میگیم اقا باید عقلا اینقدر نماز بخواند که تکلیفش را امتثال کرده باشه خب میفرماید ۷ تا نماز بخواند گذشت زیرا فرمود رو به قبله یعنی این وجه و صورت ،این بین اینور و اونور پیشانی، باید کعبه مقابل این باشه، صورت یک هفتم سر است ،۷ تا نماز، اگر یه دایره ای بکشه به ۷ قسمت تقسیم بکند یقین پیدا میکند که نمازش را رو به قبله خوانده و دیگه جهت مطرح نیست،

 

اگر بگیم نه بین المشرق و المغرب قبله، این اگر یک دایره ای بکشه و این دایره را به ۳ کمان مساوی تقسیم بکند سه تا شعاع طوری بکشد که مساوی باشه وقتی که به هر کدام از این طرف ها نماز بخواند قطعا سه تا نماز که بخواند یقین دارد که تکلیفش را ادا کرده، اگر ما گفتیم بین المشرق و المغرب قبله،

 

اما اگر ما گفتیم ۴ رکعت نماز باید بخواند به خاطر مرسله ی خداش، این بحث ها اینجا پیش میاد، اینجا میفرماید باید نمازهای عصر را به همان سمتی بخواند که ظهر را خوانده،اگر عصر را به اون سمت نخواند ،حتی ۱۰ درجه، یک ذره منحرف بشه باید نماز عصرش را از نو بخواند یا قطع داریم که نماز عصرش باطل است یا احد الصلاتینش باطل است ،توضیح مطلب این است که ایشون میفرماید این اگر دومی را به اون جهت نخواند خب یک وقت هست ظهر را میاد به سمت شمال میخواند عصر را جهت را تغییر میده بیشتر از ۹۰ درجه ،یعنی اینکه شمال است ظهر را خوانده، عصر را اینجوری میخواند در این ربع مغرب به جنوب ،خب اگر این طوری بخواند این یقین داره که احد الصلاتینش باطل است زیرا اگر قبله اون نقطه ی شمال است خب اینکه عصرش بین الیمین و الیسار نیست اختلافش بیشتر از ۹۰ درجه است ،اگر این قبله است خب اون نمازش باطل است ،اگر نماز دومی را بیاد به جنوب بخواند ،ظهر را به جنوب بخواند ،عصرش را به بین شمال و مغرب بخواند که بیشتر از ۹۰ درجه میشه این باز نمازش باطل است چون یا این قبله است او رو به قبله نیست یا اون قبله است این رو به قبله نیست ،سومیش را اگر میاد به سمت مشرق میخواند ظهر را به سمت مشرق میخواند خب عصر را باید به کجا بخواند که بیشتر از ۹۰درجه بشه، به اونور بخواند بین شمال و غرب خب باز همین طور اگر اون قبله است این باطل است اگر این قبله است اون باطل است، نماز چهارم،نماز ظهر را اگر به مغرب بخواند این اگر بخواد باید بیاد بین مشرق و جنوب باز الکلام الکلام.

 

حالا اگر چنانچه این شخص بیاد به کمتر از ۹۰ درجه مثلا فرض بفرمایید ظهرش را این طوری خوانده عصرش را اینطوری خوانده،

 

قبل از اون یک نکته ای بگم، اقای خویی چرا شما فرمودی این عصر را باطل میشه خب یه احتمال داره که قبله شمال باشه یه عصری هم خوانده به اینور این عصر سوم با اون ظهر اول خب میشه ظهر و عصر پشت سر هم، شما چرا هر ظهری را با عصر خودش مقابسه میکنی اقا من چهار تا ظهر خواندم نماز ظهر اولی و عصر چهارمی اختلافش چقدر است زیر ۹۰ درجه، اقای خویی میفرماید اون مقدمه ای که از بیرون گفتم مقدمه این بود که ما باید احراز بکنیم نماز رو به قبله است نه اینکه احتمال بدیم اینی که شما میگی میشه احتمال بله احتمال داره قبله شمال باشه اون نماز اولی ظهر با این نماز عصر درست میشه ولی اگر چنانچه قبله امد و همین مشرق بود خب درست نمیشه بله میتوانی نماز اولی را با نماز سومی عصر جمع بزنی ولی این احتمال داره یقین که نیست احراز باید بکنی.

 

خب اگر امدی گفتی اقا من نمیخوام بیشتر از ۹۰ درجه میخوام کمتر از ۹۰ درجه اصلا ۱۰ درجه من اصلا دنگم گرفته تازه از ژئو فیزیک دانشگاه تهران یک وسیله ای اوردن گفتن بزار ببین این چطوری است ظهر را به شمال عصر را ۱۰ درجه انحراف داره اقای خویی میفرماید باز عصرت باطل است یعنی احراز نمیکنی میگی اخه ۱۰ درجه است، مرد مومن ۱۰ درجه است میفرماید خب تو نمازت را به شمال خواندی عصر را ۱۰ درجه اینور تر خواندی حالا امد قبله انحرافش از شمال ۸۵ درجه بود یعنی نزدیک جنوب خب ۸۵ درجه اونجا، ۱۰ درجه هم تو منحرف شدی میشه ۹۵ درجه باز عصرت باطل است میای به جنوب میخوانی ظهرت را باز ۱۰ درجه متمایل میشی به سمت غرب باز احراز نمیکنی هر دو نماز رو به قبله است چون ممکن است قبله با جنوب ۸۵ درجه به سمت شرق تمایل داشته باشه ۱۰ درجه هم تو اضافه کردی میشه ۹۵ درجه،میای به سمت مغرب نماز میخوانی خب وقتی به سمت مغرب نماز خواندی اینجا ظهرت درست ،امدی ۱۰ درجه منحرف شدی به سمت شمال خب بازا حراز نمیکنی زیرا ممکن است قبله ۸۵ درجه تا مغرب فاصله داشته باشه ۱۰ درجه هم تو رفتی اونور میشه ۹۵ درجه ، خب از قبله منحرف شدی، نگی که ها خب من الان یک نمازی به مغرب خواندم میگه بله میگه خب یک نمازی هم به شمال خواندم میگه بله، میگه احسنتم احتمال داره قبله همان شمال باشه این عصر هم که ۱۰ درجه امدم اینور زیر ۹۰ درجه، میفرماید بله احتمال میدی رو به قبله باشه هر دو تاش احتمال میدی بین المشرق و المغرب باشه ولی تو باید یقین پیدا کنی یقین پیدا نمیکنی اونی که مهم است شما باید یقین پیدا بکنی یک ظهری خواندی و یک عصری هم بعدش خواندی که این ظهر و عصر هر دو تا رو به قبله بوده ،بله مهم نیست ظهر اولی با عصر سومی ظهر دومی با عصر چهارمی، ولی اونی که مهم است باید عصری را حساب بکنی که بعد از ظهر باشه، الان بله شما یقین داری که یک ظهر و عصری را رو به قبله خواندی ولی شاید عصرت قبل از ظهر بوده معلوم نیست که عصرت بعد از ظهر بوده ،شما یک ظهری باید بخوانی یک عصری باید بخوانی که عصر بعد از ظهر باشه و انحراف از قبله اش هم زیر ۹۰ درجه باشه ،این را احراز نمیکنی ،لذا فرموده باید دقیق به همان طرفی که ظهرت را خواندی به همان طرف عصرت را بخوانی .

 

نگی که اقا این حرف خلاف مساله ۱۲ شد چون مساله ۱۲ این بود لو کان علیه صلاتان فالأحوط أن تکون الثانیة إلی جهات الأولی اونجا که اقای خویی شما اشکال کردی ،،نه اینا با هم تعارض ندارد چون مساله ۱۲ برای صلاتین مترتبین نبود، اگر ظهر و عصر مترتب نبود مشکل نداشتیم چون قطعا اینا هر کدامش فی حد نفسه باید حساب بکنیم، علم اجمالی پیدا نمیکردم به اینکه قطعا یکی نماز ها باطل است، نه شاید اتفاقا همان هایی که اختلافش زیر ۹۰ درجه است درست باشه این صلاه مترتبتین است که به این مشکل میخوره.

 

البته ممکن است ما بگیم نه اقای خویی در همان صلاتین غیر مترتبین هم مشکل میخوره شما اگر نماز مغرب خواندی یه نماز ظهر قضا خواندی خب اگر فاصله بدی احراز نمیکنی ،شما وقتی ده درجه امدی اینور احتمال میدی که قبله در ۸۵ درجه ای باشه، اگر قبله در ۸۵ درجه ای بود اقای خویی میفرماید اشکال نداره چون ترتیب لازم نیست اگر این نماز اولی هباء منثورا بوده اونی که به سمت مغرب میخوانم اون درست است لذا مساله ۱۲ با مساله ۱۳ دو تا مساله است، مطلق هم نیست چون مطلق، مقدمات حکمت میخواد ،یکی از مقدمات حکمت این است که قرینه ای بر خلاف نباشه و لذا شاهدش هم این است خود صاحب عروه هم در مساله ۱۲ غیر از مساله ۱۳ است زیرا در مستله ۱۲ اونجا فرموده فالأحوط أن تکون الثانیة إلی جهات الأولی اونجا احتیاط واجب کرده ولی در مساله ۱۳ فتوا میده و لا یجوز أن یصلی الثانیة إلی غیر الجهة التی صلی إلیها الأولی،حتی عروه هم اینا دو تا مساله است شاهدش هم این است که اونجا احتیاط واجب کرده اینجا فتوا داده ،اقای خویی هم اشکال نکرد که اینها تهافت داره چرا اینجا فتوا دادی اونجا احتیاط کردی، چون در صورتی که مترتبین است امرش اصعب است .

 

مساله ۱۴ من علیه صلاتان کالظهرین مثلا مع کون وظیفته التکرار إلی أربع، اگر کسی دو تا نماز بر او واجب است و وظیفه اش هم این است که ۴ تا نماز بخواند إذا لم یکن له من الوقت مقدار ثمان صلوات اگر به اندازه ی ۸ تا نماز وقت نداره بل کان مقدار خمسة أو ستة أو سبعة حالا اگر ۵ تا یا ۶ تا یا ۷ تا نماز وقت داره، این باید چکار بکند؟ فهل یجب إتمام جهات الأولی اگر به اندازه ی ۵ تا نماز وقت داره ۴ تا نماز ظهر بخواند بعد عصر یکی بخواند، و صرف بقیة الوقت فی الثانیة أو یجب إتمام جهات الثانیة و إیراد النقص علی الأولی یا نه ۴ تا نماز عصر میخواند اون ظهر را یکی میخواند ،الأظهر الوجه الأول خب چرا؟به خاطر اینکه وجه ثانی مبتنی بر این است که چون ۴ رکعت اخر وقت مختص نماز عصر است اگر اون ۴ تا نماز بخواند یقین نداره که نماز ظهرش را خوانده چون احتمال میده در وقت عصر نماز ظهرش را خوانده، ولی این جوابش این است که اون وقتی که برای مختص است ولو به همان معنایی که اقای خویی گرفته اون برای جایی است که واقعا وقت کم است ولی اینجا وقت زیاده ،این نمیتواند احراز بکند لذا اظهر وجه اول است ،مقتضای ترتیب ،تو باید نماز ظهرت را یقین پیدا کنی خواندی تا عصر را شروع کنی

 

بعد فرموده و یحتمل وجه ثالث و هو التخییر محتمل است که وجه ثالث باشه که مخیر باشه زیرا اینجا دو تا تکلیف داره موافقت قطعیه دو تا تکلیف ممکن نیست چون موافقت قطعیه دو تا تکلیف ۸ تا نماز میخواد من وقت ندارم وقتی که ۸ تا نماز میخواد خب من باید چکار بکنم موافقت احتمالیه بکنم خب موافقت احتمالیه چه فرقی هست بین نماز ظهر و بین نماز عصر ،دو تا تکلیف دارم موافقت قطعیه هیچ کدام نمیتوانم بکنم امر دایر است که یکیش موافقت قطعیه بشه و یکیش موافقت احتمالیه بشه

خب چه وجهی داره که من ظهر را بخوانم بعد عصر را، ممکن است کسی بگوید ترتیب ،ترتیب خب این ترتیب دلیلش الا ان هذا قبل هذه است ،اون قبل از این است، اون مال جایی است که هر دو تا را میتواند بخواند، میگیم نه اطلاق داره الا ان هذه قبل هذه اطلاق داره ،دلیل اجماع و مثلا لب و اینا که نیست که قدر متیقنش را بگیریم، دلیل لفظ است الا ان هذه قبل هذه، این اولا که اطلاق دلیل ترتیب میگه نماز ظهر را اول بخوان

 

اگر کسی در این اطلاق خدشه کرد ،خدشه نداره ها صاف است ولی اگر کسی خدشه کرد ،ما میگیم باز باید ظهر را بخواند زیرا ظهر اهمیتش بیشتر است صلاه وسطی در روایات تفسیر شده به نماز ظهر (ولو به لحاظ دو دو تا چهار تا اگر بخوایم حساب بکنیم صلاه وسطی میشه عصر چون ۵ تا نماز است وسطیش میشه عصر ولی خب امام (علیه السلام) تفسیر کرده به نماز ظهر دیگه ما چه غلطی بکنیم در مقابل تفسیر امام علیه السلام چه حرف مفتی بزنیم ،معنا ندارد،هر کسی در مقابل حرف امام معصوم حرفی بزند باید اصلش اون سه تا نقطه را بخورد اون سه تا نقطه از ادم نه، از حیوان، کسی حق نداره در مقابل امام معصوم حرفی بزند، حالا غیر امام معصوم هر کسی گفت ،کشتی است من اخذ دینه من افواه الرجال اضالته الرجال، آقای فلانی گفته ،خب اقای فلانی بگه، مگه اقای فلانی خدا است این غلط است که ما غیر معصوم را بیاریم در عداد معصوم، این خیانتی است نابخشیدنی ،بله مرجع تقلید اعلم حرف بزند مقلدش باید گوش دهد اون هم در احکام شرعی)

 

خب امام (علیه السلام) تفسیر نموده به نماز ظهر اگر من موافقت قطعیه در نماز ظهر بکنم قطعا معذور هستم اگر موافقت قطعیه در نماز عصر بکنم خب شاید معذور نباشم ، عقل میگه عبد باید یقینا عذر دستش باشه ،اگر ظهر را بخوانم موافقت قطعیه بکنم عصر ولو به قبله خوانده نشه من معذور هستم قطعا ،ولی اگر عصر را بخوانم ظهر موافقت قطعیه نشه من معذور نیستم ،میگه اقا احتمال میدم معذور باشم ،خدا خیرت بده احتمال به چه درد میخورد تو باید قطع پیدا بکنی، میگیم ها قطع هم پیدا میکنم اقای صاحب عروه قطع از رفع ما لا یعلمون، اگر بگی اِ رفع ما لا یعلمون چیه باز، رفع ما لا یعلمون برای جایی است که شک در تکلیف داری اینجا شک در تکلیف نداریم یقین داریم که یک ظهر و یک عصر بر من واجب است میگیم کی گفته رفع ما لایعلمون یعنی باید شک در تکلیف داشته باشی این را کی گفته ؟رفع ما لا یعلمون یعنی هر چیزی که در اختیار شارع باشه، اقا جناب شارع ایا از من خواستی من موافقت قطعیه نماز ظهر را مقدم بدارم رفع ما لا یعلمون ایا عقابم میکنی؟رفع ما لا یعلمون لذا درست است که ظهر اهم است ،

 

مگر اینکه کسی بیاد بگه اصلا به شک نوبت نمیرسه، صلاه وسطی اهمیتش خیلی زیاد است ،

 

ندیدم این نقضی که الان میخوام بکنم، کسی متعرض شده باشه، شاید هم متعرض شده باشد( به هر جهت چون اینکه انسان بگه من میخوام یک حرفی بگم که از اول تاریخ فقهای شیعه نفرمودند این خیلی مئونه داره که بابا از روز اول این فقهای بزرگ هزار و خورده ای سال این مطلب به عقلشون نرسیده، نمیگم محال است ولی ...،بله ممکن است یک حرفی میزنم که در این ۵۰ سال کسی نگفته باشه این ممکن است در این ۱۰۰ سال کسی نگفته باشه اینا ممکن است ولی اون ،)

 

اون حرف این است که اگر الان یک کسی امرش دایر است بین اینکه نماز صبحش را نخواند مثلا مکره است یا نماز صبحت را باید نخوانی مثل اینکه لا سمح الله خدایی نکرده اگر کار به یک جایی برسه که به مرجع تقلید اعلم شیعه بگن اقا یا نماز صبحت را نمیخوانی یا نماز ظهر، یا اشهد ان علیا ولی الله را از بلندگو ها قطع میکنیم، اگر مرجع تقلید اعلم شیعه باشه و حلال زاده باشه میگه من هر دو را نمیخوانم هر دو را ترک میکنم، به خاطر اشهد ان علیا ولی الله هر دو را ترک میکنم، اون مزخرفاتی که یک عده بلغور کردند بعد هم بدبخت شدند و دیگران را هم بدبخت کردند ،ولی حالا اگر گفت یکی، خب واقعا ما میتوانیم بگیم حافظوا علی الصلوات و الصلاه الوسطی این مرجع تقلید باید بگه من نماز ظهر را مثلا باید بخوانم چون این اهم است؟

 

بعید نیست کسی بیاد بگه حافظوا علی الصلوات و الصلاه الوسطی این قطعا اهم است ،اگر کسی راضی شد که این اهم است علم داریم، یا گفت الا ان هذه قبل هذه، ترتیب معتبر است راضی شد اطلاق داره این قطعا این تخییر درست نیست و باید او را بخواند ،اما اگر کسی راضی نشد و نوبت به احتمال برسه به عقل قاصر ما برائت جاری میشه و جای قاعده اشتغال نیست

و للکلام تتمه ان شاء الله فردا

 

logo