« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

1403/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل فی القبلةمساله۱۲ لو کان علیه صلاتان فالاحوط

 

رسیدیم به این مساله که: لو کان علیه صلاتان فالأحوط أن تکون الثانیة إلی جهات الأولی، این را که ما عرض کردیم که ایا باید مثلا به همان طرف نماز بخواند یا به اون طرف نماز نخواند،

 

یک مساله ای است که مرحوم اقای حکیم اشاره کرده و بعضی دیگر هم دارند اون این است که این متحیر که ۴ تا نماز میخواند این از باب این است که با ۴ تا نماز واقعا نماز رو به قبله را احراز کرده یا نه با ۴ تا نماز ،نماز رو به قبله را احراز نمیکند ولکن شارع از موافقت قطعیه عدول کرده به موافقت احتمالیه اکتفا کرده‌ است؟ کسی نگه خب اگر به موافقت احتمالیه اکتفا کرده خب یه نماز بخواند، نه، منافات ندارد موافقت احتمالیه مراتب داره تا ۴ تا .

 

اگر ما بگیم از باب موافقت احتمالیه است قطعا باید این ۴ تا نماز دومی را هم به همان سمت نماز اولی بخواند چون اگر نماز دومی را به سمت نماز اولی نخوانده این موافقت احتمالیه نکرده، یقین داریم مخالفت قطعیه کرده چون یکی از این دو تا نماز ها قطعا رو به قبله نیست.

خب در ما نحن فیه دو تا نکته ی باریک است یک نکته این است که شارع ایا نماز رو به قبله را از ما میخواد؟بله

 

و ایا شارع با چهار تا نماز که فرموده، من یقین دارم که موافقت قطعیه کردم؟بنابراین مسلک بله اگر نماز دومی را جهتش را تغییر دهد باز این احراز میشه بنابراین که ما بگیم بین المغرب و المشرق قبله، خب این نماز ها اگر ۴ تا بخواند یقینا نهایتش این است که ۴۵ درجه از قبله منحرف است دیگه بیشتر از این نمیشه خب ۴۵ درجه از قبله منحرف است بین المغرب و المشرق قبله یعنی تا ۹۰ درجه معفو است خب اینجا اشکال نداره من این طوری نماز میخوانم بعد اون یکی ۳۰ درجه به اینور نماز میخواند باز یقین پیدا میکنم که بین المشرق و المغرب اگر من سه تا نماز هم بخوانم باز میشه بین المشرق و المغرب یا اصلا من ۴ تا نماز را چطوری میخوانم ؟یکی به علاوه این طوری ۴ تا، یکی این طور ضربدر به ۴ تا کنج نماز میخوانم باز یقین دارم بین المغرب و المشرق خواندم

 

اما اگر کسی بگه نه، ما روایتی نداریم که بین المشرق و المغرب قبله، روایات در مقام بیان این است که اگر کسی نماز خواند عن غفله یا عن حجه، بعد کشف خلاف شد اون وقت اگر کشف خلافش در حد بین المشرق و المغرب باشه نمازش درست است، وزان این حدیث وزان حدیث لاتعاد است چطور حدیث لاتعاد به انسان مجوز نمیده که نمازش را بدون رکوع بخواند، بین المشرق و المغرب قبله، مجوز نمیده که تو نمازت را بین مشرق و مغرب بخوانی پس این روایت در واقع به خاطر سهولت کار از موافقت قطعیه عدول کرده امده به موافقت احتمالیه، وقتی که امده به موافقت احتمالیه خب اینجا قطعا باید ۴ تا نماز دومی را هم قطعا باید به سمت اولی بخواند چون اگر به سمت اولی نخوانم من یقین دارم قطعا در یکی از این دو نماز مخالفت قطعيه کردم چون این قبله است پس اون اشتباه است، اون قبله است، پس این اشتباه است یقین دارم موافقت احتمالیه نکردم یکیش را مخالفت قطعیه کردم صد در صد، مرحوم اقای حکیم فرموده سر اینکه صاحب عروه فرموده باید نمازش را به همان سمتی بخواند فالأحوط أن تکون الثانیة إلی جهات الأولی این سرش است،

 

اما اگر کسی گفت نه این در واقع ارشاد به این است که اگر شما ۴ تا نماز خواندی نمازت را واقعا رو به قبله خواندی خب اگر ارشاد به این است که نمازت را رو به قبله خواندی در ما نحن فیه انحرافم داشته باشی به حدی که بین الیمین و الیسار نرسه این کافی است.

 

بعضی ها امدند گفتند حتی همان موافقت احتمالیه خب روایت اطلاق داره میگه اقا قبله را نمیدانم به ۴ طرف بخوان، نماز دومی قبله را نمیدانم به ۴ طرف نماز بخوان.

 

مرحوم اقای خویی فرموده اینکه ما به ۴ طرف نماز باید بخوانیم این از باب این جهت است که قطعا ما اگه به ۴ طرف نماز بخواینم یقین داریم نماز رو به قبله خوانده ایم ولو جا را عوض بکنیم مثلا اگر من ۴ تا را یکی به شمال و جنوب و شرق و غرب بعد اون نماز دومی را به مثلا وسط بین شمال و مغرب،وسط بین شمال و مشرق،وسط بین جنوب و مغرب ،وسط بین جنوب و مشرق اگر خواندم خب این من یقین دارم که نمازم را رو به قبله اوردم ،بعد یک مویدی هم ذکر میکند اون موید این است که در سابق الایام اینی که میگه به ۴ طرف نماز بخوان این در شهر که نیست چون عرض کردم معنا ندارد که کسی در شهر به ۴ طرف نماز بخواند قبله را نمیدانم، اصلا امکان نداره خب بعد از آنی که باید تحری بکند خب تحری باید بکند این در مسجد است خونه است همسایه است، قبرستان مسلمان ها است، این برای مسافری است که در بیابان است ،مسافر هم زمان سابق اینها معمولا نمازهایشان را با هم نمیخواندند جدا جدا میخواندند ظهرش را میخوانده باز حرکت میکرده میرفته عصرش را میخوانده حالا یا از باب تقیه یا از باب مثلا افضل بوده ،ولی اصلا چطوری میتواند این اینجا الان در ۳۰ کیلومتری قم نماز خوانده بعد بره در ۶۰ کیلومتری از کجا میتواند یقین پیدا کند که به همان جهات اولی نماز خوانده اصلا نمیشه زیرا جاده میچرخد مخصوصا اون زمان ها این طوری نبوده که مثلا جاده را بیان با قطب نما و دوربین تا جایی که ممکن است مستقیم این طوری که نیست، تو جنگل و کوه و صحرا چمیدانم شتر کج میرفته اینور میرفته، این چمیداند اصلا الان چطوری نماز بخواند اصلا عادتا امکان ندارد که به همان ۴ طرفی نماز بخواند که قبلا نماز اولی را خوانده ،اصلا امکان نداره ،عادتا ممکن نیست.

 

این کلمات اقای خویی به عقل قاصر ما خودش هم قبول نمیکند، زیرا باید دو تا مطلب با هم خلط نشه آقای خویی ز چون یه وقت این است بله من نماز ظهرم را خواندم بعد نماز عصرم را میخوام بخوانم چطور اون اقا گفت از موافقت قطعیه شارع عدول میکند به موافقت احتمالیه، در اینجا هم اقای خویی دو مطلب است

یک مطلب این است که من یقین دارم به خلاف جهت نماز اولی میخوانم

یک مطلب این است که احتمال میدم به خلاف اون جهت نماز اولی بخوانم .

اینی که شما میفرمایید بله اگر یک جایی نمیتواند یقین پیدا کند به اون جهت بخواند به احتمال اکتفا بکند زیرا به همان دلیلی که شارع از موافقت قطعیه عدول کرده به موافقت احتمالیه، اینجا هم از موافقت قطعیه عدول میکند به موافقت احتمالیه یعنی به اون سمتی نماز میخواند که احتمال میده همان سمت نماز اول باشه، این یه مطلب است اقای خویی،

یک مطلب این است که من الان نمازم را اینجا خواندم یقین دارم که دارم جهتم را برمیگردم این مطلب اخر است.

خب ممکن است یک کسی بیاد بگه که چه دلیل داریم میگیم خب چرا شارع از موافقت قطعیه عدول کرد به موافقت احتمالیه چرا؟چون دید حرجی میشه سخت میشه اینجا که اصلا به قول شما اقای خویی امکان نداره این اگر ۴۰ تا نمازم بخواند باز امکان نداره که یقین پیدا بکند به همان جهت خوانده مگر اینکه ۴۰ تا نماز بخواند هی ۱۰ سانت سانت اون هم ۴۰ تا نماز خواندنش خیلی راحت تر است تا ۱۰ سانت ۱۰ سانت بخوای جدا بکنی شما چطوری ،باید یه دایره ای بکشی این دایره را به ۴۰ قسمت تقسیم بکنی به ۳۶ قسمت تقسیم بکنی بعد هی نگاه کنی ببینی رو خط نیستی یا هستی تا یقین پیدا کنی به اون سمت خواندی این کار خیلی سختی است لذا این مویدی که شما ذکر کردی این موید درست نیست.

 

این نسبت به این مساله ما هم به عقل قاصر ما همین است که اگر کسی اون روایت یک نماز را قبول نکرد ،گفت باید ۴ تا نماز بخواند باید ۴ تا نماز بخواند به همان سمت چون این روایت اطلاق نداره اقای خویی، در مقام بیان این جهت نیست که اطلاق داره نماز دومی را ولو به سمت دیگری بخواند ،این اصلا در ذهن...، دو تا مطلب است وقتی به شما میگن اقا به ۴ طرف نماز بخوان، منصرف از ۴ طرف این است که یعنی مستقیم، خلف آن ،شرق، غرب،حال اگر این،یکیش را اینطوری بخواند یکی را اینطوری و یکیش را اینطوری و یکیش را این طوری، میگن اقا مگه نگفتم به ۴ طرف نماز بخوان، میگه ۴ طرف نماز خواندم، ۴ طرف یعنی ۴ طرف متقابل، بله اشکال نداره ضربدری بخوانی ولی ضربدری هم باید متقابل باشه، این اطلاق نداره روایت.

 

یک جمله ای هست که مرحوم اخوند میفرماید قدر متیقن در مقام تخاطب مانع از انعقاد اطلاق است ،این سرش این است گاهی مواقع این اطلاق یک قدر متیقنی داره به این معنا که افراد دیگر را سوال میکنند عقلا، الان مثلا اگر یک کسی سوال میکند اقا من قبله را نمیدانم نماز ظهر و عصر میخوام بخوانم ،حضرت میفرماید به ۴ طرف بخوان، این میگه قدر متیقن از ۴ طرف یعنی دومی را به همان سمت بخوان، اگر مقصودش این فرد باشه که مثلا نماز عصرم را هم میتوانم جاش را برگردانم این را سوال میکند، گاهی مواقع بعضی از افراد یک خصوصیاتی دارند که سائل یا مجیب می‌نویسد، مقصود اخوند هم همین است، ولی یه وقت هست نه قدر متیقن داره ولی اون افراد دیگه را هم عرف، فردِ اطلاق میبیند، مقصود اخوند این نیست اینا همه که به اخوند اشکال کردند به عقل قاصر ما اشتباه اشکال کردند ما هم قبول داریم قدر متیقن در مقام تخاطب مانع از انعقاد اطلاق است این قدر متیقن در مقام تخاطب معناش این است که بعضی از افراد را مستمع شک میکند که ایا اینا هم مورد نظر است یا نه به طوری که سوال میکنند نوعا، لذا مثلا اگر الان یکی میگه نون، میگه از نانوایی نون بخر بخور،حالا اگر یک نانوایی،که یک نانوایی هم بیشتر نیست ،نوناش نون ارزن است، بعد بگه که اقا من میرم نون ارزن میخرم ،مولا میگه چی،میگه تو گفتی از نانوایی ،من هم رفتم نانوایی ،میگه نانوایی ارزن !!خب وقتی میگن نانوایی،اینکه این فرد هم داخل نانوایی است این را به شک می افتد انسان ،اگر بعضی از افراد یک خصوصیتی داشته باشند که طرف سوال میکند، اونا را اطلاق نمیبینند شاید یکی از علت هایی که، الان ما وقتی که فقه قدما را نگاه میکنیم میبینیم واقعا فقه قدماء با فقه ما خیلی از زمین تا اسمان فرق میکند بعضی جاهاش، سرش هم این است مثلا میبینی اونجا یک روایت داره میگه لعدم الاطلاق خب الان میگه لعدم الاطلاق یعنی چه مولا در مقام بیان است قید نیاورده ،این سرش این است که ما امدیم ،این هم فقط بیشتر در دستگاه افرادی که فنی هستند، حالا اونایی که غیر فنی هستند اونا اگر بیچاره ها فقهی ندارند ولی از این خرابکاری ها هم ندارند، این اقای خویی مثلا میبینی که نوشته لکثرتها یا مثلا گاهی اوقات میگه که آقا مثلا لانصرافها این چه انصرافی داره، لفظ مطلق است قدر متیقن، قدر متیقن چی هست؟خب اینا روی حساب فنی بله مقدمات و حکمت تا اخوند گفته قدر متیقن در مقام تخاطب، خیلیها به اخوند اشکال کردند که اگر راوی سوال کرد هل یجوز اکل لحم الضان ،امام (علیه السلام) بفرماید مثلا لا باس باکل اللحم ،خب اقای اخوند شما نمیتوانی به اطلاق جواب تمسک کنی زیرا قدر متیقن در مقام تخاطب وجود داره قطعا اخوند به اطلاق جواب تمسک میکند یقینا مقصود اخوند اینجا نیست اگر مقصود اخوند اینجا بود ۱۰۰ درصد یک ان قلتی، یه لا یقالی، یه چیزی ذکر میکرد که پس این مطالبی که مثلا سوال سائل است تکلیف چی میشه، اینا مقصود این است که یک جایی است که، یه افرادی هست که این افراد را معمولا عقلا میپرسند خصوصیاتش را ذکر میکنند به اطلاق اکتفاء نمیکنند، البته تشخیصشم کار مشکلی است این طوری نیست که مثلا اینکه اقای خویی فرموده، تشخیصش خیلی راحت است ،فقه کلاسیک، اینی که ما عرض میکنیم این تشخیصش سخت است ،یک مورد است میگه نه این اطلاق نداره اون میگه چرا اطلاق نداره بابا رفع ما لایعلمون شامل نمیشه چرا شامل نمیشه؟ما لا یعلمون چرا شامل نمیشه، خب بابا این را پیرزن روستا هم بلد است که، عرض کردیم این تشخیصشم مشکل است .

 

این در ما نحن فیه وقتی که به ۴ طرف نماز خواند نماز اولی را خواند فرقی هم نمیکند مترتبین باشه یا غیر مترتبین در همان جا اگر میخواد نماز بخواند باید به همان سمت نماز بخواند ،بله این قطعا مقصود نیست که اگر امروز شما به این طرف نماز خواندی تا اخر عمرت هر نمازی که یک جایی قبله را گیر کردی باید به این طرف نماز بخوانی.

خب مساله ۱۳ :من کان وظیفته تکرار الصلاة إلی أربع جهات أو أقل و کان علیه صلاتان، اگر این دو تا نماز بر او واجب است ،دو تا نماز مترتب مثل نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء ،این سه طور ممکن است نماز بخواند

یک جور این است که ۴ تا نماز بخواند به ۴ طرف ظهر، بعد ۴ عصر بخواند به همان ۴ طرف این یک طور است

 

طور دوم این است که ۴ تا نماز میخواند به همان طرفم میخواند منتها یه ظهر به این طرف میخواند بعد یه عصر میخواند یه ظهر به این طرف یه عصر یه ظهر به این طرف یه عصر ،یه ظهر به این طرف یه عصر ،۴ تا نماز باید بخواند منتها به همان طرفم میخواند، ولی هر ظهری که میخواند عصر هم پشتش میخواند این هم یک طور .

 

جور سوم این است که نه ظهرش را این طوری میخواند عصرش را به یک جهت دیگر میخواند.

مرحوم صاحب عروه میفرماید من کان وظیفته تکرار الصلاة یجوز له أن یتمم جهات الأولی ثمَّ یشرع فی الثانیة یعنی ۴ تا ظهر اول بخواند بعد ۴ تا عصر بخواند و یجوز أن یأتی بالثانیة فی کل جهة صلی إلیها الأولی إلی أن تتم ،ممکن است که نه یک ظهر میخواند بعد عصرش را پشتش، خب صاحب عروه میفرماید اشکال نداره و الأحوط اختیار الأول احوط این است که ۴ تا نماز بخواند بعد ۴ تا نماز عصر را بخواند احتیاط استحبابی است، و لا یجوز أن یصلی الثانیة إلی غیر الجهة التی صلی إلیها الأولی، جایز نیست که دومی را به غیر جهت اولی بخواند یعنی اگر اولی را به اینور خوانده ظهر را این طوری خوانده عصر را نمیتواند بیاد ۴۰ درجه اینور، بله این ۴ تا نماز ظهر را این طوری خوانده شمال، جنوب، مغرب ،مشرق، حالا باید عصر را هم از شمال شروع کند؟نه، عصر را ممکن است از مشرق شروع کند ولی به همان ۴ طرف، نعم إذا اختار الوجه الأول لا یجب أن یأتی بالثانیة علی ترتیب الأولی اگر وجه اولی را انتخاب کرد یعنی ۴ تا نماز ظهر را اول خواند،بعد میخواد عصر بخواند لازم نیست که اگر اول از شمال شروع کرده الان عصر را هم از شمال شروع کند.

 

خب اینجا چرا احوط ولو احوط استحبابی این است که ۴ تا بخواند بعد ۴ تا بخواند؟

 

چون گفتن اگر این کار را بکند قصد وجه میتواند بکند زیرا اگر من ۴ تا نماز ظهر خواندم قطعا الان دیگه وقت نماز عصر است ولی اگر من یک نماز ظهر به اونجا خواندم بعد عصر را به همان طرف خواندم خب ممکن است الان عصر به این طرف واجب نباشه چون ظهر باطل بوده لذا به خاطره ی اینکه قصد وجه بکند باید این طوری بخواند.

 

خب این جوابش واضح است یک جواب این است که آقا اگه این طوری باشه این اصلا قصد وجه را اصلا نمیتواند رعایت بکند زیرا الان که به اینجا نماز ظهر میخواند، میتواند بگوید این نماز واجب است؟نه ،۴ تا نماز را خواند ،عصر را بخواند میتواند بگوید این نماز عصر است ؟نه، شاید این قبله نباشه، گفتند اهان، یک قصد وجه ممکن نیست مراعات بشه از یک حیثیت، از حیث قبله قصد وجه ممکن نیست ولی از حیث ترتیب قصد وجه ممکن است، اگر شما از حیث قبله معذور بودی دلیل نمیشه که از حیث ترتیب هم معذور باشی.

 

خب این را همان طوری که مرحوم اقای حکیم جواب داده و دیگران جواب دادند دیگه اقا قصد وجه ،حیثی نیست ، قصد وجه از دو جهت قبله و ترتیب متلازمند، چون اگر این قبله باشه قطعا ترتیب هم رعایت شده ،اگر ترتیب رعایت نشده قطعا قبله هم نبوده، در اینجا چه دلیلی است که باید رعایت بکنی ،این اولا

 

ثانیا قصد وجه اصلا این از کجا در آمده، معیار در اطاعت و در امتثال، عقلا هستند عقلا کسی که قطع داره به امر اون را هم مطیع میبینند اونی هم که به رجاء امر میاره اونم مطیع میبینند بلکه به قول اقای حکیم اونی که با احتمال میاره، او را میگن خیلی مطیع است، اگر یک کسی یقین داره که من الان مثلا ماشین نیاز دارم پا میشه میاد من را میرساند، اون یک اقای دیگه که میگه من احتمال میدادم شاید شما الان ماشین بخواهی رفتم یک ماشینی، خودمم ماشین نداشتم رفتم یک ماشینی کرایه کردم منت کشیدم رفتم از رفیقم گرفتم امدم شما را سوار کردم میگه تو بابا خیلی دیگه ما را شرمنده کردی، همیشه اونجایی که احتمال امر است ،اطاعت صدقش اشد است، اولی است، قصد وجه از کجا امده، بر فرض هم قصد وجه درست باشه اینجا اصلا ممکن نیست، حالا میگی از حیث قبله اگر ممکن نشد از حیث ترتیب باید رعایت بکند ،اصلا این حرف ها میخندند به ادم حالا خب الاحوط احوط استحبابی صاحب عروه اشکالی نداره .

 

حالا یک کسی ممکن است بگه اقا خلاصه ابعد شیء من عقول الرجال دین الله، خدا ،احکامش با مردم فرق میکند او علام الغیوب است، باشه احتیاط استحبابی لا باس

و للکلام تتمه ان شاء الله فردا

 

logo