1403/09/17
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل فی القبلهمساله۱۱وجوب القضاء اذا کان متحیرا فی القبله و لم یسع الوقت للصلاه الی جهات اربعه
کلام در این بود که مرحوم صاحب عروه فرمود این شخصی که قبله را نمیداند کجاست ،اگر وقت باقی است به ۴ طرف نماز بخواند ،اگر باقی نیست به یک طرف نماز بخواند، خب به یک طرف نماز بخواند قضا دارد؟فرمود احوط این است که قضا بکند خب چرا؟به خاطر اینکه این شک داره مامور به را اورده یا نیاورده باید قضا بکند، خب اقای صاحب عروه موضوع قضا فوت است قضا به امر جدید است شک میکند که قضا شده یا نه رفع ما یعملون، استصحاب عدم فوت ،برای چی قضا بکند؟ اگر این شخص احتمال میده همان نمازش رو به قبله بوده ۱۰۰ درصد خب برای چی باید قضا بکند ؟
ما عرض کردیم که اینجا یک عویصه ای است اون عویصه این است که اقا استصحاب میگه من نماز رو به قبله نخواندم این استصحاب را در وقت جاری میکند، حتی اونجایی که تمکن نداشته حائض بوده یه دفعه پاک شده قبله هم نمیداند کدام طرف است این هم استصحاب داره استصحاب استقبالی که من الان نماز به یک طرف بخوانم نمیدانم مامور به من ساقط میشه یا نه ،استصحاب بقاء وجوب میکنم، این وجوب ظاهری قطعا فوت شده، خب این چرا قضا برایش واجب نباشه؟تازه این از اون جایی که جلسه ی گذشته نقض کرده بودم این راحت تر است چون اونجا ما بعد از وقت میخواستیم استصحاب را در وقت جاری بکنیم اینجا الان در وقت استصحاب در وقت را جاری میکنیم ،خب چرا این استصحاب جاری نشه و چرا فوت این فریضه ظاهری قضا نداشته باشه چرا؟
عرض کردیم این را من در فرمایشات اقای خویی ندیدم که این استصحاب را طرح بکند و جواب بده ولکن وقتی که به مرحوم استاد عرض میکردیم ایشون میفرمود استصحاب در جایی جاری میشه که تنجیز اور باشه، الان درسته من استصحاب را در وقت جاری میکنم ولی من که عقلا بیشتر از یک نماز نمیتوانم بخوانم، این یک نماز هم چه استصحاب باشه چه نباشه باید بخوانم، این استصحاب چه اثری در وقت داره ،این فقط اثرش این است که قضا را میخواد ثابت بکند این فایده نداره، استصحاب در وقت جایی جاری میشه که اثر داشته باشه تنجیز اور باشه.
خب ما الان یک نقضی اقای تبریزی به شما میکنیم اون نقض این است که اقای تبریزی اگر یک کسی بعد از وقت، شک کرد که در وقت وضو گرفته بود نماز خوانده بود یا نگرفته بود و حواسشم نبود قاعده فراغ نداشت قاعده تجاوز نداشت، اینجا استصحاب میکنی عدم وضو را یا نه؟ میگی اون نماز باطل بوده قضاش را باید بجا بیاری یا نه؟ اگر قاعده فراغ و تجاوز نبود مثل اونجایی که عرض کردیم غافل بوده ایا اینجا استصحاب جاری میشه یا جاری نمیشه، فکر نمیکنم کسی اشکال بکند خب این استصحاب را چکار میکند؟عین همین استصحاب را ما در مقام جاری میکنیم، لذا کسانی که استصحاب را قبول دارند و میگن من فاتته الفریضه فلیقضها اعم است از فریضه ظاهری و فریضه واقعی حتی اقای خویی که میفرماید به نظرم اعم است از فریضه عقلی و شرعی خب این الان در مقام گیر میکند این باید قضا بکند خب در ما نحن فیه این شبهه است .
خب حالا چند تا نکته در این مساله باقی است
۱_این چهار تا نماز بخواند خب چطوری بخواند چهار تا نماز را؟
ایشون میفرماید این ۴ تا نماز را باید طوری بخواند که یا رو به قبله باشه یا طوری باشه که این نماز بین الیمین و الیسار واقع شده باشد بعد میفرماید اولی این است که دو تا خط عمود بر هم بکشد و به ۴ طرف به شکل زاویه قائمه نماز بخواند، اگر دو تا خط عمود بر هم بکشد و به شکل زاویه قائمه نماز بخواند این یقین داره یا نمازش رو به قبله است یا یقین داره نمازش بین الیمین و الیسار است زیرا حداکثر فاصله ای که این نماز با قبله میگیره ۴۵ درجه است هیچ وقت از ۴۵ درجه بیشتر نمیشه چون هر زاویه ای فرض این است ۹۰ درجه که بیشتر نیست، یا به همین ۴ نقطه ای که خواندی یک نقطه اش قبله است که نماز رو به قبله است اگر رو به قبله نیست بین این طرف و این طرف ۹۰ درجه است این نهایتش انحرافش از قبله ۴۵ درجه میشه زیرا اگر مثلا ۸۰ درجه با اینور فاصله داشته باشه خب اگر این قبله باشه که من رو به قبله خوندم دیگه، اگر این قبله نباشه اون قبله باشه خب باز به اون ۱۰ درجه فاصله داره ۲۰ درجه فاصله داره این طرفم همین طور این قبله باشه که من خواندم بین این دو تا قبله باشه از ۴۵ درجه بیشتر نمیشه چون از ۴۵ درجه بیشتر بشه به یک ضلع نزدیک تر است کسی که ۴ نماز عمود بر هم میخواند قطعا یا رو به قبله است یا بین الیمین و الیسار است دیگه سومی نداره .
اما اقای خویی میفرماید اگر ما گفتیم کسی که رو به قبله نماز نخوانده، در وقت اگر کشف خلاف شود باید بین الیمین و الیسار باشه یعنی از ۹۰ درجه بیشتر نشه ولی اگر خارج وقت کشف خلاف بشه تا وقتی که مستدبرا الی القبله نماز نخوانده این قطعا نمازش قضا نداره،
این اگر باشه خب این ۳ تا نماز بخواند کافی است زیرا وقتی شما یک مثلثی درست کردی که فاصله ی هر کدام نهایتش میشه ۱۲۰ درجه شما به هر طرف نماز بخوانی یا قبله است یا نهایتش ۱۲۰ درجه از قبله فاصله داره خب مستدبر نمیشه چون مستدبرا الی القبله ۱۸۰ درجه است سه تا نماز بخواند کافی است چون سه تا نماز که بخواند یقین دارد که یکی از این نماز ها مستدبرا الی القبله نمیشه ،بعد یه اشکالی میکند میفرماید اصلا این امکان نداره کشف خلاف بشه زیرا اگر این سه تا نماز خوانده مستدبرا الی القبله نیست ،اگر دو تا نماز خوانده قطعا یکیش مستدبرا الی القبله نیست چون کسی که دو تا نماز خوانده یقینا یا یکیش رو به قبله است یا از ۱۸۰ درجه کمتر فاصله داره، مستدبرا الی القبله نمیشه ،این فقط در یک صورت تصور داره که یک نماز خوانده باشه اگر یک نماز در وقت خوانده باشه او ممکن است که مستدبرا الی القبله باشه ولی اگر دو تا نماز یا ۳ تا نماز خوانده باشه محال است که هر سه مستدبرا الی القبله باشه قطعا یکی از این سه تا نماز ها مستدبرا الی القبله نیست ،به خاطر اینکه اگر قبله اینجا باشه مستدبرش میشه اینجا ،خب این دو تا خوانده یکیش را برفرض به اینجا خوانده باشه یکیش را به اینور خوانده مستدبر نمیشه .
البته این فرمایش اقای خویی یک احتمالی داره ردش منتها این قطعا درست نیست، یک کسی میاد میگه نه میاد یک نماز را این طوری میخواند یک نماز هم ۱۰ درجه منحرف میشه به اندازه ای که عرفا میگن رو به قبله خب الان اگر قبله اینور است اون نمازی هم که ۱۰ درجه منحرف است اون هم مستدبرا الی القبله است پس ممکن است دو تا نماز خوانده باشه ۳ تا نماز خوانده باشه در عین حال ۳ تا مستدبرا الی القبله باشه اینکه قبله است یکیش را ۱۰ درجه به سمت راست و یکیش را ۱۰ درحه به سمت چپ که عرفا صدق بکند خب اقای خویی میفرماید دیوانه است این اقا چون وقتی که ما گفتیم قبله ی عرفی میزان است ۱۰ درجه انحراف اشکال نداره این هر ۳ تا نمازش به حکم یک نماز است وقتی که میگن سه تا نماز بخواند یعنی ۳ تا نماز به ۳ طرفی که احتمال میده یکیش قبله باشه حداقل باید ۳۰ درجه فاصله داشته باشه اگر ۳۰ درجه قاصله نداشته باشه که این دیوانه است روی این جهت در ما نحن فیه این اگر دو نماز خوانده باشه یقینا یکیش مستدبرا الی القبله نخواهد بود این هم یک نکته
۳_ اگر کسی بگه اقای خویی شما میگید بین المشرق و المغرب قبله است برای جاهل ،خب این برای چی باید ۴ تا نماز بخواند ۳ نا نماز بخواند کافی است چون سه تا نماز بخواند یقینا بین المشرق و المغرب هست، ظاهرا در فرمایشات اقای خویی دیدم که فرموده این سه تا نماز بخواند درست است ولی نص فرموده ۴ تا بخواند، اجتهاد در مقابل نص که نمیتوانیم بکنیم ،این فرمایش درست نیست زیرا نص قطعا تعبد نیست البته ممکن است، ای کاش اقای خویی این طور جواب میداد و شاید هم مقصودش این است مقرر بد نوشته یا مثلا کلام خودش قصور داشته، ما میگیم بین المشرق و المغرب قبله الا برای متحیر،برای متحیر بین المشرق و المغرب قبله درست نیست زیرا این به متحیر تخصیص خورده اگر این مقصودش باشه این شسته رفته است عالی است ولی خب کلامش نارسا است حقیقتا ،اما اگر مقصودش این نباشه که نه، تعبد است این خیلی بعید است از روایت ،یعنی ولو نماز شما رو به قبله هم باشه باز باید نماز چهارم را بخوانی ؟معنا ندارد این حرف ،این قطعا مقصود ظاهر فرمایش حضرت این نیست، این راهش همین است که اقا ما که میگیم بین المشرق و المغرب قبله، این برای کسی است که متحیر نباشه متحیر تخصیص خورده ، یا اون چیزی که ما عرض کردیم که این ۴ تا، در واقع این دستور به عوام است ،عوام نمیخواد خواجه نصیر الدین طوسی هم که باشه در بر بیابون او اونجا قطب نماش کجا بوده الان نمیداند قبله به کدام طرف است او چطور میتواند سه تا خط بکشد که زاویه های منفرجه هر کدام ۱۲۰ درجه باشه مگه میشود با چشم اینکار را کرد؟ خب اونجا بیچاره چکار بکند اگر تو بخوای یقین پیدا کنی نمازت بین المشرق و المغرب بوده باید ۴ تا بخوانی بله با ۳ تا هم میشه ولی کو؟این به خاطره ای اینکه نمیتواند طرف این طوری نماز بخواند دستش نیست بله اگر کسی امکانات داشته باشه بتواند زاویه را تقسیم بکند این درست است، یا این است یا اون مطلبی که عرض کردم بین المشرق و المغرب قبله خب این قابل تخصیص است اقای خویی متحیر ازش تخصیص خورده این هم یک نکته
۴_این است که حالا من الان متحیرم قبله نمیدانم به کدام طرف است ۴ تا نماز هم نمیتوانم بخوانم فرصت برای ۴ تا نیست ولی ۳ تا میتوانم بخوانم، ۱ نماز بخوانم؟دو نماز بخوانم؟۳ نماز بخوانم؟
بعضی ها فرمودند یک نماز بخواند کافی است زیرا این موافقت قطعیه که نمیتواند بکند، موافقت احتمالیه کند.
صاحب عروه و جماعتی میفرمایند نه میتواند ۳ تا بخواند وقت داره باید ۳ تا بخواند وقت نداره باید ۲ تا بخواند وقت نداره یکی باید بخواند زیرا این مصداق اضطرار الی غیر المعین است این الان مضطر است به ترک یک نماز، منتها اضطرارش الی غیر المعین است اگر بفهمد این قبله نیست خب به اون طرف نماز نمیخواند،
در اضطرار الی غیر المعین ایا همه را میشه مرتکب بشه یا نه به مقدار دفع اضطرار میشه مرتکب شد؟
یک کسی اگر مثل اخوند در کفایه باشه میفرماید تکلیف واقعی یا فعلی است یا فعلی نیست از دو حال خارج نیست دیگه اگر فعلی است که باید موافقت قطعیه بکند اگر فعلی نیست خب لزوم امتثال نداره پس چرا میگید باید غیر مضطر را ترک بکند خب طبق این مسلک بله این یک نماز را بخواند کافی است ولو میتواند سه نماز بخواند لازم نیست سه تا نماز بخواند یک نماز بخواند کافی است، یا نه امر به قبله داره فعلی نیست
اما اگر کسی گفت اضطرار الی غیر المعین فقط به مقدار رفع اضطرار تکلیف را برمیدارد، خب اگر الان این قبله باشه شما قدرت داری نماز بخوانی چرا ترک کردی؟مضطر نیستی چرا ترک کردی لذا اقای خویی میفرماید افرادی باید بگن یک نماز کافی است ۳ تا لازم نیست بخوانی که یا مثل ما بگن اصلا متحیر یک نماز بیشتر از او خواسته نشده ،یا میگن اضطرار الی غیر المعین همه ی اطراف را میتوانی مرتکب شوی ،یکی از این دو تا، و ما چون گفتیم یک نماز کافی است خب این که محل بحث نیست ولی اگر ما میگفتیم باید ۴ تا نماز بخواند این اگر میتواند باید ۳ تا نماز بخواند اگر ۳ تا نمیتواند ۲ تا میتواند باید ۲ تا بخواند سرش هم این است که رفع ما اضطروا الیه ،در واقع خودش اطراف علم اجمالی را نمیگیره چون تو مضطر نیستی، تو الان مضطر نیستی به ترک صلاه الی القبله ،اگر احد الانائین نجس است مضطر نیستی به شرب نجس ولکن متفاهم عرفی و دلالت التزامیه رفع ما اضطروا الیه این است که در اضطرار الی غیر المعین به مقدار رفع اضطرار میتوانی مرتکب شوی رفعش رفع ظاهری است رفع واقعی نیست لذا علم اجمالی منجز است، بله اگر این بعد از آنی که به یک طرف نماز خواند این یک دفعه شک کرد که این قبله هست یا قبله نیست ۴ تا نماز هم نمیتواند الان بخواند اینجا رفع ما لایعلمون جاری میشه ،اما کسی که ابتدا نمیداند قبله کدام طرف است این اگر مضطر شد و مبناش این نشده که اون صحیحه زراره که به یک طرف نماز بخواند کافی است او را قبول نکرد این باید به مقداری که قدرت داره و مضطر نیست یک تا ۳ تا نماز بخواند هذا تمام الکلام در این فرعی که یک نکاتی ازش باقی مونده بود.
مساله بعدی این است که مرحوم صاحب عروه میفرماید:
مساله ۱۲:
لو کان علیه صلاتان، فالأحوط أن تکون الثانیة إلی جهات الأولی .
اگر کسی دو تا نماز بر او واجب است احوط این است که دومی را به جهات اولی بخواند اگر دومی را به جهات اولی نخواند این یقین داره که یکی از این دو تا نمازش باطل است رو به قبله نیست به خاطر اینکه اگر این یکی به اینور ،یکی به اینور،یکی به اینور و یکی به اینور خواند دومی را این طوری خواند به این گوشه به اون گوشه به اون گوشه به اون گوشه خب این یقین داره که یکی از این دو تا نماز ها باطل است یکی از دو تا نماز ها قطعا رو به قبله نیست .
حالا این چرا صاحب عروه میفرماید احوط این است، سرش این است که ممکن است کسی بگوید اگر موافقت قطعیه ممکن نشد موافقت ظنیه باید بکنیم، الان وقتی که من به اینور نماز میخوانم یکیش را به اینور نماز میخوانم این قطع پیدا میکند که موافقت ظنیه در هر دو تا نماز نکرده قطع پیدا میکند که یکی از این نماز ها ظن بر خلاف است ، بله اگر مثلا اینور باشه خب وقتی هر دو تا را به یک سمت نماز بخواند اینجا احتمال میده که هر دو تا مثلا بعدا مظنونا الی القبله باشه ولی وقتی که یکی به اینور باشه یکی به اونور باشه یقین پیدا میکند که این درجه موافقت احتمالیه اش قطعا امده پایین، ممکن است یکی رفته باشه بالا، اگر به یک طرف نماز بخواند موافقت احتمالیه در هر دو تا در یک درجه است مثلا در ۸۰ درجه ولی اگر دو تا را برعکس بخواند، مثل این میماند که یکی را انسان رفته یک روزش را یک ساعت قبل از ۷ افطار کرده یک روزش را یک ساعت بعد از ۷ افطار کرده خب این قطعا احتمال خطا بیشتر میده تا اینکه هر دو را در ساعت ۷ افطار کرده باشه چون هر دو را در ساعت ۷ افطار کرده باشه احتمال اینکه هر دو تا درست باشه در یک درجه است ولی اونی که یکی قبل از ۷ افطار کرده باشه یکی بعد از ۷ افطار کرده باشه اینجا احتمال اینکه هر دو درست باشه خیلی میاد پایین زیرا این در صورتی هر دو درست است که اذان قبل از ۷ باشه ولی اگر اذان ۷ باشه بعد ۷ باشه خب قطعا یکیش باطل است ولی اگر هر دو تا در یک زمان باشه احتمال مطابقتش بیشتر است ،
خب این حرف ما باید ببینیم ایا ما احتمال موافقت هر تکلیفی را فی حد نفسه باید نگاه کنیم یا احتمال مجموع تکالیف را هم نگاه کنیم رعایت بکنیم
و للکلام تتمه ان شاء الله فردا